راهحل فعلی اقتصاد ایران: وفاق و آشتی ملی برای بسیج همه منابع و همه امکانات
آنچه در پی میآید متن سخنرانی دکتر رنانی در نشست «بازشناسی مفهوم توسعه در قرن ۲۱ و مشکلات آن در ایران» است که در دیماه سال جاری در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تبریز برگزار شد.
از خدا میخواهم که با حفظ ادب کلام، ادب علم و ادب حضور، سخن را آغاز کنیم و با حفظ این آداب سخن را به پایان ببریم و در خاتمه چیدمان انگارهای ذهنی ما تغییر محسوسی کرده باشد، میخواهم در باب مشکلات یکی از سختترین بزنگاههای تاریخ اقتصادی ایران بعد از جنگ جهانی دوم سخن بگویم. به گمان من ما در وضعیت تاریخیای بینظیری بعد از جنگ جهانی دوم قرار گرفتهایم. ما سر چهارراهی هستیم که در آن چهارراه، چند حادثه باهم در حال رخ دادن است، بنابراین اگر غفلت کنیم و انتخاب نادرستی انجام دهیم، میتواند آسیبهای بزرگ و خطرناکی را برای ما در پی داشته باشد.
من بحث خود را در دو بخش ارائه میکنم، بخش اول سخنم در باب این است که زمانی که ما از رکود سخن میگوییم، این به چه معناست و همچنین اینکه میگوییم در این مقطع زمانی کسی نمیتواند ما را از رکود خارج کند، به چه معناست؟
ما امروز درگیر بزرگترین رکود تاریخ ایران بعد از جنگ جهانی دوم هستیم. در حال حاضر هیچکسی نمیتواند ما را از رکود خارج کند.
کل اقتصاد را میتوانیم در شکل زیر که مشتمل بر ۳ دایرهٔ بزرگ و ۲ بیضی است، نشان داد. کل فعالیتهای اقتصادی مشتمل بر بنگاهها، خانوارها، دنیای خارج، دولت و نظام بانکی.
دایرهها در واقع بخشهای اصلی و بیضیها بخشهای غیراصلی ولی اثرگذار و هدایتکننده اقتصاد هستند. این پنج دایره کل یک اقتصاد را پوشش میدهد، هر حرکتی (رکود، رونق، تورم، بیکاری) در اقتصاد رخ دهد، عامل آن یکی از این دایرههاست و غیر از این نیست. مگر اینکه تحولات پیش بینی نشده مثل زلزله، خشکسالی در اقتصاد اثر بگذارد که چون تصادفی هستند وارد معادلات نمیکنیم.
از بنگاهها شروع میکنم، (حرکت یک اقتصاد، چرخش یک اقتصاد را از بنگاهها شروع میکنیم). هر واحد اقتصادی که به قصد تولید و خلق ارزش، کار میکند بنگاه مینامیم؛ بنابراین حتی یک سوپرمارکت هم داخل تعریف بنگاه قرار میگیرد. از طرفی مجموعههای معظمی چون ذوبآهن و فولادسازیها نیز بنگاه محسوب میشوند، مجموع اینها بنگاه هستند. بنگاهها برای تولیدشان به بازار عوامل تولید میآیند، بازار عوامل تولید چه بازارهایی است؟ بازار نیروی کار، مواد اولیه، زمین، خانه و هر آنچه برای تولید مورد نیاز است اما از جنس کالای مصنوع یا کالای خدماتی نیست بلکه از جنس دارایی است مثل زمین و نیروی کار. بنگاهها از بازار عوامل تولید هر آنچه که برای تولید نیاز دارند را میخرند، همانطور که در شکل دیده میشود، فلش از بنگاه به سمت بازار عوامل تولید کشیده شده است، این فلش، فلش مالی است یعنی پول را به بازار عوامل تولید میآورند و آنچه که میخواهند را میخرند و به بنگاه میبرند. پس ما یک فلش نامرئی داریم که عوامل تولید از بازار داخل بنگاه میشوند. ما در شکل صرفاً فلش مالی را ترسیم کردهایم چون قصد داریم گردش مالی را در اقتصاد نشان دهیم. زمانی که بنگاهها نیروی کار استخدام میکنند، از بازار، زمین میخرند، ساختمان اجاره میکنند، مواد اولیه میخرند چه کسانی در این بازار مواد اولیه میفروشند؟ نیروی کار خود را میفروشند؟ زمین میفروشند؟ ساختمان اجاره میدهند؟ خانوارها هستند. پس خانوارها عوامل تولید خود را در این بازار میفروشند و بعد عواید حاصل از آن را برمیدارند و در درون خانواده مصرف میکنند.
پس حلقهٔ دوم گردش مالی این حلقه است که خانوارها با فروش عوامل تولید در بازار، در داخل خانوار پول را به مصرف میرسانند؛ اما این پول به چه ترتیبی در داخل خانوارها به مصرف میرسد؟ و کجا به مصرف میرسد؟ این پول در سه مسیر مصرف میگردد. مسیر اول: خانوارها بخشی از پول خود را در بازار کالا و خدمات به مصرف میرسانند. کالاهایی از جمله اتومبیل، فرش، یا خدماتی همچون خدمات پزشکی و خدمات آموزشی. خانوارها در قبال دریافت این کالاها و خدمات پول میدهند. پس پولشان را برمیدارند و میبرند توی بازار کالا و خدمات، این کالاها و خدمات توسط بنگاهها تولید شده و در بازار به فروش میرسد؛ بنابراین بنگاهها در بازار کالاها و خدمات، خود را میفروشند و عواید حاصل از فروش را وارد بنگاه میکنند؛ بدین ترتیب چرخه کامل میشود یعنی یک تومن پول یک بار چرخید. هر مقدار و حجم پول که در کشور وجود دارد، یک بار میچرخد. حالا ما سرعت گردش پول را نادیده میگیریم. گاهی وقتها در اقتصاد یک واحد پول چند بار در طول سال میچرخد. فعلاً یک بار چرخید. ممکن است در طول سال این چرخهای که ما از آن صحبت کردیم، چند بار رخ دهد.
این چرخه، چرخهٔ اصلی اقتصاد است. بقیهٔ فلشهایی که در ادامه به عکس اضافه خواهد شد، به این چرخه اضافه میشود یا از چرخه خارج میشود. به این میگوییم چرخه اصلی فعالیت اقتصادی.
پس همانطور که گفتیم، بنگاهها پول را از طریق خانوارها وارد بازار عوامل خرید میکنند، خانوارها هم در بازار کالاها و خدمات پول خود را خرج میکنند و از بنگاه کالا یا خدمات دریافت میکنند. بدین ترتیب بنگاهها عمل فروش انجام میدهند و پول دوباره به داخل بنگاه باز میگردد اما در این بین خانوارها یک کار دیگر نیز انجام میدهند و آن این است که بخشی از پول خود را که از بازار عوامل تولید به دست آوردهاند، بهعنوان مالیات به دولت میدهند. البته کارمندان قبل از اینکه پول را وارد خانه خود کنند، مالیات خود را پرداخت کردهاند. بخش دیگری که کارخانهدار یا مغازه دارند، پس از کسب درآمد، مالیات خود را به دولت، میپردازند و بدین ترتیب بخشی از پول به دست دولت میرسد.
بخش سوم هم پساندازهای خانوارهاست که وارد نظام بانکی میشود که مصداق آن فلشی است که از دایره خانوارها وارد نظام بانکی میگردد. سؤال اینجاست که دولت با پولی که از خانوارها بهعنوان مالیات میگیرد، چهکار میکند؟ دولت این پول را وارد بازار کالا و خدمات میکند و از این بازار کالا و خدمات تولیدی، پزشکی و آموزشی میخرد. پس مالیاتی که دولت میگیرد نیز دوباره وارد بازار کالا و خدمات میگردد. دولت غیر از مالیات میتواند منابع مالی دیگری هم در اختیار داشته باشد. عمدهترین منبع مالی در اختیار دولت، فروش نفت است که با فروش آن دولت میتواند دوباره خرید کند.
پس درآمد خانوارها به سه بخش تقسیم میگردد؛ مصرف کالا و خدمات، مالیات و پسانداز. پس از ورود پساندازها به نظام بانکی، بنگاهها از نظام بانکی وام میگیرند و در داخل بنگاهها جهت توسعه کسبوکار و خرید ماشینآلات استفاده میکنند. شکل نشان میدهد آنچه که از گردش اصلی خارج شده است، دوباره به گردش اصلی باز میگردد. پس تا اینجا مشکلی وجود ندارد اما یک ورود و خروج دیگر هم داریم. «دنیای خارج». ما از دنیای خارج یا واردات داریم یا صادرات، صادرات ما به این معنی است که ما جنس به آنها میدهیم و پول میگیریم، فلش اول فلشی است که آمدن پول به داخل کشور را نشان میدهد. حالت دیگر این است که ما از خارج کالا وارد میکنیم و به آنان پول میدهیم؛ بنابراین یک فلش دیگر به سمت خارج داریم. گردش مالی به سمت خارج از کشور.
تمام کنش و واکنش یک اقتصاد در این چرخه رخ میدهد البته میتوان این چرخه را پیچیدهتر کرد و مثلاً نشان داد که نظام بانکی هم نیروی کار استخدام میکند و یک فلش به عوامل تولید کشید یا میتوان گفت که نظام بانکی هم کالا و خدمات میخرد، دفترچه میخرد، برق میخرد، لامپ میخرد و یک فلش هم به بازار کالا و خدمات کشید. همچنین میتوان گفت که دولت در بازار عوامل، کارگر استخدام میکند و میتوان اینجا هم یک فلش کشید اما مساله این است که اضافه نمودن این موارد صرفاً شکل را پیچیدهتر میکند و در نهایت چیزی عوض نمیشود. این شکل نشان دهنده اصلیترین فلشهاست که کل گردش یک اقتصاد رو نشان میدهد.
جهت مطالعه ی ادامه این مقاله ، لطفا به صفحات 17 الی 21 ماهنامه مراجعه نمایید.