آنچه یک اثر هنری را در قلمرو هنر اسلامی قرار می دهد بینش و اندیشه آن است

0 ۸۰۰
گفتگوی اختصاصی کارایی با مهدی محمدزاده
رئیس دانشکده هنر اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز

دانشگاه هنر اسلامی از سال ١٣٧۴ در تبریز تاسیس شد تا بتواند گفتمانی جدید را در عرصه ی هنر معاصر ایران آغاز کند. البته این به معنای تاسیس هنری جدید نبود، بلکه این دانشگاه تلاش داشت که با بهره گیری و تکیه بر داشته های بومی هنر و تمدن ایرانی و اسلامی در جهت تقویت نگاه ها به آنچه که سرمایه های هنری و فرهنگی ایران عزیز را تشکیل می داد نقشی بسیار دقیق و مهم را در جهت خیزش هنری جدید اما ریشه دار این سرزمین ایفا کند. نقشی که چون بیشتر پدیده های تاثیر گذار و الهام بخش طول تاریخ کشورمان، این بار نیز به تبریز و دانشگاهیانش سپرده شد. در این میان طبیعی است که جایگاه دانشکده ی هنر اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز بسیار حساس باشد. در این گفت و گو نظرات دکتر محمدزاده را در مورد جایگاه فرش در هنر ایرانی و هنر اسلامی، و برخی مسائل آن جویا شده ایم.

کارایی : جناب دکتر جایگاه فرش تبریز در هنر اسلامی کجاست؟

محمدزاده : اجازه بدهید قبل از پرداختن به فرش تبریز و جایگاه آن، در ابتدا به بررسی این امر بپردازیم که اساساً کدام هنر را می توان اسلامی یا ایرانی دانست. این که یک اثر هنری در چه چارچوبی طبقه بندی شود با سازنده ی آن تعریف نمی شود. یعنی وقتی یک اثر هنری توسط هنرمندی مسلمان خلق می شود لزوما آن اثر در چارچوب هنر اسلامی نیست. یا وقتی که یک اثر هنری در کشوری مسلمان ساخته می شود، لزوماً آن اثر هنری جزئی از هنر اسلامی نیست. بلکه آنچه که یک اثر هنری و یا یک هنرمند را در قلمرو هنر اسلامی قرار می دهد آن بینش و اندیشه ای است که از تفکر اسلامی در روح و روان هنرمند و اثر هنری ای که خلق می کند منبعث می شود.

کارایی : با این تعریفی که می فرمایید آیا فرش در قلمرو هنر اسلامی است؟

محمدزاده : بله. ما تحول را در فرش بعد از اسلام ایران به نسبت قبل از اسلام به وضوح مشاهده می کنیم. این تحول مثل دیگر زمینه های هنری مانند سفال هم در فرم رخ داده است و هم در محتوا.

کارایی : این تحول به طرح و نقش هم مربوط بوده است؟

محمدزاده : حتماً مربوط بوده است. به ویژه از دوره ی صفوی به این سو از آنجا که طراحان فرش به احتمال زیاد همان نقاشان و یا به قولی نگارگران آن روزگار بوده اند این اتفاق رخ داده است. افرادی چون سلطان محمد و کمال الدین بهزاد که با خلق شاهکارهایشان نقاشی را متحول کردند و به همراه نقاشی طبیعتاً هر آنچه که به آن مربوط می شد نیز متحول شد. تحول طرح و نقش فرش نیز در همین زمینه قابل بررسی است.

کارایی : با این شرحی که فرمودید در آن روزگار بین اساتید فن نقاشی و اساتید فن فرش فاصله ای نبوده است. پس این فاصله ای که میان دانشگاه و بازار فرش تبریز وجود دارد نباید چندان سابقه ای داشته باشد؟

انقلاب صنعتی اروپا و تولید انبوه آثار هنری خود به خود بر بازار ما نیز تاثیر کرد. تقاضا برای فرش تبریز و ایران بالا رفت و طبیعتاً تعاریفی که ما از تولید داشتیم، هم به لحاظ تعاریف جدید و هم از نظر ضرورت های فنی تولید انبوه دچار تحول شد

محمدزاده : این واقعیت که در کشور ما دانشکده ی هنرهای زیبای تهران به تقلید از دانشگاه هنرهای زیبای پاریس تاسیس و حتی نامگذاری شده است نشان از تاثیری دارد که تحولات معاصر غرب بر جریان هنر ایران گذاشته است. حتی ما امروز وقتی از نقاشی صحبت می کنیم بی درنگ نوع غربی آن در ذهنمان تداعی می شود. این در حالی است که نقاشی ای که نقاشی حقیقی ماست، امروزه مینیاتور و یا با کمی بهبود نگارگری نامیده شده است. یعنی همان رویه ای است که برای نامیدن دانشکده ی هنرهای زیبا اتخاذ شده است. در طول یک دهه و نیمی که از زمان تاسیس دانشگاه هنر اسلامی تبریز گذشته است تلاش ما بر این بوده است که در این رویه هایی که معمول شده بود تغییراتی ایجاد شود. مثلاً پیشنهاد کرده ایم که از عنوان نقاشی ایرانی به جای مینیاتور و نگارگری استفاده شود.

کارایی : پس ریشه ی فاصله ی بازار فرش و دانشگاه را در تاثیر تحولات معاصر اروپا بر ایران می دانید.

محمدزاده : انقلاب صنعتی اروپا و تولید انبوه آثار هنری خود به خود بر بازار ما نیز تاثیر کرد. تقاضا برای فرش تبریز و ایران بالا رفت و طبیعتاً تعاریفی که ما از تولید داشتیم، هم به لحاظ تعاریف جدید و هم از نظر ضرورت های فنی تولید انبوه دچار تحول شد. تعریفی که دانشگاه جدید از هنر ارائه می کرد تطابق چندانی با تعریفی که هنر فرش در بازار سنتی از خود ارائه می کرد نداشت. آن چیزی هم که از تکنولوژی غرب در جهت تسهیل تولید انبوه و پاسخگویی به تقاضای اروپا برای فرش به بازارهای تبریز راه یافت چیزی نبود که بر ارزش های فرش ما اضافه کند. به عنوان مثال رنگ های صنعتی کمیت تولید فرش را بالا برد اما از کیفیت طبیعی آن کاست.

کارایی : پس در واقع گفتمانی در بازار رایج شد که با گفتمان قبلی آن متفاوت بود.

محمدزاده : بله. گفتمانی که دانشگاه نیز به تقلید از اروپا با آن همراه بود، اما به دلیل رویه های متفاوت سنتی بازار که حتی با تکنولوژی وارداتی و فرهنگ جدید بازار هم فاصله داشت، همراهی ای میان بازار و دانشگاه ایجاد نکرد. در حال حاضر هم که ما تلاش داریم در دانشگاه هنر اسلامی گفتمان قبل از سال های ورود برخی تکنولوژی های اروپائی و ضرورت های آن را به روز کنیم مشکلی جدید وجود دارد و آن ماندگاری حضور همان گفتمان ایجاد شده از زمان انقلاب صنعتی و تاثیرات آن بر بازار فرش تبریز است.

کارایی : پس در واقع تحولاتی که با انقلاب صنعتی در اروپا رخ داده است هنر صنعت فرش ما را به شکلی از روال درست و طبیعی اش خارج کرده است.

محمدزاده : بله. ما هنر صنعتی داشتیم که قدرت اداره ی خود را چه در محتوا و چه در اقتصاد داشت. با تاثیراتی که انقلاب صنعتی بر تولید و بازار فرش ما گذاشت این هنر نتوانست به توسعه ی طبیعی و درست خود که طی سالیان بعد میباید طی می کرد ادامه دهد.

کارایی : دانشکده ی هنر اسلامی در این راستا در حال انجام چه اقداماتی است؟

محمدزاده : ما در دانشگاه تلاش می کنیم ضمن حمایت از تحقیق و توسعه و استفاده از تکنولوژی روز به بازار کمک های لازم را ارائه داده و بتوانیم محتوا و نشانه هایی را که یک اثر هنری را ایرانی نگه می دارد را یادآوری کنیم.

کارایی : جناب دکتر محمدزاده واقعاً چه چیزهایی یک اثر هنری را ایرانی و اسلامی می کند؟

محمدزاده : یک اثر هنری که برای حفظ هویت بومی اش باید هم زیبا باشد و هم کاربردی. ما در کشورمان هنرهای زیبا نداریم. اصلا این کلمه برای ما معنا ندارد. جدایی در تعریف از اثر هنری به عنوان اثری زیبا و یا کاربردی به همان برداشتی برمی گردد که پس از انقلاب صنعتی به کشور ما وارد شده است. در حالی که هنر ما هم زیباست و هم کاربردی. اجازه بدهید با مثالی موضوع را روشن تر کنم. ما فرش را می بافیم چون برای زندگی ما لازم است. فرش وسیله ای است که هم جلوی نفوذ سرما را می گیرد و هم در مقابل رطوبت مقاوم است. از آنجا که در زندگی روزمره ی ما نیز از صندلی استفاده نمی شد حضور فرش در زندگی ما اجتناب ناپذیر بود. حالا تصور کنید که ما فرشی داشتیم که هیچ طرح و رنگی نداشت. در این صورت این فرش تمام نیازهای ما را پاسخ می داد. پس سوالی که پیش می آید این است که چطور شده است که ما به این فرشی که بدون طرح و نقش و رنگ نیز کاربرد داشته است تمام این نقوش و رنگ های زیبا و یک به یک حساب شده را بخشیده ایم. دقت در یافتن پاسخ این سوالات است که ما را به این نتیجه می رساند که یک اثر هنری در کشور ما طبق تعریفی که از زندگیمان برمی خیزد هم دارای کاربرد مادی است و هم دارای کاربرد معنوی. این همان چیزی است که اثار هنری ما و تعریفی را که از آنها داریم را از آثار هنری دیگر متمایز می کند.

اگر تولید انبوه انجام بشود رنگرزی طبیعی کاملا به صرفه خواهد بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.