یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون زمین بر بخورد

0 ۵۵۹
گفت و گو با دکتر صراف استاد آب و هواشناسی دانشگاه تبریز

نگاه به موضوع آب در کشور ما بر اساس ادبیاتی که در میان ما ایرانیان رایج بوده است، مبنی بر این عبارت که « فکر نان کن که خربزه آب است » بوده است. اصولا نگاه به آب نیز بیشتر محصول روابط سیاست، فرهنگ، اقتصاد و مهندسی و سایر زمینه های مرتبط با آب است.

اما آنچه که در شکل گیری نوع دیدگاه ما ایرانیان نسبت به آب موثر بوده است پاسخ به این پرسش است که آیا ما توانسته ایم نگاهی جامع به موضوع آب در کشورمان داشته باشیم و از نگاه تک بعدی دوری کنیم؟ اگر جوابمان به این سوال تثبیت نگاه تک بعدی باشد باید در انتظار پیش آمدن مشکلاتی با ابعاد اجتماعی و فجایع زیست محیطی با ابعاد اجتماعی باشیم.

جای تاسف دارد که نگاه های موجود موثر بر بحث آب در کشورمان تا به امروز معمولا نگاه صرفا مهندسی بوده و یا صرفا سیاسی بوده است، که هردوی این نگاه های تک بعدی جر شکست در برنامه های توسعه جواب دیگری نداده است. نمونه ی بارز این نوع نگاه ها را میتوان در طرح ها و پروژه های چون سد  گتوند ، در حوزه ی کرخه مشاهده کرد. این پروژه نمونه ای از طرح هایی است که در پشت درهای بسته ی اتاق های مهندسان و عوامل اجرایی در دانشگاه ها و اداره ی آب ، بدون توجه به تمامی عوامل موثر در طرح و به دور از حاکمیت یک نگاه جامع نگر چند بعدی ، مدلسازی کامپیوتری شده و به اجرا در آمده اند. در نهایت نیز احداث و آب گیری این سد به دلیل فشار از بالا و با صرف ملیاردها دلار در منطقه انجام گرفته و به دلیل عدم توجه به مکان یابی و مطالعات سرزمینی موجب شوری آب و ایجاد هسته ی نمکی شده است.

در حال حاضر نیز جوانانی خلاق در دانشگاه ها برای خروج آب شور از این سد و با صرف دو هزار و پانصد ملیارد تومان مشغول طراحی مجدد راهکارها هستند. این داستان قطب کشاورزی منطقه است که با اعمال نگاه تک بعدی به شورهزار مبدل شده است. حالا باید برای جلوگیری از شوری خاک اطراف سد را هم خاک برداری کنیم.

نگاه سیاسی به مساله ی آب به ویژه با توجه به ضرورت های مختلف توسعه ی شهرها و ازدیاد جمعیت و دخالت افراد غیر مسئول، مانند نمایندگان مجلس، این امر را به دستمایه ای برای کارهای سیاسی بدل کرده است که به خصوص در زمان انتخابات با انواع متنوعی از وعده های کاندیداهای مجلس همراه می شود. این امر باعث می شود که این نمایندگان پس از ورود به مجلس، تحت فشار افکار عمومی برای تحقق وعده هایشان، تلاش کنند که به هر قیمتی طرحهایی را که وعده داده اند عملی کنند. این در حالی است که این طرحها در مواردی بدون انجام کارشناسی های لازم و در نتیجه با وارد آوردن زیان های جبران ناپذیر به محیط زیست منطقه و فقط به جهت فشار از بالا به اجرا درآمده است. در واقع وعده ی انجام این طرحها براساس نیازهای فوری مردم و فشار افکار عمومی و دخالت ریش سفیدان در زمان انتخابات و بدون کارشناسی لازم داده میشود و سپس بدون پشتوانه ی کارشناسی لازم و باز هم زیر فشار افکار عمومی مردم به اجرا در میآید.

به عنوان نمونه هایی از اینگونه طرحها میتوان به ایجاد سد در منطقه ی اقلیم بیابانی خاک های کویری سد قم و پانزده خرداد اشاده کرد، که بعد از صرف ملیاردها تومان هزینه، حجم آبی که باید به سفره های زیر زمینی رفته و باعث ارتقای سطح این آب ها میشد و به تدریج مورد مصرف قرار میگرفت در محدودهای به نام سد جمع شده و به راحتی به دست تبخیر سپرده شد. انگار که ملیاردها تومان را صرف ساخت سدی کرده ایم تا آبهای سطحی در آن تبخیر شده و سهمی که باید در سفره های زیر زمینی ذخیره میشد از بین برود و نسل آینده از هر دوی این منابع آبی محروم شود.

یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون زمین بر بخورد

نمونه ای از این نوع نگاه های تک بعدی را میتوان در آخرین انتخابات مجلس سراغ گرفت که کاندیداهای ورود به مجلس، هم آنهایی که به عنوان نماینده انتخاب شدند و هم آنهایی که به مجلس راه نیافتند قول ساختن سد را در حوزه های انتخابیه ی خود که معمولا شامل حوزه های ارس و ارومیه میشوند به مردم داده اند. همین وعده های عمل شده و نشده با نگاه تک بعدی است که باعث شده است به منافع نسل فعلی و آتی توجهی نشده و هنوز هم به اعتراف مسئولین محترم کمیته ی احیای دریاچه ی ارومیه سی و پنج سد در حوزه ی آبریز این دریاچه فعال بوده و یا در حال ساخت بوده اند که خوشبختانه ساختشان متوقف شده است. در واقع به نظر نمیرسد که چندان معقول باشد که در عین حال هم ساخت سدها متوقف شده و هم در اثر فشارهای وارده و در نتیجه ی نگاه صرفا سیاسی، مهندسی، یا هر نوع نگاه تک بعدی دیگری ساخت سدهای جدیدی برنامه ریزی شود.

در نهایت باید در نظر داشت که نمیتوان از بالا به اکو سیستم دستور داد. در واقع اکوسیستم پادگان نیست که بشود به آن دستور داد. اکوسیستم مجموعه ای است از مواد، سیالات، انرژی و … که قوانین خاص خود را دارد و هرگز تحت تاثیر قوانین مدنی، سیاسی، قضایی و … قرار نمی گیرد.

به عنوان مثال طبیعت قانونی دارد به نام حد بردباری در این معنا که اگر از محیط به میزانی بیش از توانش آب بهره برداری کنیم در کوتاه و میان مدت منطقه تبدیل به برهوت میشود. ما همین کار را در منطقه ی خودمان با ترک سنت آیش انجام داده ایم. سنتی که پدران ما توانسته بودند به واسطه ی آن به توان بهره وری خاک کمک کرده و با احترام به قانون خاک، روستاها را آباد نگه داشته و از مهاجرت به شهرها جلوگیری کنند.

واژه ی کشاورزی در زبان انگلیسی با کلمه ی Agriculture شناخته می شود که به معنای فرهنگ کشت است. این امر نشان می دهد که نقش شعور انسان در بهره برداری از منابع زمین تا چه اندازه کلیدی است. این امری است که در نگاه امروز فرهنگی ما به اکوسیستم و منابع آب و خاک دیده نمی شود. در واقع بر خلاف سنت هایی که در گذشته وجود داشته است امروز احداث سد و تجمع آب در نقطه ی معین از روان شدن آب در پای سد جلوگیری کرده و در نتیجه اکوسیستم سفلی را به بوته ی فراموشی سپرده و آن را از بین میبرد. به این ترتیب مکان های پائین دستی که میلیونها سال قدمت حیات در آنها وجود دارد آب گرفته و زیرساختهای طبیعی آن، اکوسیستم آن و آبهای طبیعی آن از بین رفته و آبهای شور بالا کشیده میشود و این مصیبتی است که باعث از بین رفتن خاک میشود که طی میلیونها سال تشکیل شده است. در این مرحله است که نباید توصیه ی سهراب سپهری یادمان برود که « یادمان باشد/ کاری نکنیم / که به قانون زمین بر بخورد».

یکی از جوابهایی که طبیعت به اینگونه دخل و تصرف های انسان، مثل ایجاد سد و توده های بزرگ آبی که باعث بروز عدم تعادل و ناپایداری در لایه های زمین میشود، میدهد ایجاد زمین لرزه های القایی است. زمین لرزه های القایی زمین لرزه هایی سه تا چهار ریشتری هستند که در نتیجه ی عمل انسان رخ میدهند و به خصوص در برخی از روستاهای ما که از ساخت قدیمی و نامناسبی در ساختمان هایشان برخوردارند خساراتی بالا به هنگام وقوعشان به بار میآورند. تمام این وقایع نیز ناشی از «بی احترامی ما به قانون» و نادیده گرفتن نگاه همه جانبه به موضوعات توسعه و زیست محیطی است.

از جمله عوامل و رفتارهای انسانی که موجب خلل و بی احترامی به زمین میگردد سیاستهای افزایش جمعیت، ایجاد شهرک های جدید صنعتی، سرریز جمعیتی، عدم اجرای طرحهای آبخیزداری و توسعهی اراضی و مراتع دیم است.

بر خلاف سنت هایی که در گذشته وجود داشته است امروز احداث سد و تجمع آب در نقطه ی معین از روان شدن آب در پای سد جلوگیری کرده و در نتیجه اکوسیستم سفلی را به بوته ی فراموشی سپرده و آن را از بین می برد. به این ترتیب مکان های پائین دستی که میلیون ها سال قدمت حیات در آنها وجود دارد آب گرفته و زیرساخت های طبیعی آن، اکوسیستم آن و آب های طبیعی آن از بین رفته و آب های شور بالا کشیده می شود و این مصیبتی است که باعث از بین رفتن خاک می شود که طی میلیون ها سال تشکیل شده است.

عدم اجرای طرح های آبرسانی نوین، متناسب با زیرساخت های فرهنگی، اجتماعی و زمین شناسی و … از جمله عواملی است که امروزه بی توجهی و بی احترامی به قانون زمین شناخته میشود. بر طبق نظرات سازمان برنامه ی سابق در دهه ی پنجاه حوزه ی دریاچه ی ارومیه به عنوان قطب صنعتی در نظر گرفته شده و برای تولیدات محصولات کشاورزی سهم و وظیفه ای در نظر نگرفته بودند و تنها برای تامین مصارف روزمره ی مردم در این منطقه پنج الی هفت سد در نظر گرفته شده بود. اما با بسط یافتن برنامه های توسعه ی سی و پنج سد، و برنامه ریزی برای احداث سی پنج سد دیگر نشان از بی توجهی به نظرات کارشناسان در سالهای اخیر است. در نتیجه ی همین بی توجهی است که شاهد کاهش در ذخایر آب منطقه شده و مسائل حال حاضر برای دریاچه ی ارومیه به وجود آمده است.

حال با توجه به موارد گفته شده و این که امسال از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال همدلی و همزبانی دولت و مردم اعلام شده است انتظار بر این است که دولت در اجرای طرحهای توسعه ی آمایش سرزمین به نگاه و عقیده ی مردم نیز توجه لازم را بکند. حال آنکه با توجه به نشانه های اخیر مسئولین ستاد احیای دریاچه ی ارومیه،کارشناسان ذی ربط خریداری یک و سه دهم میلیارد متر مکعب آب از حقابه ی آبهای کشاورزی حوزه ی دریاچه ی ارومیه را برای احیای این دریاچه ضروری دانسته اند. در همین ارتباط باید برداشت آب از سفره های زیرزمینی به میزان بیست و هشت و نیم ملیارد متر مکعب در این حوزه کاسته شود تا این سفرهها به تعادل برسند و بر روی دریاچهی ارومیه تاثیر لازم را داشته باشند. از آنجا که در نتیجه ی خرید این میزان از آبهای کشاورزی این حوزه ی آبریز مشکلاتی در زمینه ی اشتغال در منطقه به وجود می آید و نیاز به اختصاص بودجه ی بیست و پنج هزار میلیارد تومانی وجود دارد، میتوان گفت که در این زمینه هنوز همدلی و همزبانی محقق لازم نشده است.

در حقیقت با کمی تامل میتوان به راحتی دریافت که تنها بخشی از اثرات منفی از میان رفتن دریاچه ی ارومیه مربوط به ریزگردها و خود دریاچه است. مساله ی اصلی در کاهش آبهای زیرزمینی در حوزهی دریاچه ی ارومیه و در نتیجه توقف کل حیات و نه تنها کشاورزی در مناطقی است که قبلا به عنوان دشت های زنده و حاصلخیز و کانون های جذب جمعیت منطقه شناخته میشده و به استناد مصاحبه های دکتر عیسی کلانتری در ده الی بیست سال آینده، منجر به کوچ های دسته جمعی از شهرها و روستاها به نحوی که حتی بتوان انتظار بروز فجایع انسانی را داشت خواهد شد.

البته این امر اختصاص به دریاچه ی ارومیه نداشته و در تمام کشور وجود دارد به این معنی که در تمام کشور کشاورزی، اشتغال و حیات در خطر خواهد بود و در نهایت به قول جناب کلانتری کوچ تمدنی رخ خواهد داد. در واقع با این روند باید از مهاجرت در کل ایران سخن به میان آورد.

اما در جهت بهبود این وضعیت علاوه بر راهکارهای پیشنهادی ستاد احیای دریاچه ی ارومیه که شامل طرح نگاشت و خرید حقابه های کشاورزی از سدها و جلوگیری از کاهش سطح آبهای زیرزمینی میشود، باید مصرف آب در بخش کشاورزی را از ٩٢ درصد به ٣٠ تا ۵٠ درصد کاهش داد که در این حالت حدود ۵٠ درصد آب در اختیار مصرف کنندگان شهری و صنعتی قرار میگیرد که ضمن جلوگیری از رخ دادن فجایع زیست محیطی و جمعیتی، و حفظ اکوسیستم های طبیعی با هزینه های ناچیز مادی نیز قابل دسترس است.

در واقع لازم است در ضمن اجرایی کردن وعده ها و تصمیمات ستاد احیا به اصلاح تکنیک های آبرسانی همچون ترویج آبیاری قطرهای و روش های مشابه و استفاده از روشهای اصلاح ژنتیک و ترویج گونه های گیاهی کم مصرف، نسبت به احیای منابع آب و توسعه ی زندگی و اقتصاد کشاورزی، و در نتیجه ی این اقدامات احیای حیات در کل کشور اقدام کرد.

یادمان باشد، « کاری نکنیم / که به قانون زمین بربخورد». و کاری نکنیم که مرزها و جغرافیای سرزمینمان از بین برود. با خواندن حرفهای آقای کلانتری خواب از چشمان من و هرکسی که نگران کشور عزیزمان است رخت برمی بندد. کم آبی دشمنی است که از درون ما را تهدید می کند و این امری است که بسیار بیشتر از دشمن بیرونی ما را تهدید می کند. برای جلوگیری از کوچ تمدنی باید بجز تغییر نگرش مقامات مسئول فرهنگ مردم نیز عوض شود. در واقع لازم است فراموش نکنیم که مرزهای سیاسی ما را تنها هجوم دشمنان خارجی تهدید نمی کند، بلکه مساله ی آب به شکل محسوسی مرزهای کشورمان را تهدید می کند. فردوسی میخواهد و آرش کمانگیری دیگر که این عجم زنده شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.