آموزش و پرورش ما همگام با سطح آموزش و پرورش جهانی نیست و دید توسعه گرایانه ندارد

0 ۳۶۷
گفت و گوی اختصاصی کارایی با بابازاده، معلم مقطع ابتدایی در شهر تبریز و کارشناس آموزشی

کارایی : آمــوزش و پـــرورش ما در چه سطحی نسبت به سیستم های آموزش و پرورش مدرن و موفق دنیا قرار دارد؟
بابازاده : متاسفانه وضیعت آموزش و پرورش ایران چندان مطلوب نیست. با توجه به آشکار شدن جایگاه و نقش آموزش و پرورش در ارتقا و پیشرفت کشورها، هنوز در کشور ما بهای چندانی به این مساله داده نمی شود و نگرشی علمی و مدرنی نسبت به مساله تعلیم و تربیت در ایران وجود ندارد. روال کارها تقریباً بر اساس اصول چند دهه پیش، انجام می شود. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا مانند فلاند، نروژ و ژاپن متوجه خواهیم شد که آنها سیستم های آموزش و پرورش موفقی نیز دارند . متاسفانه در کشور ما ماهیت وجودی و وظیفه آموزش و پرورش به اشتباه تغییر کرده است. تقریباً تمام کارشناسان تعلیم و تربیت معتقدند که وظیفه آموزش و پرورش تربیت شهروندانی مسئول و جهانی همراه آموزش سطحی مورد نیاز مسایل علمی برای انجام کارهای شخصی است و آموزش و پرورش باید کودکان را برای زندگی بهتر تربیت کند اما متاسفانه در چند دهه ی اخیر آموزش و پرورش ایران با فراموشی وظیفه خود، به کارگری برای آموزش عالی بدل شده است. با نگاهی به آزمون های تستی که دامنه آن به کلاس های ابتدایی هم گسترانده شده است و کلاس هایی که این روزها بیشتر دانش آموزان ابتدایی و سایر مقاطع در آن ها شرکت می کنند، مشخص می شود که هدف قریب به اتفاق خانواده ها و اموزش و پرورش آماده کردن کودکان برای کنکور و دانشگاه است. این امر در آینده آسیب های بسیار بیشتری از آنچه امروز مشاهده می شود در پی خواهد داشت.

کارایی : آموزش و پرورش ایران چقدر اندیشه محور و اندیشمند پرور است؟
بابازاده : متاسفانه ما بجای آموزش اندیشیدن به کودکان، سعی در القاء و آموزش برخی مفاهیم در ذهن بچه ها داریم. ما به جای اینکه به دانش آموزان، راهِ حل کردن مسائل، فکر کردن و آشنایی بیشتر و عمیق تر با مسائل ضروری را بدهیم، بیشتر در حال فرو کردن جواب سوالات و مفاهیم غیرضروری در ذهن دانش آموز هستیم. به جرات، میتوان گفت بیشتر مفاهیمی که ما به دانش آموزان و به شکل اجباری می آموزیم در زندگی واقعی هیچ کاربردی ندارد و بیشتر بصورت انتزاعی در ذهن کودکان وارد می کنیم. این امر عوارض بسیاری دارد به طوری که شادی و زنده بودن را از مدارس می گیریم و اغلب در پایان تحصیلات یک فرد ناتوان تحویل جامعه می دهیم. آمار دیپلمه های فاقد توانایی مبین این قضیه است؛ آموزش و پرورش باید تا حد ممکن به زندگی واقعی جامعه شبیه شود ولی متاسفانه می بینیم محتواهای آموزشی خوشایند کودکان نیست. نیازهای سنی و عاطفی دانش آموزان و نیازهای اجتماع در نوع آموزش ها کمتر مد نظر گرفته می شود و مدارس ما از بهره وری لازم برخوردار نیستند.

متاسفانه در چند دهه ی اخیر آموزش و پرورش ایران با فراموشی وظیفه خود، به کارگری برای آموزش عالی بدل شده است. با نگاهی به آزمون های تستی که دامنه آن به کلاس های ابتدایی هم گسترانده شده است و کلاس هایی که این روزها بیشتر دانش آموزان ابتدایی و سایر مقاطع در آن ها شرکت می کنند، مشخص می شود که هدف قریب به اتفاق خانواده ها و اموزش و پرورش آماده کردن کودکان برای کنکور و دانشگاه است. این امر در آینده آسیب های بسیار بیشتری از آنچه امروز مشاهده می شود در پی خواهد داشت

اخیراً بیشتر مسئولین و اهالی آموزش و پرورش و خانواده ها در مورد عدالت آموزشی و لزوم برقراری آن حرف می زنند، اما تعریف و ترسیم درستی از عدالت آموزشی وجود ندارد. دولت موظف است وسایل تحصیل کودکان را تا پایان متوسطه فراهم کند . اما دولت ها بر اساس توانایی خود این کار را می کنند. در بند ٣٠ قانون اساسی تعریفی از وسایل و امکانات آموزشی نشده است. در جامعه ای که افراد از نظر درآمد و ثروت با هم فاصله زیاد دارند ایجاد امکانات برابر آموزشی ناممکن است. حتی اگر همه دانش آموزان را مجبور به تحصیل در مدارس دولتی کنیم، باز هم افرادی که اولویت آن ها آموزش بهتر فرزندانشان است، خدمات آموزشی لازم را از بخش خصوصی خریداری می کنند. اگر آموزشگاه های خصوصی را هم ببندیم ، باز هم اولیای علاقه مند، این خدمات را از بازار سیاه تهیه می کنند. اصولاً اینکه بخواهیم امکانات آموزشی مناطق مرفه نشین یک کلان شهر را در یک روستای دور افتاده داشته باشیم، امکان پذیر نیست. برای ایجاد برابری آموزشی ، باید برابری اقتصادی را در کل کشور برقرار کرد که نه ممکن است و نه منطقی . به نظر می آید که برخورداری از امکانات آموزشی تابع برخورداری از کل امکانات زندگی شهروندان است و چنان چه امکانات و شرایط زندگی در همه جا یکسان نیست پس شرایط و امکانات آموزشی نیز نمی تواند باشد ولی با توجه به معیارهای آموزشی می توان انتظار داشت مناطق محروم نیز از امکانات ضروری آموزشی و معلمین خوب بهره مند شوند.

بابازاده، معلم مقطع ابتدایی در شهر تبریز و کارشناس آموزشی

کارایی : در مورد تفکیک دانش آموزان در قالب تیز هوشان و استثنایی چه نظری دارید؟
بابازاده : به نظر من طرح‎های تفکیکی فعلی که در نظام آموزشی ایران اجرا می‎شود، نه تنها علمی و کار آمد نیست بلکه در بسیاری از موارد آسیب زا نیز است. اینکه ما بخواهیم بر اساس یک سری معیار غیر کارشناسانه و اجتهادی، بدون فراهم کردن بسترهای لازم، تفکیک و اجبار داشته باشیم، نه تنها منطبق بر عدالت آموزشی نیست، بلکه مغایر با آن است چنان چه مشاهده می شود تفکیک دانش آموزان و مدارس از مقطع ابتدایی تا متوسطه نه تنها موجب ارتقاء آموزشی نشده بلکه موجب نارضایتی بسیاری از خانواده ها و اعتراض کارشناسان این حوزه نیز گشته است من معتقدم یکی از دلایل این تصمیمات و طرح‎ها، عدم ثبات مدیریتی و عدم توجه به نظر کارشناسان علمی در این زمینه است که موجب افزودن مشکلی بر مشکلات انبوه آموزش و پرورش شده است. طبیعتاً وقتی آموزش و پرورش ماهیت وجودی خود را از دست داده باشد، در انجام وظایف و هدف گذاری و اجرای طرح ها نیز با مشکل مواجه خواهد بود.

کارایی : آیا وضیعت بهره مندی مناطق مختلف از معلمان کار آمد قابل قبول است یا نه ؟
بابازاده : متاسفانه سیستم اشتباه جذب نیرو و قوانین اشتباه در مورد نقل و انتقالات پرسنلی در آموزش و پرورش موجب شده است، قریب به اتفاق معلمان کارآمد و علمی از شهرهای کوچک و روستاها به طرف شهرهای بزرگ سرازیر شوند. این امر علاوه بر آنکه موجب کمبود نیرو در مناطق محروم و مازاد نیرو در مناطق برخوردار شده است، موجب محروم شدن دانش آموزان مناطق کمتر برخوردار از وجود معلمان توانمند نیز شده است قطعاً معلم به عنوان اصلی ترین رکن آموزش، توان و نقش به سزایی در کارآمدی آموزش دارد و بهره مندی از معلمان توانمند و علمی، یکی از مصادیق بارز عدالت آموزشی است ولی شوربختانه در این امر همه به‎ دلیل مصالح و شرایط از آن صرف نظر کرده اند که موجب مشکلات بسیاری شده است.

کارایی :در خصوص جایگاه معلمان در جامعه و نقش شان در نظام آموزشی هم توضیحاتی بفرمایید.
بابازاده : معلمان از نظر درآمد در دهک های متوسط قرار دارند و احساس می کنند نسبت به گذشته موقعیت اقتصادی آنها ضعیف تر شده است. اما مشکلات اقتصادی مختص معلمان نیست و اکثریت جامعه از مشکلات معیشتی رنج می برند در مجموع بخشی از معلمان از وضعیت شغلی خود چندان راضی نیستند که این امر موجب بی انگیزگی و افت کیفیت کار آن ها شده است. از سویی برنامه جذب و نگه داشت معلمان به گونه ای است که توجه چندانی به توانایی حرفه ای معلمان نمی شود که موجب بروز مشکلات بسیاری در مدارس شده است . همچنین نقش معلمان در نظام آموزشی منتقل کننده مفاهیم انتزاعی و محفوظات به کودک است و برای دانش آموزان جاذبه ندارد. اغلب معلمان آموزش های حرفه ای لازم قبل از استخدام و در طول خدمت ندیده اند و با مفاهیم و روش های جدید تربیتی آشنا نیستند. هر چند هنوز تقاضا برای شغل معلمی زیاد است، اما معلمی دیگر شغلی جذاب نیست و بیشتر افرادی که به این شغل روی می آورند به دلیل به دست آوردن شغل و فرار از بیکاری جامعه است. البته ناگفته نماند که هستند بسیاری از معلمان که با عشق و علاقه این شغل را انتخاب کرده و مشغول به کارند .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.