چالش عدم وجود انسجام در شبکه ارتباطی مردم و اعضای شورای شهر

0 ۵۹۰

محسن برزکار – دانشجوی دکترای تخصصی ژئومورفولوژی

شوراهای شهر به عنوان یک عنصر از مدیریت شهری در اداره شهرها در سطح ملی نقش مهمی بر عهده گرفته اند. تشکیل شوراهای اسلامی شهرها می تواند نقطه عطفی برای مدیریت مشارکتی در ایران باشد. یکی از مهم ترین وظایف اعضای شورای شهر ایجاد سازوکاری جهت برقراری ارتباط موثر با مردم و دخیل نمودن نظرات و ایده های آنان به مثابه صاحبان و مالکان اصلی شهر می باشد. مساله ای که به نظر می رسد در اکثریت قریب به اتفاق شهرها مبدل به یک آرمان دست نیافته و رخدادی مانوس شده است. به جرات می توان چنین ساز و کاری در ارتباط بین مردم و اعضای شورای شهر را یک رخنه و شکاف عمیق در چنین نظامی قلمداد کرد که فراتر از یک ضعف ساده جلوه نمایی می کند. اعضای شورای شهر مجموعه ای از منتخبان مردمی در هر شهری هستند که چه بسا این افراد بهترین و باکفایت ترین افراد شهرها نیز نباشند. عامل مذکور فارغ از سایر مشکلات درونی شوراهای هر شهر از قبیل عدم ارتباط موثر بین خود شوراها و سایر موارد مساله ای است که ارتباط بین مردم و شوراها را اجتناب ناپذیر می نماید. به عبارت دیگر ارتباط بهتر شوراها و مردم زمینه ای را مهیا می کند تا با بهره گیری از نظرات مردم به ویژه سایر نخبگان و صاحب نظران ، تصمیمی قاطع تر و موثرتر در مورد مسائل مختلف شهری اتخاذ گردد. به عنوان نمونه شناسایی مشکلات و به تبع آن ارائه پیشنهادهایی با هدف بهینه سازی حمل ونقل درون شهری به عنوان یکی از وظایف شوراهای شهر در بسیاری از شهرها از جمله تبریز جز با بهره گیری از نظرات مردم به ویژه افراد متخصص در زمینه مذکور محقق نخواهد شد. البته در اینجا منظور آن نیست که شوراها از کفایت لازم برای مدیریت چنین مشکلاتی بی بهره اند بلکه مقصود نقش مکمل مردم و صاحبنظران آن ها در هر زمینه ای به منظور ارائه راه حلی مطمئن تر و کارآمدتر است. در همین راستا رابطه دو سویه و متقابل میان شورا و مردم نمود عینی برنامه ریزی مشارکتی است. تعامل بین شوراها و شهروندان بالطبع تجارب و ایده های بیشتری را در اختیار اعضای شورا جهت بالا بردن کیفیت اقداماتشان قرار می دهد. نکته ای که باید به آن اشاره کرد آن است که در تنزل بیش از پیش این ارتباط نبایست همه انتقادها را متوجه اعضای شوراهای شهر نمود، بلکه خود مردم نیز بایستی حس مسئولیت پذیری را در این مورد و سایر مقوله های مشابه پرورش دهند. به این ترتیب در برخورد با ضعف و مشکل عدم وجود انسجام در شبکه ارتباطی مردم و شورای شهر انگشت اتهام و انتقادها به تحقیق بایستی به سوی هر دوی شوراها و مردم نشانه رود. هرچند در این میان شوراها با توجه به اینکه منتخبین مردم هستند ، مسئولیت بیشتری درخصوص بهبود بخشیدن این سازوکار دارند.
مساله بعدی که باید به آن توجه نمود آنکه تعداد افراد نخبه و صاحب نظر در هر شهری نسبت به شهرهای دیگر متفاوت است و طبیعتا سهم مشارکت و ارتباط مردم در این ساز و کار در شهر تبریز با شهرهای دیگر تفاوت های عدیده ای خواهد داشت. در شهری چون تبریز با وجود جمعیت بیشتر و صاحب نظران با کفایت تر در مقایسه با بسیاری از شهرهای دیگر عدم وجود انسجام بین شورای شهر و مردم بسیار بیشتر جلوه گرخواهد شد.
با وجود تمام موارد اشاره شده جالب آن است که در همه دوره ها ارتباط بین مردم و شورای شهر شکل ضعیفی به نمایش گذاشته است. این ضعف نشانگر آن است که این شکاف عمیق در چنین نظامی یک مشکل ریشه ای است و در تمام دوره ها ارتباط بین مردم و شوراهای شهر تعریف چندانی نداشته است. شوراهای شهر از جمله تبریز از همان بدو تشکیل به عنوان نهادی مردمی معرفی شده اند که از بطن جامعه و منتخب مردم نیز هستند ؛ این در حالیست که ارتباط ضعیف بین مردم و نهاد شورا خط بطلانی بر این عناوین می کشد و لزوم تامل جدی تر را در راستای حل این مشکل می طلبد. ضعف در ارتباط بین نهاد مردمی شورا و مردم یک تناقض آشکار را در اولین نگاه فراروی همه صاحبنظران قرار داده است و پرسش اساسی که در اذهان متبلور می سازد آن است که رسالت اصلی چنین نهاد مردمی واقعا در وهله اول چه می تواند باشد؟ آیا غیر از آن است که نهاد مردمی شورا که اعضای آن منتخبین مردم هستند در ابتدا بایستی زمینه ارتباط دو سویه مردم و خود نهاد را به نحو مطلوب فراهم کند؟ نتیجه این ارتباط نامناسب ، رشته ای طویل از مشکلات و دغدغه های درون شهری است که به صورت نیمه کاره برای اعضای شوراهای آتی رها شده اند یا آن طور که باید حل نشده اند. به منظور انسجام بخشیدن به ارتباط شوراها و مردم می توان از راه کارهایی چون ایجاد احساس مسئولیت در مردم در قبال شهر خود ، ایجاد سازوکاری جهت سهولت در استحصال طرح ها و ایده های مردمی و متقابلا پذیرش ایده ها و راه کارهای خلاقانه و بکر از سوی عموم مردم بدون جانبداری از قشر خاصی از مردم توسط اعضای شورای شهر نام برد. به عبارت دیگر ، حرکت به سوی یک برنامه ریزی دمکراتیک و مشارکتی برای حل کردن مسائل و مشکلات شهری که این مهم بدون در نظر گرفتن مواردی مانند موارد مذکور محقق نخواهد شد. ارتباط مستحکم تر و منسجم تر بین شورای شهر و مردم در شهر تبریز می تواند روندی تسریعی به حل مسائل و مشکلات درون شهری بخشیده و با بهره گیری از نظرات مردم به ویژه قشر تحصیل کرده و صاحب نظر تصمیمات و ایده های اجرایی اتخاذ شده برای رفع دغدغه ها و مشکلات شهری را تقویت کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.