تبریز، پایتخت صنعت ایران

0 ۱,۵۲۵
گفت و گوی اختصاصی با استاد بهروز خاماچی، کارشناس تاریخ و عضو شورای شهر تبریز

درآستانه برگزاری سومین دوره طرح معرفی بزرگترین شرکت های آذربایجان به سراغ بهروز خاماچی می رویم تا تاریخ صنعت و کسب و کار استان را تورق نماییم. بهروز خاماچی زاده ۱۳۱۴ در تبریز از پژوهشگران تاریخ و فرهنگ آذربایجان است. وی تحصیلات عالی خود را تا درجه کارشناسی در دانشگاه تبریز و در رشته تاریخ و جغرافیا گذراندهاست. مردی که نامش نه به واسطه عضویت اش درشورای اسلامی شهر تبریز که به سبب آثار و نوشته های متعددش درباره تاریخ تبریز و آذربایجان در اذهان تبریزی ها ماندگار شده است خاماچی تألیفات متعددی را در زمینه تاریخ و فرهنگ منطقه آذربایجان و شهر تبریز به رشته تحریر درآوردهاست. اوراق پراکنده از تاریخ تبریز، قلعه های تاریخی آذربایجان، تبریز از نگاه جهانگردان از جمله تالیفات وی است. آنچه در پی می آید مصاحبه با این استاد تاریخ به بهانه سومین همایش شرکت های برتر منطقه آذربایجان است.

کارایی : پیشینه ی صنعتی شدن آذربایجان به چه عواملی بر میگردد؟ این اتفاق از چه زمانی رخ داده است؟
خاماچی : تبریز بنا به قضاوت تاریخ و مدارک تاریخی چندین دوره پایتخت و در ادوار دیگر ولیعهد نشین بوده است. بنابراین، این شهر همیشه اهمیت داشته و مورد نظر حکومت مرکزی بوده و پادشاهان و امرا و بزرگان در این شهر برای سرمایه‌گذاری احساس آرامش می کردند و تقریبا راه ها امن بوده و راهدارخانه وجود داشت. همینطور به علت موقعیت خاص جغرافیایی و ژئوپولتیکی و استراتژیک، که در کنار سرزمین های مهمی همچون قفقاز، روسیه، و حتی از طریق روسیه به اروپا و بویژه آلمان قرار داشته، و قرار گرفتن در مسیر راه دیگری که از طریق ارزروم و تبریز، آذربایجان را به اروپا مرتبط می کرد، از اهمیت خاصی برخوردار بود.

از سال ١۴۵٣ میلادی هم تاریخ اروپا عوض می شود و صفحات جدیدی از تاریخ جهان رقم می خورد و رقابت صنایع در اروپا آغاز می شود و از آنجا که موقعیت جغرافیایی تبریز و آذربایجان هم بسیار مناسب بوده است این منطقه نیز به شکل مثبتی تحت تاثیر این تحولات قرار می گیرد. علاوه بر این منطقه ی ما نسبت به سایر نقاط ایران از مشکلات واقع شدن در منطقه ی کویری در امان بود و قادر بود مواد اولیه را خود تأمین کند. یعنی صنایع اروپا و مواد اولیه ی غنی تبریز و آذربایجان در کنار هم، و استعداد ذاتی و غریزی مردم آذربایجان و تبریز، زمینه های بسیار خوبی را برای پیشرفت صنعت در تبریز فراهم کرد. یعنی از همان اول همه چیز در آذربایجان بود و از هیچ نظری با دیگر مناطق کشورمان قابل مقایسه نبود.
تمام این زمینه ها مصادف شد با رقابت کشور های اروپایی در کشورگشایی یا گسترش مناسبات اقتصادی شان با کل جهان. یعنی آلمان، انگلستان، فرانسه و روسیه وارد رقابت برای توسعه‌ی اقتصاد شان شدند. در این میان طبیعی بود که کشور بکری چون ایران زمینه ی خوبی برای این رقابت بود و آذربایجان و تبریز نیز بیشترین زمینه ها را برای اجرایی شدن اهداف این کشور ها داشتند.

در محلات قدیم تبریز مثل « ایچری ارمنستان »، « بارون آواک » و « میدان ترلان » در شریعتی امروز، پشت پاساژ « امت » و « میارمیار » دوازده کنسولگری وجود داشت، درحالی‌که در تهران بیش از شش یا هفت سفارت وجود نداشت. این کنسولگری ها برای کار اقتصادی افتتاح شده بودند. مواد اولیه ی ارزان قیمت آذربایجان مثل پنبه، پشم، ابریشم و همچنین صنایع نساجی که شامل ده الی دوازده نوع پارچه می شد و همینطور بافت فرش، کشورهای اروپایی را به برقراری روابط اقتصادی با تبریز و آذربایجان تشویق می کرد.

خشکبار تبریز هم مورد توجه کشور های خارجی بود. به خصوص کشور های آسیای میانه که به دلیل آب و هوای سرد سیر خود، نیاز بسیاری به آن ها داشتند. این خشکبار بود که در جهان معروف بود و امروز هم اسامی ای مانند « تیمچه ی بادامچی لر » و « سرای کشمشچی لر » در بازار تبریز و نام برخی خانواده های تبریزی مثل « بادامچیلر » و « بادامچیان » و… از همین وجه فعالیت اقتصادی گرفته شده است. در واقع تنوعی که در خشکبار تبریز و آذربایجان وجود داشت، در کل کشور وجود نداشت.
بنابر تمامی موارد گفته شده، آذربایجان از دید اروپاییان بهترین محل سرمایه گذاری و بهترین بازار برای فروش محصولات اروپایی نسبت به تمام مناطق ایران بود. بر همین اساس اروپاییان تصمیم گرفتند که با آذربایجان وارد مراودات اقتصادی شوند. همین مسائل هم باعث شد که صد و دوازده سال پیش که کسی در سایر نقاط ایران هنوز اصلا اطلاع دقیقی از اتاق بازرگانی نداشت، در تبریز اتاق بازرگانی ایجاد شود.

حضور تجار و بازرگانانی چون « حاجی علی اکبر آقا صدقیانی »، بنیان گذار کارخانه ی چرمسازی « خسروی »، و بازرگانان معروف و صادرکنندگان بسیار دیگر نشان می دهد که در دنیای آن روزگار از نظر تجاری و بازرگانی تبریز صاحب یک پرستیژ و شخصیت اقتصادی و تولیدی بوده است. تجارتخانه های ما در هامبورگ، مونیخ، منچستر، مسکو، سن پترزبورگ، باکو و ایروان دایر بودند و آن ها نیز متقابلا دفاتر تجاری در تبریز داشتند که حاصل آن، همین اعتبار تجاری و بازرگانی جهانی بود. همین مسائل باعث ایجاد رفت و آمدهایی شده بود که آذربایجان از نظر درآمد، کارایی و تخصص، یک سر و گردن از سراسر ایران بالاتر باشد. مردم آذربایجان هم کارشان بیشتر داد و ستد شد و از همان قدیم الیام تا به امروز همه به داد و ستد فکر میکردند و در این مورد تفاوتی بین ثروتمندان و فقرا نبود. بنابر همین موارد راه ها از مرند و جلفا به روسیه و قفقاز و از آذربایجان تا ارزروم و استانبول و ترابوزان باز شد.

تبریز مرکز سورتینگ ابریشم نیز بود. ابریشمی که از چین می آمد، در تبریز با ابریشم بومی ترکیب می شد و به ابریشم « سر »، « کدخدا پسند » و « آرداس » تبدیل میشد که هر یک کیفیت و قیمت خاص خود را داشتند. این کار در بازار تبریز انجام می شد که یادگار آن بازار در حال حاضر در« بازار شَعر بافان » است که« شَعر » به معنای « مو » است. اکنون هم خانواده های« ایپک چی »، « ایپک چی لر »، « حریر چی »، « حریر چی لر » و… خانواده هایی هستند که کارشان تولید و صادرات ابریشم به اروپا بوده است. تجارت ابریشم در تبریز تجارت بسیار بزرگی بود و دولت فرانسه هم مشتری تضمینی این ابریشم بود. این ابریشم از تبریز به بندر ترابوزان ترکیه می رفت و از آنجا از طریق دریا به بندر لیون فرانسه می رسید. فرانسه هم که در بافت پارچه های ابریشمی مقام اول را جهان داشته و دارد، طبیعاتا مشتری پر و پا قرص ابریشم تبریز بود. همانطور که در انگلستان هم، بندر منچستر مرکز تولید پارچه های پشمی است و پشم مرغوب از تمام جهان به آنجا فرستاده می شود.

کارایی : نقش بازار تبریز در گسترش اقتصاد منطقه چه بوده است؟
خاماچی : بازار تبریز که نزدیک به ٩٠٠٠ باب مغاره دارد به قول« شاردن » در زمان صفویان ١۵٠٠٠ باب مغازه داشت که با حجم بالایی از معاملات مرکز تجاری منطقه بود. حتی امروز هم کسی از خود نمی پرسد که چرا آخرین ایستگاه خطوط اتوبوس رانی تبریز به بازار ختم می شود، چون برای همه بدیهی است که بازار طبیعتا یک مرکز اقتصادی است و قلب تبریز و تبریزیان است.
دیگر مورد جالب در مورد نام های تبریز، نام دیگر شهر های ایران بر روی بسیاری از خانواده های تبریزی است. خانواده هایی مثل « سقز چی »، « کرمانشاه چی »، « رشت چی »، « تهرانچی »، « انزلی چی » و… که به دلیل وجود شعبات نمایندگی بازرگانی تبریز در آن شهرها و بالعکس، به این نام ها شناخته می شدند.

هدف از ساخت بازار تبریز هم رفاه تجار بود. حجره های این بازار معمولا از سه طبقه تشکیل می شد. زیرزمین انبار کالا بوده است، همکف مرکز تجارت و طبقه ی فوقانی اتاق خواب. در کوچکی هم در داخل در بزرگ تیمچه ها تعبیه شده بود که برای رفت و آمد تجار در زمان تعطیلی بازار بود و وقتی « اُدا باشی » درب تیمچه را می بست از آنجا رفت و آمد تجار صورت می گرفت. بخش های مختلف بازار تبریز هم با نام اصنافی که در آن کار می کردهاند و یا می کنند، شناخته می شود. بازار کفاشان « باشماخ چی بازار »، بازار بلور و شیشه « شوشرخانا بازار »، و بازار خاص کالاهای وارداتی از گرجستان« گورجولر » و… از آن جمله اند.
در واقع بازار تبریز مرکزی تجاری ای بود که کالاهای وارداتی و یا تولیدی منطقه از آن به تمام ایران پخش می شد.

اعتبار تبریز هم به این بود که تجار معروف مقیم تبریز که در تبریز تجارتخانه داشتند و حکومت هم آن‌ها را به رسمیت شناخته بود، با امنیت، در تبریز تجارت می کردند. همین امور باعث شد که اولین بانک خصوصی در« سرای گورجولر » تبریز به نام« بوداغیناس » تأسیس شود. « بوداغیانس » یک ارمنی ثروتمند بود که شعبههای موسسهی وی در شهر ری، مشهد، رشت، اصفهان و حتی خارج از ایران تأسیس شده بود. تجار تبریزی و سایر تجاری که در تبریز تجارت می کردند، دیگر نیازی به بردن پول نقد نداشته و از حواله های« بوداغیانس » استفاده می کردند.

کارایی : آقای خاماچی، عامل وجود مواد اولیه در آذربایجان و تبریز، چه تاثیری در توسعه تولید و تجارت در منطقه داشت؟
خاماچی : آذربایجان باغ شهر ایران بود. تمام محصولات باغی بیشتر تبدیل به خشکبار شده و صادر می شد و در برابر آن همه چیز هم از تمام جهان وارد می شد. تجار آذربایجانی و ارمنی هم بسیار زیرک بودند و تجارت شان با تمام دنیا را همواره به صورت بسیار پویایی اداره می کردند.

کارایی : ورود صنعت به عرصه ی اقتصاد آذربایجان چگونه آغاز شد؟
خاماچی : کم کم مردم متوجه پیشرفت در اروپا شدند. به عنوان یک مثال ساده اما بسیار مهم می توان به تولید کبریت اشاره داشت. وقتی مردم متوجه شدند که در اروپا با وسایلی بسیار سادهتر از سنگ چخماق آتش روشن می کنند به فکر ابتکار افتادند.

به طور کلی در تبریز سه کارخانه‌ی مدرن مهم تأسیس شد و به این ترتیب روند صنعتی شدن در این شهر آغاز شد. یکی کارخانه ی بزرگ چرم سازی است که در حال حاضر ساختمان آن با تلاش های « دکتر کی نژاد » مبدل به « دانشگاه هنر اسلامی » تبریز شده است. این کارخانه که به کمک یکی دو شریک ارمنی از جمله« خسروی ها » و سرمایه گذاری« حاج میرزا علی اکبر صدقیانی » که مغز متفکر اقتصاد تبریز در آن دوره بوده است و در دوره ی ریاست اتاق بازرگانی تبریز را عهده دار بود، تأسیس شد.

دومین کارخانه، کارخانه‌ی قالی بافی آلمانی ها بود. آلمانی ها به این نتیجه رسیدند که باید خود شان بر روند تولید فرش نظارت کنند و در خیابان صائب امروز که در قدیم به عنوان خیابان« زندان » شناخته می شد، کارخانه ی فرشی تأسیس کردند. رئیس این کارخانه« زیگلر » آلمانی بود که به همین جهت این محله را در زبان بومی تبریز« زیغ لار » می گویند. این محل پشت خیابان ١٧ شهریور بود و کوچه ای در آنجا بود که کوچه ی بانک شاهی نامیده می شد و کارمندان بانک شاهی انگلستان که در بازار کفاشان شعبه داشت و در حال حاضر بانک سپه در آنجا واقع است، در آن اقامت داشتند.

کارخانه ی فرش چشمه ای هم داشت که از دامنه های سهند سرچشمه می گرفت که آن را« آلمان چشمه سی » می نامیدند. تولیدات این کارخانه هم مستقیما به آلمان صادر می شد. این کارخانه در زمان جنگ جهانی اول تعطیل شد، چرا که دولت آلمان به دولت ایران بدهی داشت و با شکست در جنگ جهانی، دولت ایران به دست « حاجی محتشم السلطنه اسفندیاری » این کارخانه را مصادره کرد، امّا نتوانست آن را نگه داشته و اداره کند. وقتی در سال ١٣١٣ در تبریز سیل آبی جاری شد، « قلعه بیگی » تبریز را آب برد و به ناچار زندانیان را به این کارخانه‌ی متروکه ی آلمانی ها منتقل کردند و با دیوار کشی هایی که انجام دادند زندانی ساختند و به این ترتیب این خیابان به خیابان زندان تبدیل شد که بعد ها به نام خیابان صائب شناخته شد.

سومین کارخانه، کارخانه ی کبریت سازی است. کارخانه ی رسمی کبریت سازی از سال ١٢٩٣ شمسی در تبریز بنا نهاده شد. در آن زمان مدتی بود که« حاج آقا کبریت ساز توکلی » که قبلاً مقیم ایروان بودند، با زرنیخ، گوگرد و چوب، کبریت میساختند. این محصول که ابتدا در منزل تهیه می شد، کم کم در میان مردم جا افتاده و باعث شد که خانوادهی « حاج آقا کبریت ساز توکلی » به فکر تولید صنعتی آن بیفتند و این روند با توسعه روابط تجاری تبریز با اروپا تسهیل هم شد.
اینگونه بود که کارخانه ی کبریت سازی توکلی با وارد کردن دستگاه هایی از آلمان بنا نهاده شد. به تدریج پسران حاج آقا توکلی این کارخانه را توسعه دادند و به بزرگترین کارخانه ی کبریت سازی منطقه مبدل کردند. ابتدا این روند توسعه با تبلیغات صنعتی رضا شاه مصادف شد که می خواست برای حفظ سلطنت با دادن وام و انواع حمایت ها صنایع را گسترش دهد. اینگونه بود که با توجه به موقعیت پیش آمده، کارخانه ی کبریتسازی توکلی تأسیس شد. البته این خانواده بعد از انقلاب جلای وطن کردند تا این که در زمان حضور آقای « عبدالعلیزاده » به عنوان استاندار آذربایجان شرقی، دوباره از آن‌ها دعوت شد که فقط برای مدیریت کارخانه ی کبریت توکلی به تبریز بیایند.

در حال حاضر هم درست است که کبریت پاکستان و اوگاندا با کبریت تبریز رقابت می کنند اما همچنان با مدیریت « مهندس تقی توکلی » بهترین کبریت در تبریز و در کارخانه کبریت توکلی تولید می شود.
کارخانه ی دیگری هم که بعدتر در صنعت تبریز تأسیس شد کارخانه « برق لامع » بود که در سطح جهانی به تولید و صادرات حوله می پرداخت. در نهایت کاری که انجام شد این بود که این کارخانه ها را ملی کردند. یعنی باید سرمایهداران کار می کردند به نفع دولت. نتیجه ی این سیاست خروج صاحبان کارخانه ها از ایران بود که کیفیت محصولات این کارخانه ها هم با این وضعیت به تدریج کم می شد. کار کارخانه‌ی تولید حوله برق لامع به جایی رسید که کارخانه ی تبریز تعطیل شد و در حال حاضر کارخانه ای در رشت دارند.

کارایی : نقش آقای « مهندس تقی توکلی » در صنعت آذربایجان به همین اندازه محدود است؟
خاماچی : زمانی که آقای مهندس توکلی قبل از انقلاب مشغول کار صنعتی بودند، بنا به سیاست های دولت وقت، که توسعه‌ی صنعت و اشتغال را پس از قیام ١۵ خرداد ایجاب می کرد، به ایشان پیشنهاد شد که کارخانه هایی را از اروپا به ایران بیاورند. ایشان هم که روابط گرمی با اروپا داشتند پذیرفتند که کارخانه هایی را از اروپا به ایران بیاورند. ایشان هم پذیرفتند و چندین کارخانه مدرن را به تبریز آوردند که بیشتر آن‌ها از آلمان و برای حفظ موازنه تراکتورسازی ابتدا از رومانی و بعد از انگلستان به تبریز آورده شد. همین روند در مورد دیگر شهر ها نیز رخ داد و کارخانه های بزرگ ایران، بیشتر در همان زمان و به واسطه ی ایشان تأسیس شد.
همین حرکات در تبریز باعث ایجاد یک نهضت بزرگ صنعتی شد که حتی به توسعه کارگاه های کوچک انجامید که ماشین‌سازی تبریزهم پس از تأسیس بستر های رشد این کارگاه ها را به خوبی فراهم کرد .اتاق بازرگانی آن زمان تبریز هم، از ایشان حمایت کرد. به این ترتیب کارگران فنی در تبریز تربیت شدند و برای راه اندازی دیگر کارخانه ها در سراسر ایران به کارگرفته شدند.

کارایی : آقای توکلی بجز تأسیس و راه‌اندازی کارخانه ها در زمینه های دیگری هم فعالیت داشته اند؟
خاماچی : بله، بعد ها به ایشان سد سازی را پیشنهاد کردند که سدهای « ارس »، « مهاباد » و « میاندوآب » را کارکردند که به توسعه‌ی بیشتر کشاورزی در منطقه و تولید انرژی منجر شد. آقای توکلی روح خلاقی دارند و مردم دوست شان دارند و کارگران هم واقعا ایشان را بسیار گرامی می دارند. کارخانه ی توکلی هم که پدر ایشان بنیان نهاده و ایشان اداره اش کرده و می کنند جزء افتخارات تاریخی تبریز است.
می توان به تجار و تولیدکنندگان دیگر بسیاری هم اشاره داشت که صنعت و تجارت تبریز را شکوفا کردند. مثل« حاج ابوالقاسم جوان » در صنعت فرش که در محلهی « امیره قز » کارخانه‌ی بسیار معظمی داشت که قالی های موزه فرش امروز شهرداری بیشتر در کارخانه ی او بافته شده است، یا « بنکداریان » که از تجار بنام تبریز بودند.

کارایی : آیا این فعالیت های تولیدی، صنعتی و تجاری محدود به تبریز می شد و یا مناطق دیگر آذربایجان هم تحت تاثیر این فعالیت ها بودهاند؟
خاماچی : دامنه ی این فعالیت ها به تمام آذربایجان می رسید، چون بالاخره برای تأمین مواد اولیه از تولیدات روستا ها استفاده می شد. مثلا روستائیان مازاد تولید پشم خود شان را به محله ی ارمنی نشین تبریز آورده و به« بارون اَرسن » که یک کارخانه حلاجی داشت می فروختند.

کارایی : به نظر می رسد روابط صنعتی تبریز بیشتر با آلمان بوده است؟ چطور چنین اتفاقی افتاده است؟
خاماچی : آلمان در جهان مستعمره نداشت. برخلاف قدرت های جهانی دیگری چون انگلستان که آنقدر مستعمره داشتند که به قول آن زمان« خورشید در بریتانیا غروب نمی کرد » یعنی از پشم مرینوس تا پنبه مصر و نفت خاورمیانه و سنگ آهن کنگو در دست انگلستان بود. با صنایع تبدیلیای که داشتند این محصولات را فرآوری کرده و به چندین برابر قیمت می فروختند. آلمان از چنین فرصتی برخوردار نبود و مجبور بود مناسبات اقتصادی خودش را با کشور هایی چون ایران گسترش دهد. حضور انگلستان در صنعت آذربایجان تنها در تراکتورسازی بود که البته انگلیسی ها زمان زیادی پس از آلمان در تبریز سرمایه گذاری کرد. در واقع آنقدر مواد اولیه در مستعمرات انگلستان بود و آنقدر بازار گسترده وجود داشت که نیازی به سرمایه‌گذاری در ایران نمی دیدند.

کارایی : آقای خاماچی بعد از آن دوران طلایی ای که صنایع تبریز پشت سرگذاشتند و بالاخره تاثیرات انقلاب و جنگ هم که اتفاق افتاد، چه اتفاقی در صنعت تبریز افتاد؟
خاماچی : بالاخره در این مدت کسانی بودند که مثل خانواده ی توکلی از ایران رفته بودند. البته در دیگر عرصه ها هم همینطور بود .مثلا مجسمه ساز شهیر شهرمان« احد حسینی » که به فرانسه رفت و در دانشگاه « مون پلیهی فرانسه » مشغول به تدریس بود. مجسمه های او را هنوز هم می توانید در موزه ی آذربایجان ببینید .آقای « عبدالعلی زاده » در زمان استانداری شان با مسئولان صحبت کردند و این سرمایه های انسانی ملی برای ادامه ی کمک شان به تبریز برگشتند. « احد حسینی » به تبریز بازگشت و از کارهایی که پس از بازگشتش انجام داد مجسمه ای است که امروز در « قونقا باشی » می توانید ببینید. در صنعت هم برخی آمدند و کارخانه های سابق شان را مثل آقای توکلی سر و سامان دادند .

اما مساله این است که به صنایع تبریز و آذربایجان به اندازه صنایع اصفهان و مشهد و شیراز از طرف دولت کمک نمی شود. مشکل دیگر هم این است که واردات کالاهایی انجام می‌شود که اصلاً ضرورتی ندارند. چه اجباری به استفاده از لیوان و بشقاب و لوازم مصرفی خارجی داریم. تمامی این مسائل در کنار هم جمع می شوند و موجب می شوند که صنایع ما از بین بروند و بیکاری و شاخص های منفی دیگر رشد کنند.

صنعت و تجارت باید طوری مدیریت شود که تولید داخلی اولویت داشته باشد. درحالی‌که ما بهترین خاک زنوز را برای تولید چینی داریم و این صنعت می تواند برای مردم منطقه اشتغال آفرین باشد، ما در فنجان های تولید دیگر کشورها و یا حتی دیگر شهرهای کشورمان چای می خوریم. مگر ما نمی توانیم در فنجان و لیوان مرند چای و آب بخوریم؟ با رونق واردات رسمی و غیررسمی، صنایع ما امکان ادامه حیات نخواهند داشت. اصلا این مساله که قالی چین چطور جای قالی ایرانی را گرفته است تعجب آور است. در کشوری واردات انجام می‌شود که توان تولید وجود نداشته باشد. ما که توان تولید همه چیز را داریم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.