اگر تولید انبوه انجام بشود رنگرزی طبیعی کاملا به صرفه خواهد بود

0 ۲۸۸
گفتگوی اختصاصی نشریه کارایی با جواد پورنامی
طراح و تولید کننده ی فرش و مدرس دانشگاه

کارایی : جناب پورنامی مدت زمان چندانی از وقتی که در تبریز از هر دوسه خانواده، یکی مشغول بافت فرش بودند نمی گذرد. هنوز هم اینطور است؟

پورنامی : فکر نمی کنم حالا اینطور باشد. اما در آن زمان که می گویید، که همین چهل پنجاه ساله اخیر را شامل می شود، تقریباً تمامی خانواده های تبریزی به هر حال یک طوری با کسب و کار فرش رابطه داشتند. یکی رنگرز بود و دیگری بافنده و همینطور دیگر مشاغل مربوط به فرش. امروزه جای بیشتر این مشاغل را دلالی و خرید و فروش کالاها گرفته است و بیش از تولید کننده در هر کالایی، دلالان آن کالا فعال هستند. این مساله روی کیفیت کالاها نیز تاثیر گذاشته است و دیگر کالاهایی اصیل و با کیفیت چون گذشته کمتر تولید میشود. البته این تنها شامل فرش نمی شود و در کالاهای دیگری هم که به طور سنتی در تبریز تولید می شوند نیز دیده می شود.

کارایی : ریشه ی نپرداختن بخش بزرگی از کسانی که در صنعت فرش تبریز فعال بوده اند به این کار در کجاست؟

پورنامی : ما طراحی کار را درست انجام نمی دهیم. از مواد اولیه ی درستی هم استفاده نمی کنیم. در واقع معیارهایی را که قبلاً به آنها پرداخته بودیم را امروزه نادیده گرفته ایم. ما کار را واقعا جدی نمی گیریم. الان نوزده بیست سال است از سال ١٣٧۵ رشته ی فرش در دانشگاه هنر اسلامی تبریز راه اندازی شده است اما هنوز هم رابطه ی بازار و دانشگاه چندان که باید گرم نیست. حتی در اوایل این باور در بازار رایج بود که مگر میشود فرش را هم در دانشگاه آموزش داد و یا آموخت؟ البته وضعیت حالا بهتر شده است اما هنوز هم راضی کننده نیست. در واقع این که ما دیر می پذیریم که حل بعضی از مسائل تنها از طریق علمی و به واسطه ی دانشگاه ممکن است فاصله ی ما را با کشورهایی که برای این قبیل مسائل ذهنی آماده دارند زیاد کرده و رقابت را برای ما دشوار کرده است. این مشکل تنها در فرش هم نیست. آقای دکتر کی نژاد تلاش فراوانی کردند که رشته ی چرم را در این دانشگاه که محل کارخانه ی چرم سازی سابق نیز هست راه اندازی کنند که فعلا تا به امروز عملی نشده است.

کارایی : آیا این رابطه ی ضعیف بازار و دانشگاه در صنعت فرش تبریز به این معناست که جامعه ی تبریز در ادوار گوناگون به فکر توسعه ی بازار و تولید فرش از طریق نهادهای خصوصی و دولتی نبوده است؟

پورنامی : به هر حال صنعت فرش تبریز از خیلی وقت پیش می باید صاحب دانشگاه می شد. اولین موسسه ای که به طور قانونی در زمینه ی فرش در ایران شروع به فعالیت کرد موسسه ی قالی ایران است که در سال ١٣٠٩ تاسیس شده است. بزرگترین کمپانی فرش نیز در آن زمان کمپانی شرق لندن بود. بعدها گستردگی صنعت فرش موجب شد که نیاز به ایجاد نهادی دولتی در این صنعت احساس شود. به این ترتیب است که در سال ١٣١۴ موسسه ی قالی ایران از میان می رود و شرکت سهامی فرش در شهرهای تبریز و اصفهان و مشهد زیر نظر دولت تاسیس می شود و بعد در همه جای ایران گسترش می یابد. بعدها با توجه به گستردگی بافت فرش در ایران و وجود فرش های شهری، روستایی و عشایری شرکت سهامی فرش بیشتر نقش حمایتی به خود گرفت و به اموری چون ترویج و بهبود کیفیت و حفاظت از نقش مایه ها پرداخت. تا همین چند وقت پیش این شرکت به حمایت از خانواده های قالی باف می پرداخت و آنها را در بافت فرششان کمک می کرد.

کارایی : به نظرتان گذشته از عدم ارتباط دانشگاه با بازار این کاهش حمایت های دولتی از مشکلات اصلی صنعت فرش است؟

پورنامی : به هر حال اگر مشکل اصلی هم نباشند، مشکلاتی اساسی هستند. البته مشکل مهمتر مشکل فرهنگی است که پیدا کرده ایم. فرهنگمان طوری شده است که به بسیاری از کارهایی را که شان و عزت نفس مردممان را رعایت نمی کنند و دستمزدی حتی پائین تر از دستمزد قانونی دارند تن می دهیم اما حاضر نمی شویم به بافندگی که هم کسب حلال است و هم منزلتمان را حفظ می کند بپردازیم. واقعا در تبریز چه اتفاقی افتاده است که حاضریم منشی فلان آقای دکتر با حقوق پائین باشیم اما با درآمد مکفی و بیمه فرش نبافیم.

واقعا نمی دانم که ما چرا از هنر صنعت بومی شهرمان بیگانه شده ایم؟! انگار که به نوعی از خودمان، فرهنگمان و هویتمان فرار می کنیم!

اخیراً شرکت سهامی فرش به بخش خصوصی واگذار شده است. بنده از منتقدان این کار دولت هستم. درست است که خصوصی سازی اصلی مهم است که باید برای پویایی اقتصاد کشور انجام شود اما نباید آن را به هر موردی تسری داد. بالاخره دولت باید جایگاه نظارتی اش را حفظ کند. اگر اینطور عمل شود باید راهنمایی و رانندگی را هم خصوصی کنیم

کارایی : پس مشکل اصلی امروز فرش تبریز را در جابه جایی ارزش ها می دانید.

پورنامی : همینطور است. متاسفانه این اتفاق افتاده است. به فرض که دختران و پسران جوان ما متوجه موقعیت های مثبت و منفی نیستند و خطراتی را که تهدیدشان می کند را نمی بینند. آیا خانواده ها هم این خطرات و راه حل بومی دوری از آنها را نمی بینند و نمی دانند. این مساله نه تنها در فرش که در سایر هنرها نیز صادق است. منتها در فرش شما اطمینان دارید که محصول به دست آمده به فروش خواهد رفت.

کارایی : آیا ریشه ی این مشکل در نوع نگاه به شغل قالی بافی است؟

پورنامی : این مشکل بالاخره از قدیم بوده است. متاسفانه ما از نظر تربیتی نتوانسته ایم دفاع درستی از فرهنگ بومی ای که طی سالیان و حتی قرون طولانی ساخته بودیم دفاع کنیم. در ایجاد این مشکل هم دولت و مردم هر دو مسئولیت داشته و دارند.

کارایی : اما از موارد فرهنگی که بگذریم، به نظر می رسد در از دست رفتن جایگاه فرش بسیاری از عوامل اقتصادی هم دخیل بوده اند. چطور می شود که فرشی که طی قرن ها محور بازار تبریز بوده است سقوط می کند و بازارش را از دست می دهد.

پورنامی : من فکر می کنم به هیچ عنوان اتفاق غیرقابل پیش بینی ای نیفتاده است. ما در پشت افتخارات فرهنگی گذشته و شعارهای اخلاقی، خودمان را پنهان کرده ایم. این درحالی است که امروزمان را باید ارزیابی کنیم و ببینیم اخلاق و فرهنگ امروزمان چیست. چرا این کارها انجام نشده و نمی شود؟ چون ما نتوانسته ایم هیچ چیز را قانونمند کنیم. دقت کنید به تعداد مغازه هایی که در بازار فرش تبریز به خرید و فروش فرش مشغول هستند. اصلا ما به این همه فرش فروش در بازار تبریز نیاز داریم؟ بیشتر این افراد بجز معدودی از افراد انگشت شمار با کار دلالی روزگارشان را می گذرانند و به این ترتیب قیمت ها بالاتر و بالاتر می رود و در این روند افزایش کاذب قیمت ها بازار فرش آسیب می بیند.

کارایی : دولت در این روند بازار فرش کجای ماجرا قرار دارد؟

پورنامی : اخیراً شرکت سهامی فرش به بخش خصوصی واگذار شده است. بنده از منتقدان این کار دولت هستم. درست است که خصوصی سازی اصلی مهم است که باید برای پویایی اقتصاد کشور انجام شود اما نباید آن را به هر موردی تسری داد. بالاخره دولت باید جایگاه نظارتی اش را حفظ کند. اگر اینطور عمل شود باید راهنمایی و رانندگی را هم خصوصی کنیم. تصدی دولت در مورد بافت فرش که زمانی توسط جهاد انجام میگرفت بسیار مورد انتقاد بود و تعطیل شد، اما این که ما شرکت سهامی فرش را که در جایگاه ناظر قرار دارد خصوصی کنیم جای نقد جدی دارد.

کارایی : البته هنوز مرکز ملی فرش دولتی است.

پورنامی : بله مرکز ملی فرش وجود دارد و دولتی است. مشکل اینجاست که به موازات حضور این مرکز پشم دباغی هم در بازار وجود دارد و به شکل علنی و در نود درصد مغازه ها به فروش می رسد. رسیدگی به این گونه موارد که مستقیماً با کیفیت فرش های تولیدی مربوط است از عهده ی هر فرد حقیقی و یا بخش خصوصی خارج است. لازم است بخش دولتی با اهرم های نظارتی این گونه امور را سر و سامان دهد. در واقع باید در بازار فرش هم یک نوع پلیس ١١٠ داشته باشیم که بتوانیم بر بازار فرش نظارت داشته باشیم.

کارایی : استفاده از این مصالح نامرغوب توسط خود بافندگان قابل کنترل نیست؟

پورنامی : بافنده ای که معمولاً در روستا تک بافی می کند، تشخیص نمی دهد که باید از کدام مواد اولیه استفاده کند. این بافنده فقط این را می داند که برایش بهتر است که از مصالحی استفاده کند که ارزان تر تمام شود. و این یعنی پشم گازوئیلی و مثلاً استفاده از نخ پلی استری. اگر نهاد دولتی نباشد این اتفاقات طبیعی است. رنگرزی با رنگ شیمیایی در حالی که نهاد دولتی ناظر وجود دارد توجیهی ندارد. در حال حاضر در هریس و در همین تبریز خودمان هشتاد درصد رنگ های رنگرزی شیمیائی هستند.

کارایی : اگر در تمام این رنگرزی ها رنگ طبیعی استفاده شود تولید فرش تبریز اصلا به صرفه خواهد بود؟

پورنامی : بله. مساله در نحوه ی تولید است. اگر تولید انبوه انجام بشود رنگرزی طبیعی کاملا به صرفه خواهد بود. در این مورد هم باز مساله ی نظارت بر قیمت ها در رنگرزی ها و همینطور پایبندی اجتماعی به فرهنگ و اخلاق بومی حرف اول و آخر را می زند. ما نمی توانیم قوانین مان را درست به اجرا در آوریم. به عنوان مثال اگر قوانین اسلامی در قوانین کار به درستی اجرا شود اصلا مشکلی نخواهیم داشت. قوانین شریعت ما بر این پایه است که قبل از آن که عرق جبین کارگری خشک بشود دستمزدش را بپردازیم. این در حالی است که ما در جامعه دلالانی داریم که از نهادهای مدیریتی و نظارتی، سرمایه گذار و بافنده درآمد بسیار بیشتری دارند. ما هنوز برای دستمزد بافندگان قانون مشخص دستمزد نداریم. البته کارگروهی در این زمینه تشکیل شده بود که بعد از یک جلسه دیگر بنده دعوت نشدم و نمیدانم که ادامه یافت یا نه. اما به هر صورت هنوز هم مشکل دستمزد بافندگان ادامه دارد و هنوز حتی حداقل حقوق تعیینی توسط دولت نیز برایشان رسمیت نیافته است.

کارایی : در مورد دستمزدها ظاهرا تولید کنندگان این مساله را طرح می کنند که با همین سطح فعلی دستمزدها هم فرش در بازارهای جهانی خواهان ندارد.

پورنامی : مشکلی که امروز صنعت فرش را تهدید می کند دستمزد کارگران نیست. مساله تولید بیش از حد لزوم فرش است. فرش هنر صنعتی است که باید توسط اهلش تولید شود. نباید در صنعت فرش ما این همه تولید کننده وجود داشته باشد. وقتی کسانی در یک صنعت فعال هستند به اصول و قواعد تولید در آن آشنا نباشند طبیعی است که محصولات تولیدی آنها هم نمی تواند از کیفیت درستی برخوردار باشد و در نهایت هم به صرفه نخواهد بود. در نتیجه تمام ناشی گری ها بر سر کارگران خواهد شکست. اگر واقعا مشکل، دستمزد کارگران است پس آن تعداد از تولید کنندگان و تجار فرش که در هر شرایطی حالشان خوب است و تحریم و هزار مشکل قانونی و اقتصادی هم پیش رویشان است چطور موفق می شوند. توجه داشته باشید که ما صحبت از حداقل ها می کنیم و نه حداکثرها و منظورمان این نیست که کارگران باید به اندازه ی سرمایه گذاران و یا تولید کنندگان کارفرما منتفع شوند. ما در مورد بیمه ی کارگران صحبت می کنیم.

کارایی : این اخلاق از چه طریقی باید در تمامی شئونات بازار فرش ساری و جاری شود؟

پورنامی : نهادهای نظارتی دولت باید توان اجرایی داشته باشند و با هم هماهنگ عمل کنند. از یک سو دانشگاه در هریس دانشکده ی فرض تاسیس می کند و سعی در ترویج مشخصات استاندارد فرش هریس در طرح و رنگ و تمام مشخصه ها دارد و از سوی دیگر اداره ی فرش با رنگرزان شیمیایی هیچ نظارتی ندارد. اصلا فرض کنیم که فرشی که با رنگ های طبیعی رنگ می شود حتی در صورت استفاده از روش های تولید انبوه هم گرانتر تمام می شود. خوب دولت می تواند در این مورد یارانه در نظر بگیرد و سود این یارانه را به طور قطع در سال های آتی برداشت کند. تنها نهادی که می توانست و در عمل به این موارد نظارت و عمل میکرد شرکت سهامی فرش بود که آن را هم خصوصی کردند.

کارایی : با این استانداردهای پایینی که برای بسیاری از فرش ها ذکر می کنید، این همه فرش هایی که از کشور صادر می شود چطور در خارج خریدار دارد؟

پورنامی : با قیمت پائین می خرند و رقبایمان در بازارهای بین المللی تا جایی که می توانند به استناد آن ها اعتبارمان را از بین می برند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.