چالش حاشیه نشینی در تبریز ، علل و راهکارهای آن

0 ۲,۵۰۵

ابوذر سلامی بیرامی – دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری

صاحب نظران و کارشناسان مسائل شهری تعاریف متعددی از حاشیه نشینی ارائه کرده اند ؛ برخی عقیده دارند حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی می کنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی شهر نشده اند. چارلز آبرامز حاشیه نشینی را به عنوان فرآیند تصرف نواحی شهری به قصد تهیه مسکن دانسته است. جاذبه شهرنشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطب های صنعتی و بازارهای کار می کشاند و اکثر آن ها مهاجرین روستایی هستند که به منظور گذراندن بهتر زندگی راهی شهرها می شوند. نتیجه آن شهرسازی خودانگیخته ای است که در آن ویرانی ، نارسایی عرضه خدمات درمانی ، تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی ، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل دیده می شود. البته به نظر می رسد که به تعبیر یاد شده باید اوصافی چون عدم امنیت ، جُرم زا بودن و نیز مامن و پناهگاه امن برای بزهکاران را اضافه نمود. ذکر این نکته نیز ضروری است که حاشیه نشینی از لحاظ ماهوی با بافت فرسوده متفاوت می باشد. بافت فرسوده در جای جای شهر قابل مشاهده است اما حاشیه نشینی در مرزهای بیرونی شهر و در مکان هایی که ضوابط و مقررات شهرسازی در آن به خوبی اعمال نمی گردد یافت می شوند.
اکنون حاشیه نشینی تبدیل به یکی از چالش برانگیزترین موضوعات نظام های شهری شده است. طبق آمار ارائه شده در برنامه اسکان بشری سازمان ملل (2003) از هر سه نفر در جهان یک نفر در خلال 30 سال آینده ، زندگی خود را در مناطق حاشیه شهرها و سکونت گاه های غیرقانونی طی خواهد کرد. مهم ترین سؤال این است که علت افزایش جمعیت شهری و به تبع آن گسترش حاشیه نشینی چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید پا را از محدوده شهر فراتر گذاشت و علت آن را علاوه بر رشد طبیعی جمعیت شهری ، در فرآیندهای جذب و دفع جمعیت و سیاست های کلان اقتصادی جستجو نمود. بسیاری از محققان این امر را ناشی از مهاجرت مناطق روستایی به شهرها و کلان شهرها می دانند ، نقش مهاجرت به ویژه جاذبه روبه رشد شهرهای کشور و تجمع تبعیض آمیز سرمایه در این فضاهای منطقه ای عامل مهمی در گسترش شهرنشینی بوده است. کاستلز در کتاب مساله شهری درباره گروه های حاشیه نشین در کشورهای در حال توسعه می گوید : شهرنشینی با آهنـگ شـتابنده ای گسترش می یابد درحالی که امکانـات اشـتغال مولـد برای جمعیت تـازه وارد فـراهم نیست ، امکانات و تسهیلات زیربنایی ، اجتماعی و فیزیکی ، سکونت گاه ها و محله های نامتعارف از قبیل زاغـه هـا و آلونک ها حاشیه ای که از طریق مهاجران تازه وارد و تهی دست برپا شده به شیوه خودرو و خودساز به وجود می آیند. در نهایــت وی حاشیه نشینی را مولــود نــابرابری هــای اقتصــادی- اجتماعی و شهرنشینی نــاهمگون و انتقــال فقــر روستایی بــه فقــر شــهری می داند.
اختصاص درصد بالایی از درآمدها و تسهیلات و خدمات بهینه انسانی به شهرها ، توسعه برونزا ، قطبش سرمایه و اجرای سیاست های قطب رشد در مادرشهرهای مهم ، انجام اصلاحات ارضی و بی زمین شدن بسیاری از کشاورزان ، رشد جمعیت روستایی و به صرفه نبودن فعالیت در بخش اول اقتصاد و به طور کلی فقدان برنامه ریزی منطقه ای که بتواند توامان توسعه شهری و روستایی را موجب گردد از علل کلان گسترش شهری و حاشیه نشینی در ایران بوده است. از طرف دیگر، نباید ضعف مقررات شهرسازی و نحوه پیاده سازی آن را توسط شهرداری ها نادیده انگاشت. این موضوع زمانی بغرنج تر می شود که در طرح های جامع و تفصیلی شهری توجه اندکی به این نواحی صورت می گیرد و شهرداری ها به جهت هزینه بر بودن اصلاح این مناطق اقبال کمی به آن نشان می دهند و به نوعی بودجه شهر به سمت برخی از نواحی برخوردارتر روانه می گردد. این امر کاهش شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد به سیستم مدیریت شهری را با خود به همراه دارد و باعث می شود تا هرگونه برنامه جهت اصلاح این نواحی با مشارکت ساکنان آن همراه نگردد.

حاشیه نشینی در تبریز


حاشیه نشینی در تبریز و پیشنهاد راه کارهای رویارویی با آن

شهر تبریز نیز از فرآیندهای ذکر شده مستثنی نمی باشد و حجم عظیمی از جمعیت حاشیه نشین را در خود جای داده است. حاشیه نشینان تبریز در قسمت های شمالی شهر تراکم قابل توجهی را در یک مساحت اندک به خود اختصاص داده اند. پراکنش جمعیت حاشیه به این منطقه محدود نشده و در قسمت های جنوبی و غربی شهر نیز قابل مشاهده است. مساله حاشیه نشینی نه تنها خود نواحی حاشیه نشین بلکه کل شهر تبریز و ساختار اجتماعی- اقتصادی آن را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اشـتغال افـراد حاشیه نشین در مشاغل غیررسمی و کـاذب ، وجـود ساخت و سازهای غیرمجاز ، عدم توانایی شهرداری ها برای ارائه خـدمات مناسـب در ایـن منـاطق ، آلودگی محیط زیست ، اثـرات نـامطلوب فرهنگـی ، اقتصـادی ، اجتماعی و سیاسی ایـن منـاطق برکـل سیستم شـهر ، افزایش جرم و انحرافات در این مناطق ، همه و همه از جمله آثار مخرب و مضر حاشیه نشینی ، چـه بـر روی ساکنان آن مناطق و چه بر روی دیگر افـراد سـاکن در شهر هستند. از ایـن رو بـه نظـر مـی رسـد پرداختن به مساله حاشیه نشینی در این شـهر و توجـه به علل شکل گیری آن و آثـار نـامطلوبش، ضـرورت می یابد. بر اساس تحقیقات به عمل آمده مهم ترین جاذبه های اقتصادی شهر تبریز برای مهاجران تازه وارد و ایجاد حاشیه نشینی به ترتیب عبارت هستند از : دست یابی به شغل بهتر ، کسب درآمـد بیشتر ، ارزانــی زمین و خانــه ، دسترسی به امکانات آموزشی ، دسترسی به امکانات رفاهی ، نزدیکی به محل کار. مهم ترین دافعه های اجتماعی و اقتصادی موجود در مبدا که سبب شده است تا مهاجران ، تبریز را به عنوان مقصد خود برگزینند عبارت هستند از :  بیکاری در محل قبلی ، درآمد کم ، شغل نامناسب ، نداشتن زمین ، فرار از شرایط سخت زندگی ، عدم دسترسی به امکانات رفاهی و آموزشی ، وجود اختلافات قومی ، پایین بودن ارزش کار ، نبود زمینه برای خلاقیت و رشد شخصیت ، محیط بسته و ضعف ارتباطات فرهنگی .

حاشیه نشینی در تبریز

خواسته یا ناخواسته این پدیده گریبان گیر شهر تبریز شده است و با وجود فرآیندهای کنونی باید انتظار رشد روزافزون این نواحی مشکل ساز را داشت. شهر تبریز به عنوان یکی از شهرهایی است که به صورت گسترده ( نزدیک به 400 هزار نفر حاشیه نشین دارد که در مقایسه با جمعیت فعلی تبریز 25 درصد را به خود اختصاص داده است ) با این مساله درگیر است. این شهر به دلیل جای دادن بسیاری از کارخانجات مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از 600 شرکت قطعه ساز در آن ، یکی از مهم ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب می گردد که نتیجه آن بروز حاشیه نشینی است.
در برخورد با ایـن پدیـده بایـد از یک جانبه نگری پرهیز نموده و بر تلاش جدی به قصـد چاره اندیشی علمی ایـن پدیـده و مسـائل مـرتبط با آن اهتمام ورزید. در واقع باید ایـن پدیـده را هـم مـداوا ( ساکنان حاشیه نشین ) کرد و هم پیشگیری ( در مـورد مهاجرانی که اگر رونـد کنونی ادامـه یابـد تبـدیل بـه حاشیه نشینان آینده خواهند بود ). بنابراین در برخورد با این پدیده باید سیاست های کلان و خرد را هم زمان در نظر گرفت.
در سطح ملی ، اختلاف سطح توسعه در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی میان شهر و روستا یکی از عوامل عمده مهاجرت روستاییان به شهرها و در نتیجه بروز گسترش پدیده حاشیه نشینی است و تا زمانی که این اختلاف سطح از بین نرود ، هم چنان مهاجرت از روستا به شهرها و نیز ایجاد مناطقی به نام حاشیه ادامه خواهد داشت.
از بین بردن اختلاف سطح میان روستا و شهر بدین معنا نیست که روستاها به شهر تبدیل شوند و یا همه امکاناتی که در شهرها وجود دارد باید در روستاها فراهم شود بلکه باید امکانات در زمینه های یادشده که موجب این اختلاف سطح گردیده در معیاری معقول و مناسب در روستا ایجاد شود تا موجب اقامت و ماندگاری روستاییان در روستاها و نیز مانع مهاجرت های انبوه آنان به شهرها شود.
در زمینه های چهارگانه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی باید اول اولویت با روستاها باشد تا اختلاف سطح توسعه از بین برود و پس از اینکه در زمینه های یادشده میان شهرها و روستاهای کشورمان به سطحی برابر دست یافتیم آنگاه می توانیم به طور مساوی شهرنشینان و روستاییان را از امکانات توسعه بهره مند سازیم. در صورت محقق شدن این هدف ، روستاییان به صورت توده ای نیازی به مهاجرت به شهرها برای خود نمی بینند.
در سطح شهرداری ها ، با توجه به اینکه قدرت اجرایی آن ها در محدوده شهری نافذ می باشد نباید انتطار داشته باشیم که بتواند فرآیندهای کلان حاشیه نشینی را انتظام ببخشد. اما آنچه که واضح می باشد این است که این پدیده عنصر انکارناپذیر شهر است و مسئولان شهری تبریز باید نسبت به درمان آن بکوشند. از بین راه کارهای ارائه شده برای مقابله با حاشیه نشینی در شهر تبریز می توان به موارد زیر اشاره کرد :
• تقویــت شــهرهای میانی و کوچک اســتان و تخصیص بودجه های عمرانی بیشتر به آن ها ، چراکه ایـن امر موجب جذب تعداد زیادی از مهـاجرین روستایی به آن ها شده و از شدت مهـاجرت و مشـکلات حاشیه نشینی در شهر تبریز کاسته خواهد شد
• افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت شهروندان در اجرای طرح های شهری
• زمینه سازی و تشــویق بخــش خصوصــی و عمومی در عرضــه مســاکن ارزان قیمت در منــاطق حاشیه نشین و اعطـای وام هـای مربوطـه ، بـه همـراه برقراری بیمه آن ها به دلیل کاهش ریسک عدم بازگشت سرمایه گذاری
• برنامه ریزی های اجتماعی و فرهنگی درازمدت به منظور ارتقاء فرهنگ شهرنشینی و جذب آنان در نظام شهری
• توسعه و احداث مراکز درمانی و بهداشتی تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین
• کمک رسانی دولت و شهرداری به منظور بهبـود بخشیدن سطح زندگی با ایجاد تاسیسات زیرساختی مانند : آب لوله کشی ،  ایجاد مراکـز بهداشتی درمانی ،  بهبود جاده ها و شبکه های حمـل ونقـل در منـاطق حاشیه نشین ؛
حاشیه نشینی نتیجه شهرنشینی شتابان است که خود متاثر از وجود نابرابری های اجتماعی ، اقتصادی و فضایی بین نواحی می باشد. مهم ترین نکته در مواجهه با این پدیدار این است که ما آن را به عنوان بدنه شهری بپذیریم، بدنه ای که بیمار بوده و نیاز به مداوا دارد. باید به یاد داشته باشیم که علاج این نواحی در کوتاه مدت حاصل نمی گردد ، بنابراین شوراها و شهرداری موظف هستند که برنامه های مستمر و طولانی مدت را برای این نواحی تدوین نمایند و بودجه های ویژه ای را به آن ها اختصاص دهند. فقر کاربری ها و نبود عدالت فضایی و تمایل اندک شهرداری ها در اصلاح کالبدی مناطق حاشیه نشین باید مورد بازبینی قرار گیرد تا سرمایه اجتماعی ارتقاء یافته و تمایل شهروندان این نواحی جهت همکاری با شهرداری افزایش یابد. در آخر اینکه اصلاح این نواحی نیازمند همکاری طولانی مدت بین مسئولان شهری و ساکنان است و برنامه ریزی های کوتاه مدت و پروژه ها توان بهبود و توانمندسازی این نواحی را ندارند. این موضوع زمانی اهمیت فوق العاده ای می یابد که بدانیم بیش از نیمی از جمعیت حاشیه نشین در مجاورت گسل تبریز اسکان یافته اند و با توجه به مساکن کم دوام و دسترسی پذیری نامناسب به این فضاها احتمال بروز فاجعه انسانی ناشی از زلزله دور از ذهن نیست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.