پایان خوش آقای سردار

0 ۲۳۱
دکتر احمد علیرضا بیگی، یازدهمین استاندار آذربایجان شرقی

آخرین استاندار آذربایجان شرقی، روزهای پایانی صدارت خود را میگذراند. گرچه از مدیران دولت دهم است که نتوانست رضایت اکثریت مردم را جلب کند، اما مدیری متفاوت بود و دوست داشتنی. در عمارت استانداری قرار گذاشتیم و گفتگویی طولانی. گرچه سعی نمود از آمارهای احمدی نژاد ندهد ولی چاره ای نبود، چرا که باید از آن آمارها استفاده میکرد.
بیگی در ابتدای بحث در زمینه توسعه آذربایجان و اقدامات در این زمینه میگوید: قبل از داستان توسعه موضوع اساسی تری باید حل میشد. لذا فعالیت فرهنگی که توسعه را برای ما هموار میکرد را مدنظر قرار دادیم. ما باید بستر سرمایه گذاری را که میتواند منجر به توسعه در منطقه آذربایجان شود را هموار میکردیم و مردم برای این داستان آماده میشدند. در این منطقه فرهنگی وجود دارد که همه علاقمندند، پیشرفت کردن خودشان را از دیگری مخفی نگه دارند، که مبادا موجب جلب حسادت و سایر موارد نشود. منتهی اتفاقی که الآن افتاده این است که سرمایه گذار و سرمایه گذاری ضد ارزش نیست. چرا که نتیجه این سرمایه گذاری را ما توانستیم ببریم خانه های مردم و آنها تأثیر آن را لمس کنند.
وی در ادامه میگوید: تسهیل روند سرمایه گذاری چه داخلی و چه خارجی میتواند یک موضوع خوب برای گزارش عملکرد یک مسئول در جایگاه استاندار باشد. این اتفاق افتاد، تعداد مجوزهای صادر شده در طول چهار سال گذشته شاید بیش از پنج هزار میلیارد تومان بوده و جلب سرمایه گذاری خارجی بیش از 2/1 میلیارد دلار می باشد. همایش سرمایه گذاری خارجی که همه فکر می کرند، تشریفاتی است، نشان داد که کار میکنیم و عملکرد نشان داد که ما اصلاً به دنبال تبلیغات نیستیم. چرا که نتیجه آن در شهرک سرمایه گذاری خارجی خود را نشان میدهد. به طوری که به دنبال ایجاد یک شهرک 10 هزار هکتاری هستیم. یا داستان مصوبه دولت در زمینه انتقال آب رود ارس برای پاسخگویی به شرب در منطقه غرب آذربایجان شرقی، موضوع دیگری است که به یک بسترسازی ملی و منطقه ای نیاز داشت تا از لحاظ اقتصادی توجیه برای این انتقال ایجاد شود و دولت مجاب شود. با تمام مناقشاتی که در استانهای هم جوار داشتیم، دولت دهم پذیرفت، معاونت برنامه ریزی، ماده 215 را تسهیل کرده، در پروژه های وزارت نیرو منظور شده، طرف خارجی مشخص و فاینانس آن هم آماده است.

پایان خوش آقای سردار

وی در ارتباط با پروژه هایی مانند مس سونگون نیز میگوید: مس سونگون بخشی از ارسباران است که میتوان صنایع پایین دستی مس در آن ایجاد کرد. سراب هم وضعیت مشابهی دارد، منتهی ما باید اول فرهنگ سرمایه گذاری را در منطقه ایجاد کنیم. ارسباران مهد گردشگری است و باید از این پتانسیل استفاده شود.
وی در مورد توسعه سرمایه گذاری در منطقه به آمار اشتغال تکیه میکند و میگوید: 620 هزار نفر از خدمات سازمان تأمین اجتماعی در منطقه بهره میبرند. بخشی از این هزینه را کارفرما و بخش دیگر را کارگر پرداخت میکند. آمار نشان میدهد از این تعداد، 220 هزار نفر از ابتدای انقلاب تا سال 84 بوده و بقیه که چیزی حدود 400 هزار نفر را شامل میشود از سال 84 تا 91، آماری که دیگر نمیتوان آن را انکار کرد یعنی سالی 50 هزار نفر. خوب میگویید تعداد زیادی هم شغلهای خود را از دست دادهاند و اینها جایگزین شدهاند؛ باز آمار وجود دارد در حوزه بیمه بیکاری. فرآیند سرمایه گذاری توانسته این شغلها را ایجاد کند. این بهترین نشانه برای توسعه سرمایه گذاری در منطقه است. سرمایه گذاریهایی که توسط سرمایه گذاران بومی در نقاط مختلف منطقه انجام شده این امر را نشان میدهد. علیرغم اینکه در بخشهایی هم به دلیل نبود فرهنگ سرمایه گذاری مشکلاتی هم بین مردم منطقه و سرمایه گذاران ایجاد شده، به طوری که در جایی دود دعوای دو نامزد انتخاباتی مجلس به چشم سرمایه گذار رفته است.
بیگی در ادامه میگوید: ما سرمایه گذار را به مهمانی دعوت کردیم به مخاطرات مهمانی هم تن دادیم. برای سرمایه گذاری که به او تضمین دادیم، جلوی میز قاضی هم ایستادیم و گفتیم ایشان به اعتبار ما آمده است، اگر مشکلی هست به خاطر مشکلات کشور است، در مورد او بیشترین تعامل را داشته باشید. از اتهامات نترسیدیم. وقتی سرمایه گذار احساس کند بستر عمومی آماده است، نماینده دولت هم پشت سر اوست، انگیزه او بالا خواهد بود. چرا که میداند نماینده دولت برای زیرساختهای مورد نظر او میجنگد، وزیر را در اتاقش آسوده نمیگذارد، این نتیجه ای جز توسعه ندارد.
وی در ادامه میگوید: از موقعی که سیاستهای کلی اصل 44 ابلاغ شد، کسی نباید از دولت انتظار پتروشیمی و پالایشگاه و… را داشته باشد، ولی زیرساخت چرا. در این حوزه یک بحث آزاد راه تهران تبریز بوده که طول این آزاد راه در استان ما 270 کیلومتر است. افتتاح پل میان گذر دریاچه ارومیه اقدام بعدی بوده است. پروژه خط آهن که اگر ناملایمات سال 91 نبود الآن از بستان آباد مسافر میگرفت. به طوری که قبول کردیم از بستان آباد مسافر بگیرد و پنج ساعته در تهران باشد. مترو 600 میلیارد تومان سرمایه گذاری شده، اگر مشکل انتقال پول نداشتیم و مجبور نبودیم به شیوه گانگسترها پول مبادله کنیم، الآن واگنهای ما بارگیری شده بود و چقدر در کلاس شهر تبریز تفاوت ایجاد میکرد. مگر ما چند شهر با این ویژگی داریم.
وی در بخش حمایت از تولید و صنعت نیز میگوید: بیشترین پرونده در ارتباط با صندوق توسعه ملی از آذربایجان مسدودی گرفت. یعنی در خط اعتباری سهم ما لحاظ شد. پیشبینی ما و دولت این بود که از 100 درصد موجودی صندوق به این داستان تخصیص دهیم ولی مجلس با 10 درصد موافقت کرد. ما برای موجودی برنامه ریزی کردیم. در سالی که تولید ملی نام داشت، مجلس خود از تولید ملی حمایت نکرد. به طور مثال تسهیلات ایران خودرو آذربایجان را نتوانستیم تأمین کنیم، چون روی موجودی حساب کردیم. در شرایط فعلی سرمایه گذار هم ترجیح میدهد که از تسهیلات بانکی با این بهرهها استفاده نکند. به سمت سرمایه گذاری خارجی میرود، ما در این زمینه تجربه های موفقی مثل مجتمع لاله پارک و فولاد تکمه داش داشتیم.
وی بیشترین موانع در توسعه آذربایجان در دوره مدیریتی خود را به بیرون از مرز مربوط میداند. چرا که در داخل هرچه بود با عنایت خدا از آن مشکل عبور کردیم. وی میگوید نتوانستیم بر فرار NFC از طرح نفلین سینیت فایق آییم. ما میتوانستیم این طرح را راهاندازی کنیم ولی فناوری آن دست خارجیها بود. قرارداد منعقد شد ولی تحریم اجازه نداد، اجرایی شود. نادانی و کجسلیقگی داخلی هم در آن تأثیرگذار بود. به طوری که مجری با پیمانکار اختلاف داشت، پیمانکار با همکاری نماینده سراب در مجلس، مجری طرح را وجهالمصالحه وزیر صنعت، معدن و تجارت قرارداد و مجری تغییر کرد. بخش خصوصی ما هم روحیه لازم را برای ورود به این طرح نداشت، باید دولت این کار را میکرد. یک کارشناس کشاورزی مجری طرح شد و بعد از شش ماه ایمیدرو به اشتباه خود پی برد و باز هم مجری را عوض کرد. یعنی این پروژه ظرف یک سال، سه مجری را به خود دید. این ناکامی من در این طرح بود که نتوانستم نماینده سراب را توجیه کنم که اهمیت این پروژه در قیاس با منافع فردی خیلی بالاتر است.
وی در پایان به استاندار بعدی توصیه میکند: مسئولی که به مردم تکیه کند هیچ گاه دچار مشکل نمیشود. داستان زلزله ورزقان را که بررسی میکنم میبینم در منطقه زلزله زده، باید مردم را زیر چادر مدیریت بکنید، نان و آب آنها را بدهید، خانه های آنها را بسازید و تحویل بدهید، این به اعتبار دولت قابل انجام نیست. حمل 5/1 میلیون تن مصالح به اهر و هریس در 20 روز، کار دولت نیست. خرید 1000 تن میل گرد در سیستم دولتی به 1000 کیلو جابهجایی کاغذ نیاز دارد و در این بخش ممکن نیست. وقتی به مردم تکیه کنید خیالتان راحت است. کافی بود زیر سرما برای کسی اتفاق بی افتد، در این دقت رسانه ای شما بیچاره بودید. ظرفیتهای مردم کمک میکند که هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کنید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.