توسعه، برابری فرصت‌ها، نه برابری برخورداری ها

0 ۴۴۹
دکتر محمد باقر بهشتی
استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس مرکز ارزیابی و تحلیل صنعت و اقتصادسازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی

گفتیم توسعه، حداقل سه شاخص دارد که در این قسمت به تشریح این سه پراخته می‌شود.
رشد اقتصادی مستمر شرط لازم برای توسعه است. راجع به رشد اقتصادی قبلاً بحث شد و گفته شد معنی دقیق رشد اقتصادی رشد درآمدسرانه به قیمت ثابت می باشد. رشد اقتصادی یکی از شاخص های بسیار مهم توسعه است. به طوری که می‌توان گفت، توسعه بدون رشد اقتصادی حاصل نمی شود. یعنی رشد اقتصادی شرط لازم برای توسعه است. منتهی رشد غیر مستمر نقش مهمی نمی تواند در توسعه داشته باشد. استمرار رشد اقتصادی به معنی افزایش درآمدسرانه به صورت مداوم است که خود بیانگر افزایش مستمر تولید سرانه می باشد که مفهوم ضمنی آن بسیج دائمی همۀ مردم برای افزایش تولید می باشد. بنابراین، زمانی در جامعه ای افزایش تولید به صورت فرهنگ عمومی درآمد آنگاه رشد اقتصادی می تواند استمرار یابد.
شاخص مهم دیگر توسعه، رفع فقر و محرومیت می باشد.
فقر معناهای مختلفی دارد. معنی سادۀ آن فقر مطلق است که مفهوم آن نداشتن درآمد در حد تأمین کالری مورد نیاز انسان در شبانه روز است. نیاز کالری بدن در هر شبانه روز 2200 کیلو کالری می باشد. اگر بدن انسان این میزان را در یک شبانه روز دریافت نکند به او فقیر می گویند. مسلم است تأمین کالری بدن به معنی تأمین تمام نیاز های سلول ها نمی باشد. به عبارت دیگر، ممکن است انسان کالری بیش از 2200 کیلو را در شبانه روز دریافت کند اما سلول های او سیر نباشند. پس معلوم می شود سیری دونوع است یکی سیری شکمی ودیگری سیری سلولی. سیری واقعی سیری سلولی است که همۀ نیازهای مواد قندی ونشاسته ای، مواد چربی، مواد پروتئینی، ویتامینی، مواد معدنی و آب بدن تأمین می‌شود.
شاید سیری سلولی را بتوان به امنیت غذایی و تغذیه تعبیر نمود. معنی امنیت غذایی و تغذیه، تأمین غذای کافی و سالم برای همه است که هدف سازمان خوار و بار جهانی (FAO ) می‌باشد و در برنامۀ سوم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی (1379-1383) به تصویب رسیده بود ولی تاکنون به مرحلۀ اجرا درنیامده است.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور فقر مطلق را به معنی عدم توانایی خانوار در تأمین حداقل 2200 کیلو کالری انرژی سرانه در شبانه روز و تأمین حداقل پوشاک، سرپناه و بهداشت و درمان مورد نیاز به‌کاررفته، و معیار فقر نسبی (کم درآمدی) را مترادف با دو سوم متوسط درآمد منظور شده تعریف کرده است (سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور 1379، ص 23).

توسعه

معنی فقر با محرومیت تا حدودی متفاوت است. فقر را می‌توان به انسان‌ها به کار برد ولی محرومیت بعد جغرافیایی دارد. منطقۀ محروم را می‌توان به منطقه ای نسبت داد که سرمایه گذاری‌های لازم در آن صورت نگرفته است. در دورۀ بعد از انقلاب اسلامی، محرومیت زدایی یکی از سیاست‌های مستمر دولت‌ها بوده است. هدف از برنامه های محرومیت زدایی، تأمین حداقل نیازهای معیشتی مردم مناطق محروم از جمله: آب، برق، راه، بهداشت و مدرسه بوده است. با این حال، محرومیت یکی از ویژگی‌های اکثر مناطق روستایی ایران است که در زلزلۀ 21 مرداد 1391 در شهرستان‌های اهر، ورزقان و هریس آذربایجان شرقی که قدرت آن 6.4 یا 6.2 ریشتر بود چند صد روستا حتی تا صد در صد هم از بین رفتند در حالی که اگر ساخت و سازها مقاوم بودند هیچ‌کدام از آن‌ها تخریب نمی‌شد و تلفات انسانی هم پیش نمی‌آمد.
رفع فقر و محرومیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی به شیوه های متعدد از جمله در اصل‌های سوم و چهل و سوم قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است. در بند 12 از اصل سوم از جملۀ وظایف دولت “پی ریزی اقتصاد و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه” تعیین شده است. و در اصل 43 نیز بر ریشه کن کردن فقر و محرومیت تأکید شده است. بنابراین، دولت جمهوری اسلامی باید رفع فقر و محرومیت را جزو برنامه های اساسی خود قرار دهد زیرا بدون آن قدرت انتخاب انسان کاهش می‌یابد و انسان فقیر نمی‌تواند (مطابق بند 3 از اصل 43) فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور داشته باشد.
در سطح جهان هم یکی از اهداف برنامۀ توسعۀ سازمان ملل (UNDP ) و بانک جهانی کاهش فقر در سطح دنیا می‌باشد.
رفع فقر و محرومیت از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد. به طوری که گفته می‌شود من لا معاش له لا معاد له. یعنی کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد که نشان می‌دهد تأمین معاش انسان چقدر مهم است.
از حضرت پیامبر اکرم (ص) نقل شده هر کس در ماه مبارک رمضان دعایی راکه متن آن در زیر نقل می‌گردد بعد از نماز واجب بخواند حق تعالی گناهان او را بیامرزد (قمی 1357، صص 203-204).
اللّهمّ ادخل علی اهل القبور السّرور
خداوندا همۀ در گذشتگان را بیامرز؛
اللّهمّ اغن کلّ فقیر
خداوندا همۀ فقرا را غنی ساز؛
اللّهمّ اشبع کلّ جائع
خداوندا تمام گرسنگان را سیر گردان؛
اللّهمّ اکس کلّ عریان
خداوند به همۀ کسانی که لباس ندارند پوشاک عطا کن؛
اللّهمّ اقض دین کلّ مدین
خداوند بدهی همۀ بدهکاران را ادا فرما؛
اللّهمّ فرّج عن کلّ مکروه
خداوندا همۀ ناملایمات را به خوشی تبدیل کن؛
اللّهمّ ردّ کلّ غریب
خداوندا تمام کسانی را که از وطنشان دور افتاده‌اند به وطنشان برگردان؛
اللّهمّ فکّ کلّ اسیر
خداوندا همۀ اسیران را آزاد کن؛
اللّهمّ اصلح کلّ فاسد بامور مسلمین
خداوندا کلیۀ فساد را از امور مسلمین برطرف کن؛
اللّهمّ اشفع کلّ مریض
خداوندا همۀ بیماران را شفا بده؛
اللّهمّ اقض عن الدین واغننا من الفقر
خداوندا بدهی ما را ادا کن و فقر ما را به غنا تبدیل کن؛
اللّهمّ غیّر سوء حالنا بحسن حالک
خداوندا حال ما را به بهترین حالی که خود دوست داری تغییر بده؛
انّک علی کلّ شیی قدیر
که تو به هر کاری توانا هستی.
در این دعا که می‌توان آن را دعای توسعه نامید چند نکته جلب توجه می‌کند:
1- انسان روزه دار بینش بسیار گسترده دارد و به همۀ انسان‌های زنده و از دنیا رفته می‌اندیشد. در دعای اول از خدا طلب شادی روح همۀ در گذشتگان (معلوم) می‌کند و در دعاهای بعدی یا واژۀ کل را به کار می‌برد یا ضمیر ما را.
2- دعای روزه دار دعای شخصی نیست به طوری که دعای فردی را مطرح نمی‌کند.
3- دعای روزه دار محدود به مسلمانان نیست. به کار بردن واژۀ کل به کل انسان‌ها برمی گردد و ضمیر ما به مسلمانان.
4- دعای روزه دار محدود به زندگان نیست.
5- دعای روزه دار همۀ ابعاد فقر را در برمی گیرد. به طوری که رفع فقر، رفع گرسنگی، تأمین پوشاک، ادای قرض، حذف غربت، آزادی گرفتار شدگان و شفای بیماران را برای کل مردم جهان طلب می‌کند و در جامعۀ مسلمانان، از بین رفتن فساد، ادای بدهی، رفع فقر مورد تقاضای مسلمان روزه دار است.
از آنچه در مورد فقر و محرومیت گفته شد معلوم می‌گردد باید در هر برنامۀ توسعه، رفع فقر و محرومیت باید در اولویت های برنامه ها قرار گیرد.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که اجرای برنامه های فقرزدایی و محرومیت زدایی به معنی آن نیست که در جامعه هیچ فقیری نباشد، بلکه منظور از آن تدوین سیاست های کلان اقتصادی برمبنای رفع فقر و محرومیت می باشد. مثلاً اگر ازدواج ها درست صورت گیرد و تغذیۀ نوزادن در دورۀ بارداری مادران صحیح باشد در این صورت فرزندان متولد شده سالم خواهند بود. اگر تغذیۀ کودکان و تربیت آنان درست باشد و امکان ادامۀ تحصیل مناسب در سن تحصیل برای آنان فراهم شود و پس از پایان تحصیلات شغل مناسب برای همه وجود داشته باشد به شرط پرداخت حقوق در شأن انسانی، هیچ کس به معنی کلان فقیر نخواهد بود اما ممکن است در چنین جامعه ای فردی کم کار کند در این صورت او فقیر می ماند که این به معنی فقر به معنی خرد می باشد.
از بحث فوق الذکر چنین نتیجه گیری می‌شود که اگر کشوری بخواهد با فقر مبارزه کند باید برنامۀ مناسب از زمان ازدواج تا ورود به بازار کار برای مردم داشته باشد.
سومین شاخص مهم توسعه عبارت است از کاهش نابرابری. نابرابری معانی مختلفی دارد. معنی اقتصادی، معنی، اجتماعی و معنی سیاسی.
معنی اقتصادی کاهش نابرابری به معنی متعادل تر کردن توزیع درآمد است. توزیع درآمد دو معنی دارد یکی توزیع اولیۀ درآمد و دیگری توزیع مجدد درآمد. منظور از توزیع اولیۀ درآمد، مشخص کردن سهم عوامل تولید (کار ومدیریت، سرمایه وزمین) از ارزش افزودۀ ایجاد شده است. اگردولت از طریق اخذ مالیات یا پرداخت یارانه در توزیع اولیۀ درآمد دخالت کند آن را توزیع مجدد درآمد می گویند. وقتی از توزیع درآمد صحبت می‌شود بیشتر توزیع مجدد درآمد مراد است.
کاهش نابرابری به این معنی است دولت با اعمال سیاست های مالی (اخذ مالیات یا پرداخت یارانه) تلاش می‌کند توزیع اولیۀ درآمد را تعدیل کند.
برای اندازه گیری توزیع درآمد شاخص های مختلفی است که منحنی لورنز (Lorenz) و ضریب جینی (Gini Coefficient) از معیارهای توزیع درآمد می باشند.
اگر درصد تراکمیجمعیت را در روی محور افقی قرار دهیم و درصد تراکمی درآمد کشور را هم در روی محور عمودی، و قطر مربع را به صورت زیر رسم کنیم. این محنی را منحنی لورنز می گویند. یعنی منحنی لورنز شکل نمایشی توزیع درآمد یک جامعه در زمان مشخص است. اگر درجامعه درآمد مساوی توزیع شده باشد در این صورت قطر مربع نمایشگر توزیع درآمد خواهد بود. معنی آن این است که درآمد همۀ آحاد مردم با هم برابر است.
البته باید به این نکته اشاره شود که اگر درجامعه ای درآمد برابر توزیع شود در این صورت به کسانی که تلاش بیشتری انجام داده اند ستم شده است. به عبارت دیگر، توزیع مساوی درآمد به معنای تشویق کم کاری و ظلم به پرتلاش هاست. به همین دلیل می‌توان برابری درآمدها اصلاً شعار درستی نیست.

توسعه

خط برابری درآمدها یک معیارمعنی دار است. بدین معنی، هرقدر منحنی توزیع درآمدها به خط برابری نزدیک باشد نشانگر متعادل بودن توزیع درآمد درجامعه است. یعنی اگر بخواهیم وضعیت توزیع درآمد را در دو مقطع مشخص باهم مقایسه کنیم منحنی لورنز را برای آن جامعه در این دو مقطع رسم می کنیم توزیع درآمد در مقطعی که به خط برابری نزدیک باشد متعادل تر است.
همینطور اگر بخواهیم در یک مقطع زمانی مشخص وضعیت توزیع درآمد در دو جامعه را باهم مقایسه کنیم منحنی های لورنز را برای این دوجامعه در یک محور مختصات رسم می کنیم توزیع درآمد در کشوری که منحنی لورنز آن به خط برابری نزدیک باشد متعادل تر می باشد.
اگر مساحت زیر خط برابری (قسمت هاشور خورده) را به مساحت مثلث OAB تقسیم کنیم حاصل این نسبت را ضریب جینی می گویند.
این ضریب حداقل صفر و حداکثر یک خواهد بود. یعنی
0≤Gini≤1
هرقدر Gini به صفر نزدیک شود به معنی متعادل بودن توزیع درآمد است و برعکس هرقدر به یک نزدیک شود به معنی نامتعادل تر بودن توزیع درآمد می باشد.
یکی دیگر از معیارهای توزیع درآمد مقایسۀ سهم دهک های درآمدی با سهم درآمدی آن هاست. در این صورت جمعیت جامعه را به ده دهک تقسیم می کنند و سهم درآمدی هر دهک را در کنار آن‌ها قرار می دهند. اگر درآمد مساوی باشد سهم درآمدی هر دهک جمعیتی (یعنی هر 10%) برابر 10 درصد خواهد بود که همان معنی خط برابری درآمد را دارد که در بالا بدان اشاره شد. اما در عمل سهم دهک های جمعیتی از درآمدها با هم متفاوت است. هرقدر سهم دهک های پایین درآمدی (که آن‌ها را دهک اول یا فقیر و …. دهک دهم یا اغنیاء می گویند) کمتر وسهم دهک های بالا بیشتر باشد توزیع درآمد نامتعادل تر خواهد بود.
در معیار سهم دهک ها، مرسوم این است سهم 10 درصد اغنیاء (دهک دهم) را به 10 درصد فقرا (دهک اول) تقسیم می کنند تا معلوم شود سهم اغنیاء چندبرابر فقراست. یا گاهی سهم دو دهک نهم و دهم (20% بالا) را به 40 درصد (چهار دهک پایین) تقسیم می کنند تا سهم درآمدی این دهک ها را با هم مقایسه کنند.
بنابراین، کاهش نابرابری از نظر اقتصادی به معنی نزدیکی منحنی لورنز به خط برابری، یا کاهش ضریب جینی و یا کاهش شکاف درآمدی دهک های درآمدی است.
ملاحظه می‌شود در شاخص فقر و محرومیت از ریشه کنی آن بحث می‌شود ولی در نابرابری از کاهش آن نه ازبین بردن نابرابری که گفتیم از بین بردن نابرابری به معنی ظلم است. البته در اقتصاد هم می‌توان ازبرابری صحبت کرد این برابری باید برابری فرصت ها باشد نه برابری برخورداری از امکانات.
از دید اسلام، هدف انبیاء اقامۀ قسط در جامعه بود و برای همین است که آیۀ معروف لقد ارسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط (سورۀ حدید، آیۀ 25) زینت بخش قانون اساسی جمهوری اسلامی شده است. در این قانون به رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی (بند 9 از اصل 3) تأکید شده است. وقتی قانون اساسی از حقوق ملّت صحبت می‌کند، 1- یکسان بودن زن ومرد از لحاظ حمایت قانونی (اصل 20)؛ 2- ایجاد شرایط مساوی برای کار و اشتغال برای همگان را بر می شمارد (اصل 27) و همینطور موضوعات مختلف دیگر از جمله تأمین اجتماعی (اصل 29)، آموزش وپرورش رایگان (اصل 30) و داشتن مسکن مناسب (اصل 31) را حق همگان می شمارد.
نتیجۀ مثبت و مؤثر کاهش نابرابری، تقویت مشارکت های مردم در امر توسعه است که از این طریق می‌توان هم رشد اقتصادی را تداوم بخشید و هم به رفع فقر و محرومیت همّت گماشت.
یک بار دیگر برگردیم به برداشت خود از توسعه که گفته شد توسعه فرایند تکاملی درونزای بلندمدت است و حداقل دارای سه شاخص: رشد اقتصادی مستمر، رفع فقر و محرومیت، و کاهش نابرابری است.
حالا سؤال این است چرا از بین بیش از 200 کشور جهان فقط حدود 40 کشور توسعه یافته اند و بقیه نه؟ در واقع باید توضیح دهیم چه عواملی باعث می‌شود که کشوری فرایند توسعه را آغاز کرده و در مسیر آن قرار گیرد؟ برای این کار در قسمت بعدی به تشریح شاخص های تحوّل در باورها و رفتارها پراخته می‌شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.