ایدئولوگ صنعت آذربایجان

0 ۳۰۳
گفتگو با تقی توکلی بنیانگذار شرکت ماشین سازی تبریز

برای نوشتن داستان ماشین سازی تبریز نباید به بیراهه رفت. وقتی نام او میآید آنقدر خاطرش عزیز است که همه به احترام کلاه از سر برمی داریم. خدا را شاکریم که گوینده اصلی داستان تولد ماشین سازی هنوز در قید حیات است و سرحال و سرزنده. از یکی از دوستان قدیمی جویا میشوم که مهندس تقی توکلی تبریز است یا در تهران و یا در آمریکا، گاهی هم مشهد سرای اوست. شانس در خانه ما را زده و مهندس در تبریز است و با یک مکالمه که کار ساده ای هم نیست، پذیرای ما میشود. دلیل پذیرفتن البته تأثیر رابطه است بر ضابطه. مکان ملاقاتمان کبریت توکلی است، محلی که سعادت آن را داشتم که پنج سال قبل در کنار استاد توکلی پس از گفتگویی دلنشین، در کنار پیرترین قوطی کبریت تبریز، عکسی به یادگار بگیریم. کبریت توکلی، یادگار پدر، همچنان چرخش میچرخد و مهندس توکلی در نهمین دهه از حیات پربار خود کبریت توکلی را سرپا نگه داشته است.

وارد اتاق میشویم و با لحن دلنشین خود به گرمی پذیراست. طبق معمول گریزان از مصاحبه. ولی مصاحبه بدون ضبط صدا هم با این ایدئولوگ صنعت لطف و صفایی دارد. باید خدا این لطف را به دانشجویان این خطه عطا کند که در کنار آموزش در دانشگاهها ساعتی نیز از محضر این بزرگ مرد صنعت تلمذ کنند. این ساعت برای هر کس معادل ساعتها دانش آموختن است و بس. دوران پیش از انقلاب و شرایط آن روزهای توسعه اقتصادی در کشور را تشریح میکند. با لحنی توأم با میهن پرستی. چو ایران نباشد، تن من مباد. از روزهایی که دول غربی از رفتار شاه دل خوشی نداشتند و برای ارائه فنّاوری به ایران سنگ اندازی میشد.
توکلی میگوید: باید امتیاز میدادیم و امتیاز میگرفتیم. چاره ای نبود. در دهه چهل، ایران در مسیر توسعه قرارگرفته بود. شاه کشور های توسعه یافته را دیده بود و تحت تأثیر صنعت به روز آنها قرارگرفته بود. این بهترین فرصت برای توسعه صنعتی ایران و گذر به مدرنیته بود. کشورهای غربی که برای کمک به این روند زمان سوزی میکردند در نتیجه ما به سمت چکها، روسها، رومانی و در یک کلام دول شرقی رفتیم تا فنّاوری مورد نیاز خود را تهیه کنیم.
این ایدئولوگ صنعتی در پاسخ به اینکه گفته میشود اگر او نبود ماشین سازی تبریز و در نتیجه صنعت فعلی منطقه نیز وجود خارجی نداشت به شدت مخالفت میکند. او میگوید: ما در مسیر قرار گرفته بودیم شاید حضور من هم یک شانس برای منطقه بود. چرا که تیمی که مذاکرات طولانی مدت انتقال دانش فنی به کشور را بر عهده داشت و من هم در کنار آقای عالی خانی یکی از اعضای باسابقه بودم. در گزارشی که به دربار ارائه شد، بحث انتخاب محل ماشین سازی تبریز مطرح شد، شاه پیشنهاد داد به دلیل سوابق کاری توکلی بهتر است اجرا به ایشان سپرده شود و مکان هم تبریز باشد. اینگونه بود که طرح ماشین سازی که حاصل ساعتها مذاکره با طرفهای خارجی بود، به این شهر رسید.

ایدئولوگ صنعت آذربایجان میگوید: وقتی در مورد ماشین سازی تبریز میخواهیم صحبت کنیم باید آن را در قالب یک مجموعه ببینیم. مجموعه ای که در آن ساخت ماشین ابزار، لیفتراک سازی، پمپ سازی، ساخت کمپرسور و… دیده شده بود. با همین وضعیت هم زمینهای ماشین سازی تملک شد. چکها آمدند و از نیمه دهه چهل ایجاد این مجموعه در تبریز شکل گرفت. به دلیل شرایط خاص تبریز از لحاظ بافت کارگر فنی مجموعه آموزشی این شرکت برای تربیت نیروی متخصص به صورت موازی ایجاد شد.
توکلی مرد کار و عمل است. او پس از راه اندازی و مدیریت ماشین سازی به دلیل توانمندیهای خاص خود پروژه مس سرچشمه را مدیریت نمود. به دلیل اعتبار او، گزارش پیشرفت این پروژه را به صورت شخصی به دربار ارائه میکرد. این پروژه را هم با 95 درصد پیشرفت کاری تحویل داد.
آنچه از توکلی برآمده نقش بی بدیل او در مذاکرات با چکها، روسها و کشوری مثل رومانی در داستان مسی فرگوسن برای انتقال دانش فنی ساخت تراکتور بوده است. کسی که پا پس نکشید تا فنّاوری به این کشور بیاید.
وقتی از روزهای شکل گیری چرخشگر برای ساخت گیربکس میگوید که چگونه همکارش برای این وسیله، نام ایرانی چرخشگر را انتخاب کرد، برقی در چشمانش دیده میشود. تمام آن روزهای تبریز که منطقه صنعتی غرب تبریز را شکل داد برای او خاطره انگیز است. ماشین سازی، پیستون سازی، لیفتراک سازی، تراکتورسازی، موتوژن، کمپرسور سازی، ایدم و… یادگار آن روزهای تبریز رو به رشد بودند.
دریغ که این مرد بزرگ عرصه صنعتی خیلی اهل مصاحبه و ثبت خاطرات خود نیست و یا اگر از دید او هست بستر فراهم نیست. پیکر عظیمی که او بنا نهاد الآن نحیف و رنجور است. چرا این کار عظیم و آن اهداف ارزشمند به سامان نرسید در ادامه و در گفتگو با تعدادی از مدیران پس از انقلاب این مجموعه بررسی خواهد شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.