چرا استراتژی‌های ضد تروریسم آمریکا نمی‌تواند تهدید جهادی‌های جدید را مرتفع نماید؟

0 ۴۵۶
نویسنده: آدری کورت کورونین
منبع: فارین افرز
ترجمه : تحریریه کارایی

پس از حملات ۱۱ سپتامبر، آنچه بیش از همه دست‌اندرکاران سازمان ملی امنیت آمریکا را نگران کرد این بود که آمریکا پس از دهه‌ها، آمادگی برای مواجهه با دشمنان و تهدیدات معمول، برای مقابله با حملات نامتعارف و بی‌سابقه القاعده اصلاً آمادگی ندارد. این شد که در طول دهه بعدی، ایالت متحده به بهره‌گیری از سازمان‌های اطلاعاتی، نظامی و حقوقی خود سازمانی فوق‌العاده دقیقی به منظور مبارزه‌های با سازمان‌های جهادی و مقابله با تروریسم و شورش ایجاد نمود.
با تمام این تهمیدات، هم اکنون یک گروه متفاوت، «داعش» که خود را دولت اسلامی می‌خواند، جایگزین القاعده که بزرگترین تهدید پیشین از سنخ جهادی‌ها بود، شده است. ایدئولوژی داعش، صراحت در تبیین خواسته‌ها و اهداف بلندمدتی که توسط این گروه تبیین می‌گردد، تقریباً مشابه القاعده است. اساساً این دو گروه زمانی به طور رسمی متحد یکدیگر بودند. بسیاری از ناظران عقیده دارند که چالش جدید، صرفاً به بازنگری در زیرساخت‌ها و سازوکارهای موجود، ضد تروریسم مربوط می‌شود.
اما داعش القاعده نیست، داعش نتیجه یا ماحصل یک گروه بنیادگرا نیست، همچنین خلف تندرویی برای یک گروه دیگر نیست که هم اکنون وارد مرحله تکامل و روند حیات شده باشد. اگرچه القاعده و گروه‌های وابسته به آن در شمال آفریقا و یمن همچنان خطرناک هستند، اما داعش جانشین القاعده نیست، داعش تهدید جهادیون پس از دوره القاعده را به نمایش گذارده است.
باراک اوباما، در ماه سپتامبر گذشته در یک برنامه تلویزیونی عنوان کرد که آمریکا در نظر دارد داعش را تضعیف و در نهایت نابود کند. اظهارات او نشان می‌دهد که بر اساس موضع‌گیری‌های رسمی ایالات متحده آمریکا، میان القاعده و داعش یک خط مستقیم وجود دارد و از منظر آمریکا، داعش صرفاً یک سازمان تروریستی است؛ اما چنین تحلیلی اشتباه است. به سختی بتوان داعش را در قالب این توصیف روشن و سر راست گنجاند. در واقع اگرچه داعش از تروریسم به عنوان یک تاکتیک بهره می‌گیرد، اما به هیچ وجه یک سازمان تروریستی نیست. گروه‌های تروریستی همانند، القاعده، حداکثر چند صد نفر عضو دارند، غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهند، فاقد قلمرواند و توانایی مواجهه مستقیم با نیروهای نظامی و ارتش را ندارند؛ اما داعش حدود ۳۰۰۰۰ نفر جنگجو در اختیار دارد، هم در عراق و هم در سوریه قلمرو در اختیار دارد، قابلیت‌ها و امکانات گسترده نظامی در اختیار دارد، خطوط ارتباطی را تحت کنترل دارد، بر زیرساخت‌ها تسلط دارد، به منابع مالی مکفی دسترسی دارد و در عملیات پیچیده نظامی درگیر شده است. اگر بتوان تعریف ساده و سرراستی از داعش ارائه کرد، بی‌تردید می‌توان آن را شبهه دولت خودمختاری نامید که یک ارتش متعارف در اختیار دارد. به همین دلیل است که استراتژی‌های ضد تروریسم و ضد شورش که تا حدود بسیار زیادی، تهدید القاعده را از میان برداشتند، در مقابل داعش کاری از پیش نخواهد برد.

داعش و القاعده؛ دو گروه با خاستگاه‌های متفاوت
تفاوت‌های میان القاعده و داعش را می‌توان با مطالعه پیشینه‌های این دو توضیح داد. القاعده پس از سال ۱۹۷۹ و مقارن با حمله شوروی به افغانستان به وجود آمد. جهان‌بینی و استراتژی رهبران این گروه در سایه جنگ ده‌ساله علیه اشغال افغانستان توسط شوروی و زمانی که بسیاری از نیروهای نظامی مسلمانی ازجمله اسامه بن‌لادن از اقصی نقاط کشور دور یکدیگر جمع شدند، شکل گرفت. در این مقطع زمانی نوعی شبکه جهانی با تمرکز بر انجام حملات بی‌سابقه علیه غرب و متحدان غرب تشکیل شد که هدف آن تشویق مسلمانان به رویارویی جهانی با نیروهای سکولار بود.

ظهور داعش اما مرهون تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است. داعش در ابتدایی‌ترین شکل خود تنها متشکل از چند گروه تندرو بود که علیه نیروهای آمریکا مبارزه می‌کردند و با هدف به راه انداختن جنگ داخلی، شیعیان را مورد هدف قرار می‌دادند.
در آن زمان گروه مذکور«القاعده عراق» نامیده می‌شد و رهبر آن، ابو مصعب الزرقاوی با بن‌لادن بیعت کرده بود. زرقاوی در سال ۲۰۰۶ در جریان حمله هوایی نیروهای آمریکایی کشته شد. اندکی بعد از آن، زمانی که قبایل سنی تصمیم به همکاری با نیروهای آمریکایی علیه جهادی‌ها گرفتند، القاعده عراق تقریباً از صفحه محو شد اما این شکست موقتی بود. القاعده عراق خود را درون زندان‌هایی که آمریکا تأسیس و مدیریت کرده بود، بازسازی کرد. در این زندان‌ها بود که شورشیان و عاملان حملات تروریستی با یکدیگر تماس برقرار کردند و شبکه‌هایی را تشکیل دادند. در همین زندان‌ها بود که خلیفه خود خوانده حال حاضر داعش، ابوبکر البغدادی خود را به عنوان رهبر به هم‌پیمانان و همفکران خود شناساند. در سال ۲۰۱۱ و زمانی که شورش علیه رژیم اسد به یک جنگ تمام عیار داخلی تبدیل شد، گروه البغدادی از هرج و مرج و شورش به وجود آمده بهره گرفت و منطقه‌ای در شمال شرق سوریه به عنوان پایگاه عملیاتی تحت تصرف خود درآورد و این بار با نام داعش خود را به جهانیان نشان داد، در عراق نیز داعش بر روی نقاط ضعف دولت مرکزی سرمایه‌گذاری کرد و از درگیری‌های فرقه‌ای موجود در این کشور که پس از خروج نیروهای آمریکایی تشدید شده بود، بهره‌برداری کرد. با خروج نیروهای آمریکایی، نخست‌وزیر وقت عراق، نوری المالکی یک برنامه تندروانه جانبداری از شیعیان را در دستور کار خود قرار داد که منجر به حاشیه رانده شدن بیشتر اعراب سنی در سرتاسر کشور شد. داعش اکنون می‌توانست بر روی اعضای جدید خود، رهبران قبایل سنی، شورشیان سابق ضد آمریکایی و حتی افسران نظامی سکولار سابق رژیم عراق که در پی به دست آوردن مجدد قدرت و موقعیت روزهای دوره صدام حسین بودند حساب کند.

تصرف سرزمین در کشور عراق توسط داعش شوک آور بود. زمانی که داعش در سال ۲۰۱۴ فلوجه و رمادی را به تصرف خود درآورد، بسیاری از تحلیل گران می‌پنداشتند که نیروهای امنیتی عراقی که توسط ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند، جلو پیشرفت بیشتر آنان را خواهد گرفت؛ اما در ژوئن همان سال و در میانه فرار دست جمعی نیروهای ارتش، داعش پیشروی‌های خود را به سمت بغداد، ادامه داد و موصل، تکریت، القائم و بسیاری دیگر از شهرهای عراق را تحت تصرف خود درآورد و در پایان ماه ژوئن، داعش نام خود را «دولت اسلامی» نامید و خلافت جدید را در حیطه قلمرو خود اعلام کرد. از طرفی، طبق گزارش‌های سازمان‌های امنیتی آمریکا حدود ۱۵۰۰ جنگ جوی خارجی از ۸۰ کشور دنیا به منطقه سرازیر شدند تا به داعش بپیوندند، هر ماه چیزی حدود ۱۰۰۰ نفر. اگرچه اکثر این جنگجویان از کشورهایی با اکثریت مسلمان می‌آمدند، اما در میان آنان افرادی از استرالیا، چین، روسیه و حتی کشورهای اروپای غربی نیز وجود داشت، داعش حتی برنامه‌ای برای جذب نوجوانان دختر و پسر آمریکایی متعلق به طبقه متوسط از شهرهای دنور، میناپولیس و حومه شیکاگو را در دستور کار داشت. هرچقدر که داعش بیشتر مراحل رشد خود را پشت سر می‌گذارد، اهداف و نیات خود را آشکارتر می‌سازد. تصویری که القاعده از خود در ذهن جهانیان ایجاد کرده بود، تصویر یک گروه پیشرو یاغی با هدف بسیج جوامع مسلمان علیه حکومت‌های سکولار بود. در مقابل داعش، سودای حکومت بر سرزمین در سر می‌پروراند و یک حکومت خالص سنی تشکیل داده که بر اساس تفسیر وحشیانه‌ای از شریعت اداره می‌شود. هدف داعش محو فوری مرزهای خاورمیانه است که در خلال قرن بیستم و توسط قدرت‌های غربی ایجاد شده است. همچنین داعش در صدد است تا خود را به عنوان تنها قدرت سیاسی، مذهبی و نظامی دنیای اسلام بشناساند.

مظنونین غیرمعمول
از آنجایی که ریشه و هدف‌های داعش و القاعده متفاوت است، روش‌های آنان در عملیات نیز کاملاً متفاوت است. به همین دلیل نیز استراتژی ضد تروریسم آمریکایی که بر اساس مبارزه با القاعده طراحی شده است، در مقابل داعش کاری از پیش نمی‌برد. در دوره پس از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده آمریکا زیرساخت امنیتی، قانونی و نظامی یک تریلیون دلاری علیه القاعده و متحدان آن راه‌اندازی کرده است. بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ توسط واشنگتن پست صورت گرفت، چیزی حدود ۲۶۳ سازمان دولتی آمریکا در پاسخ به واقعه ۱۱ سپتامبر تشکیل شد و یا مورد بازنگری ساختاری قرار گرفت. ازجمله این تشکیلات دولتی می‌توان به دپارتمان امنیت داخلی، مرکز ملی ضد تروریسم و اداره امنیت حمل‌ونقل اشاره کرد. سازمان‌های امنیتی به‌صورت سالانه، حدود ۵۰۰۰۰ گزارش در خصوص تروریسم تهیه می‌کنند. ۵۱ سازمان فدرال و مراکز فرماندهی نظامی در حال رصد چگونگی جریان پول به شبکه‌های تروریستی هستند. تمامی این تمهیدات باعث شده تا حملات در خاک آمریکا بسیار نادر و کم شمار باشد. از این منظر این تمهیدات بسیار کارساز و کارگشا بودند.
اما همین سیستم در مواجهه با تهدیدات داعش که مجموعه‌ای متفاوت از چالش‌ها با خود در پی دارد، کارآمد نیست. کافیست تلاش فوق‌العاده ارتش و نیروهای امنیتی آمریکا را برای کشتن هسته رهبری القاعده را با استفاده از نیروهای ویژه و هواپیماهای بدون سرنشین به خاطر آوریم. حدود ۷۵ درصد از رهبران اصلی گروه القاعده در جریان حملات هواپیماهای بدون سرنشین کشته شدند. تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین در عین حال که هدف‌هایی که در مناطق روستایی پنهان شده‌اند را ردیابی می‌کنند، خطر کشته شدن غیرنظامیان را نیز کاهش می‌دهد.

با این حال به نظر نمی‌رسد چنین تاکتیک‌هایی در مقابل داعش کارساز باشد. جنگجویان و رهبران داعش همگی در مناطق پر جمعیت شهری حضور دارند و در ساختمان‌های داخل شهرها حضور دارند و این، کار را برای حملات هوایی و پهپادهای بدون سرنشین دشوارتر می‌کند. همچنین صرف کشتن رهبران داعش نمی‌تواند این سازمان را فلج کند. این گروه یک‌شبه دولت دارای کارکرد با ساختار اجرایی پیچیده است. هرم فرماندهی امارت، متشکل از خود البغدادی و دو نفر قائم مقام وی است که هر دو در رژیم صدام حسین، ژنرال ارتش بوده‌اند. علی الانباری که فرمانده عملیات داعش در سوریه است و ابومسلم الترکمانی که مسئول عملیات این گروه در عراق است. ساختار بوروکراسی غیرنظامی داعش نیز توسط ۱۲ مدیر اجرایی که بر مناطق تحت اشغال در سوریه و عراق حکمرانی می‌کنند اداره می‌شود. این مدیران بر شوراهایی که به مسائل مالی، رسانه‌ای و مذهبی رسیدگی می‌کنند، به شدت نظارت می‌کنند. بر خلاف آنچه ویدئوهای تبلیغاتی داعش مدل حکمرانی این گروه را به نمایش می‌گذارند، این شبه دولت حتی بدون وجود البغدادی یا نزدیک‌ترین معاونانش نیز می‌تواند به بهترین وجهی کارکردهای خود را انجام دهد. داعش، چالش بسیار بزرگی را در ارتباط با مسائل مالی، تبلیغاتی و به کارگیری اعضای گروه‌های جهادی پیش روی تاکتیک‌های ضد تروریستی آمریکا گذارده است. قطع دسترسی القاعده به منابع مالی، یکی از چشمگیرترین موفقیت‌های آمریکا در جریان مبارزه با این گروه بوده است. درست کمی پس از حملات ۱۱ سپتامبر، FBI و CIA دست به همکاری‌های بسیار نزدیک در زمینه مسائل اطلاعاتی مالی زدند و چندی طول نکشید که وزارت دفاع هم در همین ارتباط به این دو پیوست.
FBI در خلال اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ به واحدهای نظامی آمریکا پیوست و تروریست‌های مظنون بازداشت شده در خلیج گوانتانامو کوبا را مورد سؤال و جواب قرار داد. در سال ۲۰۰۴، وزارت خزانه داری آمریکا، یک دفتر تروریسم و اطلاعات مالی راه‌اندازی کرد که زمینه اصلی آن، بررسی چند و چون فعالیت القاعده در زمینه پولشویی و عواید حاصل از فعالیت‌های خیریه بود.
همچنین یک شبکه جهانی برای مقابله با تأمین مالی تروریست‌ها نیز به وجود آمد که توسط سازمان ملل، اتحادیه اروپا و صدها دولت پشتیبانی می‌شد. نتیجه اعمال فشاری جدی بر روی منابع القاعده بود. وزارت خزانه داری آمریکا در سال ۲۰۱۱ گزارش داد که القاعده به شدت در تلاش برای تثبیت منابع مالی است تا بتواند حملات تروریستی را برنامه‌ریزی و عملیاتی کند.

اما چنین ابزارهایی به ندرت بتواند برای مقابله با داعش به کار آید چرا که داعش نیازی به تأمین مالی از خارج ندارد. حکمرانی بر قلمرو به این گروه اجازه داده است که یک مدل مالی خودکفا راه‌اندازی کند که حتی تصور آن برای سایر گروه‌های تروریستی نیز دشوار است. داعش از سال ۲۰۱۱ به‌تدریج کنترل خود را بر روی منابع نفتی شرق سوریه تثبیت کرد و هم اکنون برآورد می‌شود که این گروه بر روی چیزی حدود ۶۰ درصد ظرفیت تولید نفتی سوریه کنترل دارد. در عین حال داعش در جریان تجاوز به عراق در تابستان گذشته هفت پروژه استخراج نفت را نیز به کنترل خود درآورد. داعش بخشی از نفت استخراج شده از این منابع نفتی را در بازار سیاه عراق و سوریه به فروش می‌رساند. بر اساس برخی گزارش‌ها، داعش بخشی از این نفت را حتی به خود رژیم اسد نیز فروخته است. داعش همچنین نفت عراق و سوریه را به اردن و ترکیه قاچاق می‌کند. در این کشورها، تعداد زیادی از خریداران از اینکه می‌توانند قیمت نفت خام را زیر قیمت بازار تهیه کنند، بسیار خوشحال‌اند و از این روند استقبال می‌کنند. بر اساس شنیده‌ها درآمد داعش از محل فروش نفت چیزی حدود ۱ تا ۳ میلیون دلار در روز است و البته نبایستی فراموش کرد که نفت تنها یکی از مواد موجود در سبد کالای این گروه است. در ماه ژوئن، زمانی که داعش کنترل شهر شمالی موصل را به دست آورد، هم بانک مرکزی ایالتی و هم بانک‌های کوچک‌تر دیگر در موصل را غارت کرد، همچنین برخی از آثار باستانی و عتیقه‌هایی که در این منطقه بدان دست یافته بود را نیز در بازار سیاه به فروش رساند.
داعش در مناطقی که تحت اشغال خود درآورده، جواهرات، اتومبیل، ماشین‌آلات و احشام را به غارت می‌برد و به فروش می‌رساند. این گروه همچنین به شریان‌های اصلی حمل‌ونقل در غرب عراق دسترسی دارد و این امر به داعش اجازه می‌دهد که از محل ترانزیت کالاها مالیات دریافت کند و همچنین از اتومبیل‌های عبوری هم عوارض دریافت کند. داعش حتی از پنبه و گندم مزارع رقه هم درآمد کسب می‌کند، محصولاتی که نان سوریه به‌نوعی از آن‌ها تأمین می‌شد.
البته، همانند سایر گروه‌های تروریستی، داعش هم دست به گروگان‌گیری می‌زند و از این محل میلیون‌ها دلار باج می‌گیرد؛ اما آن چیزی که برای تأمین مالی این گروه، بیش‌تر اهمیت دارد، اخاذی و زورگیری از مالکان سرمایه و صنایع در محدوده قلمرو تحت حاکمیت و اخذ مالیات است. این مالیات هم بر مزارع کوچک خانوادگی بسته می‌شود و هم بر صنایع بزرگی مانند تولیدکنندگان تلفن همراه، تجهیزات الکتریکی و توزیع‌کنندگان آب. این ساختار آن‌قدر پیچیده است که حتی وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا نیز از تخمین کل دارایی‌ها و درآمدهای داعش، سرباز زده است اما در هر حال داعش، یک سازمان پیچیده و متنوع است که ثروت آن از تمام سازمان‌های تروریستی دیگر کم‌تر به نظر می‌رسد. همچنین شواهد اندکی موجود است که واشنگتن در کاهش ثروت و خزانه‌های این گروه به موفقیت چشمگیری دست یافته باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.