طفلی که قبل از مادر متولد شد

0 ۹۷۹
گفتگو با محمد فروغی اصل عضو سابق هیات مدیره گروه ماشین سازی تبریز

یکی از دوست داشتنیترین مدیران سازمان صنایع استان. زمانی که صنایع سنگین نام داشت. او را پدر معنوی انجمن ماشین سازان و قطعه سازان تبریز هم میگویند چرا که در ایجاد آن نقش اساسی داشت. او هم از سیاست به صنعت آمد. سابقه معاونت در استانداری. لیسانس مهندسی مکانیک دارد و او را به صنعت نزدیک میکند. جزو اولین کسانی که مدیریت ماشین سازی تبریز به او پیشنهاد شد قبول نکرد ولی حقوق پرسنلش را پرداخت کرد. محمد فروغی اصل هم اکنون مدیریت شرکت هوا کار را بر عهده دارد. کار آنها مونتاژ و فروش بالابرهای صنعتی میباشد. با او در ارتباط با داستان ماشین سازی تبریز و حال و روز فعلی آن به صحبت نشستیم.

کارایی : داستان زندگی شما چگونه با ماشین سازی تبریز گره خورد، از ابتدای فعالیت خود در این مجموعه و حال و روز آن روزهای این مجموعه بگویید؟
فروغی اصل : اولین بار که به ماشین سازی تبریز آمدم سال 1353 بود که دانشجوی امیرکبیر بودیم و برای بازدید و کار علمی به این مجموعه آمدم. اما اینکه به صورت کاری با این مجموعه همکاری کنم شکل بامزه تری داشت. سال 1360 به عنوان مدیرعامل درمن دیزل انتخاب شدم. از آن برهه به صورت سیستماتیک با ماشین سازی تبریز ارتباط داشتم. چرا که محل اقامت همه مدیران شرکتهای تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در هتل گسترش تبریز بود. از آن روزها ارتباط ما هم شروع شد، آن روزها آقای کلاهدوز مدیرعامل بود. آقایان مهنما و لطفی هم هیات مدیره ماشین سازی و مدیرعامل شرکتهای تابعه بودند.
روزهای آخر خردادماه 1361 از سازمان گسترش با من تماس گرفته شد که حکم شما را برای مدیرعاملی ماشین سازی تنظیم کردیم. در جواب گفتم که من در این محل فعلی راحت هستم، از آنها اصرار و از بنده انکار. پس من نرفتم. ولی به بنده تکلیف شد که حقوق کارکنان ماشین سازی را باید بدهید. از درمن دیزل حقوق آنها را پرداخت کردم، ولی ماشین سازی نرفتم.
فردی به نام طاهری طلب مدیرعامل و شخص دیگری به نام رضوی عضو هیات مدیره ماشین سازی تبریز شد. در آن زمان آقای شجاعیان رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع تبریز بود. یادم میآید از آقای رضوی سئوال شد چقدر تولید کردید و او در جواب گفت ما برای نماز آمدیم و نماز تولید کردیم.
در آن زمان ماشین سازی تبریز حدود سه هزار نفر پرسنل داشت. خیلیها یا اخراج شدند و یا رفتند که میتوان به آقایان بهمنی، جامع اسکویی، مهنما و… اشاره کرد.
بعد از این افراد مهندس افشین آمد، او به همراه مهندس نبوی و گلستانه و در قالب تیم آمدند، مدیرعامل و هیات مدیره. این تیم مدت زیادی اداره ماشین سازی تبریز را بر عهده داشتند و از افراد قبلی، شکل مدیریتی بهتری را برای مجموعه ایجاد کردند. پس از آنها مهندس محمد امین محجوب مدت کمی مدیرعامل شد. مهندس رسول بهمنی بعد از او مدیریت را بر عهده گرفت. بعد از او مهندس بادامچی به همراه من که رئیس سازمان صنایع سنگین استان بودم و دکتر ناطق که قائم مقام وزیر صنایع سنگین بود، مدیریت این مجموعه را به عنوان مدیرعامل و عضو هیات مدیره بر عهده گرفتیم. شاید بتوان گفت طولانیترین دوره مدیریتی در ماشین سازی تبریز. بعد از مهندس بادامچی، آقایان جوکار، ناطق، خدابخش، فروزان، خادمی اصل مدیرعامل این مجموعه تاکنون بودهاند.

کارایی : با روندی که شما از تغییرات مدیریتی در این شرکت تعریف کردید، خود به خود یکی از دلایل ناکامی این مجموعه بروز میکند، چرا این همه تغییر برای یک شرکت تولیدی که قرار بود مادر صنعت باشد اتفاق افتاد و چه دلایل دیگری در این ناکامی نقش داشتند؟
فروغی اصل : ماشین سازی تبریز، تراکتورسازی ایران و ماشین سازی اراک فرزندانی هستند که قبل از مادر متولد شده اند. یعنی قبل از اینکه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شکل بگیرد. شاید این خود در تعریف یک چشم انداز درست برای این مجموعه ها مشکل ساز بوده است. داستان تعهد و تخصص و بالاتر بودن یکی از دیگری نیز به این مجموعه مثل سایر مجموعه ها ضربه زد. همه باید متعهد باشند، طراحی یک سازمان باید طوری باشد که افراد خارج از اهداف نتوانند کارکنند. تخصص و تعهد دو موضع با شرایط سنجش متفاوت هستند که آن روزها شاید به درستی مورد توجه قرار نگرفت و در تعدد مدیریت نقش داشت. به طوری که یک عده میگفتند ما ایثار در رفته این قدر میگیریم و برای انقلاب و اسلام 100 درصد تخفیف میدهیم.
نکته دیگر که در ماشین سازی تبریز باید مورد توجه قرار گیرد این است که با توجه به اینکه من به خاطر شغلهایی که داشتم، واحدهای صنعتی زیادی دیده بودم و تقریباً به طور متوسط درآنها نسبت افراد تحصیلکرده به کل حدود 30 درصد بود. در حالی که این نسبت در ماشین سازی 11 تا 12 درصد بود. بطوریکه حتی در بخش تحصیلکرده هم مثلاً لیسانس حقوق داشتیم که در بخش تعمیرات کار میکرد. در شرکتهایی مثل نساجی این یک ایراد نیست. حتی در مجموعههایی مانند تراکتورسازی و پمپیران و… که تولید انبوه و سری دارند نیز یک ایراد نیست، ولی در ماشین سازی تبریز که پایه اصلی آن تحقیق و فنّاوری است کاملاً یک نقص میباشد.
در این مجموعه سطح فنّاوری بالاست پس باید مهندس با تحصیلات فوق لیسانس و دکترا داشته باشد. البته قانون کار هم در این راستا مانع بزرگی است که به افراد نخبه اجازه پرداخت حقوق بالا را نمیدهد.
در ابتدای شکل گیری ماشین سازی تبریزی نگرشی در ایران حاکم بود که ایران به سمت صنعتی شدن برود. درآمدهای نفتی ایران داشت بیشتر میشد و دولت وقت ایران میخواست نسبت به غرب استقلال داشته باشد. به صورت کلی در ایران بحث صنعت نبود. تعداد زیادی را برای گذراندن دوره به کشور چک و اسلواکی بردند و مساوات جای عدالت را گرفت. آنها در ایجاد و توسعه ماشین سازی تبریز نقش داشتند.
کارگری میگفت من بیست سال در کنار کوره های ریخته گری کار کردم، مهندس هم در دانشگاه زیر کولر درس خوانده، چرا باید بیشتر از من حقوق بگیرد. این جو حاکم بود، مدیران هم آن را لحاظ میکردند، در نتیجه افراد تحصیلکرده تجربه که کسب میکردند یا به خارج از کشور میرفتند و یا به واحدهای بخش خصوصی منتقل میشدند. ما در ماشین سازی نمودار توزیع طبیعی تحصیل کردهها را رسم کرده بودیم. نمودار زنگوله ای برعکس بود. مهندسین با سابقه کم تعدادشان زیاد بود. از دانشگاه های خوب میآمدند، چهار و یا پنج سال کار میکردند و میرفتند. عده ای هم با سواد کم آمده بودند و در این کارخانه تحصیل کرده بودند و با سابقه فنی خوب مهندس شده بودند. اصطلاحاً مهندس آچار به دست بودند نه با سواد علمی خوب، اینها هم زیاد بودند. چرا که مفهوم مرکز آموزش طی سالیان فعالیتش تغییر کرد، در حالی که باید به محلی برای آموزش حین خدمت برای بالا بردن مهارتهای کاری تبدیل و محلی برای زایش فنّاوری میشد، به سمت محلی برای نمره دادن و گرفتن رفت. مفهوم زایندگی از بین رفت. هندیها یک شعار دارند که ما یک دستگاه را دو بار وارد نمیکنیم، بار دوم کپی سازی میکنیم. تحقیق و توسعه ملزوماتی دارد که در ماشین سازی وجود نداشت، اساتید و متخصصین سطح بالا.
مثلاً من برای دوره کارآموزی به ماشین سازی آمدم حقوقی که به ما میدادند با سه ماه آن میتوانستیم یک پیکان بخریم. من در رده دولتی هیچ گاه این حقوق را نگرفتم، اینجا بود که پس از این اتفاقات و با توجه دیدگاه مساوات و بها ندادن به تخصص و حاکم شدن رابطه بر ضابطه مدیرانی بر مسند امور نشستند که این دیدگاه های توسعه ای را نداشتند.

کارایی : آقای مهندس برای ماشین سازی راهکارهایی چون تغییر فناوری و نوسازی ماشین آلات مطرح است، آیا این موضوع راه علاج ماشین سازی است و یا راه کارهای دیگری باید برای نجات فرزند بدون والده استان مدنظر قرار گیرد؟
فروغی اصل : ما بحث فناوری را مطرح میکنیم و کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته. فنّاوری در چند صفحه مدارک فنی و نقشه و این چیزها نیست. الآن یک فرد با تحصیلات معمولی با اتصال به اینترنت به همه فناوریها دسترسی پیدا میکند. آنچه به راحتی قابل انتقال نیست فنّاوری مدیریتی است. الآن اپل و گوگل اگر به شرکت های برتردنیا تبدیل می شوند فقط بحث سرمایه گذاری و فناوری نیست، بلکه مدیریت حرف اول را می زند. این یک پارامتر مهم است. در کنار آن قانون کار، قوانین مدنی و…جزو همین بحث است. برای موفقیت در شرکت هایی چون ماشین سازی تبریز، ابر و باد و مه خورشید و فلک باید درکار باشند. تمام عوامل باید خوب کارکنند. در سازمان ها انقلاب مساوی با مرگ سازمان است، چون روابط پیچیده است باید به بهبود مستمر فکر کنیم تا انقلاب. مشکل در کشورهای جهان سوم همین موضوع فناوری مدیریت است.
ماشین سازی همان طوری که نطفه صنعتی شدن ایران را زده باید بازسازی شود. ماشین سازی یک بحث توسعه ای است و در قالب بخش خصوصی موفق نخواهد بود. این مجموعه می تواند محل زایش بخشی از فنّاوری روزباشد. در ایران یک کارخانه را به یک بساز بفروش می دهند. در حالیکه BMW وقتی یک کارخانه خودروسازی را خریداری می کند، می داند چگونه آنرا به سوددهی برساند. ولی یک مالک و تاجر خوب نمی تواند یک کارخانه خودروسازی را اداره کند. مثلاً مدیر کشت و صنعت کارون نمی تواند مدیرخوبی برای ماشین سازی تبریز باشد. بنابراین خصوصی سازی در این شرکت به شکل فعلی رایج در کشور جواب نمی دهد، چرا که چشم به زمین دوخته اند. البته باید این نکته را درنظر گرفت که از بیل گیتس پرسیدند دلیل موفقیت شما چیست گفت تولد درخاک آمریکا!

طفلی که قبل از مادر متولد شد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.