گذری بر دیدگاه های پیشکسوتان ماشین سازی تبریز

0 ۱,۴۷۵

داستان ماشین سازی تبریز برای عده ای داستانی متفاوت است. داستان زندگی است. شب و روزهایی که در جوانی سپری کرده اند. کارهایی که خارج از وظیفه شغلی با دل و جان انجام داده اند. سختی های روزهای ابتدایی فعالیت این مجموعه را درک کرده اند. برای آنها ماشین سازی یک نوستالژی است. چیزی فراتر از عشق. وقتی صحبت از آن روزها می شود برق چشمشان را می توان به وضوح دید. عده ای رفتند و عده ای ماندند. ماندند تا تبریز را بسازند. ماشین سازی را با عشق ساختند. از آن روزها افراد زیادی در عرصه صنعت مشغول هستند. نشان می دهد ماشین سازی کار خود را کرده و به صنعت استان و منطقه کمک کرده است. کارگاه هایی که از قبل این مجموعه و با دانش اندوزی در این مجموعه شکل گرفتند. هم اکنون کمتر از ماشین سازی و گردش مالی آن ندارند. شاید بگوییم ماشین سازی مدیران صنعتی خوبی به جامعه تحویل داده است. کسانی که هنوز هم اگر یادی از این مجموعه می شود، فراتر از عشق از آن یاد می کنند. آن هایی را که می شناختیم، سراغشان رفتیم و از بین آنها که موفق به گفتگو شدیم، یعقوب یگانه و داود نیک بختان بودند. کسانی که هم اکنون جزو مردان موفق عرصه ساخت ماشین آلات و تولید قطعات هستند.

مهندس یعقوب یگانه یکی از قدیمیهای ماشین سازی تبریز که در دسترس است. کسی که در دوره هنرستان خود شش سال تمام با آلمانیها کارکرد. هنرستانی که هم اکنون به وحدت معروف است. تربیت کننده بسیاری از نیروهای فنی منطقه بوده و هست. او مهمترین تأثیر هنرستان و کار با آلمانیها را نظم در کار میداند. تجربه کار در شرکت ارج، ساسان (کوکاکولا) از او نیروی ماهری را ساخته بود.
او میگوید: فراخوان شرکت ماشین سازی تبریز برای جذب نیرو من را بر آن داشت که به این مرکز نامه بنویسم و خود را معرفی کنم. با این نامه برای حضور در امتحان ورودی دعوت شدیم. این امتحان شامل رسم فنی، حساب فنی و… بود که توسط آلمانیها تنظیم شده بود. در این آزمون با نمره خوب قبول شدم. ما تقریباً 150 نفر دیپلمه بودیم که برای دوره تکنسینی قبول شدیم. سال 1343 بود و فعالیتهای اولیه شروع شده بود. مرکز آموزش ماشین سازی را ایجاد کردیم، ماشین آلات نصب و آموزش نیروی انسانی شروع شد.
یعقوب یگانه میگوید: شروع کار ماشین سازی سه سال بعد با ساخت ماشین آلات ابزار بود، آقای مهندس هدایی مدیر تولید و بنده معاون ایشان بودم. باید قبول کرد ماشین سازی پایه و اساس صنعت است. اگر مجموعه ای نباشد که ماشین تولید کند ما نمیتوانیم صنعت را اداره کنیم. وقتی ماشین آلاتی وجود نداشته باشد ما چگونه میتوانیم دو قطعه شبیه به هم تولید کنیم.
این مدیر فعلی صنعت قطعه سازی معتقد است: مهندس توکلی درست فکر کرده بود، ایشان خیلی زودتر از ما متوجه این ضعف شد. باید قبول کرد که پایه اصلی صنعت ما از آن زمان بنا نهاده شد. قبل از آن ما چیزی نداشتیم. در ابتدای کار هم تولید آموزشی مبنای کار قرار گرفت.
وی در مورد حضور چک ها در مجموعه ماشین سازی تبریز و نقش آنها میگوید: درست است که من تجربه کار با آلمانیها را هم داشتم و باید گفت چک ها از آنها ضعیفتر بودند ولی تجهیزاتی که با هدایت آنها تولید میشد، مثل دریل، جرثقیل، ماشین سنگ سنباده، گیره های رومیزی قابل فروش بود. در عین حال که آموزشی بود ولی قابل فروش هم بود. باید قبول کرد که در آن برهه تمامی مدارک بین المللی را یا از چک ها میگرفتیم و یا آلمانیها. انسانهای متمدنی بودند و دقت عمل شاخصه کار آنها بود، به راحتی از اشتباه نمیگذشتند.
این پیشکسوت صنعت در ادامه میگوید: چک ها برای همه چیز برنامه داشتند و فکر کرده بودند. تمام فعالیتهای آنها برای تولید، نوع تولید، سازماندهی شده بود و برگه های لازم را با خود آورده بودند. هنوز هم در ماشین سازی و شرکتهای تفکیک شده این استانداردها مورد استفاده قرار میگیرد.
وی در مورد اواخر دوره مدیریتی مهندس توکلی میگوید: ایشان با افزایش حقوق مخالف بود، نه به دلیل تنگ نظری چرا که خیلی هم روزی رسان بود بلکه به دلیل به هم خوردن توازن در سایر شرکتهای شهر مثل تراکتورسازی، ایدم و… مدیر بعد از مهندس توکلی این توازن را به هم زد و با حضور خود حقوق مدیران را به یکباره 4 برابر کرد. به طور مثال تفاوت حقوق بنده و مثلاً مهندس هدایی به عنوان مدیر بنده 7 برابر شد. از همین جا روند کاری کارکنان به هم ریخت و این موضوع حتی در سایر مجموعهها هم تأثیر خود را گذاشت. یعنی پس از مهندس توکلی توازن مدیریتی دچار خدشه شد. این روند پس از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. صمیمیت از بین رفت و مسائل کارگری باعث از بین رفتن نظم شد.
این فعال صنعتی رمز موفقیت مهندس توکلی را در توجه به کیفیت میدانست و همچنین برند در انتقال فنّاوری. ایشان تحقیقات را از هندیها کمک گرفت. ریخته گری را چک ها، کمپرسور سازی، پمپ سازی را از اروپای غربی. KSP در آن زمان بهترین پمپ ساز دنیا بود. COMPAIR برند در عرصه کمپرسور سازی و به همین روال سایر برندها انتخاب شدند. ایشان روزها و ساعتها پشت در این شرکتها نشسته و با حوصله و وجدان کاری این مجموعهها را به ایران آورده است. یعقوب یگانه میگوید: ما در آن زمان چند دانشکده را تجهیز کردیم مثل علم و صنعت، بابل و …
این پیشکسوت صنعت در مورد حال این روزهای ماشین سازی میگوید: شما وقتی کاری را شروع میکنید باید اختیار هم داشته باشید، یعنی به نسبت مسئولیت باید این اختیار هم باشد. مدیرانی که آمدند یا اختیار نداشتند و یا بلد نبودند. اغلب مبتدی بودند و در انتخاب آنها رابطه بر ضابطه حاکم بوده است.
او با یک مثال صحبت خود را ادامه میدهد: مدیر کارخانه اشکودا، دستهایش مثل سوهان بود، از بس که کار کرده بود. کارخانه ای که تمام تجهیزات رآکتورهای اتمی، توربینهای چند مگاواتی و… را تولید میکرد. این آدم تمام رموز را میدانست. مدیر باید تخصص داشته باشد. رمز موفقیت مهندس توکلی این بود که ساعت 6 صبح در ابتدای کارگاه میایستاد و به کارگران سلام میکرد، تمام گوشه و کنارهای کارگاهها را قدم میزد، کسی نمیتوانست به او دروغ بگوید، به دلیل اینکه تخصص لازم را داشت.
وی معتقد است مشکل ماشین سازی، مدیریتی است. دست آدم کاردان بودجه بدهند ظرف مدت یک سال مشکل صنعت منطقه را حل میکند. با نوسازی ماشین آلات این مجموعه، قرارداد تجاری با کشوری مثل تایوان، اعتبار با بهره کم میتوان ماشین سازی را به اهداف اولیه رهنمون کرد.
مهندس یعقوب یگانه با 18 سال سابقه از مجموعه ماشین سازی جدا شد و امروز یکی از موفقترین واحدهای بخش خصوصی در عرصه قطعه سازی به نام پولادیش را مدیریت میکند. میتوان گفت علاوه بر توانایی فنی و مدیرتی بالا، تجربه فعالیت در ماشین سازی تبریز، نقش بسزایی در فعالیت کاری ایشان داشته است.

پیشکسوتان ماشین سازی تبریز

داوود نیک بختان از دیگر پیشکسوتان صنعتی که 12 سال از عمر خود را از سال 1347 در شرکت ماشین سازی گذرانده است. او معتقد است در جهان سوم چون سیستم و اصول وجود ندارد، شخصیتها نقش اصلی را ایفا میکنند. باید قبول کرد که اگر مهندس توکلی نبود، در تبریز نه تنها ماشین سازی، بلکه صنعت نبود.
این فعال صنعتی میگوید: سیاست این بود که ماشین سازی تبریز، شرکتهای زیرمجموعه خود را به عنوان مادر، رشد دهد سپس از آنها جدا شود. به غیر از تراکتورسازی، بلبرینگ سازی و ایدم بقیه شرکتها از ماشین سازی منشعب شدند. این پیشکسوت ماشین سازی تبریز در ارتباط با مهندس توکلی میگوید: روحیه ای را ایجاد کرده بود که مهندسها هم کار یدی انجام میدادند. یک روز به ما گفت ما به شما نقشه دادیم و باید از روی آن قطعه بسازیم، شاید یک روز بگوییم اسلحه تولید کنید. ما ایشان را خیلی اذیت میکردیم، ولی وی ما را خیلی دوست داشت. ماشین سازی قبل از دانشگاهها وارد انقلاب شده بود. سالی یک بار اعتصاب میکردیم. ما کارخانه را مال خودمان میدانستیم و با جان و دل کار میکردیم. وی میگوید: یادم میآید 31 شهریورماه 1359 برای کارگاه نقشهها را آماده میکردم. بلندگو اسامی 90 نفر را اعلام کرد که صلاحیت کاری ندارند، ساعت 14 بود. ماهم باید تا ساعت 15/15 کار میکردیم. من هم جزو آن لیست بودم در حالی که همه پریشان سراغ من آمده بودند ولی من کار خودم را میکردم و در میان مضحکه دیگران به دلیل دیدی که پیدا کرده بودم، گفتم باید نقشهها را برای فردا آماده کنم و تحویل بدهم بعد با هم میرویم.
داوود نیک بختان که به عنوان مسئول فنّاوری ریخته گری در این مجموعه فعالیت کرده، میگوید: انستیتوی ماشین سازی کیفیت بالایی داشت، قرار نبود نیروی انسانی پرورش بدهد و خود استفاده نکند. ما با چک ها کار میکردیم آنها سر تنبلی با ما دعوا میکردند. برای نیروی انسانی وقت میگذاشتند که توان رشد داشته باشد. آنها سیستم محور بودند. در حالی که سیستم ISO طی یکی دو دهه اخیر مطرح شده ولی آنها این سیستم را در ماشین سازی پیاده کرده بودند.
داوود نیک بختان که این روزها علاوه بر مجموعه تولید آتش که کارش ماشین سازی است مدیرعاملی ریخته گری سهند آذرین را به عنوان بزرگترین شرکت بخش خصوصی در این صنعت به عهده دارد علت حال و روز فعلی ماشین سازی تبریز را جایگزینی مدیران غیر متخصص بجای نیروهای کارآمد میداند. وی راهکار را درست شدن ساختار اداری کشور میداند. اینکه خصوصی و یا دولتی خیلی فرق نمیکند. چرا که ما در اجرای اصل مترقی 44 قانون اساسی دیدیم که منظور از بخش خصوصی سازمان تامین اجتماعی و مجموعه های وابسته به نهادهای نظامی است، کدام بخش خصوصی، کدام مردم!؟
وی میگوید: همین الآن هم مدیرانی که برای ماشین سازی انتخاب میشود، بحث سهم گروهها و دسته هاست. ما چون نفت داریم، نه به تولید نیاز داریم و نه به مردم. هر دولتی با استفاده از این مزیت، سیستم را به دلخواه خود مدیریت میکند. پول نفت اگر تبدیل به مسائل زیربنایی و پشتوانه حمایت از مجموعههایی مانند ماشین سازی تبریز شود، میتوانیم موفق شویم. ما هنوز نمیدانیم اقتصاد ما تولید محور است و یا تجارت محور؟
این فعال صنعتی در ادامه میگوید: وقتی اقتصاد ما تولید محور شد، دیگر در گروه ماشین سازی تبریز از هر کسی به عنوان مدیر استفاده نمیکنیم و کسی بر مسند مینشیند که بتواند آنجا را توسعه بدهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.