پوتین در لباس استالین
نویسنده: الکساندر گولتس . معاون سردبیر روزنامه اینترنتی Yezhednevny Zhurnal
مترجم: حسین شهیدی ماسوله، مدرس دانشگاه
حال که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین سیاستهای دولت خود را به شدت هم راستا با اهداف کلیسای ارتدکس روسیه قرار داده است، در گام بعدی میکوشد تا بار جدیدی را بر دوش ملت قرار دهد: برنامه ای برای صنعتی کردن مجدد کشور.
وی در تاریخ 31 آگوست در جلسه ای مربوط به مجموعه صنایع نظامی، خطاب به اعضای شورای امنیت روسیه عنوان کرد که در طول 30 سال گذشته، مؤسسات دفاعی چند دوره مدرن سازی را به دلایل متعدد از دست دادهاند که مهمترین دلیل آن کمبود منابع مالی میباشد. «در کوتاه مدت، مجبور خواهیم بود صنایع دفاعی را به صورت کامل مدرنیزه کنیم و در این راه از همان نیروی محرکه قدرتمند و جامعی بهره ببریم که در دهه 1930 مورد استفاده قرار دادیم.»
شگفت آور است، این سخنان تقریباً واگویه صحبتهای ژوزف استالین در سال 1931 میباشد که گفت: ما بین 50 تا 100 سال از کشورهای پیشرو عقب هستیم و بایستی بتوانیم ظرف مدت 10 سال این کمبود را جبران کنیم. در غیر این صورت، نابود خواهیم شد.
پیشنهاد پوتین برای مدرنیزه (مدرن سازی) شالوده صنعتی کشور شبیه برنامه استالین میباشد: تزریق مقدار زیادی پول به صنایع دفاعی. پوتین در سخنرانی خود در شورای امنیت روسیه به این نکته اشاره کرد که با ایجاد یک صنعت دفاعی موثر و مدرن از وجود پتانسیل بالای رشد در اقتصاد کشور اطمینان حاصل کرد. «بخش عمده ای از فن آوری پیشرفته ما در صنایع دفاعی خلاصه میشود… این صنعت همواره به عنوان موتوری عمل کرده که سایر بخشهای تولیدی را به دنبال خود (یدک) کشیده است.»
ظاهراً پوتین غافل است از اینکه از دهه 1980 به بعد، این بخش غیر نظامی – و نه مجموعه صنایع نظامی- بوده که در پشت صحنه اقتصاد های برتر دنیا نقش کلیدی ایفا نموده و همینطور خاستگاه (منشأ، منبع) بزرگترین پیشرفتهای غیر منتظره فن آوری (تکنولوژی) در دنیا بوده است. بر خلاف دوره زمانی 1970-1940، انقلاب تکنولوژیک و مدرن امروزی پیشرفتهای عمده علمی را به سمت بخش غیر نظامی سوق داده است. این بدان دلیل است که تولید انبوه با هدف مصرف گسترده به مراتب کارامد تر بوده و در برگیرنده دوره های نوآوری و تحول بسیار بیشتری نسبت به تولید «یکباره» سخت افزارهای نظامی گران قیمت است.
بعلاوه، (فرایند) صنعتی سازی استالین مبتنی بر رویکردی کاملاً متفاوت بوده است. او اقدام به تاسیس کارخانجاتی کرد که در زمان صلح کالای غیر نظامی تولید میکردند اما در زمان جنگ میبایستی بتوانند سریعاً به تولید تسلیحات اقدام کنند. کاربرد چنین مدلی در اقتصاد بازار به سادگی امکان پذیر نیست چرا که قیمت کالای مصرفی بایستی در برگیرنده هزینه زیاد تغییر رویکرد به سمت تولید نظامی در آینده نیز باشد.
بیایید امیدوار باشیم که پوتین قصد کپی برداری از روش صنعتی سازی استالین را نداشته باشد. کمپین (پویش) اشتراکی اجباری این دیکتاتور شوروی میلیونها روستایی را از روستاها به شهر های صنعتی کشاند تا نیروی کار مورد نیاز برای انجام پروژه های بزرگ صنعتی و ساختمانی او فراهم شود. پول مورد نیاز برای این کمپین (پویش) نیز از طریق مصادره گسترده اموال شخصی مردم در دوره موسوم به دوره رعب و وحشت «در دهه 1930 تهیه شد، دوره ای که در آن اموال و زندگی میلیونها قربانی بی پناه از آنها گرفته شد.»
اما به نظر میرسد که تنها منبع تأمین مالی حرکت پوتین در جهت صنعتی کردن کشور درآمد بادآورده افزایش قیمت نفت باشد. با این وجود، تنها مشکل موجود این است که چنانچه قیمت نفت به طور ناگهانی سقوط کند، پوتین راه دیگری بجز انتخاب راه استالین جهت صنعتی سازی و احیای اقتصادی نخواهد داشت. همانگونه که برای بخش بزرگی از نیروی کار ماهر، صرفاً زنده کردن عنوان قدیمی کشور شوروی یعنی «قهرمان کار» محتملاً نمیتواند کمک شایانی به این مسأله بکند. تنها گزینه باقی مانده به کار واداشتن حدود یک میلیون محکوم در زندانهای روسیه برای بهرهمندی از صنعتی شدن مجدد سرزمین مادریشان است. ولی نیروی کار زندانی هیچوقت به عنوان نیروی کار با بهرهوری و کارایی بالا محسوب نشده است.
رویکرد پوتین سرشار از تناقضها و مغایرتها ست. اینگونه به نظر میرسد که او به وجود مشکلات مشهود در صنایع دفاعی تصدیق میکند. برای مثال، وی قویاً عنوان کرده است که عملکرد صنایع دفاع در واقع بر اساس کمیت تجهیزاتی که تولید میکنند مورد قضاوت قرار خواهند گرفت. با این حال، در طول 10 سال گذشته تنها موردی که رشد داشته قیمت محصولات تولید شده بوده است و نه تعداد واحدهای تولید شده. تولید انبوه به توانایی ایجاد زنجیره ای کارامد بین کارخانجات تولید کننده و تأمین کنندگان وابسته است (بستگی دارد) – چیزی که پوتین ایده ای در جهت چگونگی انجام آن ندارد.
پوتین همچنین در مورد چگونگی تعیین قیمت سلاحهای تولیدی هشدار جدی داده است. حتی این امر نیز کاری غیر ممکن خواهد بود اگر چنانچه همچنان مؤسسات دفاعی تحت کنترل دولت بدون تغییر باقی بمانند. به این معنی که این شرکتها – که اساساً کاریکاتور (تقلید غلو آمیز) وزارتهای مربوط به صنایع دفاع در زمان شوروی هستند- چرا که آنها مجبورند ساختار بروکراتیک قوام یافته ای (بسیار فربه ای) را حفظ کنند که هزینه حفظ چنین ساختاری در قیمت محصول نهاییشان بازتاب پیدا میکند. حال اگر هزینه (ذاتی) فساد اداری را به آن اضافه کنید، قیمت تسلیحات تولیدی حتی از این مقدار نیز بیشتر خواهد بود.
با چنین پس زمینه ای، تمام صحبتهای پوتین در مورد سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع دفاع بی معنی است. کدام سرمایه گذارها حاضر خواهند بود تا در یک شرکت بزرگ، بسیار ناکارآمد خارج از کنترل مثل شرکت Russian Technologies دست به سرمایه گذاری بزند؟ (درحالیکه) اکثر سرمایه گذاران از خطر بالا کشیده شدن پولشان آگاهند و میدانند چه اتفاقی خواهد افتاد اگر آنان در یک شرکت دولتی سرمایه گذاری کنند. به همین اندازه پیشنهاد پوتین در مورد ایجاد پایگاه داده ای که حاوی اطلاعات نظامی و فنی باشد تا تولید کنندگان بخش خصوصی بتوانند از این اطلاعات در جهت شناسایی نیازهای نیروهای مسلح بهره برداری کرده و از جدیدترین پیشرفتهای تکنولوژیک با خبر شوند به گونه ای که بتوان از آنها در بخش غیر نظامی نیز استفاده کرد، بی ارزش به نظر میرسد. (لازم به ذکر است که) چند استاد دانشگاه هم اکنون به خاطر امتناع از مشارکت دادن مقامهای فاسد دولتی در حق الامتیازهایی که به واسطه اختراع تکنولوژیهای جدید نظامی بدست آوردهاند، در زندان به سر میبرند.
نکته طنز آمیز این است که روسیه دیگر نمیتواند از روشهای استبدادی برای صنعتی و مدرنیزه شده استفاده کند، از سوی دیگر، کرملین تمایلی به کاربرد روشهای دموکراتیک جهت نیل به چنین اهدافی ندارد. من بر این عقیده هستم که پوتین بزودی بین این دو گزینه یکی را برخواهد گزید و متأسفم بگویم این انتخاب به نفع دموکراسی نخواهد بود.