معلق میان زمین و آسمان

0 ۲۳۴
گفتگو با علی اکبر خادمی اصل مدیرعامل فعلی ماشین سازی تبریز

در حالی که فکر می کردیم گفتگو با مدیرعامل فعلی گروه ماشین سازی تبریز ساده ترین کار ماباشد، به پیچیده ترین بخش این پرونده تبدیل شد. کل افرادی که در داستان ماشین سازی تبریز با آنها به گفتگو نشستیم در یک بازه کمتر از یک ماه به پایان رسید، اما در دسترس ترین فرد سه ماه زمان برد. در پایان هم دلیل آن برای ما مشخص نشد. مدیری که با داستان نیمه تمام واگذاری این مجموعه به بانک صادرات روبروست. یک روز این داستان تمام می شود و روز دیگر از نو آغاز. مهندس علی اکبر خادمی اصل را در محل این شرکت ملاقات می کنیم. کارخانه ای که زمانی نماد جنب و جوش و زندگی در تبریز بود، این روزها آن حال و هوا را ندارد. داستان تلخ ماشین سازی که حال و هوای این روزهای صنعت کشور می باشد را با این دانش آموخته رشته مکانیک دانشگاه تبریز و MBA سازمان مدیریت صنعتی مرور می کنیم. یکی از مدیران بومی مادر صنعت.

کارایی : از ماشین سازی تبریز این مادر صنعت چه چیزهایی باید بدانیم و چرا این شرکت به حال و روز فعلی افتاده است، شنیدن این داستان از کسی که هنوز برمسند، تکیه کرده حال و هوایی دیگر دارد؟
خادمی اصل : بزرگترین مجموعه صنعتی ایران که در سال 1345 شکل گرفت. تمام منطقه صنعتی قراملک باید جزئی از ماشین سازی می بود. تمام کارخانجات فعلی این منطقه از این شرکت قراربود منشعب شود. حدودا 50 الی 55 کارخانه. بعد از انقلاب فرد بارزی که از یکی از شهر های ایران مدیرعامل این شرکت می شود به گفته کارکنان قدیمی، نقشه های حدود 20 الی 25 مجموعه را از اینجا برده و در شهر خود ایجاد کرده اند. مدیران غیر بومی، غیر تخصصی و سیاسی تاثیرگذار در حال فعلی این مجموعه هستند. این مجموعه سیاسی اداره شده تا فنی. بلایی که بر سر ماشین سازی آمده پیچیده است. ماشین سازی همپای ذوب آهن و خودروسازی شکل گرفته و صنعت مادر است. همان طوری که بدون خودکار نمی توان نوشت، بدون ابزار صنعت که همان ماشین ابزار است نمیتوان صنعت را به گردش درآورد.
فصلهای کاری ماشین سازی را به سه بخش میتوان تقسیم کرد: تا دوران جنگ که توانست جنگ را اداره کند. بعد از جنگ تا سال 1380 و از سال 80 که به سازمان خصوصی سازی واگذار شد. سیاهترین دوره ماشین سازی همین دوره آخر میباشد. بطوری که در این دوران با توجه به شرایط خصوصی سازی، نه دستگاهی وارد شده و نه دستگاهی خارج شده است. جوانترین ماشین آلات ماشین سازی 15 سال سن دارند. این قوانین مانند قفلی بر ساختار شرکت عمل کرده است. چرا که نقش سازمان خصوصی سازی تخریب صنعت نیست بلکه باید سبب رشد شود. چرا که ما نه میتوانیم کاهش سرمایه بدهیم و نه افزایش. در مورد فروش زمین مجوز گرفتیم، رقم بالایی قیمت گذاری شد کسی نخرید. به روز کردن یک کمپرسور را نمیتوانیم انجام بدهیم. در مالزی با دانشگاه UM تفاهم نامه نوشتیم تا خط دوم ماشین سازی را ایجاد کنیم، سازمان خصوصی سازی جلوی آنرا گرفت. شرکت دیگری را در ترکیه به ثبت رساندیم مجوز ندادند. اصولاً شعار مدیریت توسعه بازار، توسعه IT و توسعه محصول باید باشد که اجازه نداشتیم. در استانبول خواستیم SHOWROOM ایجاد کنیم مجوز صادر نشد. در اوج تحریم 4 محموله به آلمان و یک محموله به مالزی صادر کردیم. 10 نوع محصول جدید را در خط تولید گذاشتیم، سه میلیارد تومان تسهیلات گرفتیم که 10 درصد آن به مالیات مربوطه تخصیص داده شد و 35 درصد هم بهره این تسهیلات بود، بدون نقدینگی حساب بکنید چه بلایی سر ما میآید. تنها مشکل فعلی این مجموعه جریان نقدینگی و سرمایه گذاری است.

کارایی : داســتان واگـذاری این مجموعه به بانک صادرات چگونه شکل گرفت و چرا این مجموعه مالک ماشین سازی شد و دور نمای این کار چگونه ارزیابی میکنید؟
خادمی اصل : از ابتدای سال 92 طبق مصوبه دولت این شرکت به بانک صادرات واگذار شده است. یعنی داستان 12 ساله خصوصی سازی به این شکل درآمده. مخصوصاً در دو سال آخر ما بین زمین و آسمان معلق بوده و هستیم. اصل 44 این است که سیستم ناکارآمد دولتی را به بخش خصوصی واقعی واگذار کنیم … سرمایهها جذب صنعت شده و تقویت شود. منتهی مدیریت داستان در مجموعه خصوصی سازی به دست کسانی افتاده که کار بلد نیستند. عدم اقدام توسط دستاندرکاران این بخش باعث شد که هیات دولت خود وارد عمل شده و این واگذاری را نهایی کند. اما برای واگذاری به بانک صادرات پیش زمینه را فراهم نمیکنیم و پیش پای آنها قوانینی را میگذاریم که کار گره میخورد. مسئولین بانک خیلی نگاه اقتصادی مدبرانه ای دارند. ولی دنیای تولید فعلی ما سنخیتی با این دیدگاهها ندارد. شرایط طوری است که برای عدم توقف خط تولید، مواد اولیه را با قیمت گرانتری میخریم، در ادبیات دوستان معنی و مفهومی ندارد. ولی چاره چیست؟
در ماشین سازی بخشی از زیرساختها برای خصوصی شدن این مجموعه فراهم نیست. 70 درصد سرمایه های موجود این مجموعه غیر مولد است. برای فروش زمینهای این مجموعه مجوز صادر نشده ولیکن، یک قطعه زمین را که معادل کل دارایی ماشین سازی تبریز است را سازمان خصوصی سازی به فروش میرساند. کارکنان شرکت در قیمت جدید واگذاری 10 میلیارد تومان در رابطه با سهام 5 درصد متضرر میشوند. به صورت تصنعی 128 میلیارد قیمت پایه را به 528 میلیارد رساندند، 5 درصد این رقم در آن برهه 6 میلیارد تومان میشد، الان 30 میلیارد تومان میشود، این رقم را به 800 نفر کارکنان این شرکت تقسیم کنید و ببینید چقدر از جیب آنها رفته است.
سازمان خصوصی سازی باید در ابتدا ماشین سازی را نوسازی میکرد و تحول زیرساختی در آن ایجاد میشد، سپس به سمت واگذاری آن میرفت. شما حساب بفرمایید 12 سال زمان برای اینکه هیچ کاری نتوانید انجام دهید و آخر داستان هم هنوز تکلیف مالکیت بانک صادرات مشخص نیست.

کارایی : در استان چه اتفاقی افتاد و چه اقدامات حمایتی برای نجات ماشین سازی شکل گرفت؟
خادمی اصل : در استان هیچ اتفاقی نیافتاد، یک سری اقدامات حمایتی که باید شکل میگرفت، انجام نشد. البته باید این را هم در نظر گرفت که برای موانع قانونی کاری در استان نمیتوانست انجام شود.

کارایی : میفرمایید اگر محدودیتهای قانونی نبود، ما اقداماتی میکردیم که ماشین سازی به ساحل امن میرسید، چه برنامههایی داشتید که قرار بود این کشتی که با دیگران به این ساحل نرسید با شما به وضعیت قابل قبول برسد؟
خادمی اصل : در عرض سه سال اگر برنامههایی که هیات مدیره این شرکت داشت، به اجرا در میآمد، نه تنها 50 سال را جبران میکردیم بلکه همان اندازه مجموعه رشد میکرد. تفاهم نامه با دانشگاه های صنعتی سهند، تبریز، آزاد اسلامی تبریز در همین راستا شکل گرفت. با ایجاد خوشه صنعتی برای تأمین قطعات قرار بود برون سپاری را به مفهوم واقعی فعال کنیم. این موضوع میتوانست به ایجاد 5000 نفر اشتغال مستقیم منجر شود. یعنی ماشین سازی تبریز به یک هولدینگ با شرکتهای تابعه تبدیل شود. یعنی اندازه خود را کوچک کند. استفاده از توان مشاوره ای نیروهای بازخرید شده و بازنشسته نیز در اولویت قرار گرفته بود. آنچه ما به دنبال آن بودیم و هستیم اولویت بندی در حوزه R&D است.
پتانسیل داخلی بالاست. آمریکا برای اینکه بتواند از چین امتیاز بگیرد، تایوان را در مقابل آنها تقویت و پشتیبانی کرد. ترکیه، کره جنوبی هم به همین شکل، اگر ما هم سواری بدهیم، این اتفاق میافتد، معادلات صنعتی نیست. بچه های دفاع مقدس را باید الگو کنیم. از دیگران چه چیزی گرفتند. بدون کمک از دیگران ما باید از متخصصین خود استفاده کنیم. با این الگو که دیدگاه من هم در کار است یعنی حرکتهای جهادی میشد در ماشین سازی موفق شد. منتهی ما عادت کردیم از سوراخ سوزن به دنیا نگاه کنیم. مدیران امنیت شغلی ندارند و با مظلومیت کار میکنند.

کارایی : با این شرایط و با توجه به حضور شما در عرصه مدیریتی نسخه ای که می توان برای این مجموعه پیچید چگونه خواهد بود و راه علاج چیست؟
خادمی اصل : ماشین سازی در این سن و سال نباید به دنبال ساخت ماشین آلات باشد. بلکه کار این مجموعه باید فروش PAPER باشد. این مجموعه باید به فروش دانش فنی مشغول باشد. قطعات خود را باید از طریق برون سپاری تامین کند. در نتیجه اشتغال زایی را 100 برابر خواهد کرد. ما باید یک دفتر R&D قوی تر داشته باشیم. تمام این داستان ها به پول نیازمند است. سرمایه در گردش راه نجات ماشین سازی است. با 70 نفر می توان گردش مالی بیشتری ایجاد کرد. ماباید به کارگران اعتماد و اعتقاد قلبی داشته باشیم. ماباید از بارسنگین بکاهیم. با کاهش نیروها به 100 نفر و توزیع سایر نفرات به شرکت های تابعه و مدیریت آنها می توان ماشین سازی را به سامان رساند.

معلق میان زمین و آسمان

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.