پرکردن صندلی های خالی با دانشجوی خارجی معقول نیست

0 ۵۹۷
گفت وگوی اختصاصی کارایی با دکتر جعفر احمدی شالی

جعفر احمدی شالی، عضو هیات علمی دانشگاه تبریز و رئیس دانشگاه فنی و حرفه ای منطقه یک کشوری و دارای سوابق اجرایی و دانشگاهی متعددی است. در خرداد ماه سال ١٣٩٠ با استناد به ماده ٢٣ برنامه پنجم توسعه اقتصادی کشور، دانشگاه فنی و حرفه ای به عنوان تنها دانشگاه متولی آموزش های عالی فنی و حرفه ای از وزارت آموزش وپرورش منفک و زیر نظر وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری شروع به کار کرد. در این اثنا جعفر احمدی نیز به عنوان ریاست این دانشگاه در منطقه یک کشور، تجربه کاری جدیدی را در عرصه آموزش های فنی و حرفه ای آغاز نمود. .

با توجه به موضوع پرونده، هم چنین با در نظر گرفتن بخشی از تحلیل های مرتبط با کمبود تقاضا برای آموزش های عالی که عدم مهارت آموزی فراگیران طی حضور در موسسات آموزش عالی و دانشگاه ها، قلمداد می گردد، بر آن شدیم تا با آقای احمدی که در راس مجموعه ای مهارت آموز و مهارت محور قرار دارند، نیز به گفتگو بنشینیم.

کارایی : آقای دکتر احمدی، اظهار نظر مقامات رسمی حاکی از آن است که حدود چهارصدهزار صندلی خالی در موسسات آموزش عالی و دانشگاه ها ما وجود دارد. در این خصوص اظهار نظرهای متفاوتی وجود دارد از برنامه ریزیهای نادرستی در بلند مدت گرفته تا حرکت نکردن در مسیر نقشه جامع علمی کشور. یکی از راهکارهایی که برای پرکردن ظرفیت های خالی دانشگاه ها مطرح می گردد، جذب دانشجویان از کشورهای منطقه و همسایه است. آیا با چنین راهکاری موافقید و تا چه میزان آن را کارساز و راهگشا می دانید؟
احمدی : بله، موضوع صندلی های خالی در موسسات آموزش عالی، به یک مساله جدی تبدیل شده است. ولی در تبیین راهکارها بدون شک بایستی مسائل دیگری را نیز مورد توجه قرار داد. نسل اول دانشگاه ها در ایران، دانشگاه های آموزش محور بودند، نسل دوم دانشگاه ها، دانشگاه های پژوهش محور بودند اما نسل سوم دانشگاه ها بایستی دانشگاه های مهارت آفرین، کارآفرین و اشتغال زا باشند. با این مقدمه، اگر بخواهیم به صورت واقع بینانه مساله را مورد بررسی قرار دهیم، در عمل دو نوع دانشگاه در کشور داریم. یکی دانشگاه های عرضه محور و دیگری دانشگاه های تقاضا محور. این بحث صندلی های خالی را بایستی ذیل دانشگاه های عرضه محور مورد توجه قرار داد. متاسفانه برای دانشگاه های عرضه محور، خروجی زیاد مهم نیست و توجیه آنان براین اساس است که این افراد با میل خود آمده اند اما مساله در دانشگاه های تقاضا محور تفاوت دارد. این گونه موسسات در ابتدا نیاز بازار را بررسی می کنند و براساس نیاز بازار به متقاضیان آموزش ارائه می کنند.بدین ترتیب فارغ التحصیلان چنین موسساتی به راحتی در بازار کار جذب می شوند. به نظر من مشکل فعلی در زمینه عدم استقبال آموزش عالی در ایران را می توان با تغییر رویه ها امور را سر و سامان داد. من زمانی که از دانشگاه تبریز برای مدیریت دانشگاه فنی و حرفه ای اعزام شدم، باور نداشتم که نزدیک به ٧٠٪ فارغ التحصیلان این دانشگاه جذب بازار کار می شوند. در مقطع زمانی فعلی، نقش دانشگاه های ما تولید افراد بیکار برای جامعه است. پس چرا فارغ التحصیلان دانشگاه فنی و حرفه ای می توانند وارد بازار کار شوند اما فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها از چنین امکانی محروم می مانند. این نشان می دهد آنچه ما بدان نیاز داریم، آموزش های مهارتی است. همانند آنچه در دانشگاه فنی و حرفه ای ارائه می شود. در این دانشگاه هفتاد درصد آموزش ها به صورت مهارتی و کارگاهی و سی درصد به صورت تئوریک برگزار می گردد. اخیراً، و در همین راستا، طرح تکنسین سرباز ارائه شده است که به نظر من طرح بسیار موفقی از کار درخواهد آمد.

حتی در صورت جذب دانشجوی خارجی، بر روی مهارت آموزی تاکید خواهم کرد. مثلاً منطقه خاورمیانه، عراق و سوریه را در نظر بگیرید. اگر از من بپرسید می گویم برای آن ها تکنسین لازم است ما باید برای آن ها تکنسین و نیروی کارآمد و متبحر تربیت کنیم.امروز عراق دکتر یا مهندس نیاز ندارد. ما می توانیم برای تربیت تکنسین در مناطق آزاد تجاری خود از جمله در جلفا و ماکو یک واحد بین المللی راه اندازی کنیم که صرفاً با هدف تربیت نیروهای ماهر فعالیت نماید

امروز ما به ازای یک مهندس به ٩نفر تکنسین احتیاج داریم اما در عمل در جامعه ما به ازای ١٠ مهندس یک تکنسین هم نداریم. چون مدرک گرایی به شدت رواج پیدا کرده است. امروزه همه مدرک ارشد و دکترا اخذ کرده اند این را میزان تقاضا برای استخدام افراد برای هیات علمی نشان می دهد. از طرفی اخذ مدارج و مدارک بالاتر، توقعات افراد را نیز بالا برده است. اگر از من بپرسید مشکل جامعه امروز ما مشکل مهارت و عدم وجود تکنسین است.

کارایی : پس شما می فرمایید که مشکل صندلی های خالی در موسسات و دانشگاه های ما عدم تطابق آموزش های ارائه شده با نیاز جامعه است. با فرض صحت این موضوع، آیا می توان به جذب دانشجویان خارجی به عنوان راهکاری برای تکمیل ظرفیت دانشگاه ها فکر کرد؟
احمدی : دانشگاه آزاد اسلامی اخیراً ظرفیت دوره دکترا را افزایش داد. بر فرض اینکه این راهکار در کوتاه مدت موثر واقع گردد، باز هم به نظر من درمان قطعی برای وضعیت موجود نیست و تنها حکم مسکن را دارد. با این کار تنها می توان حیات موسسات آموزش عالی را طولانی تر کرد ولی در نهایت این ظرفیت ایجادشده در کوتاه مدت نیز اشباع می شود.
یکی از راه حل ها، به نظر من بازبینی سرفصل هاست و اینکه دانشگاه ها از حالت عرضه محور، به وضعیت تقاضا محور تبدیل کنیم. این مشکل را حل می کند. به عنوان مثال حتی برای رشته های علوم محض هم می توانیم کاربردهای عملی تعریف نماییم.اخیراً با همکاری سازمان هواشناسی، برای برخی از دانش آموختگان رشته ریاضی دوره ریاضیات صنعتی و ریاضیات اقلیم و هواشناسی برگزار کردیم و این افراد از طریق سازمان هواشناسی بورس تحصیلی دریافت کردند تا بعد از اتمام دوره برای خدمت به این سازمان بازگردند.
این بحث که ما از خارج از کشور برای پرکردن صندلی های خالی دانشجو جذب کنیم، به نظر من، اصلاً معقول نیست و من به هیچ وجه موافق آن نیستم.

کارایی : آیا با این رویکرد حتی به عنوان استراتژی برای سرپانگه داشتن موسسات و بنگاه های آموزشی خصوصی که سرمایه ثابت زیادی را وارد این صنعت نموده اند، نیز موافق نیستید؟
احمدی : من مخالف این راهکار در شرایط فعلی هستم. در ترکیه دانشگاه آناتولی، یک میلیون و هفتصدهزار دانشجوی مجازی از سراسر دنیا دارد. چنانچه این رقم را با تعداد دانشجویان دانشگاه آزاد با آن همه شعبه، مقایسه کنید که تنها یک میلیون و هشتصد هزار نفر هستند، موارد زیادی به دست می دهد. به نظر من ما به جای فکر به پرکردن صندلی های خالی، بایستی به جذب دانشجو از طریق مجازی فکر کنیم. بدین ترتیب می توانیم از اقصی نقاط دنیا دانشجو جذب کنیم و حتی از راهکارهای جذب منطقه ای نیز فراتر رویم.
من حتی در صورت جذب دانشجوی خارجی، بر روی مهارت آموزی تاکید خواهم کرد. مثلاً منطقه خاورمیانه، عراق و سوریه را در نظر بگیرید. اگر از من بپرسید می گویم برای آن ها تکنسین لازم است ما باید برای آن ها تکنسین و نیروی کارآمد و متبحر تربیت کنیم.امروز عراق دکتر یا مهندس نیاز ندارد. ما می توانیم برای تربیت تکنسین در مناطق آزاد تجاری خود از جمله در جلفا و ماکو یک واحد بین المللی راه اندازی کنیم که صرفاً با هدف تربیت نیروهای ماهر فعالیت نماید.

کارایی : این جالب توجه است که هر یک از دست اندرکاران موضوع صندلی های خالی در دانشگاه ها را از منظر فعالیت ها و تجارب خود مورد توجه قرار می دهند. از صحبت هایی که تا به حال کرده اید می توان نتیجه گرفت که در صورت بازبینی جدی در سرفصل ها و تغییر سویه آموزش ها به سمت آموزش های مهارت محور و کاربردی، مشکل صندلی های خالی در دانشگاه ها حل خواهد شد؟
احمدی : بله از طرفی تعداد دانش آموزان در مقطع دبیرستان کاهش می یابد. این دانش آموزان ورودی موسسات و دانشگاه های ما هستند. اما در عین حال، ما در حال افزایش ظرفیت موسسات آموزش عالی خود هستیم، این نشان می دهد که عرضه و تقاضا با یکدیگر تناسب ندارند. از طرفی فارغ التحصیلان دوره دبیرستان با دیدن معضل بیکاری در میان دانشگاهیان، از ادامه تحصیل منصرف می گردند.این سیستم به یک بازبینی اساسی نیاز دارد.
بایستی این تصور از جانب متولیان امور آموزشی تغییر یابد که آن ها وظیف ای برای یافتن شغل برای فارغ التحصیلان ندارند. همچنین روسای دانشگاه ها بایستی از چهاردیواری دانشگاه بیرون بیایند و یا صنعت ارتباط جدی برقرار کنند.
ما به جای اینکه دغدغه پرکردن صندلی های خالی را داشته باشیم، بایستی یک بازبینی اساسی باهدف تقاضا محور کردن دانشگاه ها را داشته باشیم. به نظر من در این صورت دانش آموختگان پس از فارغ التحصیلی می توانند به سهولت وارد بازار کار شوند و تنها در اینصورت به تدریج صندلی های خالی موسسات آموزش عالی پر خواهند شد.البته من همچنان اعتقاد دارم که خالی شدن صندلی ها همیشه هم تهدید آمیز نیست، گاهی هم می توان آن را به مثابه فرصتی دید برای تبدیل شدن به دانشگاه های تقاضا محور.

پرکردن صندلی های خالی با دانشجوی خارجی معقول نیست

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.