چالش فقدان برنامه اعتمادسازی و جلب مشارکت شهروندان

0 ۸۱۶

جواد رنجبر درخشی لر – تحلیل گر اقتصادی

اعتماد ، سرمایه اجتماعی است و فقدان آن یک معضل بزرگ در یک جامعه. درباره این گزاره کمتر کسی تردید دارد. مساله از آنجا شروع می شود که بخواهیم یک برنامه اعتمادسازی ، مثلا در یک شهر ، بنویسیم. نخست باید بدانیم که برنامه اعتمادسازی چیست؟
برای پاسخ به این پرسش نخست باید بدانیم که برنامه اعتمادسازی چه چیزی نیست. اگر هدف نوشتن یک برنامه اعتمادسازی در شهرداری است ، نخست باید از کارهایی که شهرداری در این زمینه نباید انجام بدهد فهرست دقیقی داشته باشیم. این گام بسیار مهم است. به این دلیل که اعتمادسازی مربوط به مردم است و ممکن است مرز باریک اعتمادسازی و عوام گرایی آمیخته شود.
یک برنامه موفق و پیشرو اعتمادسازی ، برنامه های تبلیغاتی و فرهنگی و اخلاقی نیست. یعنی شعارهای فریبنده و بیلبوردهای بزرگ تبلیغاتی و مراسم های بزرگ و پرهزینه نمی تواند اعتماد مردم را جلب کند. نصایح و اخلاقیات نیز هیچ تاثیری در برانگیختن اعتماد مردم ندارد. در بیشتر مواقع تاثیر منفی هم دارد. هم چنین برنامه اعتمادسازی ، جزئی و جزیره ای هم نیست. یعنی یک سازمان نمی تواند اعتماد بخش بزرگی از مردم را به دست آورد در حالی که سازمان های دیگر همچنان دچار بی اعتمادی هستند. بنابراین برنامه های اعتمادسازی باید ملی یا دست کم استانی باشد. در سازمان های بزرگ همچون شهرداری های شهرهای بزرگ اعتمادسازی و جلب مشارکت باید یک حرکت انسجام بخش و همگانی باشد و همه کارمندان و مدیران به طور عملی به آن پای بند باشند.
حال می توانیم با این دو پیش فرض به پرسش اصلی این نوشتار پاسخی دقیق تر بدهیم. برنامه اعتمادسازی چیست؟ یک برنامه اعتمادسازی و جلب مشارکت شهروندان باید مشخصات زیر را داشته باشد :
1- توسط افراد سالم و بدون سابقه بد مطرح شود ؛ فرد یا افرادی که سوابق نادرستی دارند و یا در انتخابات اقداماتی شبهه دار کرده اند نمی توانند اعتمادسازی بکنند. حتی اگر سخنانی که درباره یک شخصیت سیاسی یا مسئول اداری گفته می شود ناراست باشد، باز هم چنین فردی نخواهد توانست تاثیر عمیق و مثبتی بر تصورات مردم گذاشته و اعتماد آنان را جلب کند. بنابراین حضور اشخاص سالم در مناصب دولتی مهم ترین عامل اعتمادسازی است. متاسفانه به این عامل مهم در چند سال اخیر توجه چندانی نشده است.
2- توسط افراد توانمند مطرح شود ؛ همه افراد سالم نمی توانند اعتماد شهروندان را جلب کنند. شرط دوم موفقیت یک برنامه اعتمادسازی و جلب مشارکت شهروندان این است که توسط افرادی دارای قدرت و جاذبه های شخصیتی مطرح شود. مشارکت یک امر داوطلبانه است. در درازمدت منافع مشارکت نصیب همه مشارکت کنندگان می شود اما در کوتاه مدت خبری از سود و منفعت نیست. بنابراین به طور معمول شهروندان تمایل چندانی به مشارکت ندارند. در سال های اخیر نیز به دلیل این که دولت و شهرداری ها همواره بدهکار شهروندان تلقی شده اند ، نه تنها مشارکت ارزش نیافته بلکه طلبکاری و خدمت خواهی اولویت یافته است. تغییر این ارزش ها نیاز به افرادی قوی دارد که با جاذبه های شخصیتی و فن سخنوری و قوت استدلال شهروندان را به سمت مشارکت سوق دهند. متاسفانه در این مورد نیز کار چندانی انجام نشده و شهرداری ها و حتی شوراها سازمان هایی کارمندمحور تلقی شده اند که باید با کارمندان حاضر خود اداره شوند. اما به ندرت روند ورود کارمندان و میزان صلاحیت و دانش آن ها ارزیابی شده است. به طور طبیعی افراد ضعیف نمی توانند نقش مهمی در تحولات یک سازمان ایفا کنند.
3- مشارکت و اعتماد مبانی روشنی باید داشته باشد ؛ عمده مشکل بسیاری از سازمان ها و شوراهای شهر و شهرداری ها این است که هیچ برنامه روشنی ندارند. اداره یک سازمان مانند نوشتن یک شعر نیست که هر چه پیچ و خم و صور خیال آن بیشتر باشد لذت بخش تر شود. اداره سازمان ها مانند نوشتن یک نثر دقیق دانشی است که باید روشن و شفاف باشد و خواننده در اولین نگاه آن را بفهمد. نوشتن این نثر نیازمند سال ها مطالعه و بررسی و تمرین نگارش است. بنابراین مدیران شهری باید افرادی کارآزموده و دقیق و تمرین کرده ( نه لزوما در محیط همان سازمان ) باشند تا بتوانند به آسانی طرح های روشن و سنجیده ارائه دهند. طرح های روشن به معنای طرح های همه فهم و همه پسند یا عامیانه نیست. اما به معنای طرح های منفعت طلبانه شخصی و گروهی و جناحی هم نیست. گردش آزاد اطلاعات به این شفافیت کمک می کند.
4- مشارکت باید مبتنی بر برابری باشد ؛ تبعیض آفت مشارکت است. در شهری که اعتماد وجود دارد و مشارکت در سطح بالایی است دموکراسی به معنای نفوذ رای اکثریت حتما از پیش وجود داشته است. دموکراسی انرژی بسیار زیادی برای مشارکت و اعتمادسازی ایجاد می کند. مشارکت خود دوباره دموکراسی می سازد و همین روند به نوبت به تقویت مشارکت و دموکراسی می انجامد. خلل در دموکراسی خلل در مشارکت را در پی دارد. نیروهای فاسد و رانت خوار نیز از معیوب شدن فرایند دموکراسی و افت مشارکت بهره می برند و خود را تقویت می کنند.
حال باید پرسید بر اساس چهار اصل بالا چگونه می توان در شهرهای ایران اعتمادسازی کرد و میزان مشارکت را بالا برد؟ به عبارت دیگر با توجه به مجموع شرایط موجود در ایران ، مشارکت شهروندان چگونه قابل ارتقاست؟ به نظر می رسد چند راه مشخص برای ارتقاء مشارکت شهروندان در شهرهای بزرگ ایران وجود دارد که در کوتاه مدت نیز می تواند اثربخش باشد.
1- تشکیل و توسعه فرهنگسراها ؛ این سازمان ها می توانند مشارکت فرهنگی شهروندان را بالا ببرند. در حال حاضر تعداد قابل توجهی فرهنگسرا در شهرها وجود دارد. اما برای ارتقاء کارکرد آن ها در بالا بردن مشارکت باید نحوه اداره و برنامه های آن دگرگون شود. بخشی از برنامه های فرهنگسراها باید به امور غیرحرفه ای فرهنگی اختصاص یابد. در شهرهای بزرگ ایران محله ای نیست که یک دانشمند یا ادیب یا هنرمند نداشته باشد. اما بسیاری از این افراد در محل زندگی خود غریب هستند. می توان از ساعت های فراغت این افراد برای آموزش های غیررسمی در این فرهنگسراها بهره برد.
2- توسعه سازمان های مردمی محیط زیست ؛ توسعه سازمان های واقعی و موثر محیط زیست که علاوه بر کارهای نمادین و تبلیغی در حفظ محیط زیست به طور جدی وارد عمل بشوند ضروری است. آلودگی و از بین رفتن آب و هوا و خاک مهم ترین مسائل شهرهای ما هستند. وجود سازمان های فعال که مناطق مختلف شهری را در نظر بگیرند و به طور منظم گزارش بدهند و بحث های کارشناسی راه بیندازند ، بسیار مهم است. مشارکت فقط یک امر تزیینی و مربوط به خواست و نیاز مدیران نیست. در سال های اخیر بخش زیادی از باغ ها و خانه های تاریخی در شهرهای بزرگ ایران به سرعت تخریب و تبدیل به پاساژ و آپارتمان های مرتفع شده اند. اگر سازمان های حفاظت از محیط زیست در محلات مختلف شهرها به صورت فعال وجود می داشتند به طور قطع از این فجایع جلوگیری می کردند. این امر بهترین مصداق مشارکت شهروندان در امور شهری است.
3- توسعه سازمان های مردمی حفاظت از تاریخ ؛ مشابه سازمان های محیط زیستی باید در حوزه تاریخ و فرهنگ و حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی هم تاسیس شود. هم چنین این سازمان ها می توانند خارج از قواعد اداری و بوروکراسی ، محلات را طراحی کنند و از ساخت و سازهای آشفته و به کار بردن رنگ های متنوع و ناهماهنگ جلوگیری کنند.
بنابراین بر اساس چهار مشخصه بالا و سه روش که پس از آن ارائه شد ، می توان مشارکت شهروندان را در شهر به طور فزاینده ای ارتقاء داد. آنچه در این امر اهمیت دارد توجه به محتوا و تحول در برنامه ها و نگرش هاست. گاه در شهرهای مختلف رویه و پوسته مشارکت ساخته می شود اما به درون مایه آن توجه نمی شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.