چالش بافت های فرسوده شهری

0 ۴,۱۴۲

ابوذر سلامی بیرامی – دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری


بافت فرسوده

بافت فرسوده شهری نقطه آغازین رشد شهر و بیان گر فرهنگ هم زیستی مردمان یک مجتمع در ابتدای سکونت آن ها در یک مکان خاص است. بافت های فرسوده شهری، محلات فرسوده ای در فضای شهری می باشند که مسائل و پیچیدگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شیوه زندگی خاص خود را دارد .این محلات و بافت ها از یک سو دارای ریشه های سکونتی ارزشمند با غنای فرهنگی، اجتماعی و معماری است و از طرف دیگر به جهت فرسودگی شدید، نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی، وجود مشکلات اجتماعی و امنیتی و آسیب پذیری در برابر زلزله، سیل و آتش سوزی و نیز عدم تطابق با زندگی امروز شهری و شهرسازی مدرن دارای مشکلات روبنایی و زیرساختی هستند. وجود چنین مکان هایی در سطح شهر سبب می گردد تا ما با پدیده فرسودگی شهری یا پژمردگی شهری مواجه شویم. مراد از فرسودگی شهری همانا تنزل شرایط اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بافت شهر است.
فرسودگی شهری ابعاد مختلفی را دارا می باشد اما مهم ترین آن ها عبارت هستند از:
• فرسودگی کالبدی – سازه ای : این فرسودگی از افت کیفیت بناهای موجود در واحدهای همسایگی ناشی می شود و مهم ترین علل آن را می توان عدم نگهداری بنا یا نگهداری نامطلوب و نامناسب فضا دانست.
• فرسودگی کارکردی : این فرسودگی ناشی از زوال کارکردی در مناطق شهری است و بدین معنی است که مناطق در طول زمان نقش خود را در فضای شهری از دست می دهند.
• فرسودگی نسبی یا اقتصادی : این فرسودگی زمانی اتفاق می افتد که مردم سرمایه و توانایی خرید خود را خارج از محدوده بافت سرمایه گذاری نمایند؛ زیرا هزینه سرمایه گذاری در محلات تاریخی و فرسوده بیشتر از نقاط دیگر است.
عوامل ایجاد فرسودگی شهری در شکل زیر نشان داده شده است.

عوامل ایجاد فرسودگی شهری

ویژگی های بافت فرسوده شهری

بافت های فرسوده موجود در شهر دارای مجموعه ای از ویژگی های عمومی می باشند که این ویژگی ها شامل عمر ابنیه، نوع مصالح به کاررفته در ساختمان ها، وضعیت خدمات و زیرساخت های شهری، دانه بندی ریز و تعداد طبقات است. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران سه ویژگی زیر را مبنای شناخت بافت های فرسوده شهری قرار داده است:
• نفودناپدیری : این ویژگی بیان گر دسترسی های نامناسب و یا حتی عدم وجود دسترسی و کمبود معابر با عرض مناسب جهت حرکت سواره است.
• ناپایداری : این شاخص نیز بر نبود سیستم سازه ای مناسب و عدم رعایت موازین فنی در احداث ساختمان ها و عدم انطباق آن با مفاد آیین نامه 2800 دارد.
• ریزدانگی : این ویژگی بیان گر وجود قطعات مسکونی فراوان در یک مساحت اندک است که منجر به فشردگی بافت و تراکم مازاد جمعیت در واحد سطح شده است.

بافت فرسوده شهری در کلان شهر تبریز و ضروت توجه به آن

تمامی عناصر سازنده فضای شهری اعم از طبیعی و انسان ساخت و حتی خود انسان به عنوان عامل پویای جغرافیایی و سازنده فضای شهری، با گذر زمان دچار تغییر و تحولات می گردد. هر کشوری که به نوعی قدم در راه توسعه گذاشته است، به نوعی مشکل ناکارآمدی فضای شهری را تجربه کرده است. از لندن به عنوان مهد صنعتی شدن گرفته تا پاریس. به طور خلاصه اکثر کشورهای جهان با پدیده فرسودگی شهری دست و پنجه نرم کرده اند و دچار نارسایی در خدمات شهری و زیرساخت ها بوده اند، اما با برنامه ریزی دقیق و طولانی مدت نه تنها توانسته اند بر این مشکلات فایق آیند، بلکه این مکان ها را تبدیل به مقصد گردشگری برای جذب گردشگر نموده اند.
بر اساس نقشه بافت فرسوده که توسط سازمان عمران تبریز منتشر شده است، این شهر نیز مستثنی از مشکلات وجود بافت فرسوده در فضای شهری نیست و از طرف دیگر، بافت فرسوده قسمت قابل توجهی از مساحت شهر را به خود اختصاص داده است.

بافت فرسوده شهر
بافت فرسوده شهر

اکنون مناطقی که در آن فرسودگی شهری بیداد می کند مشکلات عدیده ای دارند؛ سکونت و کار در این بافت ها مقرون به صرفه نیست. پیامد مساحت کم قطعات در محلات و محدوده بافت های فرسوده شهری که در برخی موارد به زیر 30 متر مربع نیز می رسد و هم چنین تراکم بالای جمعیت ساکن در این قطعات موجب نابسامانی هایی در همجواری ها و روابط اجتماعی این محدوده ها شده است . ناکافی بودن خدمات شهری – محله ای از قبیل پارک، زمین بازی ، کتابخانه، درمانگاه ، مسجد و خانه محله امکان تعاملات اجتماعی ساکنان را کاهش داده و سطح کیفی سکونت را نیز تقلیل می دهد. علت عدم رضایت ساکنان از محیط و محل سکونت علاوه بر ناپایداری و ناکارآمدی قلمرو خصوصی ، ضعف کارکردی عرصه عمومی محله نیز می باشد. کمبود خدمات بهداشتی ، فقر امکانات شهری ، نارسایی شبکه های تاسیساتی موجود ، عدم وجود فضاهای سبز ، آلودگی های صوتی و سایر نارسایی های زیست محیطی این عرصه های شهری را به محیطی غیربهداشتی با پایین ترین سطح سلامت برای ساکنان آن مبدل ساخته است. نارسایی شبکه تاسیسات شهری ، کمبود امکانات لازم در محیط شهری و ناکارآمدی زیرساخت ها باعث ضعف کارکرد و بروز مسایل عدیده ای برای ساکنان این محلات و نواحی شده است . با توجه به گستردگی پدیده فقر شهری در مناطق فرسوده شهر، این محدوده ها مناسب ترین عرصه برای بروز انواع بزه های اجتماعی بوده که خود امنیت محله را کاهش و افول و رضایت مندی ساکنان از محیط و محله خود را به دنبال دارد. اگر چه ساکنان این مناطق در زمره شریف ترین طبقات اجتماعی هستند، اما مشکلات اجتماعی فراوانی دامن گیر عرصه های سکونتی آنان است . اکثر ساکنان بافت های فرسوده از سطح درآمدی بسیار پایین برخوردارند و گروه های عمده ای از این ساکنان نیز صرفا به دلیل پایین بودن قیمت اجاره بهاء در این مناطق زندگی می کنند و این عوامل موجب پایین آمدن سطح مشارکت در نوسازی بافت شده و مانع جدی برای نوسازی و نگهداری از بافت به شمار می رود . ساخت وسازهای بی رویه و خارج از برنامه و نظام کنترل ساخت وساز در نواحی فرسوده موجب پدیداری اغتشاش فضایی– بصری در منظر شهری شده و ضمن نابسامانی های فضایی بحران هویت را نیز دربردارد. ناپایداری کالبدی ، غیرمقاوم بودن ساختمان ها و فرسودگی ساختاری از اصلی ترین مولفه های این حوزه هستند که ناپایداری ابنیه و ساختمان ها، تهدیدی بزرگ برای جان ساکنان این مناطق است. فرسودگی کالبدی، این مناطق را به آسیب پذیرترین عرصه در مواجهه با بلایای طبیعی تبدیل کرده که خود خسارات غیرقابل جبرانی را به دنبال دارد . شاید مهم ترین ضرورت توجه به بافت فرسوده در شهر تبریز خطرات احتمالی ناشی از زمین لرزه باشد. تبریز به فاصله اندکی از گسل معروف شمال تبریز استقرار یافته است و در برخی قسمت ها کاملا بر روی گسل گسترش یافته است و قسمت اعظمی از بافت فرسوده نیز با این گسل همجوار است. با توجه به اطلاعات موجود، تبریز تنها شهر کشور است که از نطر خطر زلزله در موقعیتی قرار دارد که در تقسیم بندی پهنه های خطر، جزء مناطق با خطر نسبی بالا است. زلزله های تاریخی موید این نکته است که تبریز پتانسیل بالایی جهت لرزه خیزی دارد. نفوذ ناپذیری و نارسایی های موجود در شبکه ارتباطات و دسترسی ها، عرض کم معابر ، طولانی بودن امکان دسترسی به خدمات و وسایل نقلیه اضطراری از قبیل ماشین های آتش نشانی و آمبولانس بر ناکارآمدی و نابسامانی این مناطق افزوده است که نفوذ ناپذیری در محلات امکان دسترسی به خدمات را کاهش داده و ساکنان را با مخاطرات جدی روبه رو خواهد کرد.

ملاحظاتی در احیای بافت فرسوده

رویکردهای مختلفی جهت احیای بافت های فرسوده شهری مطرح شده است که مهم ترین آن ها عبارت هستند از: بهسازی، نوسازی، بازسازی، مقاوم سازی.
آنچه را که می توان به عنوان راه کارهای عملی برخاسته از راهبردهای فوق جهت احیای بافت فرسوده تبریز مد نظر قرار داد، در ابتدا شناسایی دقیق بافت فرسوده و طبقه بندی آن است. این اقدام سبب می شود تا مناطق پرخطر در اولویت برنامه ای قرار بگیرند. از راه کارهای دیگر، تجمیع مسکن و اعطای تسهیلات کم بهره به ساکنان این بافت ها می باشد. مقاوم سازی بافت فرسوده روش دیگر مداخله می باشد که نیاز به آن در کلان شهر تبریز به شدت احساس می گردد. برقراری عدالت فضایی در دسترسی به کاربری های شهری و پخشایش درست آن ها، مکان یابی کاربری های موردنیاز و برقراری سازگاری بین کاربری ها نیز باید در اجرای طرح های شهری مد نظر قرار گیرد تا مناطق کم برخوردارتر دچار پژمردگی و زوال نشوند.

محدوده بافت فرسوده کلان شهر تبریز

اما آنچه که بیشتر از همه نیاز است تا متولیان اداره شهر به آن توجه کنند این است که رویکردهای احیای بافت فرسوده عمدتا دارای نگاه فیزیکی و کالبدی هستند و جنبه های دیگر حیات شهری را نادیده گرفته اند. این واقعیت وجود دارد که در دهه های اخیر احیای بافت فرسوده شهری از فرم ساده بازسازی، نوسازی، بهسازی و توان بخشی به زیرساخت ها و بافت های فرسوده شهری به سمت مرمت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دگرگون شده است. یعنی در سیر تکاملی خود از توجه به کالبد به توجه به معنا رسیده است. رویکردهای اخیر در جست وجوی تعامل اجتماعی و مشارکت بازیگران محلی، نوسازی فرهنگی اجتماعی، توجه و تاکید بر شخصیت محلی و فرهنگی و بومی می باشد. هم چنین مرمت شهری یک فرآیند کوتاه مدت و زودبازده نمی باشد، بلکه یک نوع برنامه ریزی راهبردی بلندمدت، بطئی و پیچیده است که نیازمند سرمایه گذاری های کلان، تعهد و التزام درازمدت و مشارکت همه بازیگران اعم از بخش خصوصی، عمومی و مردم در این عرصه است. برقراری حس اعتماد بین مردم ساکن در بافت های فرسوده و متولیان امور شهری، حلقه مفقوده در نظام برنامه ریزی و احیای این بافت ها است که مستلزم داشتن ارتباط مناسب با مردم و بهره گیری از راهبرد برنامه ریزی ارتباطی و مشارکتی است، به این مفهوم که شورای شهر و شهردار باید مجری مطالبات مردم در امور شهری باشند نه تصویب کننده خواسته های خود و یا شهرداری.
بنابراین علاوه بر توجهات کالبدی- فیزیکی به این بافت حساس، بایستی رویکردهای اجتماعی و اقتصادی نیز لحاظ گردد تا حیات اجتماعی و اقتصادی این بخش کهنه و عقب مانده از فرآیند رشد و توسعه شهری به عنوان بخشی از پیکره شهر به آن بازگردانده شود.
بافت فرسوده به عنوان پیکره ای از شهر بیان گر پیشینه و حیات اجتماعی ساکنان آن است. این بافت به علت تقدم شهرنشینی بر شهرسازی نتوانسته است خود را با ضوابط و معیارهای نوین شهرسازی مطابقت دهد. در طول سال های اخیر توجه کالبدی به احیای بافت فرسوده و اجرای برنامه های زودبازده در آن چندان موفق عمل نکرده است. بنابراین، نیاز است تا مسئولان علاوه بر نگاه کالبدی، جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حیات شهری را مد نظر قرار دهند و با اجرای برنامه های راهبردی درازمدت و با بهره گیری از برنامه ریزی مشارکتی و ارتباطی نسبت به احیای آن بکوشند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.