روشهای نوین تأمین مالی داخلی و بینالمللی
مشروح سخنرانی وی در سمینار «روشهای نوین تأمین مالی داخلی و بینالمللی» که در سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی، برگزار شد، در پی میآید:
چگونه میتوانیم از دوران پساتحریم استفاده بهینه انجام دهیم
همه میدانیم که ایران چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت و دومین دارنده ذخایر گازی جهان است. با این تفاسیر، ایران هفت درصد از کل منابع طبیعی جهان را در اختیار دارد و این دال بر پتانسیل بسیار بالای ایران است؛ اما ایران به لحاظ تولید ناخالص ملی در جایگاه سی و دوم در جهان قرار دارد، این در حالی است که کارشناسان تمامی مؤسسات سرمایهگذاری و صندوق بینالمللی پول اذعان دارند که ایران به لحاظ پتانسیل اقتصادی و تولید ناخالص ملی، میان پانزده کشور اول دنیاست. یکی از دلایلی که در توجیه این وضعیت برشمرده میشود، مسئله تحریمهاست بهطوری که تمامی قصورها و کمکاریهای قبل از آن را نیز در سالهای اخیر بر عهده تحریم افتاده است؛ اما هم اکنون که تحریمها در حال برچیده شدن کامل است، باید بدانیم که بعد از تحریمها چه کار خواهیم کرد. همه دچار یک خوشحالی زائدالوصف هستند که ما وارد یک مسیر جهانی خواهیم شد؛ اما بایستی برخی موارد واقعگرایانه و نگرانکننده در آغاز بحث مطرح شود. بحث ما بحثی علمی، کارشناسی و عملی است چون حوزه تأمین مالی و سرمایهگذاری یک حوزه فنی و علمی است. با ورود به این مبحث، این سؤال پیش میآید که «جریان مالی که هرساله در جهان ایجاد میشود چقدر است»، اگر میزان این جریان را ندانیم، تأمین مالی بینالمللی تاثیری که بایستی بر روی معادلات ذهنی ما بگذارد را ندارد. پولی که در انتهای هر سال در اقتصاد جهان ایجاد میشود چقدر است؟ در سال ۲۰۱۳، هزار و صد و هشتاد و چهار میلیارد دلار، تولید نقدینگی در جهان صورت گرفته است؛ یعنی میزان تولید نقدینگی در جهان بهصورت سالانه معادل رقم فوق میباشد. این پولی که بهصورت سالانه در دنیا تولید میگردد، در واقع آن چیزی است که ما بعد از تحریمها برای جذب سرمایهگذاریها و جذب تأمین مالی برای پروژهها، صنایع و مشاغل نیاز داریم. پروژههای آب، پروژههای برق، پروژههای مسکنسازی، همه و همه در انتظار فاینانسر خارجی است. برای درک بهتر این موضوع بایستی بدانیم هزار و دویست میلیارد دلار تقریباً معادل سه برابر تولید ناخالص داخلی ایران و ده برابر کل پروژههای عمرانی نیمه تمام ایران است. بر اساس آخرین برآوردهای سازمان مدیریت و برنامهریزی، چیزی حدود صد و بیست میلیارد دلار پروژههای ناتمام در کشور وجود دارد. این عدد، رقم خیلی بزرگی است؛ اما سؤال دیگری که اینجا پیش میآید این است که مقدار تجمعی این پول که هم اکنون در دنیا وجود دارد، به چه میزان است یعنی میزان پولی که طی سالیان تجمع یافته است. هفتاد و هفت هزار میلیارد دلار مبلغ پول تجمعی در دنیاست. طی سالهای متمادی همه این پولها به مصرف نمیرسد و وارد چرخه اقتصاد جهان نمیشود، مقداری از این پولها در بانکها باقی میمانند چون جهان و اقتصاد جهانی توانایی جذب همه این پولها را ندارد. این عدد وقتی جالب میشود که بدانیم کل تولید ناخالص داخلی ایالات متحده آمریکا یعنی اقتصاد اول جهان چیزی در حدود چهارده هزار میلیارد دلار است یعنی بیست و سه درصد از تولید ناخالص داخلی جهان.
در این هشت سال ما عقب روی کردهایم و در مقابل، کشور همسایه ما ترکیه پیشرفت کرده است. دلیل این پیشرفت ورود بخشی از همین پولهای تجمیع شده برای انجام سرمایهگذاری در آن کشور است اما زمانی که ترکیه دچار تنش سیاسی میشود، این پول درک میکند که اینجا امن نیست و بهتر است بهجای دیگری منتقل شود. زمانی که در مورد فاینانس بینالمللی صحبت میکنیم باید مختصات مربوط به آن را به خوبی بشناسیم. در دنیا چیزی به نام کمبود پول وجود ندارد اگرچه در ایران با کمبود پول مواجه هستیم و تقریباً تمامی بنگاهها بهجز موارد استثناء دچار کمبود پول و نقدینگی هستند. از طرفی بانکهای ما هم دچار این مشکلاند اما در سطح دنیا پول و نقدینگی است اما چطور میشود که ما نمیتوانیم از این نقدینگی استفاده کنیم؟ ما کشوری هستیم که وقتی نقدینگی در اختیار داریم، بهسرعت آن را خرج میکنیم. چطور میشود که کشوری مانند چین سه هزار میلیارد دلار ذخایر ارزی داشته باشد و این پول را وارد اقتصاد خود نکند؟ چگونه میشود که در سطح جهان ما هفتاد و هفت هزار میلیارد دلار پول داشته باشیم که قابل حرکت است ولی الزاماً جذب هم نشود؟ این موضوع دو حالت دارد؛ یا کسانی که این پولها را در دست دارند، توان و قابلیت سرمایهگذاری ندارند و جهان را نمیشناسند و یا دلیل و سدی پشت ورود این پولها به هر بازاری وجود دارد که به نظر من دلیل دوم عاقلانهتر و به واقعیت نزدیکتر است.
قبل از اینکه به این مورد بپردازیم، باید ببینیم که این هفتاد و هفت هزار میلیارد دلار متعلق به چه کشورها و چه گروه و افرادی است؟ چهل و نه درصد از این رقم متعلق به ایالات متحده آمریکا، شرکتهای آمریکایی، بنگاههای آمریکایی و افراد آمریکایی است. هشت درصد متعلق به آلمان، هشت درصد متعلق به ژاپن، هفت درصد متعلق به انگلستان، شش درصد متعلق به فرانسه و بیست و دو درصد متعلق به بقیه جهان است که مشتمل بر کشورهایی همچون استرالیا، کانادا، روسیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی و هند میشود. اینجاست که معنا و مفهوم جمله «ما باید به سمت شرق نگاه بکنیم» مشخص میشود. درست است که سهم چین به تنهائی ۱۳ درصد است اما بایستی به کل دنیا نگاه واقعبینانه داشته باشیم. تولید ناخالص داخلی ایران حدود چهارصد میلیارد دلار است و این رقم در اقتصاد جهان ۰.۴ درصد یعنی زیر یک درصد است. برای درک این رقم بایستی نگاهی به درآمد سرانه کشورهای دوست و همسایه بیندازیم به عنوان مثال این رقم برای ترکیه ۱.۲ درصد، برای عربستان نزدیک ۱ درصد، برای اندونزی ۱.۳ دهم درصد و برای مالزی ۱.۲ درصد است. پس زمانی که از تأمین مالی بینالمللی سخن میگوییم بایستی به این موارد توجه جدی داشته باشیم اینکه سهم اقتصاد امریکا ۲۳ درصد از اقتصاد جهان است اما ۴۹ درصد از پول موجود در دنیا متعلق به آمریکاییهاست. معنای تلویحی این امر بدین معناست که ما بهصورت ناخودآگاه همواره از ۴۹ درصد فاینانس بینالمللی محروم بودهایم.
پس از دوران تحریم و بر اساس برجام چه اتفاقی پیش خواهد آمد
بر اساس بند ۵ برجام، شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریمهای چندجانبه ملی مرتبط با برنامه هسته ایران مرتفع خواهد شد و همچنین اقداماتی برای دسترسی ایران به تجارت، تأمین مالی و انرژی به ارمغان خواهد آورد بند ۱۹ نقل و انتقالات مالی تحریم سازمان ملل برداشته میشود اتحادیه اروپا هم برداشته خواهد شد و تحریمهای آمریکا و اروپا هم همچنین زمانی که برجام را بررسی میکنیم تا دامنه و حیطه رفع تحریمها را بررسی کنیم، دیده میشود که تمامی تحریمهای وضع شده از جانب اروپا همچنین کلیه تحریمهای سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا برای غیر آمریکائیها از میان برداشته میشود بدین ترتیب و این بر این موضوع اشاره دارد که تمامی تحریمها برای افراد آمریکایی باقی خواهد ماند که البته این موضوع جای شگفتی ندارد تحریم داماتو تحریمهای اولیه هر شرکت یا موسسهای که ۵۱ درصد از آن مال آمریکا نباشد میتواند با ایران کار کند پژو فقط ۸ درصد سهام مال آمریکاییهاست اهرم دارد چون ۴۹ درصد پول را در دست دارد. نزدیک ۷۰ درصد مبادلات با ارز آمریکا انجام میگردد. تحریمهای اولیه آمریکا هیچگاه محدودیتی در خصوص داروسازی، تجهیزات پزشکی و صنایع غذایی اعمال نکرده است. چون برخی از تحریمهای وضع شده علیه ایران، ربطی به موضوع هستهای ندارد و مربوط به دوران پیش از تحریمهاست؛ بنابراین بایستی برجام را به دقت مطالعه کرد تا دامنه و حدود تحریمهای برطرف شده مشخص گردد.
اولین راه و اولین قدم برای تأمین مالی بینالمللی چیست
این خیلی تلخ است ولی باید بگویم که شرکتهای ایرانی هنوز حتی نمیتوانند وارد قدم اول بشوند برای اینکه اولین قدم داشتن «رتبهبندی اعتباری بینالمللی» است و حتی یک دلار به کسی بدون داشتن رتبهبندی اعتباری بینالمللی در دنیا تعلق نمیگیرد. پس اولین قدم در جذب سرمایهگذاری و تأمین مالی بینالمللی، رتبهبندی اعتباری بینالمللی است که ما به این رتبهبندی اعتباری بینالمللی، لقب پیشدبستانی تأمین مالی را میدهیم یعنی نقطه آغاز حرکت. تحقیقاتی که ما در ایران انجام دادهایم نشان میدهد که همان تعداد شرکتهایی که در سال ۱۳۸۳ رتبه داشتند، هم اکنون نیز تعداد همان است. این نشان میدهد که مسئله تحریمها بر اخذ رتبهبندی بیتأثیر بوده است. این مسئله برای دوره قبل از انقلاب اسلامی صادق است، در مقطع زمانی قبل از انقلاب نیز تنها کشورهایی رتبه داشتند که نماینده مستقیم شرکتهای بینالمللی بودهاند؛ اما در جهان، قدمت سیستم رتبهبندی بینالمللی به صد سال میرسد. این موضوع به ما نشان میدهد که ما در ایران هیچگاه احساس نیاز به پول بینالمللی نکردهایم. هم اکنون نیز که بسیاری از افراد به این موضوع و جذب سرمایهگذاریهای بینالمللی علاقهمند شدهاند، بیشتر از نیاز است والا تا زمانی که پول نفت وجود داشت، چنین نیازی به طور کلی وجود نداشت. پس اولین قدم برای تأمین مالی بینالمللی، «رتبهبندی اعتباری» است.
در ترکیه حتی بنگاههای اعتباری که دارای گردش زیر صد هزار دلار هستند، نیز دارای رتبهبندی اعتباری هستند. این در حالی است که هم اکنون مدیرعاملان صد بنگاه اول، بورس در ایران اصلاً با اینکه سیستم رتبهبندی اعتباری چیست، آشنایی ندارند، این امر به معنای عقبافتادگی تأمین مالی در ایران است و اینکه ما کلاً به دنبال این موضوع نرفتهایم. حتی در دوران تحریم هم میشد رتبهبندی اخذ کرد چرا که سیستم تبادلات در انتهای کار، مشمول تحریمها شد و قبلاً چنین چیزی وجود نداشت.
سیستم رتبهبندی بینالمللی چیست
سیستم رتبهبندی بینالمللی سیستمی است برای تقسیم منابع مالی در جهان با توجه به ریسک. وقتی در مورد ریسک صحبت میکنیم، البته که امنیت اهمیت دارد ولی منظور از امنیت در بحثهای سرمایهگذاری و فاینانس نبود ریسک اقتصادی، ریسک ارزی، ریسک صندوقهای سرمایهگذاری و ریسک سیاسی است. برای دریافت رتبهبندی اعتباری آن چیزی که از شما طلب میشود، صورتهای مالی و قدرت عملکرد مالی است. یکی از مسائلی که در اینجا بهویژه برای شرکتهای ایرانی ایجادی میشود، این است که اکثر شرکتهای ایرانی چند دفتر صورتهای مالی دارند. اگرچه هم اکنون با سیستم جامع بانکی و بهبود نظام مالیاتی در کشور، مورد کمی بهبود یافته است؛ اما آنچه در رتبهبندی بیش از مسئله میزان فروش و سود اهمیت دارد، مسئله پرداخت یا عدم پرداخت بدهیهاست. اینکه شرکت شما چه میزان بدهی سررسید گذشته دارد. همچنین سایر مواردی که دریافت این رتبهبندی تاثیرگذارند، استراتژیهای شرکت و سهم بازار شرکت میباشند. همچنین نرخی که توسط شرکتهای رتبهبندی کننده برای رتبهبندی شرکتها اخذ میشود، بسته به اندازه و سایز شرکتها متفاوت خواهد بود.
در دنیا تنها کشورهای کره شمالی، کوبا و ایران از سیستم رتبهبندی اعتباری استفاده نمیکنند یعنی اصلاً برای ورود به چنین سیستمی اقدام نکردهاند این در حالیست که حتی سوریه نیز سیستم رتبهبندی اعتباری داشته است و از آن استفاده میکرد تأمینکننده بینالمللی فقط و فقط به این رتبه اهمیت میدهد. البته نبایستی یک نکته را از نظر دور داشت و آن این است که رتبهبندی در سه سطح انجام میشود که عبارتاند از فرد، شرکت و کشور. به عنوان مثال چنانچه در آمریکا دانشجو باشید و از کارت اعتباری استفاده نمایید، در سطح فرد، اگر دیر به دیر اقدام به بازپرداخت وامهای دریافتی خود نمایید، اعتبار شما به شدت مغشوش خواهد شد. این سیستم رتبهبندی از سال ۱۹۰۹ در ایلات متحده آمریکا ایجاد شده است و هم اکنون صد و سی الی صد و پنجاه موسسه بینالمللی رتبهبندی اعتباری در دنیا وجود دارد و این سیستم برای افراد، شرکتها و کشورها قابل انجام است. البته اخیراً دو شرکت در ایران تأسیس شدهاند که درصدد رتبهبندی درون کشوری شرکتها هستند.
جهت مطالعه ی ادامه این مقاله ، لطفا به صفحات 49 الی 51 ماهنامه مراجعه نمایید.