توافق هسته ای بدون تردید بر ساختار اجتماعی ایران تاثیر خواهد داشت

0 ۲۳۱
گفت وگوی اختصاصی کارایی با دکتر عباس ولی استاد دانشگاه بوغازیچی استانبول

عباس ولی، نظریه پرداز برجسته ایرانی است. تخصص وی عمدتاً در زمینه اندیشه معاصر و سیاست در خاورمیانه مدرن است. وی هم اکنون استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه بوغازیچی استانبول است. در پی توافق ایران با قدرت های جهانی با وی در زمینه چشم انداز تغییر اجتماعی در دوره گشایش های بین المللی ایران به گفتگو نشسته ایم

کارایی : آقای دکتر ولی، با توجه به تخصص شما در حوزه جامعه شناسی، آیا می توان بهبود در عرصه روابط بین المللی ایران بواسطه رفع تحریم ها را به نوعی زمینه ساز بهبود اجتماعی در داخل تلقی نمود؟
عباس ولی : توافق هسته ای بدون تردید بر ساختار اجتماعی ایران تاثیر خواهد داشت اما آنچه عمق و دامنه این تاثیر را تعیین می کند، تناسب قوا در میدان سیاسی و مابین گروه های درگیر در این موضوع هستند. بدین ترتیب، نیروهایی هستند که در جوار تحریم ها و در حوزه اقتصاد غیر نفتی فعال شده، رشد کردند و بزرگ شدند، این ها نیروهایی هستند که در این مقطع زمانی، مخالفت خود را با از میان برداشتن تحریم ها نشان می دهند. این نیروها اگرچه عمدتاً خارج از اقتصاد رسمی مشغول فعالیت بوده اند اما تاثیر قابل توجهی بر روی روی ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران گذارده اند

برای درک بهتر تاثیر تحریم ها بر روی اقتصاد ایران، بایستی این نکته را مورد توجه قرار داد که این تحریم ها منجر به بوجود آمدن چه ساختاری شده اند. بر اساس آمار،این ساختار در حوزه اقتصاد غیر رسمی حداقل ٣٧٪ و حداکثر ۴٨٪ از کل درآمد ناخالص ایران را در بر می گیرد. بدین ترتیب چنانچه این ساختار، بواسطه از میان برداشته شدن تحریم ها، دستخوش تغییر گردد، تاثیر بسیار عمده ای بر رشد طبقه متوسط و طبقه کارگر در ایران خواهد داشت. همچنین با دیدی وسیع تر، می توان گفت که تغییر ساختار اقتصادی درایران، تاثیر بسیار قابل توجهی بر رشد جامعه مدنی در ایران و رشد حوزه عمومی و حوزه ارتباط عمومی خواهد داشت.
این ساختار جدید که طی سالیان اخیر بواسطه اعمال تحریم ها ایجاد شده، در عین حال به تشکیل بلوکی از قدرت انجامیده که واجد لایه های متفاوتی از نیروهای امنیتی، نظامی، اقتصادی، مالی و همچنین سیاسی است. این موضوع به نوبه خود، باعث شده تا سیستم اقتصاد زیر سیطره و نفوذ نیروهای سیاسی و سیاسی شدن حوزه های اقتصادی گردد. این نفوذ، بر روی ساختار مدنی و اجتماعی ایران تاثیر فراوانی داشته است.

ساختار مذکور همچنین باعث ضعف و ناکارآمدی نیرو های مولده شده است، در نتیجه مطابق گزارش های رسمی، اقتصاد بخش تولیدی ایران در حال حاضر تنها یک سوم از ظرفیت خود را به کار می گیرد و مابقی، به حالت از هم پاشیدگی یا ناکارآمدی جدی درآمده است.
از طرفی به نظر من مخالفین این توافق هسته ای در ایران، در عین حال با باز شدن جامعه نیز مخالفت می ورزند. به نظر من مساله رفع تحریم هاارتباط مستقیمی با باز شدن و گسترش و رشد جامعه مدنی دارد. این مساله با خود شفافیت، کنترل سیاسی، حساب پس دادن و پاسخگویی پیش می آورد، و اینها به تمامی اساس جامعه مدنی را تشکیل می دهند.

کارایی : آقای دکتر، بر خلاف نظر شما عده ای معتقدند مسائل بین المللی و مسائل داخلی ایران به این ترتیبی که شما می فرمائید، در هم تنیده نیستند، و حل و فصل مسائل بین المللی ایران لزوماً چشم اندازی برای بهبود مسائل داخلی در ایران به دست نمی دهد؟
عباس ولی : من از اجماع ملی سخن نگفتم بلکه صحبت من از مبارزه قدرت جدیدی است که در نهایت به موازنه قوا در شرایط پیش آمده خواهد انجامید. سخن من این این است که با رفع تحریم ها، دسته بندی های متفاوتی ایجاد خواهد شد و در یک سطح معین کشمکش سیاسی همچنان ادامه خواهد یافت اما آنچه به کار تثبیت این شرایط کمک می رساند، یک خرد سیاسی است. مساله نه اجماع، بلکه حرکت و تحول نیروهای ساختاری است. در نهایت من فکر می کنم هرگونه اصلاحات اقتصادی بایستی در کنار اصلاحات اقتصادی و ساختاری صورت پذیرد.البته بالطبع و به دلیل نفتی بودن اقتصاد ایران، سیاست تاثیر بسیار زیادی بر روی آن می گذارد. با این اوصاف، چنانچه عرصه اقتصادی را به مثابه یک خط افقی و عرصه سیاسی را به مثابه یک خط عمودی بیانگاریم، نقطه تلاقی این دو محور، نقطه تحول مسائل اجتماعی، تحول جامعه مدنی و نقطه تحول تغییرات قشرهای طبقاتی است.
بدین اعتبار، گشایش در عرصه بین المللی به معنای گشایش در روابط اقتصادی و تسهیل در ارتباط با جهان خارج، طبقه متوسط را گسترش خواهد داد.

کارایی : به عنوان سوال آخر و باتوجه به اشراف حضرتعالی به مسائل ترکیه، و با توجه به تحولات اخیر در این کشور، آیا ممکن است چشم انداز مثبت منطقه ای که بواسطه حصول به توافق هسته ای به دست آمده، بواسطه این تحولات مخدوش گردد؟
عباس ولی : بحرانی که هم اکنون، ترکیه با آن دست و پنجه نرم می کند، در حقیقت دو هدف اساسی دارد: یکی اینکه دولت اردوغان بتواند با توسل به مساله جنگ و بحرانی که به تبع آن بوجود می آید، بتواند نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دهد، چنین راهکاری احتمالاً بین قشرهای ناسیونالیست در ترکیه کارگر بیفتد از طرفی این بحران یک اهمیت و هدف دیگر هم دارد، آقای اردوغان و حزبش بواسطه ایجاد این بحران و علی رغم اکثریت پارلمانی از دست رفته، از این فرصت برای نمایش رفتار طبیعی و عادی استفاده می کنند، انگار که اصلاً نه انتخاباتی برگزار شده و نه اکثریتی از دست رفته است. با ایجاد تنش جدی میان کردها و دولت ترکیه، همچنین یک حالت اضطراری ایجاد می گردد و این حالت اضطرار به درجاتی می تواند بقای حزب آقای اردوغان را تضمین کند. در هرحال شکست حزب آقای اردوغان در انتخباتی که تا چند هفته دیگر برگزار می گردد، قمار آخر وی خواهد بود. در این صورت، با وجود چشم انداز مثبتی که توافق ایران با شش قدرت بزرگ در منطقه خاورمیانه به دست می دهد، اولویت دولت جدید در ترکیه بایستی تغییر سیاست ترکیه در عراق و سوریه باشد. بدون تردید این تغییر، تاثیر قابل توجهی در منطقه و در محاسبات ایران در عراق و سوریه خواهد داشت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.