قرارداد اجتماعی در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که در آن شهروندان نسبت به جامعه احساس دلبستگی کنند

0 ۲۵۷
دکتر محمود سریع القلم، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می‌باشد. وی همچنین عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است.
آنچه در پی می‌آید، متن سخنرانی دکتر سریع القلم در سومین نشست خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی است که در اواخر آبان ماه سال جاری برگزار گردید.

موضوع بحث امروز یعنی رشد و قرارداد اجتماعی را من به عنوان یکی از مشتقات بحث توسعه‌یافتگی می‌انگارم و در همین راستا علاقه دارم با تمرکز بر مسائل و اشتراکات فکری و شخصیت عموم مردم در یک جامعه علاقه‌مند به توسعه بحث را آغاز کنم. یکی از معیارهای افراد و جوامع توسعه یافته، عجین بودن آن‌ها با اعداد است. این امر تبعاتی در پی دارد به عنوان مثال، حضور پررنگ اعداد و ارقام در زندگی ما باعث می‌شود که زمانی که رانندگی می‌کنیم، توجه جدی به علائم کنار خیابان‌ها و جاده‌ها نشان دهیم، علائمی که ما را به رانندگی منطقی و قانونی دعوت می‌کنند. زندگی با اعداد و ارقام نمودهای متفاوتی دارد اینکه من سه ساعت وقت بگذارم و ضعف‌های خود را به‌صورتی منصفانه در یک دفترچه بنویسم و نتیجه‌گیری کنم که به‌واسطه مطالعه و تدقیق فهمیده‌ام که پانزده نقطه‌ضعف دارم و آن را با عبارات دقیق روی کاغذ بیاورم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم، همچنین راهکارهایی برای مواجهه و مدیریت این ضعف‌ها نیز بیایم، اهمیت اعداد و ارقام نمود مضاعف‌تری نیز می‌یابد. به دلایلی که خارج از بحث ماست، ذهن ما ایرانی‌ها بیشتر با انتزاعیات مأنوس است تا با اعداد و ارقام. به عنوان مثال زمانی که می‌خواهیم در رابطه با عدالت بحث کنیم، بیشتر مباحث را به‌صورت انتزاعی تبیین می‌کنیم؛ اما در معنای دقیق و روشن، عدالت بدین معناست که هیچ شهروند ایرانی نگران آینده خود نباشد یعنی اینکه قادر به پس‌انداز ۲۰ درصد از درآمد ماهانه خود باشد. در عوض ما قبل از عملیاتی کردن مباحث، عدالت را تبدیل به یک بحث دراماتیک، رمانتیک، انتزاعی و آسمانی نموده‌ایم و از این الفاظ لذت می‌بریم؛ اما نبایستی فراموش کرد که توسعه یک بحث عمیق، علمی و کمی است البته بایستی بر روی انتزاعیات و مبانی تئوریک کار شود اما در عین حال بایستی این مباحث بایستی کمی شود. علم پزشکی مصداق خوبی از استفاده از آمار و ارقام است. هم در ایران و هم در دنیا مدت‌هاست پزشکان از ابزار و ارقامی که آزمایش نشان می‌دهد، بهره می‌گیرند. این ارقام برای پزشک بسیار بااهمیت است به عنوان مقال زمانی که میزان قند خون فردی صد و هفتاد باشد، این رقم، معنای خاصی برای پزشک دارد. از این منظر، تبدیل واقعیت‌های زندگی فردی خود و همچنین زندگی اجتماعی به ارقام اهمیت فراوانی دارد. در کشور سوئد چهل و هشت درصد از انرژی مصرفی، جزو انرژی‌های تجدیدشونده مثل باد و آفتاب است؛ اما در ایران این انرژی‌ها تنها یک درصد سهم دارند و این بسیار معنی‌دار است. به همان اندازه که رقم صد و هفتاد قند خون برای یک پزشک معنادار است، رقم مربوط به استفاده از انرژی‌های تجدید شونده نیز معنای خود را دارد. یا این که فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران، سالانه پنج میلیون مسافر را جابه‌جا می‌کند و فرودگاه بین‌المللی دوبی، سالانه هفتاد و پنج میلیون را جا به جا می‌کند باز معنای خاصی دارد. اعداد با ما حرف می‌زنند بنابراین اگر ذهن خود را دقیق و کمی نکنیم، نمی‌توانیم برنامه‌ریزی درستی صورت دهیم. زمانی کمی بودن، مختص رشته‌های مهندسی بود ولی امروزه کلیت توسعه با آمار و ارقام و اندازه‌گیری همراه است.

ما در ایران هنوز بر اساس ارقام و نگاه کمی به سراغ مدیریت و حکم رانی نرفته‌ایم. حکم رانی و مدیریت مباحثی به شدت تخصصی می‌باشند و اشتغال در این حوزه‌ها، هم تحصیلات مرتبط و هم تجربه لازم را می‌طلبد.

امروز حتی زمانی که می‌خواهند اعتبار یک محقق را اندازه‌گیری کنند، دفعات رجوع به نوشته‌ها و تحقیقات آن نویسنده به عنوان یک معیار جدی در نظر گرفته می‌شود. حتی زمانی که یک نویسنده در پی سنجیدن بازتاب مرقومه خود است که از نرم‌افزارهای ردیابی استفاده می‌کند که نشان می‌دهند چند وب‌سایت مطلب وی را منعکس کرده و در آن وب‌سایت چند نفر روی این مطلب کلیک کرده‌اند. حتی اینکه مراجعه‌کنندگان به وب‌سایت از کدام مناطق جغرافیایی بوده‌اند، نیز قابل رهگیری است. هم اکنون تولید ناخالص داخلی چین چیزی حدود چهارده هزار میلیارد دلار در سال است و این بدین معناست که تا سه سال آینده، تولید ناخالص داخلی چین، بیش از تولید ناخالص داخلی آمریکا خواهد بود. این ارقام معنای دیگری نیز دارند و آن این است که تولید ناخالص داخلی روسیه، کمتر از تولید ناخالص داخلی برزیل است؛ و این خود بدین معناست که چین در صحنه جهانی با اعداد و ارقام کار می‌کند و روسیه با جنگنده و تانک. این دو کشور دو روش متفاوت برای مطرح شدن در جهان به کار گرفته‌اند. منطقه‌ای در کالیفرنیای آمریکا وجود دارد به نام «سیلیکون ولی» که حدود ده هزار شرکت در آن وجود دارند و ارزش بازار این شرکت‌ها در حدود سه تریلیون دلار است. بایستی در زمینه آمار و ارقام حساس باشیم تا معنی این رقم و آن تعداد شرکت را دریابیم. من در برخی موارد به دوستانی که تولیدکننده و تهیه‌کننده برنامه‌های تلویزیونی هستند، توصیه می‌کنم که راه حقیقی آموزش جامعه، استفاده از آمار و ارقام در تبیین مسائل است البته همان‌گونه که پیشتر گفتم، تعریف و تفسیر ارقام خود یک هنر و قابلیت است. افراد چنانچه معنای ارقام را درک نکنند، آن‌ها ارزش خود را از دست خواهند داد. به عنوان مثال تنها فردی که در زمینه هوانوردی متخصص است و سابقه اجرائی دارد، می‌داند که چنانچه در یک فرودگاه در بیست و چهار ساعت، حدود دو هزار پرواز مدیریت شود، چه کاری در حال انجام است.

اما مسئله اینجاست که ما در ایران هنوز بر اساس ارقام و نگاه کمی به سراغ مدیریت و حکم رانی نرفته‌ایم. حکم رانی و مدیریت مباحثی به شدت تخصصی می‌باشند و اشتغال در این حوزه‌ها، هم تحصیلات مرتبط و هم تجربه لازم را می‌طلبد. تمامی این مقدمه‌چینی‌ها، صرفاً برای تبیین اهمیت آمار و رویکرد کمی است. حتی در سطح فردی نیز، انسان می‌تواند برای ارزیابی عملکرد خود، با استفاده از آمار و ارقام، تخمینی از اینکه در روز چقدر مشغول صحبت کردن است، چقدر سکوت می‌کند، چقدر واکنش نشان می‌دهد، چقدر فکر می‌کند و به چه میزان برای بهداشت و روح و روان و معنویت خود وقت صرف می‌کند و اینکه به چه اندازه برای جامعه وقت صرف می‌کند، به دست آورد. تنها در این صورت انسان می‌تواند به طرز منصفانه‌ای خود را مورد ارزیابی قرار دهد. من به واسطه فرصتی که داشتم، در محافل زیادی در دنیا شرکت کرده‌ام. بر اساس تجارب و تعاملاتی که به‌واسطه حضور در این محافل به دست آورده‌ام، به نظر من می‌رسد که نظام آموزشی، نظام اجتماعی و نظام رسانه‌ای ما انسان‌های دقیق تربیت نمی‌کند. دقیق بودن «ذات توسعه» است. دوستانی که مهندسی خوانده‌اند بیشتر من را درک می‌کنند چون در رشته‌های مهندسی همه چیز بر اساس سنجه‌ها و معیارهای دقیق است.
درآمد نفت ما در ۱۰۹ سال گذشته، از مظفرالدین شاه تا به حال هزار و سیصد میلیارد دلار بوده است. ژاپن در سال، پنج هزار و هشتصد میلیارد دلار تولید می‌کند. برای تولید این رقم در سال عده‌ای به سختی کار می‌کنند، زحمت می‌کشند و متحمل بی‌خوابی می‌شوند.
بنابراین توسعه‌یافتگی بحثی کاملاً روشن است و من بعضی وقت‌ها تعجب می‌کنم که چرا در کشور ما همایش برگزار می‌کنند. چرا که به زعم من، هم اکنون اصول توسعه بسیار شفاف شده و حتی قابلیت گوگل شدن دارد. به هرحال این را به عنوان مقدمه متدولوژیک می‌خواستم مطرح بکنم بعد وارد فاز بعدی بحث بشویم.

قرارداد اجتماعی در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که در آن شهروندان نسبت به جامعه احساس دلبستگی کنند

در رشته روانشناسی مغز انسان را به دو بخش تقسیم می‌کنند پنج درصد قسمت آگاه و نود و پنج درصد قسمت نا آگاه. شاید دوستان خواندند که بعضی وقت‌ها یک فرد از زمانی که در ذهنش تصمیم می‌گیرد به قتل تا زمانی که اجرا می‌کند یک دقیقه طول می‌کشد و آن قسمت نا آگاه فعال می‌شود که این اتفاق می‌افتد و ارزش یک جامعه این جاست که در قسمت نا آگاه مغز انسان‌ها چه می‌گذرد و این نا آگاه یک مخزنی است، بستگی دارد که در دوران کودکی در مدرسه در جامعه در نظام آموزشی در رسانه‌ها چه چیزی در این مخزن می‌ریزند و انسان با این قسمت نا آگاه و نا خودآگاهش دارد زندگی می‌کند آدم‌های جالب آدم‌های آگاه و آدم‌هایی که بر خودشان مسلط هستند بر قسمت ناخودآگاهشان مسلط هستند و آن قسمت ناخودآگاه می‌داند دارد چیکار می‌کند و اینجاست که ما باید متمرکز بشویم. فرض کنیم ساعت سه نیمه‌شب است و من به چراغ قرمز می‌رسم و راست رو نگاه می‌کنم و چپ را نگاه می‌کنم و رد می‌کنم و می‌روم و در حالت دیگر فرض کنید کپنهاگ است پایتخت دانمارک و ساعت سه نصف شب است و یک دانمارکی به یک چراغ قرمز می‌رسد و چشمش به چراغ قرمز است و منتظر است که سبز بشود و هیچ‌کس در خیابان نیست و هیچ دوربینی هم وجود ندارد نه راست را نگاه می‌کند و نه چپ را حواسش فقط به این است که چراغ سبز شود. چه من ایرانی که در تهران آن چراغ قرمز را رد می‌کنم و چه آن دانمارکی که پشت چراغ است هر دو فکر نمی‌کنیم. ما به یک کاری عادت کرده‌ایم. نه منی که چراغ قرمز را رد می‌کنم فکر می‌کنم و نه دانمارکی که منتظر چراغ سبز است فکر می‌کند که دارد چیکار می‌کند. هر دو در بخش ناخودآگاه و نا آگاه داریم عمل می‌کنیم من عادت کردم که وقتی پشت چراغ قرمز کسی نیست چراغ را رد کنم اما دانمارکی می‌گوید من با تمامی اعضای جامعه «قرارداد» دارم که قانون را رعایت کنم چه سه نصف شب باشد چه سه بعدازظهر، ما باهم یک توافق داریم توافق چیزی نیست که اگر کسی نبود من بر خلافش عمل کنم، اگر کسی ندید من تخلف بکنم، اگر توانستم در اداره مالیاتی کسی را پیدا کنم تخلف بکنم نه من قرارداد دارم و هرچه در برگه مالیات من نوشته شده باشد را باید پرداخت کنم.

جهت مطالعه ی ادامه این مقاله ، لطفا به صفحات 30 الی 33 ماهنامه مراجعه نمایید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.