بیانیه لوزان و پیامدهای آن

0 ۳۰۸
واکاوی تفاهم هسته‌ای لوزان و آثار آن در گفت‌وگو با آقایان دکتر محمدباقر بهشتی و دکتر بهرام سرمست

کارایی : چشم‌انداز روابط اقتصادی غرب با ایران پس از تفاهم لوزان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دکتر بهشتی

دکتر بهشتی : قبل از پاسخگویی به این سؤال بایستی مقدمه ای در این مورد عنوان کنم، نوع و ماهیت روابط ایران با دنیا، منجر به صدور شش قطعنامه علیه کشور شده است، قطعنامه هایی که شورای امنیت سازمان ملل به استناد فصل هفتم منشور سازمان ملل صادر کرده است. موضوع فصل هفتم، کشورهایی است که امنیت جهان را به خطر می‌اندازند. همچنین بنا بر مقررات مربوط به این فصل، چنانچه اقداماتی از جمله فشارها، تذکرات و تحریم ها به نتیجه نرسد، مرحله نهائی به حمله نظامی می انجامد. بنابراین رابطه‌ی ما با دنیا به این صورت تعریف شده است. البته این که آیا شورای امنیت حق اعمال چنین فشارهایی را بر ایران دارد یا نه، مسئله ای دیگر است. اما نبایستی از نظر دور داشت که به رغم تمام این مسائل، سازمان ملل نهادی تأثیرگذار در دنیاست. همچنین 15 کشور حاضر در شورای امنیت این سازمان هم جزو کشورهای تأثیرگذار در دنیا هستند. بنابراین مهم ترین پیامد این تفاهم که امیدواریم به توافق برسد، خروج ایران از لیست سیاه شورای امنیت است. یعنی ایران به یک کشور نرمال و دارای تعاملات عادی با سایر مناطق جهان تبدیل می شود. به نظر من توافق از این منظر بسیار واجد اهمیت است. در دوره جورج بوش قانونی به اسم داماتو وجود داشت که بر طبق آن هیچ فرد حقیقی و حقوقی آمریکایی حق سرمایه گذاری بیش از 40 میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران را نداشت. در زمان بوش حتی بودجه‌ای برای تغییر نظام ایران تصویب شد. اوایل، غربی های مصر بودند که بایستی کلیه فعالیت های مربوط به غنی سازی تعطیل شود ولی الان دیگر چنین بحث هایی وجود ندارد.

کارایی : پس به نظر شما آنچه بیش از تبعات اقتصادی این تفاهم اهمیت دارد، نفس خود تفاهم و ارتقاء وجهه بین المللی ایران است؟
دکتر بهشتی : بله، اصلاً زمانی که نگاهی به تاریخ اقتصادی ایران، سابقه صنایع و آموزش عالی بیندازیم در همه جا ردپای ارتباط ما با غرب مشهود است. تنها پس از قطع ارتباطات ما با دنیا بود که به سراغ روسیه و چین رفتیم. این کشورها هیچ سنخیتی با تاریخ و ساختار ایران ندارند و هیچ وقت ما را منتفع نساخته اند. به نظر من رابطه‌ی ما با چین و روسیه به نفع خود آن کشورها بوده نه به نفع ما. چون ما نتوانسته ایم با غرب رابطه‌ای برقرار کنیم به سمت این دو کشور رفته‌ایم و متأسفانه این کشورها از ما سوءاستفاده کرده‌اند.
دکتر سرمست : با تشکر از شما که این گفتگو را ترتیب داده‌اید و فرصتی فراهم نموده اید تا نکته نظرات متفاوت طرح گردد. در تکمیل فرمایشات آقای دکتر بهشتی، لازم می‌دانم اشاره کنم که موضوع فصل هفتم منشور سازمان ملل،مداخلات قهرآمیز است، در حالی که موضوع فصل ششم، مداخلات سازمان‌های بین‌المللی و شورای امنیت در زمینه اقدامات مسالمت‌آمیز و اقداماتی که برای پیشگیری از نقض صلح و امنیت بین‌الملل به کار گرفته می‌شود، است. متأسفانه ما یک مرحله را در قالب فصل ششم پشت سر گذاشتیم و در چارچوب ماده چهل و یک وارد موضوع فصل هفتم شدیم. لذا اهمیت قطعنامه‌های شورای امنیت که به شش قطعنامه رسید، و متأسفانه مورد توجه مسئولین دولت وقت قرار نگرفت و به کاغذ پاره تشبیه شد، بسیار قابل توجه است. نادیده گرفتن اهمیت این قطعنامه ها نشان دهنده عدم درک صحیح از محیط بین‌الملل از سوی دولتمردان گذشته است. به نظر من لزومی نداشت که ما برای پیگیری مطالبات به حق خود، با اجماع جهانی مواجه شویم. در این مقطع هم همان گونه که آقای دکتر بهشتی اشاره نمودند، استراتژی نگاه به شرق را در دستور کار قرار داده ایم، استراتژی که اگرچه هر از چند گاهی در این کشور اجرا شده اما تجربه‌ی تاریخی ما نشان داده که روسیه در سر بزنگاه ها نتوانسته است به تعهدات خود در قبال ایران عمل کند. این را تجربه‌ی عهدنامه‌ها و جنگ‌های گذشته به ما ثابت کرده است. در مورد چین هم این مسئله مصداق دارد، چین ملاحظات اقتصادی خود را دارد. به نظر من چشم‌انداز روابط اقتصادی ایران در صورت حصول توافق، نزدیکی به کشورهایی با الگوی سرمایه‌داری خواهد بود و از این روی می توان گفت که این تفاهم می‌تواند زمینه‌ساز بازگشت ایران به اقتصاد جهانی باشد.

کارایی : پس به نظر شما چشم انداز تفاهم به لحاظ اقتصادی، متأثر شدن روابط اقتصادی ایران از الگوی جهانی رایج در کشورهای سرمایه‌داری خواهد بود؟ و آیا این موضوع می‌تواند مثبت تلقی شود؟
دکتر سرمست : منظور من این است که در صورت حصول توافق، ما از آن دورافتادگی و انزوایی که از منظر اقتصادی قرار داشتیم و به تعبیری شرایط تحریم اقتصادی، خارج خواهیم شد.
دکتر بهشتی : سابقاً در دنیا دو نظام اقتصادی وجود داشت، نظام سوسیالیستی و نظام سرمایه‌داری. البته ما در کشور خودمان نظام اقتصادی اسلامی را هم داریم. اما واقعیت این است که در دنیا عملاً یک اقتصاد وجود دارد و آن هم اقتصاد آزاد می‌باشد، این نوع اقتصاد مخصوصاً بعد از فروپاشی شوروی که در آن تجربه‌ی سوسیالیسم به شکست انجام شد، ترکیبی از سوسیالیسم و سرمایه‌داری است. تأمین اجتماعی در اقتصاد آزاد از نظام سوسیالیسم برگرفته شده که بهترین نوع آن در کشورهای اسکاندیناوی است و بقیه‌ی مقررات، مخصوصاً مقررات مربوط به مالکیت خصوصی از نظام سرمایه‌داری اخذ شده است. ما هم بایستی مقررات و جهت گیری های خود را در جهت اقتصاد آزاد تنظیم نماییم. هم اکنون در دنیا رقابت شدید اقتصادی وجود دارد و یک هدف مشترک در بین همه‌ی کشورهایی که در آن ها روابط دولت- ملت حاکم است، وجود دارد و آن پیگیری منافع ملی خود است.

کارایی : فرمودید که در دولت قبل، قطعنامه‌های شورای امنیت به کاغذ پاره تشبیه شد و اقتصاد منزوی ایران بسیار منزوی تر شد و تحت فشار قرار گرفت، اما دیدگاه دیگری در مقابل نظر شما وجود دارد که مشکلات اقتصادی ایران را بیشتر از آن که متأثر از روابط بین‌المللی و تحریم‌ها بداند، مرتبط با مشکلات نهادی و ساختاری ارزیابی می کند؟

دکتر سرمست

دکتر سرمست : نه به این صورت نیست. دنیای جدید، عصر جهانی شدن است، جهانی شدنی که پایه‌ آن بر انقلاب ارتباطات و فناوری اطلاعات استوار است، این جهانی شدن در سه بعد تأثیر خود را گذاشته است: 1- جهانی شدن اقتصاد، که چه ما بپذیریم و چه نپذیریم، به وقوع پیوسته است. چند سال پیش آمریکا وارد یک بحران مالی شد، بحرانی که در اقصی نقاط دنیا تأثیرگذار بود. آمریکا برای رفع و رجوع این بحران از مساعدت 20 کشور صنعتی و اقتصادی دنیا بهره‌ گرفت. یعنی حتی ایالات متحده آمریکا هم به خودی خود و به تنهایی قادر به حل مشکلات اقتصادی داخلی خود نبود. این همان کشوری است که به عنوان قوی ترین کشور نظام سرمایه‌داری در دنیا مطرح است، اما قادر نیست یک تنه مشکلاتِ خود را حل کند. مسائل اقتصاد جهانی آن چنان به هم پیوسته است که هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل مشکلات خودش نیست. دومین بعد جهانی شدن، بُعد جهانی شدن سیاست است. همان موج دموکراتیزاسیون و بحث‌های حقوق بشر و آزادی‌خواهی سیاسی و شهروندی که به یک مطالبه‌ی جهانی تبدیل شده است. واقعه ای کوچک در گوشه‌ای از دنیا رخ می دهد، فراخوانی صورت می گیرد و می‌بینید که چه موجی ایجاد می شود. در جهان امروز اطلاعات ورای مرزها نفوذ می کند و مرزها دیگر حائل نیستند. همین که کشور ما برای پیگیری یک مسئله‌ی داخلی، نیاز می‌بیند که با دنیا گفت‌وگو کند این همان نفوذ ورای مرزها است. مثلاً ورود سازمان ملل به مداخلات بشردوستانه و ایجاد مناطق امن نشان می دهد که چارچوب حاکمیت ملی متحول شده و رابطه‌ای که به صورت سنتی بین دولت ها و ملت بوده است و ارزیابی عملکرد دولت‌ها صرفاً به وسیله‌ی ملت‌ها صورت می‌گرفته، کاملاً دگرگون شده است. یعنی امروز برای ارزیابی عملکرد به دریافت یک بازخورد بین‌المللی نیاز پیدا کرده‌ایم، و ارزیابی عملکرد دولت‌ها فقط از طرف اتباع آن ها صورت نمی‌گیرد بلکه معیارهای ارزیابی و هنجارهای ارزیابی برگرفته از معیارهای جهانی می‌باشد و فقط معیارهای داخلی مطرح نیست.
الان خواسته‌های ملت ها خیلی به یکدیگر شبیه شده است. یعنی به این صورت نیست که خواسته‌ای وجود داشته باشد که مختصی یک کشور یا یک ملیت باشد و ملیت یا کشور دیگری از آن بی خبر باشد یا درکی از آن نداشته باشد. مثلاً حقوق زنان به یک مطالبه‌ی جهانی تبدیل شده است. این یعنی جهانی شدن سیاست. همین طور مسئله‌ی محیط زیست. مسائلی که خیلی عادی است و به نظر چندان بااهمیت نمی‌آیند، به سرعت ماهیتی سیاسی پیدا می‌کنند و جهانی می‌شوند. یعنی یک مسئله‌ی محلی می‌تواند سریع به یک مسئله‌ی جهانی شود. سومین بعد جهانی شدن، جهانی شدن فرهنگ است. شاید شما بگویید که اگر جهان از لحاظ فرهنگ یکپارچه می‌شود پس این خیزش قومیت‌ها و احیای مسائل قومی چیست؟ من به شما خواهم گفت که بله این هم وجود دارد. در این رابطه ما دو حرکت به ظاهر موازی را داریم: وحدت در عین عزت. مثلاً کشورهای اتحادیه‌ی اروپا دارند متحد می‌شوند، از طرف دیگر در اتحاد جماهیر شوروی، فروپاشی اتفاق می‌افتد و همین طور در برخی کشورهای جهان سوم ولی همزمان هر دو فرایند قابل مشاهده است. به عنوان جمع بندی بایستی عرض کنم که هم از بُعد اقتصادی و هم از بعد فرهنگی و هم از بُعد سیاسی، ما بدون شک وارد عرصه‌ی جهانی می‌شویم، اما حال میزان در معرض جهانی قرار گرفتن دولت‌ها و ملت‌ها می‌تواند متفاوت باشد.

کارایی : پس آیا می شود از صحبت های شما نتیجه گرفت که تفاهم‌ لوزان ورود ما را به این فرآیندی که شما پیش‌بینی می‌کنید تسریع می‌کند؟
دکتر سرمست : ما در گذشته فرآیندی را پیموده ایم که سدی بر سر راهمان ایجاد کرده است، هدف از حصول توافق بایستی برداشته شدن این سد باشد. یعنی ارتباط طبیعی ما به لحاظ تاریخی با اروپا بوده است اما یک موضوع غیرعادی این ارتباط تاریخی را قطع کرده است.

کارایی : برخی ها به ویژه درمیان غربی ها ادعا می کنند که بازگشت ایران به سر میز مذاکره به واسطه فشار تحریم ها بوده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

دو مورد از مهمترین مشکلاتی که در ایران داریم کمبود سرمایه و کمبود تکنولوژی های پیشرفته است. نتیجه ی امضاء و اجرای توافق، این خواهد شد که سرمایه گذاران بین المللی راهی ایران خواهند شد. در ایران پتانسیل های بسیاری وجود دارندو اگر سرمایه گذاری به ویژه توسط ایرانیان مقیم خارج صورت بگیرد، تکنولوژی های پیشرفته هم وارد می شوند که به نوبه خود به ارتقاء دانش و قدرت ایران می انجامد. یعنی ما به جای این که جدا از دنیا باشیم و با توانایی های محدود خود حرکت کنیم، در فضای بین المللی هم زمان با تکنولوژی های روز دنیا حرکت خواهیم کرد.

دکتر سرمست : نه همانطور که ریاست جمهوری در این رابطه سخنانی ایراد کردند، به نظر من هم مذاکره نتیجه اعمال تحریم و فشار علیه ایران نیست و همواره بخشی از سیاست ایران در قبال مسائل بین المللی را مذاکره تشکیل داده است. از طرف دیگر من تمایل دارم نکته‌ی دیگری را هم متذکر شوم و آن جایگاه جهانی ایران و آن موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیکی ایران در طول تاریخ است. ایران در طول تاریخ هیچ گاه کشوری منزوی و محصور و به اصلاح دورافتاده، نبوده است. حتی در جریان جنگ جهانی دوم؛ ایران با وجود اعلام بی‌طرفی به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و استراتژیک امکان خروج از معادلات بین‌المللی را نمی یابد. ایران همواره در متنِ تعهدات بین‌المللی بوده است به گونه ای که نمی توان به ایران و موقعیت این کشور بی‌اعتنا بود. یا شما اگر دقت کنید، ایران جزو چند کشور معدودی است که در تأسیس سازمان ملل نقش داشته اند. همه این موارد بدین معنی است که نمی توان کشوری با این همه سابقه‌ی تمدنی دیرینه‌ را نادیده گرفت. بنابراین ایران تحت فشار تن به مذاکره نداده است. به اعتقاد من، واقعیت‌های مرتبط با موقعیت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و تمدن ایران، خود را به عنوان یک قابلیت غیرقابل انکار به قدرت‌های جهانی تحمیل کرده است. بدین ترتیب قدرت های غربی امکان نادیده گرفتن این کشور را نداشته اند، اگر این ویژگی های ممتاز ایران نبود، همان معامله ای که با افغانستان، عراق و … شد، با ایران نیز صورت می گرفت. ما عادت کردیم که با یک نگاه انفعالی به موقعیت خودمان نگاه کنیم، در حالی که ای کاش با یک نگاه فعالانه و خلاقانه با موقعیت خود برخورد کنیم. به نظر من تیم مذاکره کننده‌ی اخیر، آقای دکتر ظریف و همکارانشان با توجه به شناختی که از ماهیت غرب داشتند و با توجه به زیست جهانی خود، درکِ صحیحی از مناسبات بین‌المللی دارند و با اعتماد به نفس وارد این مذاکرات شدند. من معتقدم که یک رابطه‌ی متقابل وجود داشته است. نوعی از درک متقابل بین طرفین. یعنی هم سیاستمداران و سیاست‌گذاران ایران به درک صحیحی از مناسبات بین‌المللی و واقعیت های آن رسیده‌اند و هم از قدرت‌های جهانی متقاعد شده‌اند که ایران دارای موقعیتی متفاوت از سایر کشورهاست و تنها راه حل مناقشات، مذاکره است.
دکتر بهشتی : ببیند این تحریم ها کی اتفاق افتاده است؟ در دوران دولت نهم و دهم. یعنی از 1385 به بعد اتفاق افتاده است. ما چشم‌انداز 20 ساله را در آذرماه 1382 تدوین کرده ایم. ابلاغیه‌ی چشم‌انداز هم در آذرماه 1382 ارسال شده است. یکی از موضوعات بسیار مهم در چشم انداز 20 ساله، این است که جمهوری اسلامی ایران در سال 1404، ارتباط سازنده و موثر در عرصه روابط بین‌المللی خود داشته باشد. پس ببینید، ما قبل از این تحریم ها یک نگرشی در عرصه روابط بین الملل داشتیم، نگرشی مبتنی بر ارتباط سازنده و مؤثر با دنیا. شاید خود این سند چشم‌انداز، واقعیت‌های ایران را که آقای دکتر اینجا اشاره کردند را به دنیا تفهیم کرده باشد. در دنیا منافع مشترک اساسِ تفاهمات می‌باشد. ما به هر حال می‌خواهیم با دنیا ارتباط برقرار کنیم. دنیا هم جایگاه ایران را شناخته است. به نظر من چنانچه ترکیه را به عنوان یک استثناء در نظر بگیریم، در منطقه هیچ کشوری در حد و اندازه های ایران نیست. اغلب کشورهای عربی، چند صد سال از نظر اجتماعی با ما فرق دارند، حتی اگر درآمد آن ها هم خیلی بالا باشد. جوامع این کشورها عمدتاً قبیله‌ای و خویشاوند سالار است و در هیچ کدام شهروندی به معنی مدرن وجود ندارد. ایران در جریان جنگ هشت ساله ایستادگی و پایمردی کرد اما همگی دولتمردان کشوری مانند کویت، تنها چند روز پس از حمله صدام فرار را بر قرار ترجیح دادند. ایران نشان داد که کشوری با ثبات و دارای بنیه‌ی قوی است. واقعیت‌های کل مردم ایران با مردم کشورهایی که هنوز در آن ها رابطه‌ی قبیله‌ای حاکم است، متفاوت است. مجموع این مسائل باعث شد که راه حل مذاکره به عنوان یک گزینه موثر طرح گردد، مذاکره ای با هدف بردـ برد. طبیعی است که بعد از مذاکره هم کشورهای 1+5 و هم ایران از دستاوردهای خود خواهند گفت.

کارایی :به نظر می‌رسد که چالش‌های متعددی در برابر تفاهم‌نامه‌ی لوزان وجود دارد. واکنش‌های داخلی ایران و آمریکا و تحولات منطقه‌ای به ویژه برخی تقابلات اخیر همانند آنچه در یمن می گذرد و اختلافات ما با عربستان را پررنگ تر می نماید، می‌توانند اثرات متفاوتی بر تفاهم لوزان و نهایی شدن آن تا پایان خرداد ماه بگذارند و حتی جلوی آن را بگیرند. به نظر شما عمده چالش‌های موجود در این راه چه مواردی خواهند بود؟
دکتر سرمست : باید ببینیم اهمیت و پیچیدگی و تمایز این مذاکرات با سایر مذاکراتی که در سطح بین‌المللی صورت می‌گیرد، چیست. به نظر من مذاکراتی که بر سر مسئله‌ی هسته‌ای بین ایران و 1+5 صورت گرفت در نوعِ خود در تاریخ دیپلماسی نظام بین‌المللی بی‌نظیر است. حتی اگر شما تاریخ جنگ‌های جهانی را مطالعه کنید، هیچ وقت چنین نبوده که مذاکرات این قدر طویل و پیچیدگی مواضع این قدر گسترده باشد.
در یک طرف جمهوری اسلامی است که مسئله هسته ای به عنوان یک موضوع حیثیتی برایش مطرح است، دارای سیاست خارجی ایدئولوژیکی که در آن آمریکا به مدت سی و چند سال به عنوان شیطان بزرگ، استکبار جهانی و ابرقدرت در رأس تمام سیاست‌های خصمانه‌ ی علیه ایران قرار داشته است.دیپلماسی به نوعی ادامه طبیعی جنگ است. پس صرف مذاکرات به معنای این نیست که ما با آمریکا صلح کرده‌ایم. نه ما اهداف، منافع ملی و امنیت ملی خود را با شیوه‌های دیپلماتیک دنبال می‌کنیم. تفاوت دیدگاه‌ها و چالش‌هایی که در داخل ایجاد می‌شود، بعضاً از این موضوع ناشی می‌شود، یعنی این که برخی این نزدیکی در قالب گفتگوهای دیپلماتیک را به دوستی با آمریکا و پایان دشمنی تعبیر می کنند. در حالی که در عرصه‌ی سیاست خارجی دوست و دشمن در چارچوب منافع ملی تعیین می‌شود و مرز روشنی ندارند. الان در مقطعی به سر می بریم که منافع ملی کشور ما با شیوه‌های دیپلماتیک بهتر تأمین می‌شود. حالا این مسئله ای است که موضوع گفتگو را پیچیده تر می کند. از طرف دیگر نمی توان نقش لابی صهیونیست را در سیاست خارجی آمریکا، نادیده گرفت. یکی از بازندگان اصلی این صحنه، قطعاً اسرائیل است و موضع‌گیری‌های نتانیاهو دقیقاً تأییدکننده‌ی این مسئله است و نشان می‌دهد که در این مذاکرات تیم مذاکره‌ کننده‌ی ما واقعاً توانسته است به موفقیت دست پیدا کند و برای اولین با توانسته با شیوه‌ی دیپلماتیک آن انفکاک ناپذیری میان سیاست‌های آمریکا و اسرائیل را به نوعی بشکند. به نظر من هنوز هم مهم‌ترین چالش‌ پیش رو لابی صهیونیست ها از طریق کنگره خواهد بود و همین طور خود اسرائیل که به هر نحو ممکن و به صورت مستقیم وارد عمل می‌شود. چالش دیگر مربوط به این مسئله است که در داخل هم گروه‌هایی هستند که بقا و حیات سیاسی خود را در گرو بحث‌های تحریم و موضوعات مرتبط با آن ها می‌بینند که از آن ها تحت عنوان کاسبان تحریم یاد می شود.

کارایی : آیا نهایتاً این چالش‌ها می‌تواند مانع جدی بر سر توافق ایجاد کند ؟
دکتر سرمست : این مذاکرات با فراز و نشیب های بسیار همراه خواهد بود و راه بسیار پرپیچ و خمی به ویژه طی این سه ماه در پیش رو داریم. اما به نظر من در نهایت میانگین افکار عمومی و برآیند جریانات سیاسی و عقلایی نظام به این نتیجه رسیده‌اند که با دنیا وارد تعامل سازنده بشوند و نهایتاً مذاکرات به پیش خواهد رفت.

مهم ترین پیامد این تفاهم که امیدواریم به توافق برسد، خروج ایران از لیست سیاه شورای امنیت است. یعنی ایران به یک کشور نرمال و دارای تعاملات عادی با سایر مناطق جهان تبدیل می شود. به نظر من توافق از این منظر بسیار واجد اهمیت است. می توان گفت که این تفاهم می تواند زمینه ساز بازگشت ایران به اقتصاد جهانی باشد.

دکتر بهشتی : بایستی به توضیحات آقای دکتر مطلب دیگری اضافه ‌کنم. به نظر من ایران با 1+5 ابتدا به توافق رسیدند و بعد از آن مذاکره را شروع کردند. چون از نظر اقتصادی هم اگر قرار بر نرسیدن به توافق بود، صرف این میزان انرژی و وقت به هیچ روی عاقلانه نبود. به هر حال به نظر من هم رسیدن به این تفاهم در نوع خود بی‌نظیر بوده و نقطه‌ی عطفی است در روابط بین‌الملل. کشورهایی که با یکدیگر روابطی خصمانه داشته اند، پشت میز مذاکره نشسته اند تا با توسل به روشی متفاوت مسائل خود را حل و فصل نمایند. این تفاهم انشاءا… به توافق خواهد انجامید و تأثیر بسیار مثبتی در ایران، در منطقه و در جهان خواهد گذاشت. اما در این خصوص که چه کسانی مخالف به نتیجه رسیدن رویه دیپلماتیک ایران هستند بایستی عرض کنم، صهیونیست‌ها حتماً مخالف این امر هستند. با این که تنها 15 میلیون نفر از جمعیت 7 میلیارد و 300 میلیون نفری دنیا، یهودی هستند اما اکثر مراکز اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های مهم اقتصادی دنیا در دست آن هاست. اگر نخست وزیر اسرائیل بدون اجازه‌ی ریس جمهور آمریکا در کنگره‌ی آمریکا صحبت می‌کند، به دلیل قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی صهیونیست هاست. اما هنر آقای اوباما این است که چندان به رویه های سابق رفتار ایالات متحده آمریکا با اسرائیل پایبند نبوده است. در ایران نیز برخی که اطلاعات کافی ندارند و نمی‌دانند امضاء نشدن توافق چه پیامدهایی برای کشور دارد، مخالفت می کنند. بدون شک اگر ما با 1+5 به توافق نرسیم وضع بدتر خواهد شد. ما در طول تاریخ و در هیچ مقطعی منزوی نبوده‌ایم و همیشه با دنیا در ارتباط بوده‌ایم. البته قاچاقچیان و مزدوران آن ها نیز از مخالفان توافق هستند.25 میلیارد دلار حجم قاچاق در ایران است و اگر توافق صورت بگیرد حداکثر به 5 میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. بخش قابل توجهی از ریشه فسادهای مالی و اختلاس‌ها در همین تحریم‌هاست. تمام کسانی که از وضعیت فعلی ایران که به ضرر مردم است، منتفع می گردند، حتماً مخالفت توافق اند زیرا که منافع خود را به طور بی سابقه ای در خطر می بینند. این توافق در مجموع، هم به نفع جهان است، هم به نفع منطقه و هم به نفع ایران. البته نبایستی فراموش کنیم که اگرچه بستر فعالیت ها با رسیدن به توافق عادی می شود اما بایستی فعالیت های داخلی برای پالایش بستری که الان ناسالم است و رانت خواران و قاچاقچیان بسیاری در آن صرفاً به سود خود فکر می کنند، نیز افزایش یابد.این‌ موارد بایستی اصلاح شود و بعد زمینه‌ی سالم فعالیت‌های اقتصادی فراهم خواهد شد.

کارایی : به نظر شما تأثیرات توافق بر روی زندگی مردم و شهروندان چگونه خواهد بود؟آیا شهروندان می توانند نتیجه‌ی مستقیم این توافق را در زندگی روزمره خود احساس کنند؟
دکتر سرمست : در رابطه با تأثیرات ملموس این توافق در زندگی شهروندان در دو سطح باید صحبت کرد، یکی در زمینه جو روانی است که از همین الان فضای مثبت روانی، اُمید و شادی ایجاد شده برای مردم مشهوداست. همین که مردم احساس می‌کنند در رأس نظام، مسئولینی دارند که با فکر معیشت مردم، تصمیمات درست می‌گیرند و به قول آقای روحانی، می خواهند تا چرخِ زندگی مردم هم بچرخد و همچنین تلاش می کنند تا جامعه را از تنش، جنگ، درگیری، خشونت، ناامنی و درگیری با دنیا دور نگه دارند، فی النفسه بسیار امیدبخش است. ملت ما در طول تاریخ ثابت کرده است که در مواقع نیاز، در مقابل تهاجمات خارجی ایستادگی کرده است. هیچ ملتی به اندازه‌ی ملت ما، تاوان مقاومت خود را پس نداده است. ملت ما می‌خواهد تجربه خود را به عنوان یک الگوی زندگی موفق به دنیا عرضه کند. همه می پذیرند که چنانچه سرآمدی مورد نظر در سند چشم‌انداز 20 ساله‌ مدنظر باشد،بایستی تدبیرهای دقیقی از طرف سیاستمداران به عنوان سکان‌دار حرکت این کشتی در این دریای پرتلاطم جهانی صورت پذیرد. حالا مردم احساس می‌کنند که این قوه‌ی عاقله در رأس نظام وجود دارد و نظام، درک مناسبی از واقعیت‌ها، محیط و شرایط بین‌المللی دارد. از طرف دیگر دنیا هم به این واقعیت‌ها پی برده است. خب این یک فضایی است که به لحاظ روانی مایه شور و نشاط اجتماعی است و موجب رونق کسب و کار از رهگذر ارتقای انگیزه‌ی سرمایه‌گذاری نیز می شود. البته آثار عینی این توافق بعد از 10 تیر خود را نشان خواهد داد. مهم ترین شاه بیت قضیه، رفع تحریم‌هاست و مردم امیدوارند که این تحریم‌ها رفع شوند. بایستی دقت داشت که این تأثیرها به آرامی خود را نشان خواهند داد. متأسفانه مردم ایران در طول تاریخ ارزیابی های عجولانه ای از قضایا و وقایع داشته اند و همواره در پی نتیجه گیری سریع هستند. از این جهت ممکن است اگر آثار توافق به سرعت مشهود نشود، قدری دلسردی در بین اقشار مردم به وجود بیاید. ولی اگر مذاکرات به صورت جدی دنبال شود و انسجام درونی و تفاهم داخلی و به قول مقام معظم رهبری همدلی و همزبانی بین ملت‌ و دولت وجود داشته باشد، انشاءالله برداشته شدن تحریم‌ها نیز آثار خود را در زندگی مردم خواهد گذاشت. البته باید توجه داشت که زندگی مردم از این رو به آن رو نمی‌شود. چون همه مشکلات کشور در ارتباط با تحریم‌ها نیست و بایستی ویژگی های نهادی کشور نیز ارتقا پیدا کند و سرمایه‌گذاری، فعالیت‌ اقتصادی و کارآفرینی محور توجه دولت ونیز مردم و فعالین بخش خصوصی قرار گیرد که در این صورت مطمئن هستم اوضاع بهبود می یابد.
دکتر بهشتی : دو مورد از مهم‌ترین مشکلاتی که در ایران داریم کمبود سرمایه و نیز کمبود تکنولوژی‌های پیشرفته است. نتیجه‌ی امضاء و اجرای توافق، این خواهد شد که سرمایه‌گذاران بین‌المللی راهی ایران خواهند شد. در ایران مزیت ها و پتانسیل های بسیاری وجود دارند و اگر سرمایه‌گذاری به ویژه توسط ایرانیان مقیم خارج صورت بگیرد، تکنولوژی های پیشرفته هم وارد می شوند که به نوبه خود به ارتقاء دانش و قدرت ایران می انجامد. یعنی ما به جای این که جدا از دنیا باشیم و با توانایی‌های محدود خود حرکت کنیم، در فضای بین‌المللی هم زمان با تکنولوژی های روز دنیا حرکت خواهیم کرد. جایگاه ما بسیار از والاتر از موقعیت فعلی است و تعامل با دنیای خارج کمک می‌کند که ما جایگاه واقعی خود را پیدا کنیم که البته این امر زمان بر است و نبایستی عجله کرد. ایران امکاناتی نظیر 9درصد نفت شناخته شده‌ی جهان، 15% منابع گاز شناخته شده جهان و جمعیت آموزش ‌پذیر دارد. من به این توافق خوش‌بین هستم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.