فعلاً آب، نان و چند سیری دل خوش…

0 ۲۴۲
گفتگو با علی قیامی؛ کارگر صنعت خودروسازی

با وجود دعوت از هر سه طرف مساله کار در مناظره مربوط به هفته کارگر، به نظر می رسد یک صدا همچنان مکتوم مانده و آن صدای کارگران است، کارگرانی که بنا به دلایل متعدد صدای بلندی در مباحثات و مناظرات مربوط به خود ندارند.دلایلی همچون ضعف ساختاری، ضعف در سازماندهی و یا عدم آگاهی از حقوق شهروندی. دلیل هر چه که باشد، ما را بر آن داشت تا حداقل یک نماینده از کارگران را به دفتر ماهنامه دعوت نماییم و از تجربیات و نظراتش در زمینه مشکلات زیست کارگری جویا شویم

کارایی : افزایش قراردادهای موقت، اخراج کارگران، افزایش حوادث حین کار و در تنگنا قرار گرفتن بیش از پیش کارگران از جمله مولفه های حیات کارگری در دو سه سال اخیر بوده است، شما به عنوان فردی که مدت زمان زیادی به عنوان یک کارگر فعالیت نموده اید، و روابط نزدیکی با سایر کارگران داشته اید، لطفاً برای ما بفرمائید آیا عمده ترین مشکلات کارگران، را عوامل بالا تشکیل می دهند؟
قیامی : این مشکلاتی که شما فرمودید مربوط به کارگرانی است که بر اساس قانون کار مشغول فعالیت هستند، اینها عمدتاً از وضعیت بهتری برخوردارند. چون قانون آن ها را به عنوان کارگر مورد شناسایی قرار می دهد. الان که من بازنشسته شده ام و در جای دیگری مشغول به کار هستم، کارگران فراوانی وجود دارند که پایین تر از قانون کار حقوق دریافت می کند و حتی برخی از این افراد دارای مدرک فوق دیپلم یا لیسانس هستند. این کارگران اکثراً عائله مندند و اجاره نشین. عده فراوانی با این شرایط در حال کار هستند که اساساً سازمان های بیمه ای آن‌ها را مورد شناسایی قرار نمی دهند و در صورتی هم که این افراد اعتراض کنند و در صدد اطلاع دهی وضعیت خود به اداره بیمه برآیند، تهیدید به اخراج از کار می شوند. الان اکثریت شرکت ها به صورت پیمانکاری فعالیت می کنند و این پیمانکارها هم تعداد معدودی کارگر به خدمت می گیرند که قریب به اتفاق آنان در چنین شرایطی فعالیت می کنند. نه بیمه به آنان تعلق می گیرد و نه بر اساس قانون کار حقوق دریافت می کنند.

کارایی : فکر می کنید چند درصد از نیروی کار تحت چنین شرایطی مشغول فعالیت است؟
قیامی : من فکر می کنم حتی اگر خیلی خوش بینانه به این قضیه نگاه کنیم حداقل ٢٠ درصد از جامعه با چنین شرایطی مشغول کار و فعالیت هستند.

کارایی : به نظر شما در حال حاضر آیا عمده مشکل کارگران در ایران مربوط به مسائل معیشتی است؟
قیامی : بله تقریباً اصلی ترین مشکل کارگران همین مساله معیشت است و این مشکل، به اندازه ای جدی است که کارگر توان فکر کردن به مسائل دیگر را ندارد. کارگر بایستی از لحاظ معیشت خود تأمین باشد تا بتواند به مسائل دیگر فکر کند؛ به مسائلی مانند آینده، ازدواج، تحصیل فرزند. کسی که حتی امنیت غذائی ندارد نمی تواند به مسائل دیگر بیندیشد.

فعلاً آب، نان و چند سیری دل خوش

کارایی : اگر بخواهید مشکلات کارگران را جمع بندی کنید، چه نکات حائز اهمیتی را باید طرح نمائید؟
قیامی : اصل مشکل در این است که نود درصد از کارگران به حقوق خود واقف نیستند و اصلاً نمی دانند که مثلاً در مورد برخی مسائل می توان به اداره کار یا ادارات بیمه رجوع کرد. بعلاوه اینکه آن عده اندکی هم که از حقوق خود آگاهی دارند، از ترس تبعات مختلف حق خواهی از این موضوع صرف نظر می کنند. به طور کلی باید بگویم که این قشر از عدم آگاهی رنج می برد. این تجربه خود من هم هست. من از افرادی هستم که بنا به سیاست های کارفرمای خود با ٢۵ سال سابقه کار به صورت پیش از موعد بازنشسته شدم و قرار شد که مطالبات مربوط به ۵ سال باقی مانده را به طور مساوی کارخانه و اداره بیمه پرداخت نماید اما زمانی که ما پایان کار خود را دریافت کردیم متوجه شدیم که مقداری از رقم مورد محاسبه و انتظار ما کمتر پرداخت شده است. با رسیدگی های بعدی متوجه شدیم که مطالبات دوسال و نیمی که قرار بود کارفرما پرداخت کند، از پایان کار کارگران کسر شده است. ما شکایت کردیم و حین فرایند شکایت متوجه شدیم که در پرونده همه ما برگه ای موجود است که ما آن را امضاء کرده ایم و اصلاً متوجه مضمون آن نشده ایم. حتی به دیوان عدالت اداری هم شکایت کردیم و وکیلی از طرف ما نیز انتخاب شد ولی در نهایت شکایت ما به جایی نرسید چون ما خود در پرونده رضایت نامه ای امضا کرده بودیم که مطالبات دو و نیم سال نه از کارفرما بلکه از پایان کار ما کسر گردد، در حالیکه ما هیچ وقوفی به یه این موضوع نداشتیم و این یعنی عدم آگاهی.

کارایی : سندیکاها، شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر چه کارکرد عینی در حیات واقعی کارگران ایفا می کنند؟
قیامی : تشکل های کارگری نمی توانند وظایف خود را انجام دهند. چون اینها منتخب کارگران نیستند. فرایند انتخاب شدن برای شوراهای اسامی کار دشوار است و افراد عادی قادر ورود به این حوزه نیستند. افراد کاندیدا بایستی مورد تایید حراست یا مدیریت باشند. شورا هادر تمام کارخانه ها وجود دارند اما مطالبات عمده کارگری مثلاً در امور مربوط به بازنشستگی، افزایش حقوق، رتبه بندی و مسائلی از این دست در آن‌ها طرح نمی گردد. عمده فعالیتی که آن‌ها در حال حاضر انجام می دهند، این است که مثلاً فرایند اخذ وام برای کارگزان را تسریع و تسهیل نمایند اما در خصوص مسائل اساسی ورود نمی کنند.

کارایی : اگر چنانچه چنین تشکیلاتی به وظایف واقعی خودشان عمل می کردند، کارگران چقدر از چنین تشکیلاتی استقبال می کردند مثلاً اینکه بواسطه وجود سندیکاها، تجمع اعتراضی برای استیفای حقوق خود برگزار کنند یا سهم خواهی برای قشر خود داشته باشند؟
قیامی : کارگران چنین چیزی را نمی توانند به انجام برسانند و این به عدم مطلع بودن از امور، حقوق و رویه ها برمی گردد. این چیزی است که متأسفانه من آن را به صورت جدی گریبانگیر فرهنگ کارگری در ایران امروز می بینم. به عنوان مثال زمانی که انتخابات خانه کارگر برای انتخاب دبیر این تشکیلات انجام می گردد، شما بپرسید ببینید چند درصد از کارگر ها اساساً از این انتخابات مطلع می شوند و رأی می دهند؟ اصلاً فکر نمی کنم بیش از ٣ یا ۴ درصد از افراد در این انتخابات شرکت کنند. کارگر امروز نه می تواند تجمع اعتراضی برگزار کند و نه می تواند با انسجام به طرح مطالباتش بپردازد و حتی نمی داند چه می خواهد. فقط می خواهد ممر درآمدی داشته باشد و چرخ زندگی خود را بچرخاند.

کارایی : پس با این تفاسیر نمی توان کارگرانی را به عنوان یک نیروی اجتماعی دارای وزن سیاسی بالا به حساب آورد؟
قیامی : بله به نظرم نمی توان. بدین ترتیب که نمی توان بر روی تصمیم گیری و آگاهی این قشر حساب ویژه ای گشود.

کارایی : تشکیلات خانه کارگر را چگونه ارزیابی می کنید و اینکه وجود یا عدم وجود چنینی تشکیلاتی اساساً چه تاثیری بر روی حیات اجتماعی کارگران دارد؟
قیامی : خانه کارگر برای کارگر در سال های اخیر چه کارهایی انجام می دهد؟ عمده فعالیت این تشکیلات در ارتباط با امور رفاهی مانند صدور کارت استخر یا اعزام کارگران به مسافرت های زیارتی بوده است. اما آیا این تشکیلات توانسته است در مورد امور مهمی همچون قرار دادها، کاری از پیش ببرد؟ یا در مورد مصادیق و شرایط بازنشستگی برای کارهای سخت و زیان آور؟ وقتی می گویم که اطلاعات کارگران اندک است به همین معناست. ای بسا بدنه کارگری، فعالیت های این تشکیلات را مثبت ارزیابی کنند چون به عنوان مثال یکبار آن‌ها را به همراه خانواده به یک سفر زیارتی اعزام نمودهاست .اساساً آنان از فعالیت های تدوین شده برای تشکیلات آگاهی ندارند و هیمن اموری که توسط خانه کارگر انجام می شود را جزء وظایف آن می شمارند . اما نبایستی از نظر دور داشت که متأسفانه این عدم آگاهی گریبان اکثریت اقشار جامعه را گرفته و افراد اغلب با روزمرگی روزگار می گذرانند. انسان ها به موجوداتی خنثی تبدیل شده اند. البته در میان قشر کارگران، افراد آگاه نیز وجود دارند ولی چون قدرت سازماندهی برای عمل اجتماعی وجود ندارد، این عده هم هیچ نقشی در ایجاد چشم انداز برای تغییرات ندارند؛ حداقل تغییری که کارگران عامل و سامان بخش آن باشند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.