تاملی در باب مفهوم شورا و مدیریت شهری

0 ۵۵۳

عارف نریمانی – دانشجوی دکتری تاریخ

ما در اینجا در پی مروری کوتاه بر معنا و مفهوم مقوله شورا و نهاد شورا و جایگاه آن در سیستم مدیریت نوین شهری هستیم. که چنین مروری، می تواند در درون خود به نحو تلمیحی در بردارنده نقدی از عملکرد شورا و انتخابات شورا در شرایط بالفعل آن باشد. چنین مروری می تواند بر مبنای نگاهی مفهومی به نهاد شورا و با مراجعه به اسناد و قوانین مرتبط با شورا و به ویژه قانون اساسی انجام گیرد. بر این مبنا گذری به مفهوم و جایگاه نهاد شورا می تواند نقدی از شرایط حاضر نیز باشد. آنچه در اینجا از نقد مدنظر می باشد یکی نقد در آن معنایی است که قصد روشن کردن محدوده های عمل یک چیز را دارد، و دیگری نقد در آن معنا که در پی بررسی آن هدفی است که وجود یک چیز را تبیین می کند و سپس سنجش آن با وضعیت بالفعل که در شرایط کنونی متحقق گردیده است. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که در اینجا قصد بر این نیست تا از هدفی یکه و درونی در آغاز یک چیز و یا یک امر و یا حتی یک مفهوم سخن بگوییم که در حالتی طولی و خطی و فارغ از هر گونه گسست امتداد یافته و نوعی این همانی با غایت آن امر را نیز دربردارد.
بنابراین و بر مبنای آنچه در باب مفهوم نقد گفته شد، باید گفت آن نگره ای که ما بر آن هستیم، اعتقاد به این مساله می باشد که در شرایط کنونی که شورا و نهاد شورا دچار مشکلات چندی بوده و در شرایطی که به سختی می توان از موفقیت نهاد شورا و تجربه آن در سال های اخیر در سیستم مدیریت شهری سخن گفت، بخش بزرگی از این عدم موفقیت به عدم آگاهی از مفهوم شورا و جایگاه و حوزه عمل آن مربوط می باشد. بر این اساس می توان گفت، تعریف محدوده عمل شورا و جایگاه آن، بر مبنای معنای مفهومی شورا و نهاد شورا و جایگاه آن در ساختار سیاسی و اجتماعی جدید، با بهره گیری از نگره ای تاریخی ـ اجتماعی، و مهم تر از همه رجوع به قانون اساسی و دیگر قوانین موجود و بررسی جایگاه شورا در سیستم مدیریت نوین شهری امروز از اهمیتی اساسی برخوردار است. از این رو تلاش در راستای تعریف و تحدید مفهوم و اهداف و ضرورت های وجودی شورا بر مبنای موارد مذکور و سپس در هر دو مورد سنجش و مقایسه تعریف مفهومی شورا و محدوده های عمل و اهداف پیش بینی شده برای آن -که به عنوان فلسفه و ضرورت وجودی آن است و جایگاه آن را در ساختار اداری و حکومتی کشور و به ویژه شهر توجیه و تبیین می کند- با شرایط بالفعل و واقعی موجود، می تواند روشن گر بسیاری از مسائل و مشکلات جاری باشد. بدیهی است که فاصله این دو مساله (مفهوم و اهداف با وضعیت بالفعل) بیان گر میزان موفقیت شورا خواهد بود.
بنابراین در اینجا ما نیازمند بررسی و بازبینی مفهوم شناختی مقوله شورا و انتخابات شورایی هستیم. چنین بررسی به واسطه روشن کردن جایگاه نهاد شورا در سیستم مدیریت نوین شهری می باشد. بر اساس چنین نگرشی ما خواهیم توانست محدوده های مفهوم شورا را مشخص کنیم که نشان گر این است از سویی شورا و نهاد شورایی دارای محدودیت ها و قلمرویی مشخص و معین در سیستم مدیریتی و کشورداری می باشد، اما هنگامی که آن را در رابطه با ارتباط قابل توجه آن با شهروندان و هم چنین جایگاه نهاد شورا در مدیریت شهری لحاظ کنیم، حوزه ای بس گسترده و مهم را به خود اختصاص خواهد داد. آشنایی با این محدوده ها، که مستلزم آشنایی با مفهوم، تعریف و جایگاه مدیریتی و قانون گذاری شورا در شهر و مدیریت شهری می باشد، نقشی اصلی در موفقیت اعضای شورا، و مجموعه نهاد شورا خواهد داشت. البته این آشنایی و آگاهی باید در هر دو گروه کاندیداها و منتخبان شورا و همچنین شهروندان و انتخاب گران شورا وجود داشته باشد. بی شک در این میان نقش شهروندان بس مهم تر از خود کاندیداها و منتخبان می باشد. شهروندان و آگاهی و سطح انتظارات آن ها ـ که برآمده از میزان آگاهی آن ها است ـ می باشد که به مثابه صافی و گذرگاه عمل کرده و کیفیت کاندیداها و منتخبان عرصه شورایی را تعیین خواهد کرد. البته در کنار امر آگاهی آنچه از اهمیت بس قابل توجه برخوردار است، احساس مسئولیت عمیق کاندیداهای شورا و انتخاب گران یا همان شهروندان نسبت به مصالح شهر و جمع می باشد. متاسفانه تمام موارد مذکور، و به خصوص سطح آشنایی با مفهوم و محدوده های مقوله ی شورا، دچار آفاتی اساسی هم از سوی کاندیداها و منتخبان، و هم از سوی انتخاب گران است. این آفات به گونه ای است که می توان از سطح پایین آشنایی به مفهوم شورا، جایگاه، وظایف، حوزه اختیارات و مسئولیت های آن سخن گفت. پرواضح است که بدون آگاهی به این مسائل نمی توان چندان امیدی در باب موفقیت شوراها و نهاد شورا داشت.

شورا و مدیریت شهری

وجود شوراها و انتخابات شورایی که به معنای حکومت غیرمستقیم خود مردم بر مردم بوده، با هدف ایجاد و زمینه سازی مشارکت شهروندان در اداره امور شهر ـ که همان امور مربوط به خود شهروندان می باشدـ پیش بینی گردیده است. آنچه در اینجا به عنوان ضرورتی اساسی مطرح می گردد، لزوم حضور و انتخاب آگاهانه شهروندان در مسائل مربوط به شوراها و به خصوص انتخابات شورا می باشد. در اینجا ما با یک طرحی رویارو هستیم که موفقیت این طرح که همان شورا و مجموعه شورای شهر می باشد، مستلزم حضور آگاهانه شهروندان انتخاب گر است. آن مساله مهمی که در اینجا باید مد نظر قرار داد، توجه به مفهوم شهروند، و نوع عملکرد مورد انتظار از فرد شهروند در تفکر اجتماعی و سیاسی نوین است. نگاهی به مفهوم و تعریف شهروند، که در سیستم نوین اجتماعی، به عنوان مصداق فرد اجتماعی کنشگر در معنای نوین آن و جامعه جدید است، نشان گر فاصله عملکرد افراد اجتماع ما (شهرهای ایران) با شهروند و نوع عمل برآمده از شهروند می باشد. تنها ذکر یک مثال می تواند روشنگر این بحث باشد و آن غلبه نامیمون تصمیمات مبتنی بر تعصبات قومی و طایفه ای در بخش قابل توجهی از افراد انتخاب گر فعال در انتخابات شوراها است (که این مساله در شهرهای کوچک تر با شدت بیشتری مطرح است). حال آنکه شهروند در معنای نوین آن، فردی است اجتماعی که عمل او به عنوان یک کنش در راستای خیر جمعی به حساب می آید. البته از سوی دیگر، باید اشاره داشت که خود نهاد شورا به عنوان بخشی مهم از سیستم مدیریت شهری، و همچنین سیستم محلی حکومت، وظیفه ای اساسی در راستای آگاه سازی افراد از بابت حقوق آنان و بسترسازی برای تحقق شهروند در معنای واقعی آن است. از این بابت در اینجا شاهد رابطه ای دوسویه هستیم.
بنابراین شورا به عنوان یک نهاد مردمی مهم، یکی از ارکان اصلی مردم سالاری می باشد که می تواند موجب مشارکت شهروندان در راستای اداره امور شهر گردد. در شرایطی که به دلیل گستردگی جمعیت کشورها، و هم چنین گستردگی شهر ها امکان اعمال دموکراسی های مستقیم (که شکلی تقریبا ناقص از آن در یونان باستان به اجرا می رسید) وجود ندارد، وجود نهاد هایی چون شورا، می تواند امکان تحقق دموکراسی غیرمستقیم که دارای بیشترین امکان از برای مشارکت شهروندان در امور مدیریتی و اداری باشد، را متحقق سازد. وجود نهادی به نام شورا مرتبط با سیاست تمرکززدایی از امور است. در برابر چنین شرایطی، سیستم تمرکزگرا قرار دارد که در آن دولت و سیستم اجرایی دولت از مرکز کشور همه امور بزرگ و کوچک را تمشیت می کند. درحالی که در سیستم تمرکززدایی شده شورایی، امور محلی به خود سیستم محلی که شورا نمود بارز آن است واگذار می گردد. این مساله در ارتباط با مدیریت نوین شهری است که در آن بر توانمندسازی اجتماعات محلی تاکید می شود. همچنین به واسطه ایجاد و بسط جایگاه شورا، گامی اساسی در راستای آن چیزی برداشته می شود که تحت عنوان شهروندسازی عنوان می گردد که بر مبنای آن شرایط برای مشارکت شهروندان و استفاده از حقوق شهروندی خویش فراهم می شود.
شورا را در معنایی می توان به عنوان قوه مقننه شهری لحاظ کرد که اصلی ترین قوه ی اجرایی آن شهرداری می باشد و البته سایر ارگان ها همچون فرمانداری ها نیز در مواردی ملزم به همکاری و اجرایی کردن قوانین مصوب شوراها می باشد. بنابراین مصالح اجرایی شهر، که تعیین کننده مدیریت بهینه شهری می باشد، از صافی شوراها و مصلحت بینی آن ها گذر خواهد کرد. شوراها هستند که می توانند با سیاست گذاری های درست، موجب اداره مطلوب حوزه شهری خود گردند. بنابراین آنچه حوزه عمل شوراها است، امور مربوط به شهر با مصالح خاص خود و البته با درنظرگرفتن مصالح و سیاست گذاری های کلان کشوری می باشد. از این جهت هرگونه دخالت شورا و دادن شعارهایی خارج از این محدوده، ناشی از عدم آشنایی و یا عدم توجه به این حوزه عمل می باشد. نگاهی به شعارهای داده شده از سوی کاندیداهای شورا و حتی منتخبان شورا، نشان گر نقض مکرر این مساله می باشد. به گونه ای که در موارد فراوانی می توان از فاصله شعارهای مطرح توسط شوراها در زمان تبلیغات با محدوده پیش بینی شده برای عملکرد شوراها سخن گفت. شناخت چنین محدوده ای هم برای انتحاب گران و هم برای کسانی که نامزد انتخاب و انتخابات هستند، امری ضروری است. در چنین شرایطی است که می توان به شکل گیری سیستمی از مدیریت شهری امید داشت که بتواند ضمن سامان دهی به منابع، به پاسخگویی مناسب به نیاز شهروندان و حقوق مختلف آنان پاسخ بگوید.
بنابراین با گذری هر چند کوتاه به جایگاه شورا (البته موارد ناگفته در این زمینه بسیار بیشتر از موارد گفته شده است) می توان چند سوال عمده را مطرح کرد: آیا در جامعه امروزی ما می توان از شهروند در معنای کنشگر آگاه و فرد اجتماعی مسئول به منافع جمع سخن گفت؟ آیا در آن تفاوت گذاری جامعه و اجتماع تونیسی ـ فارغ از آن نگره طولی و تک خطی موجود در پس آن ـ امروزه می توان از جامعه نوین شهری با استلزامات و شاخص های خاص خود، در جامعه شهری ما سخن گفت؟ میزان آگاهی از جایگاه شورا و مفهوم آن در بین منتخبان، کاندیدها و انتخاب گران فعال در این حوزه تا چه اندازه است؟ آیا آن نگره ای از فرد اجتماعی مسئول به خیر اجتماع در جامعه ما شکل گرفته است؟ بدیهی است تامل در هر کدام از سوال های مطرح شده می تواند روشن گر بسیاری از مسائل و مشکلات موجود باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.