بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم

0 ۲۷۳
گفتگوی اختصاصی با داود بهبودی معاون برنامه ریزی استاندار استان آذربایجان شرقی

صبح اول وقت فردای میزگردی که به جهت بررسی جنبه های مختلف بیانیه لوزان با حضور آقایان دکتر بهشتی و دکتر سرمست داشتیم به منظور بررسی آثار تفاهم بر استان آذربایجان شرقی به سراغ دکتر داود بهبودی می رویم، اقتصاددانی خوش فکر و خوش برخورد که اینک در جایگاه معاونت برنامه ریزی استانداری آذربایجان شرقی، بالاترین مقام اقتصادی دولت در استان به شمار می رود. معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه مازندران، ریاست سازمان برنامه و بودجه استان آذربایجان شرقی، مدیرکلی دفتر برنامه ریزی و توسعه وزارت بازرگانی، ریاست دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی و سرپرستی گروه مشاوران استانداری آذربایجان شرقی در کنار تألیف کتب مختلف و مقالات متعدد در جایگاه استادی دانشگاه تبریز بخشی از سوابق ارزنده اجرایی و علمی این دانش آموخته دکتری اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس به شمار می رود.

کارایی :جناب آقای دکتر بهبودی، ضمن تشکر از اختصاص وقت برای ماهنامه کارایی، اجازه بفرمایید به عنوان سؤال اول ، درخواست کنم تا از منظر خود اهمیت تفاهم نامه لوزان 2 و همچنین تبعات احتمالی آن را برای ما تبیین فرمایید.
بهبودی :با تشکر از نشریه‌ی وزین کارایی، وقایع ایام اخیر و تدوین چارچوب توافق‌نامه‌ی سوئیس که به تفاهم‌نامه‌ی لوزان مشهور شده، همچنین مذاکرات هسته‌ای ایران در مقابل کشورهای 1+5 زمینه ای فراهم نموده تا تبعات مثبت و احیاناً تبعات منفی آن را مورد توجه قرار دهیم. 18 ماه پس از توافق ژنو که چارچوب اولیه تفاهم را فراهم آورد، دریچه‌هایی از امید و روشنایی گشوده شد و این مسیر در ماه‌های اخیر نیز تا به امروز با مذاکرات فشرده دنبال شده است. یکی از معضلات ما در ارتباط با پرونده هسته ای و فعالیت‌هایی مرتبط با دستیابی به توانمندی هسته‌ای صلح آمیز این بوده که ایران همواره در معرض اتهام و همچنین تهدید قرار داشته است. این موضوع به نوبه خود ایران را طی سالیان، تحت فشارهای غرب قرار داده است. این فشارها همگی غیراصولی و متأسفانه غیرحرفه‌ای و غیرمنصفانه بوده اند. بعد از کلی تلاش و چارچوب سازی، دنیا پس از تهدیدهای مختلف و طرح گزینه‌ها و تهدیدهای مختلف نظامی و غیرنظامی و تصویب قطعنامه‌های متعدد طی 8-9 سال گذشته، به این نتیجه رسید که راه تعامل با ایران در گفتگوست. نبایستی از خاطر دور داشت، زمانی که شورای امنیت علیه کشوری قطعنامه صادر می نماید، الزاماتی برای کل کشورها فارغ از موافقت یا مخالفت آن ها در پی دارد و دستوری و لازم‌الاجراست. به همین دلیل متأسفانه پرونده‌ی حقوقی قطوری در این زمینه در شورای امنیت برای ما ایجاد شد، پرونده ای که هم علیه ما بوده و هم برای کلیه کشورها، چه آن هایی که با سیاست های آمریکا موافق اند و چه آن هایی که قرابت چندانی با سیاست های این کشور ندارند، الزام‌آور بوده است. این مقدمه ای شد بر تحت فشار قرار گرفتن ما در ابعاد مختلف. به ویژه در سال های اخیر فشارها در حوزه‌ی اقتصادی پررنگ تر بوده و سیستم‌های مالی و گردش معاملات و تعاملات اقتصادی ما را بیش از پیش تحت تأثیر قرار داده است. در همین راستا واردات فرآورده‌های نفتی و صادرات نفت نیز تحت الشعاع قرار گرفته است. اما به هر حال در نهایت آنچه که اتفاق افتاد، این بود که دنیا پذیرفت که در مقابل ایران به جز مذاکره گزینه‌های دیگری قابل طرح نیست و این به نظر من برای ایران مقدمه‌ی یک عزّت بین‌المللی است، یعنی همین که شش قدرت جهانی که به لحاظ پشتوانه شورای امنیت، اکثر کشورهای دنیا را نمایندگی می کنند، پشت یک میز می نشینند و در طرف دیگر یک کشور یکّه و تنها می‌نشیند و پشت آن میز هم به شدت از منافع خود دفاع می‌کند، به نظر من حرکت بسیار مثبتی است و نشان دهنده ی وزن سیاسی بالای ایران در دنیاست، نشان دهنده این است که در دنیا ما کشوری کم‌ارزش و کم وزن نیستیم. از دیدگاه بنده، این مقدمه‌ی عزت ایران و وزن این کشور در مباحث سیاسی و اقتصادی دنیا و منطقه است. به هر حال ما به رغم این که در سال های اخیر در تحریم بوده‌ایم ولی به تجربه نشان دادیم که در منطقه تا در موضوعات منطقه ای موضع ایران به موضع سایر بازیگران عمده نزدیک نشده باشد، کاری از پیش نمی رود. ما به هر حال در عراق نفوذ ایران را مشاهده می‌کنیم. همچنین در مسائل سوریه، لبنان و اسرائیل. این همه اظهارات تند و تیز مخالفان به ویژه مسئولان اسرائیلی نشان از این دارد که حتی دشمنان قسم خورده ایران نیز وزن سیاسی این کشور را احساس می‌کنند وگرنه اگر ایران کشوری کم وزن یا خنثی بود، این همه جار و جنجال به راه نمی افتاد.

کارایی :در مقابل ارزیابی شما، برخی چنین طرح می‌کنند که فشارهای ناشی از تحریم ها در کشاندن ایران به پای میز مذاکره نقش عمده ای داشته است. به نظر شما این ارزیابی به واقعیت نزدیک‌ تر است یا ارزیابی که شما دارید، این که دنیا پذیرفت که تنها راه، تعامل با ایران از روش های دیپلماتیک است؟

بهبودی

بهبودی :تحریم‌ها در ابتدا ماهیتی سیاسی داشت اما در سال های اخیر عمدتاً بُعد اقتصادی نیز به خود گرفت چراکه براساس ارزیابی های طرف مقابل با حربه تحریم های اقتصادی امکان وارد نمودن فشار بیشتری بر روی ایران وجود داشت. نبایستی از نظر دور داشت که اقتصاد ما به نفت وابستگی شدیدی دارد و منابع دولت، درآمدهای ارزی و واردات ما همگی متکی به درآمدهای نفت است. به هر حال این فشارهای اقتصادی وجود داشت. من مدعی این نیستم که تحریم‌ها به ما فشار وارد نمی‌کرد، و برخلاف برخی مسئولین پیشین اصلاً عقیده ندارم که تحریم ها صرفاً کاغذ پاره اند، نه، تحریم‌ها واقعاً کاغذ پاره نبود. به ویژه تحریم‌های شورای امنیت که واجد بار حقوقی نیز است و حتماً ابزار اعمال فشار است وگرنه چنانچه کارایی برای این تحریم ها متصور نبود، قطعاً مورد تصویب قرار نمی گرفت. البته ما با رویکرد اقتصاد مقاومتی، بخشی از فشار تحریم‌ها را مدیریت کردیم. از سوی دیگر فرمایشات مقام معظم رهبری در این خصوص که ایران هیچ زمانی به دنبال بمب اتمی نبوده و نیست، هم بارِ مفهومی خاصی برای مسئولین داخل کشور داشت و هم یک بارِ مفهومی بسیار بزرگی برای کشورهای مقابل. به گونه ای که همواره در برهه های حساس مذاکرات، مقامات آمریکایی روی این فتوا تأکید می کردند.
ما همواره تأکید داشته ایم که به دنبال انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای هستیم. لذا ما در عمل با آنچه غرب تحت عنوان راستی آزمایی و ایجاد اعتماد متقابل، طرح می کند، مشکلی نداریم. ما اساساً زمانی که قصد ارتکاب جرمی را نداشته باشیم، از تکرار و تعدد بازدیدها و کنترل و نظارت ها هم هراسی نداریم و این فشاری بر روی ما ایجاد نمی کند. به هر حال ما به دانش فنی دست یافته ایم و افراد توانمندی را در این حوزه پرورش داده ایم. تکنولوژی و سخت افزار ممکن است با اعمال تحریم دچار محدودیت شود اما دانش ضمنی نهفته در اذهان دانشمندان ما به سادگی قابل حذف شدن نیست.مطابق چارچوب تفاهم صورت گرفته، ما یک دوره‌ی تنفس برای فعالیت های هسته ای در پیش خواهیم داشت، دوره زمانی حداکثر 15 ساله که ما در طی آن فعالیت های خود را توسعه نخواهیم داد. به نظر من این مورد نیز برای ما هیچ فشاری ایجاد نمی‌کند، نه از لحاظِ پیشرفت تکنولوژیک و نه از لحاظ محدودیت‌های دیگر.
از طرفِ دیگر تحریم ایران به زیان خود کشورهای غربی نیز تمام شده است. به هر حال بازارِ ایران، بازار کوچکی نیست. یک بازار 80 میلیونی که اتفاقاً هم تشنه‌ی تکنولوژی است، هم فضای مصرف بزرگی است. همچنین، ورود به بازار ایران پیش نیاز ورود به یک بازار منطقه‌ای و بین‌المللی است به گونه ای که اگر کسی در بازار ایران استقرار داشته باشد، کل یک منطقه‌ی 300 میلیونی را می‌تواند پوشش دهد. بنابراین برای کسانی که در اقتصاد دنیا فعالیت می‌کنند، استقرار در ایران از لحاظِ موقعیت بازار، مسئله حساس و واجد اهمیتی است. شرکت‌های بزرگ در کشورهای بزرگ و پیشرفته و صنعتی، حتماً تمایل دارند که در ایران حضور داشته باشند، سرمایه‌گذاری کنند، تولید کنند و شبکه‌های توزیع را در اختیار خود بگیرند. لذا طرف مقابل نیز از استمرار تحریم‌ها سود نمی‌برند و بر همین اساس نیز است که به پای میز مذاکره می‌آیند. ما می‌خواهیم به حقوق خود برسیم و فشارهای تحریم‌ها را برداریم، آن ها هم می‌خواهند منافع خود را تامین نمایند. بنابراین اتفاقاً برای طرف مقابل هم رفع و رجوع اختلافات و اتمام بهانه تراشی ها و اصلاح فضای تعامل اثرات بسیار خوبی در پی خواهد داشت. لذا ما از همان ابتدا افق مثبتی از مذاکرات ژنو داشته‌ایم و در این 15 ماهه هم انصافاً فضا نسبتاً مثبت بوده است و همچنین در 3 ماهه‌ی آینده نیز به نظر می رسد این گونه تداوم یابد، بدین دلیل است که هر دو طرف دریافته اند منافع مشترک آنان در حصول به یک توافق است و تنها در این شرایط، حالت بُرد ـ بُرد برای طرفین محقق خواهد شد. البته طبیعی است که چانه‌زنی‌ها برای دادن یا گرفتن امتیازات در جریان خواهد بود چرا که مذاکره یعنی همین. مذاکره این نیست که صرفاً پشت میز بنشینیم و هدف مان به کرسی نشاندن حرف های خودمان باشد، چنین مذاکره ای اگر هم سر بگیرد محکوم به شکست خواهد بود. به هر حال اساس مذاکره چانه‌زنی است و قدرت چانه‌زنی افراد در آن نقش عمده ای دارد، به گونه ای که هرقدر قدرت چانه‌زنی یک طرف بیشتر باشد طبیعتاً امتیازات بیشتری را دریافت خواهد نمود. مقامات اجرایی ایران تأکید می کنند که محورِ مذاکرات فعلی فقط مسائل مرتبط با انرژی هسته‌ای است ولی واقعیت این است که مذاکرات هسته ای در واقع پایه و اساسِ اولیه ای برای ورود به سایر مسائل فی مابین نیز به دست می دهد. اگر بتوانیم به یک تفاهم‌ خوب با طرف مقابل برسیم احتمال رفع و رجوع چالش هایی که به ویژه در منطقه با آن مواجه هستیم، بسیار بالا خواهد بود. لذا اگر این تفاهم اتفاق بیفتد در آینده می توان دستور کارهای دیگری را وارد مذاکرات نمود و تعامل فعالی برقرار نمود. لذا فکر می‌کنم که دو طرف تمایل زیادی دارند تا به یک توافق خوب و قابل قبول دست یابند. در عین حال نبایستی از نظر دور داشت که هر دو طرف کاملاً یکدست نیستند و تفکرات و رویکردهای متفاوتی در هر دو طرف وجود دارد.

کارایی :بسیاری طرح می کنند که هنوز هم چالش های زیادی پیش روی این تفاهم وجود دارد. چالش‌هایی از جانب کنشگران سیاسی داخل ایران و نیز آمریکا، لابی‌هایی که صورت می‌گیرد و همچنین اعمال نفوذ یک سری از قدرت‌های منطقه ای که این تفاهم را به ضرر خود می بینند. به نظر شما مهمترین چالش‌های پیش رو برای توافق محتمل تیر ماه چیست؟
بهبودی :به نظر من این مسئله کاملاً طبیعی است. اساساً نباید انتظار داشت که تمامی بازیگران سیاسی دخیل، موضع گیری مثبتی نسبت به تفاهم میان ما و شش قدرت جهانی داشته باشند. طبیعتاً منافع برخی در عدم تفاهم است. حتی ممکن است یک سری افراد صمیمانه حصول به توافق را مغایر با منافع ملی ارزیابی نمایند. از طرفی در داخل کشور و همچنین در خارج از کشور، هم در کشورهای منطقه و حتی در خود کشورهای 1+5 تندروی هایی وجود دارد. رویکرد تندروها، طرفداری از روابط خصمانه و دید توأم با بدبینی و شکاکیت نسبت به حصول یک توافق جامع است. البته به نظر من وجود این تندروی ها اتفاقاً تا حدی ضروری و کارساز است و من آن ها را یکی از ابزارهای چانه زنی ارزیابی می کنم، بدین ترتیب که هم تیم ایرانی مذاکره کننده و هم تیم مقابل، به طور مداوم این نکته را به طرف مقابل متذکر می شوند که حضور رو در روی آنان پشت یک میز به سادگی به دست نیامده و فشارهای بی شماری از داخل کشور بر روی آنان وجود دارد. این فشارها به طور ویژه ای از جانب افراطیون کنگره و اسرائیل بر تیم مذاکره کننده آمریکایی وارد شده است. شاید هم اساساً تقسیم کاری صورت گرفته که عده ای در داخل همواره مخالف خوانی کنند تا از این مخالف خوانی به عنوان ابزاری برای چانه زنی در عرصه گفتگوهای دیپلماتیک بهره گرفته شود. ببینید به نظر من مذاکرات در سه سطح جریان دارد. یک سطح مختص مسئولین رده بالا و رهبری هاست. سطح بعدی مربوط به دیپلمات های طرف مقابل می باشد و بخش دیگر آن در سطح رسانه‌ها، شهروندان و افکار عمومی است. مواضع آقای روحانی و رهبری را باید هم سطح مواضع آقای اوباما ارزیابی نماییم. مثلاً اگر لحن اوباما در قبال مذاکرات هسته ای به تندی بگراید، سطح مقابل وی یعنی رهبری و ریاست جمهوری بایستی در مقام پاسخگویی برآیند، همچنین به هنگام نرم تر شدن مواضع طرف مقابل که انصافاً هم تا به حال چنین بوده است. قرار نیست زمانی که مثلاً آقای اوباما مسئله ای را طرح می نماید، فلان نماینده‌ی ما یا حتی آقای ظریف در مقام پاسخگویی برآید. با این وصف اگر در ایران نماینده‌ای صحبت کرد در آمریکا نیز باید کنگره واکنش نشان دهد و بالعکس. اگر در آمریکا یکی از اعضای کنگره صحبتی مطرح نمود، در اینجا بایستی نمایندگان مجلس در مقام پاسخگویی برآیند. اینجا مسئولیت اصلی کار با دیپلمات هاست که چگونه این ابزارهای چانه زنی را به کار گیرند. در واقع آن ها از پشتیبانی رهبری و ریاست جمهوری به عنوان پشتوانه ای برای خود بهره می گیرند و از طرفی از اظهارنظرهای مخالفان خود نیز به عنوان پشتوانه‌ ای با سنخ متفاوت در چانه زنی ها استفاده می کنند.
به عنوان نتیجه گیری بایستی عرض کنم حتی اگر در بدبینانه ترین حالت، توافقی رسمی نیز صورت نگیرد، که البته این احتمال بسیار ضعیف است، چون ما ساختار تحریم‌ها را شکسته‌ایم ، دیگر مانند قبل فشار بر روی ما وجود نخواهد داشت. بنابراین، تا این مرحله بُرد داشته‌ایم و از این جا به بعد هرچه بُرد داشته باشیم، سود بیشتری برای ما در پی خواهد داشت.

کارایی :اجازه بفرمائید کمی هم درباره آثار گشایش در عرصه روابط بین المللی و تفاهم لوزان بر روی منطقه آذربایجان صحبت کنیم، در این مورد برای ما بفرمایید که آثار منطقه ای دستیابی به یک توافق چه می تواند باشد؟

بهبودی

بهبودی :منطقه‌ی آذربایجان منطقه‌ی خاص و ویژه ای است. آذربایجان‌شرقی قطبِ منطقه شمال غربی کشور با محوریت شهر تبریز است. ویژگی های جغرافیایی این منطقه به گونه ای است که به ما اجازه می دهد در شرق ترکیه، شمال عراق، گرجستان، ارمنستان، نخجوان و قسمتی از آذربایجان‌ نفوذ داشته باشیم و این نفوذ را نیز داریم. این مناطق جزء شعاع تأثیر ما هستند . به عبارت دیگر می توان گفت که ما به طور بالقوه هاب منطقه ای در شمالغرب کشور و حتی بخشی از منطقه شمال قفقاز هستیم. آذربایجان سابقه‌ی اقتصادی، تجاری، صنعتی و بازرگانی دارد. مردم این منطقه به علاقه مندی برای کار اقتصادی و فعالیت های ثمرده، شهره اند. به طور خلاصه بایستی عرض کنم که این منطقه پتانسیل های بسیار خوبی دارد و اگر توافق نهائی صورت پذیرد، هم در قالب جذب سرمایه‌گذاری، هم به صورت صادرات و هم در قالب پردازش و صادرات مجدد می‌تواند نمود پیدا کند. ضمن این که ما در آذربایجان، منطقه‌ی آزاد ارس را داریم که تسهیل کننده تعامل و ارتباط با خارج از کشور است. این منطقه هم اکنون نیز زمینه ارتباطات بیشتر ما را با دنیا برقرار می کند که البته این ارتباطات پس از توافق نهائی، به مراتب گسترده تر خواهد شد. همچنین ما در آذربایجان چندین منطقه‌ی ویژه داریم. منطقه‌ی ویژه‌ی سهلان که در حال راه‌اندازی آن هستیم و همچنین شهرک سرمایه‌گذاری خارجی و چند شهرک دیگر که بعضا در مرحله راه‌اندازی و بعضا درحال توسعه اند، امتیازات خاصی برای جذب سرمایه‌گذار ارائه می دهند. همچنین گمرکات نیز در آذربایجان توسعه بیشتری پیدا کرده است. اخیراً گمرکی را در بناب و گمرک باری در فرودگاه تبریز مستقر کرده‌ایم. کارگوی فرودگاه تبریز بعد از فرودگاه بین‌المللی تهران اولین محلی است که می‌تواند به صورت مستقیم حمل بار داشته باشد، چه به صورت بار ورودی و چه به صورت بار خروجی.علاوه بر این ها منطقه آذربایجان واجد امتیازات خاص دیگری نیز هست و از همین روی به زعم ما آذربایجان، از مناطق خاصی است که رفع موانع مربوط به تحریم می‌تواند در آن اثرگذاری بیشتری داشته باشد. مسیرهای بسیار خوبی برای روابط با همسایگان و اروپا وجود دارد، همچنین زیر ساخت‌های مطلوبی نیز در دسترس می باشد. لذا امیدواریم این ظرفیت منحصربه فرد به منصه ظهور برسد. از سویی این تحولات قطعاً روی شهروندان نیز تأثیر مثبتی خواهند داشت، تسهیل ارتباطات بین المللی و رفع موانع مربوط به تحریم ها باعث ایجاد اشتغال، سرمایه‌گذاری، صادرات و مصرف داخلی تولیدات خواهد شد.

کارایی :درک بلاواسطه شهروندان از این بهبود چه می‌تواند باشد؟
بهبودی :ببینید به عنوان مثال الان سرمایه‌گذاران خوش ‌بین تر شده اند و این باعث می‌شود که اگر شخصی سرمایه‌ی خود را در فعالیت‌های کاذب به کار انداخته بود، رغبت بیشتری برای فعالیت‌های اقتصادی نشان دهد. یا اگر صاحب و مالک یک واحد تولیدی یا کارخانه‌ بود، سهل تر از پیش برای خود شریک تجاری بیابد. ضمن این که تولیدات ما باید به صادرات بیانجامد. ما اگر امروزه دچار رکود هستیم، یک بخش از آن به دلیل تحریم هاست و بخش دیگر عدم برخورداری کالاهای تولید داخل از استانداردهای جهانی است. چه به لحاظ کیفیت، چه به لحاظ بسته‌بندی، و چه از نظر تنوع و قیمت. پس بنابراین حرکت به سمت یافتن قابلیت صادرات محصولات باکیفیت و استاندارد بالا بسیار ضروری است.
در نهایت بایستی عرض کنم که من در کل تأثیر تفاهم صورت گرفته در سوئیس را مثبت ارزیابی می کنم و امیدوارم به یک توافق نهائی منجر شود. در این صورت حتماً بهبود در راه است و این موضوع به نوبه خود اثرات خود را در استان ما نیز نشان خواهد داد، به گونه ای که حتی طی هفته اخیر بازخوردهای بسیار خوبی از شرکت‌هایی که با آن ها در حال مذاکره هستیم، گرفته‌ایم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.