امروزه در حوزه فرش انحصارطلبی عجیبی وجود دارد

0 ۷۷۳
گفتگوی اختصاصی نشریه کارایی با ناصر محمدیان

ناصر محمدیان به گفته خود از دوران کودکی و به واسطه جبر روزگار، بافندگی را شروع کرده است اما علاقه شخصی او به فرش بافی و متمایز شدن در این حوزه، باعث شده تا او در طی سالیان آثار متمایز و ماندگاری خلق کند. از جمله کارهای شاخص وی «گفت وگوی تمدن ها»، «گفت وگوی ادیان»، « منزلت حجاب»، « سرزمین وحی » و « جنگ قره باغ » است که در مکان های مهمی همچون سازمان ملل و مقر یونسکو نصب شده اند. به عنوان بخشی از پرونده فرش، پای صحبت های وی نشسته ایم:

کارایی : چه مدتی است که به این کار مشغول هستید و از کجا شروع کرده اید و الان در کدام موقعیت هستید؟

امروز در تبریز اگر بخواهیم از یک طراح فرش نام ببریم، آن فرد کسی نخواهد بود جز رسام عرب زاده. هیچ کدام از طرح های رسام شبیه دیگری نیست. ایشان می گوید: «من هر فرشی کار کنم، نقشه آن را می سوزانم تا دیگر نقشه ای نباشد که دو کار مشابه از آن بافته شود».

محمدیان : از هفت سالگی و به صورت اجباری این کار را شروع کردم. بی بضاعتی خانواده من باعث شد تا از سال ١٣۵۵ در کارگاه های فرش تبریز شروع به کار کنم. صبح ها کار می کردم و شب ها درس می خواندم تا در نهایت با زحمت فراوان دیپلم خود را اخذ کردم. پس از گرفتن دیپلم، این بار به صورت جدی تری به کار فرش پرداختم. در آن مقطع زمانی به این فکر می کردم که چه نوع فرش هایی کار کنم تا بتوانم در بازار متمایز شوم و سرمایه ای برای خود فراهم نمایم. بدین ترتیب، موضوعات سیاسی را انتخاب کردم. اولین فرشی که کار کردم، در رابطه با منزلت حجاب بود. در آن دوره، مروه کارواک چی، نماینده پارلمان ترکیه با حجاب وارد مجلس شده بود. این کار وی برخی واکنش های تند را در پی داشت از جمله واکنش نخست وزیر وقت. من در آن دوره کمی روی این موضوع تحقیق کردم و طرحی برای فرش کشیدم که در آن از روسری خانم کاواکچی، هفت طیف نور ساطع می شد و انعکاس این نورها، بر روی شیشه تابلوی عکس آتاتورک، آن را تکه تکه کرده بود. من در سال ١٣٧٩، این فرش را به قیمت خوبی به یکی از شهروندان عرب فروختم. این انگیزه باعث شد تا من بعد از آن تاریخ، روی موضوعات سیاسی کار کنم. دومین کارم، موضوع گفتوگوی تمدن ها بود که آقای خاتمی آن را به همراه خود به سازمان ملل برد. این فرش هم اکنون در سازمان ملل نصب شده است.

کارایی : در این مورد هم طرح و هم بافت از شما بود؟

محمدیان : من طراحی اولیه را انجام می دهم ولی نقاش همیشه فرد دیگری است چون در نقاشی سررشته ای ندارم. من طراحی کامپیوتری می کنم و سپس طرح را به نقاش تحویل می دهم.

کارایی : فکر می کنید چه چیزی فرش تبریز را در ایران ممتاز می کند، البته اگر چنین امتیازی اساساً وجود دارد؟

محمدیان : واقعیت امر این است که فرش تبریز امتیازی ندارد به نظرم ما خودمان را گول می زنیم. فکر نمی کنم چنین باشد که فرش تبریز در دنیا اول است.

کارایی : دلیل چنینی ارزیابی چیست؟

محمدیان : ما در قم و اصفهان فرش هایی داریم که وقتی به آن ها نگاه می کنیم، روح تازه ای در انسان دمیده می شود اما در تبریز چنین فرش هایی نداریم. اگر فرش تبریز ممتاز می شود، فقط به واسطه یک سری طرح های خاص و ریسک هایی است که بافندگان انجام می دهند، کارهایی که مثلاً بافندگان اصفهان نمی توانند انجام دهند. مثلاً در جریان بافت بزرگترین تابلو فرش دنیا که ٣ تن و ۶٠٠ کیلوگرم وزن داشت، من به عنوان بافنده ریسک بزرگی بر گردن گرفتم.

کارایی : پس این تک طرح ها هستند که این تمایز را به وجود می آورند؟

محمدیان : بله دقیقاً، اما بازار عمده فرش، رونق چندانی ندارد.

کارایی : شما به عنوان فردی که دارای یک دید تخصصی به این موضوع هستید برای ما بفرمایید که مثلاً تفاوت فرش نائین یا فرش قم با فرش تبریز چیست و چرا آنها را ارجح می دانید؟

محمدیان : آنها ریزبافت هستند و رج شمارشان بالاست. رج های ما بین پنجاه، شصت و هفتاد در نوسان است ولی فرش های آنها تا صد، صدوبیست و صدوپنجاه جا دارد؛ این یک تفاوت تکنیکی است و البته انجام این کار مشکل تر است. فرش های آنها دارای متراژ کوچکتر و رج شمار بالاتری است. ما برعکس، متراژمان را بزرگتر می گیریم و ریزمان را پایینتر می گیریم و در نتیجه امتیاز آنها از مال ما بیشتر می شود. مورد بعدی تنوع رنگی آنهاست. وقتی به فرش قم و اصفهان دقت می کنیم از رنگ هایی استفاده می کنند که تنوع بالایی دارد ولی در تبریز می آییم و به طرح چند طراح نگاه می کنیم و وقتی از یک زاویه نگاه می کنیم همه رنگ ها متمایل و مایل به سفید است و حدود چهل رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. اما به فرش های اصفهان که نگاه می کنیم، می بینیم از رنگ هایی استفاده شده است که زنده و شاد هستند.

امروز اگر تاجری از آلمان یا آمریکا به تبریز بیاید و طلب صد عدد فرش با نقشه یکسان در انواع سایز برای خرید کند، هرچقدر هم تلاش کند، نمی تواند چنین چیزی بیابد چون چنین چیزی اصلاً وجود ندارد. دلیل این امر این است که همه به صورت سلیقه ای کار می کنند. اما در اصفهان و کردستان چنین چیزی وجود ندارد اما امروز در کردستان تجار فرش، نقشه هایی همانند نقشه فرش های جیرفت، بیجار و کاشمر را سفارش می دهند و همچنین مواد اولیه و پول را نیز تحویل بافندگان می دهند. در بازار اصفهان انجمنی وجود دارد که بافنده پس از اتمام فرایند بافت، فرش را به آن انجمن می آورد تا اعضای انجمن بر روی آن قیمت گذاری کنند.

کارایی : پس با این تفاسیر به زعم شما بازار تبریز دچار یک هرج و مرج شده است؟

محمدیان : بله، به نظر من مشکل عدم وجود هماهنگی وعدم وجود استانداردهاست. در تبریز در هر دوره ای یک طراح به اشتهار می رسد و کارهای او در بازار مقبول می شود. متاسفانه طراحی فرش در تبریز، مکتب ندارد. زمانی آقای قره باغی در زمینه طراحی بسیار حرفه ای و جریان ساز بوده اما هم اکنون ایشان پیر و ناتوان شده اند. همچنین مشکل دیگری که وجود دارد، این است که گاهی طرح قوی است اما بافنده ضعیف است و نمی تواند از پس بافت طرح برآید.

کارایی : پس امروز مکتب فرش تبریز وجود ندارد ؟

محمدیان : ببینید ما امروز در تبریز اساساً طراح فرش نداریم. به عقیده من بین نقاش و طراح باید تفاوت باشد. طراح کسی است که ایده می دهد و فکرش را منعکس می نماید.

به نظر من مشکل عدم وجود هماهنگی و عدم وجود استانداردهاست. در تبریز در هر دوره ای یک طراح به اشتهار می رسد و کارهای او در بازار مقبول می شود. متاسفانه طراحی فرش در تبریز، مکتب ندارد

کارایی : اصولاً تبریزی ها به فرش علاقه زیادی دارند. مثلاً در مکتب موسیقی، موسیقی سنتی یک سری آیتم هایی دارد، اما برخی نوآوری هایی صورت می گیرد که آن را مدرن تر می کند، مثلاً همنوازی تار و پیانو. بدین ترتیب آیا به عنوان مثال طراح فرش می تواند تلفیقی از سنتهای موجود در طراحی فرش را با طرح های جدید و ابداعی ارائه نماید؟

محمدیان : ببینید فرق اصفهان و تبریز در این است که در اصفهان طرح های سنتی وجود دارند که واجد ریتمی خاص هستند که هیچگاه دستخوش تغییر نمی شوند. ممکن است رنگ و مواد اولیه فرش عوض شود اما طرح ثابت است. اما در تبریز داستان دیگری جریان دارد. مثلاً در طرح فرشی که عنوان فرش تبریز را بر خود دارد، گل ها همه شاه عباسی است و متعلق به مکتب اصفهان است.

در تبریز آقای بنام شروع کرده بود به طراحی و طراحی های بسیار خوبی هم انجام می دادند اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود عناصر و آیتم هایی به فرش های خود افزود که آن ها را بسیار مشابه فرش های اصفهان و مشهد می کرد.

امروز در تبریز اگر بخواهیم از یک طراح فرش نام ببریم، آن فرد کسی نخواهد بود جز رسام عرب زاده. هیچ کدام از طرح های رسام شبیه دیگری نیست. ایشان می گوید: «من هر فرشی کار کنم، نقشه آن را می سوزانم تا دیگر نقشه ای نباشد که دو کار مشابه از آن بافته شود».

هم اکنون ١۵ اثر شاخص از فرش تبریز در دنیا موجود است اما هیچ کدام از این فرش ها، تجاری نیستند و تمامی فرش هایی انحصاری هستند که همتایی ندارند.

مساله دیگر فرش به تصدی گری امور آن مربوط می گردد. امروز متولی فرش، سازمان ملی فرش است و این سازمان اختیارات خود را به سازمان صنایع، معادن و بازرگانی تفویض کرده است. کسانی که در این ادارات در حوزه فرش مشغول به کار هستند، اساساً نمی دانند فرش چیست؟ این ها جزو کسانی هستند که فقط یکی دو سال به زمان بازنشستگی آن ها باقی مانده است و صرفاً به جایی انتقال پیدا کرده اند که چند سال باقی مانده را بدون دردسر خاصی پشت سر بگذارند. هم اکنون، رئیس اداره فرش تبریز، فردی است که کلاً یک سال از طول خدمتش باقی مانده است. متاسفانه در این اداره کارهای جدی و واقعی در رابطه با فرش صورت نمی پذیرد.

من از ممتحنین سازمان فنی وحرفه ای در حوزه بافندگی هستم. یک بار دیدم از کسی عضو اتحادیه فرش شده است که پیشتر در امتحان عملی بافندگی مردود شده بود. اما بعدها متوجه شدم که نتیجه امتحان چندان هم با اهمیت نیست چرا که بنابه دلایلی حدود پنج هزار کارت قالیبافی صادر شده بود. اگرچه لازم بود بیمه این نفرات تامین شود. از طرفی سازمان فنی حرفه ای دوازده آزمون گر را حذف کرد تا خود آزمون را برگزار کنند اما مگر این سازمان کارشناس خبره فرش دارد؟

کارایی : پس شما به این رویکرد نقد دارید. به نظر شما ورود دولت به این موضوع چقدر سازنده است و یا چقدر مخرب و یا اینکه اتحادیه ها چه نقشی دارند؟

محمدیان : سال پیش آقای جبارزاده جلسه ای با عنوان نجات فرش تبریز در سازمان تجارت گذاشت. دستور کار این جلسه، ایجاد گروهی برای پرداختن به این مساله و مشکل بود اما در نهایت، همان افرادی انتخاب شد که قبلاً هم جزو کارهایی با موضوعات مشابه بودند. اگر مساله، نجات فرش است، باید از نخبگان تمامی سطوح فرش دعوت می شد. اگر اینها قابلیت نجات فرش را داشتند، قبل از به وقوع پیوستن این مسائل، این کار را انجام می دادند.

کارایی : پس دلیل شهرت فرش تبریز به رغم این مسائلی که عنوان فرمودید، چیست؟

محمدیان : عرض می کنم. در یکی از روستاهای ترکیه فرشی بافته می شد که در کل دنیا معروفیت داشت. اساساً نام روستا بواسطه فرشش پرآوازه شده بود و نام فرش با نام آن روستا شناخته می شد. با گذشت زمان، این فرش از میان رفت. بعدها یک دانشجویی که از آبا و اجدادش متعلق به این منطقه بودند، پروژه پایان نامه خود را بر مبنای مطالعه و تحقیق در زمینه فرش این منطقه و دلایل کم فروغ شدن و از میان رفتن آن، انتخاب نمود. تحقیقات آتی وی نشان می داد بخش عمده ای از مشکل مربوط به مواد اولیه و کیفیت کم آن می شده است. به گونه ای که با از میان رفتن تدریجی آن فرش، ساکنان روستا نیز مجبور به کوچ به سایر مناطق شهری شده اند.

دانشگاه برنامه ریزی را ترتیب داد تا سرمایه اولیه و مواد اولیه با کیفیت را انتخاب و تهیه کند و در اختیار دانشجویان قرار دهد تا دو تا نمونه مشابه از نسخه قدیمی فرش ها را تهیه نمایند. دو کار سفارشی بافته شد و برای فروش به کشور آمریکا فرستاده شد. این بار، سفارش چهار فرش دریافت شد و امروز کار به جایی رسیده است که هشتصد دار قالی در آن روستا دایر شده است. در تبریز هم ما اصلاً مواد اولیه مناسب نداریم چه پشم و چه ابریشم. در اکثر کارها از ابریشم مصنوعی و یا از پشم ارزان که مصنوعی هست، استفاده می شود.

کارایی : اشاره نکردید که فرش تبریز چرا مشهور شده است؟

محمدیان : فرش تبریز به واسطه نقشه و بافت و مواد اولیه اش متمایز بود و در زمان شیخ صفی و صفویه در اوج قرار داشت. نقشه فرش تبریز بسیار معروف بود. اما الان در تبریز کسی شیخ صفی کار نمی کند. ما می توانستیم نقشه شیخ صفی مان را حفظ کنیم مثل اصفهان که نقشه سنتی خودش را حفظ کرده است.

کارایی : پس شما به نوعی معتقد به حفظ سنت ها هستید ؟

محمدیان : این اتفاق باید می افتاد و ما باید در تجارت این را حفظ می کردیم. یک فرش از کارهای من در نیویورک موجود است که من زندگی خودم را بر روی آن بافته ام و طرحش آزاد است اما من از این طرح آزاد تنها یک بار بافته ام و تمام شد.

کارایی : چقدر به آینده فرش تبریز امیدوار هستید؟

محمدیان : اگر با همین روال ادامه پیدا کند، در تبریز دیگر فرشی نخواهیم داشت. تبریز امروز تبدیل به مرکز تابلو فرش شده است هم اکنون حدود پانزده کارگاه مانده است که آنها هم کم کم از بین خواهند رفت چون حمایتی وجود ندارد.

کارایی : پس فکر می کنید که چرا به تبریز به عنوان «پایتخت جهانی بافت فرش» مورد انتخاب قرار گرفته است؟

محمدیان : به نظرم من چند نمونه کارهای متمایز و متفاوت، باعث این رخداد شد و برای شهرما نام آوری کرد. اما امروز انحصار طلبی هم در این حوزه بیشتر شده است. ما در هر سفارت وابسته بازرگانی داریم. وظیفه وابسته بازرگانی این است که امور تجاری و بازرگانی را برای شهروندان کشورش تسهیل کند اما این امر در عمل اتفاق نمی افتد.

امروز اگر فردی می خواهد در تبریز در مورد فرش صحبت کند باید برود و استاد محمد خوبان فر تبریزی را پیدا کند. او فردی است که تابلوی حضرت مریم و حضرت محمد و حضرت علی را بافته است و یا فردی که کعبه را به صورت حجمی بافته است. بر روی این موضوع تبلیغات فراوانی صورت گرفت اما این فرش الان کجاست؟ دردناک است؛ اما این فرش هم اکنون در نمایشگاه راه آهن تبریز نگهداری می شود و پول اندکی از بابت بافت این شهر به آقای خوبان فر داده اند در حالی که ارزش این اثر بسیار بیشتر از این هاست. امروزه در حوزه فرش انحصارطلبی عجیبی وجود دارد و برخی سفارش‎ها به افرادی داده می شود که اصلاً کاربلد نیستند و صرفاً به فکر سود خود هستند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.