آغاز دوران واگذاری به سازمان خصوصی سازی

0 ۲۹۶
گفتگو با خدابخش و فروزان مدیران عامل سابق شرکت ماشین سازی تبریز

برای بررسی وضعیت ماشین سازی و تهیه نسخه ای شفا بخش به سراغ مهندس خدابخش و مهندس فروزان می رویم. مهندس خدابخش که در زمان مصاحبه در یکی از شرکت های پائین دستی صنعت نفت مشغول به کار بود اکنون یکی از گزینه های استانداری دولت تدبیر و امید در استان اردبیل است. کسی که سابقه مدیریت شرکت های موتور سازان تراکتورسازی تبریز و ماشین سازی تبریز را نیز پس از سال های متمادی حضور در معاونت های مختلف استانداری آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در کارنامه خود دارد. مهندس فروزان نیز که اکنون به عنوان مدیر عامل شرکت پلی اکریل اصفهان در کنار زاینده رود اقامت دارد علاوه بر مدیریت ماشین سازی تبریز، شهرداری ارومیه و مدیر کلی در استانداری آذربایجان شرقی را در سوابق کاری اش دارد. مدیریت این دو مصادف بود با ورود ماشین سازی به لیست خصوصی سازی. آنچه در ذیل می آید ماحصل گفتگویی است که با ایشان در تهران و در محل دفتر مهندس خدابخش انجام داده ایم.

کارایی : از وضعیت ابتدایی ماشین سازی و شکلگیری اهداف اولیه برای ما بگویید و اینکه ما چگونه ما شدیم و حال و روز فعلی از کجا شکل گرفت؟

خدابخش

خدابخش : قبل از انقلاب شاه سفری به ایتالیا داشته، آنجا صنعتی شدن اروپا را دیده و پیگیر شده و با سازمانی که متولی صنعت در آنجا بوده آشنا شده است. در بازگشت به ایران با همان الگو خواسته در ایران اقدامی انجام شود. مرکز مدیریت صنعتی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع شکلگرفته و به تبع آن چهار صنعت در دو شهر تبریز و اراک شکل گرفت. ماشین سازی و تراکتورسازی در تبریز و همچنین ماشین سازی و آلومینیوم اراک. با توجه به این که در دهه 40 در کشور، کشاورزی رونق داشته و نیروی انسانی ماهر وجود نداشته، برای این که در این صنایع نیروی کار فراهم شود، مجتمع های کارگری شکل گرفته بود. گروه ماشین سازی برای تولیدهای متفاوت شکل گرفت که ماشین ابزار یکی از آنها بود، کمپرسورسازی، موتوژن، پمپیران، لیفتراک سازی و… کارهای متفاوت از هم را انجام میدادند. منتهی خروجی این بخشها که در ابتدا تعریف شده بود ربطی به محصول اصلی ماشین سازی نداشت.
مثلاً تراکتورسازی هم یک گروه بود ولی بخشهای ریخته گری، آهنگری و تراکتورسازی به تولید تراکتور کمک میکرد. ولی در ماشین سازی اینگونه نبوده که اول موتوژن بخواهد ایجاد شود و یا لیفتراک سازی و خروجی آنها به تولید ماشین ابزار کمک کند. گروهی با خدمات و محصولات متفاوت بوده است. شاید اگر این شرکتها از هم جدا نمیشدند در آمد سایر شرکتها زیان ماشین سازی را جبران میکرد. چرا که وقتی مجموعهای از کالاها را تولید میکنید، شاید یکی از آنها زیان ده باشد.
اما نکتهای که در مورد ماشین سازی به عنوان نقطه ضعف مطرح است، اینکه ماشین تراش تولیدشده در آن سالها هم اکنون در خط تولید صنعت کاربرد ندارد و بیشتر در تعمیرگاهها و مجموعه هایی که قطعات یدکی تولید میکنند نقش ایفا میکند. در خطوط تولید انقلابی صورت گرفته و CNC ها جایگزین شدهاند. بطوری که وقتی ما سراغ شرکتهایی مثل چرخشگر و ایرانخودرو برای فروش ماشینآلات رفتیم، نتوانستیم دردی از آنها دوا بکنیم.

کارایی : با توجه به صحبتهایی که ما با مدیران تاکنون داشتیم همه به این نکات اشاره کردند پس چرا اقدامات ثمربخش نبود؟
خدابخش :راهبُرددرست در زمان آقای بادامچی شکل گرفت، رفتند تایوان و برای انتقال دانش ساخت ماشین تراش CNC قرارداد بستند. اگر بعد از آنها این داستان درست مدیریت میشد، الآن این مجموعه حال و روز دیگری داشت. باید متناسب با نیاز بازار محصول را عرضه کنید. مثلاً الآن دیگر تلفنهای قدیمی کاربرد ندارند. باید توجه کرد سالیانه دهها میلیون دلار ماشین CNC وارد کشور میشود، این اقتضاء خاص خود را دارد، آوردن فناوری جدید به همین راحتی نیست به نیروی انسانی آن زمان و آن تعداد نیاز ندارد. دنیا الآن به سمت مونتاژ حرکت میکند ولی ماشین سازی بر مبنای تولید شکلگرفته، دویست قطعه را خودش تولید میکند، الآن شرکتهای لوازم خانگی هم که تمام قطعات را خود تولید میکنند دچار مشکل شدهاند. تحقیق و توسعه اگر تعطیل شود نتیجهای جز این ندارد. در ساخت ماشین تراشهای قبلی نیروی انسانی یدی نیاز داشتیم ولی در ساخت CNC به مهندس الکترونیک و نیروی متخصص مسلح به دانش ماشینهای مربوطه نیاز داریم. این فناوری را چند کشور دارند و ما به آنها وابسته هستیم. با این تعداد نیروی انسانی و افزایش سالانه دستمزد دیگر توجیه اقتصادی نداریم.
ما رفتیم و مسیر آقای بادامچی را دوباره احیا کردیم. برون سپاری را که او آغاز کرده بود و بد اجرا شده بود را سعی کردیم اصلاح کنیم. چرا که فردی که تا دیروز کارمند بود و کار فنی بلد است به صرف توان فنی نمیتواند تأمین کننده قطعات خوبی باشد. زیرا که با شرایط مدیریتی آشنا نبوده است و این موضوع فرآیند پیچیده برون سپاری را دچار مشکل کرد. به جای حل مسئله صورت آن پاک شد. از یک طرف یک عده شروع به اعمال فشار کردند (البته شاید) که اگر ماشین CNC تولید شود، 3000 نفر به 2000 نفر تقلیل پیدا میکند و امنیت شغلی به خطر می افتد و اینگونه سنگ اندازی کردند.
البته راه آن نیز تولید محصولات جانبی بود که هر اقدامی در این راستا انجام شد به مشکل خورد. مثلاً در مورد تولید گیربکس اقدام کردیم، مگا موتور چون از خارج وارد میکرد همکاری نکرد. در مورد ساخت کپسول CNG علیرغم موافقت آقای قلعه بانی، سازمان گسترش با شرکت دیگری قرارداد بست. چون در حال واگذاری نیز بودیم، بدنه هم نگرانی داشت که کارها به نفع کارگران هست و یا نه؟

فروزان

فروزان : تعصب به ماشین سازی کار درستی نیست، ما کدام صنعت را در ایران داریم که این شرایط را ندارد. شما باید کل مجموعه صنعت را در نظر بگیرید. وقتی راهبُرد کلان برای صنعت ندارد، هیچ انتظاری نمیتوانیم داشته باشیم. ماشین سازی وظیفه خود را که صنعتی کردن کشور بوده انجام داده است. بعد از آن نتوانسته همان طوری که ایرانخودرو و سایر شرکتهای تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع نتوانستهاند.
در این راه همه عوامل را باید باهم در نظر بگیریم، نمیتوانیم نمره 2 را به آموزش و پرورش بدهیم و صنعت ما نمرهاش 20 باشد. یک زمانی گفتند که فلان شهردارها خوب کار میکنند، در صورتی که آنها خوب کار نمیکردند بلکه به وظیفه شان عمل میکردند. چون تعداد کسانی که این کار را میکنند کم است آنها به چشم میآیند.
صنعت ما متولی ندارد، در نتیجه دچار افت شدید شده است. به دلیل رانت و پورسانت تمایل به خرید خارجی وجود دارد و ما مثلاً وقتی به بحث گیربکس ورود کردیم موفق به انجام نشدیم. کدام صنعت ما رشد کرده موقعی که ما 100 هزار تن آلومینیوم تولید میکردیم، بحرین و امارات آن را نداشتند، الآن آنها 5/1 میلیون تن تولید دارند و ما در 400 هزار تن در حال درجا زدن هستیم. ذوبآهن و خودروسازی در بدترین وضعیت خود قرار دارد. دلیل اصلی این است که نگاه به صنعت اقتصادی نیست، سیاسی است. به صنعتگر ضربه میزنند، هر روز یک موسسه مالی و اعتباری ایجاد میشود، این یعنی فساد مالی و دلالی، یعنی مرگ صنعت و صنعتگر. چگونه با 30 درصد بهره بانکی، 23 درصد سهم بیمه کارفرمایی، 25 درصد دارایی و… نباید صنعت دچار مشکل شود؟

کارایی : وضعیت صنعت طبق گفته های شما خوب نیست و به تبع آن ماشین سازی تبریز، آیا برای این مجمــوعه میتـوان نسخه شفابخــشی پیچید؟
خدابخش : شمـا اگر مسئله را درست تشخیص ندهید، مشکلی هم حل نخواهد شد. یک مریضی قلبش درد میکرد. دکتر مربوطه برای او آزمایش تجویز کرد. مشخص شد یکی از اقلام خون او درصد بالایی دارد. تشخیص داد مشکل لوزه دارد. لوزه را عمل کرد، قلب فرد بیمار خوب شد. بنابراین در درمان تشخیص خیلی مهم است. مشکل اصلی ماشین سازی این است که آن صنعت و آن تعداد تولید پاسخگوی ماشین سازی نیست. ارزش افزوده ایجادشده، قابل قیاس با دارایی ماشین سازی هم نیست؛ لذا ماشین سازی باید خود را به فنّاوری روز مجهز کند. شاید یکی بیاید و بگوید صنعت خود را باید عوض کند، شرایط مانع ایجادمی کند و سختی خاص خود را دارد. نیاز کشور الآن نیاز صنعتی است. تولیدات سنتی ماشین سازی نیاز الآن صنعت نیست. خصوصیسازی هم میتواند علاج کار باشد. اما آیا همه در بخش خصوصی موفق بودهاند؟ خیر ولی اساساً خصوصیسازی از منظر ثبات مدیریتی حداقل کار درستی است. چرا که مالک که سازمان گسترش و نوسازی صنایع بوده هم هیچگاه ثبات نداشته است.
فروزان : در دنیا و در تولید ماشین CNC هیچ مجموعه ای تولیدکننده تمام قطعات نیست.تولید 1000 دستگاه با تمام قطعات در ماشین سازی به صرفه نیست. برای برون سپاری هم این تیراژ اقتصادی نیست. در دنیا برای این ماشینآلات قطعات تخصصی شده است. مثلاً لوازم الکترونیکی را LG تولید میکند. سیستم کنترل را زیمنس تولید میکند. لیزر را آمریکا تولید میکند. در نتیجه در یک ماشین آلمانی قطعات مختلف از کشورهای مختلف وجود دارد.
ماشین سازی اسیر سیاست زدگی و دولتی بودن است. برای یک تصمیم باید مراحل مختلف طی شود. برای حضور در یک نمایشگاه تا تأییدیه بیاید نمایشگاه تمام شده است. خصوصیسازی بهترین نسخه برای ماشین سازی است. در اتحاد دو آلمان، آلمان شرقی در یک شب به غربی ملحق شد و مارک به عنوان واحد پولی برای آنها برابر شد. آلمان شرقی کمتر صنعتی بود. صنعت آنجا را به صورت رایگان به افراد اهل فن و مدیریت دادند. اما با شرط و شروط، مثلاً خواسته های ما تا پنج سال بدین شکل است و باید اجرا شود. این در قالب صلاحیت حرفهای خریدار در بخشی از قانون خصوصیسازی در کشور هم آمده است. پس خصوصی سازی اگر به مفهوم واقعی شکل بگیرد، میتواند راهکار باشد. خیلی مسائل در مشکلات ماشین سازی دخیل است که به دلیل ساختار دولتی شکل گرفته به طور مثال ما سالها به دلیل عدم نظارت از بابت حضور افراد غیر مرتبط در واحدهای مسکونی منطقه ائل گلی هزینه پرداخت میکردیم که بالأخره موفق شدیم آنجا را تخلیه کنیم. این هزینه بر دوش تولید بود. مثلاً ما به چه دلیلی بیمه بیکاری پرداخت میکنیم ولی به زور باید نیروهای مازاد را حفظ کنیم. لیسانس الهیات با پارتی در ماشین سازی استخدام شده و چه کارایی این فرد برای مجموعه دارد مشخص نیست. اعتصابات کارگری و حرکت علیه مدیریت هم همواره مشکل ساز بوده، بطوری که برای یکی از مدیران شماره حساب بانکی را به عنوان رقم حقوق وی در بولتن شرکت نصب کرده بودند و داستان های دیگر که از یک ساختار بیمار خبر می دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.