در منطقه آذربایجان، نوروز جشنِ جشن هاست

0 ۱۸۹
گفتگوی اختصاصی نشریه کارایی با علی فلسفی، مردم شناس

کارایی : مفهوم و خاستگاه آیین های نوروزی را با در نظر گرفتن جغرافیای این منطقه تشریح بفرمایید که آیا نوروز و سنت های آن صرفاً به منطقه ای که از آن با نام ایران یاد می شود، عاید است و یا اینکه در مناطق دیگری نیز رسوم مربوط به نوروز همچنان زنده است؟

فلسفی : به نظر من برای پرداختن به خاستگاه نوروز حتماً باید اساطیر ایرانی را دنبال کرد. تا جایی که من در منابع مختلف مطالعه کرده ام خاستگاه نوروز را به جمشید نسبت داده اند؛ جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی ایران بوده است و دوره حکومت وی، دورانی طلایی بوده است. در اقوال اساطیری آمده است که نوروز، همان روز بر تخت نشستن جمشید است. اکثر انسان شناس ها و نوروزشناس ها خاستگاه این مراسم را ایران می دانند و معتقدند این مراسم از ایران به بین النهرین اشاعه پیدا کرده است و در دوره های مختلف برگزار شده است. براساس نظر مهرداد بهار، اسطوره شناس نامی ایران، نوروز از هزاره سوم قبل از میلاد یعنی پنج هزار سال قبل در ایران سابقه داشته است و از آن تاریخ، دامنه آن به سایر مناطق مختلف کشیده شده است. همان طور که می دانیم، مرزهای فعلی متعلق به دوران جدید و سده های اخیر است به همین دلیل، امروز نوروز در دوازده کشور جشن گرفته میشود؛ کشورهایی همچون ایران، تاجیکستان، افغانستان، قرقیزستان، آذربایجان، پاکستان، هندوستان، عراق، ترکیه و حتی مصر. به همین دلیل نیز حدود چهار پنج سال قبل، نوروز به عنوان میراث بزرگ معنوی مورد شناسایی قرار گرفت و به عنوان میراث ناملموس جهانی در یونسکو ثبت شد. تا آنجایی که اطلاع دارم، نوروز بزرگترین پرونده میراث معنوی است که در یونسکو ثبت شده است.

خاستگاه نوروز همانطور که پیشتر گفتم به تاریخ باستان ایران بر می گردد از این روی به عنوان مثال، تخت جمشید صرفاً یک کاخ و ارگ حکومتی نیست، بلکه محلی برای نیایش و برگزاری آیین هاست که نوروز جزو مهمترین آن هاست. در دوره های مختلف تاریخی از جمله دوره اشکانیان و ساسانیان برگزاری نوروز با جدیت و عمومیت زیادی برگزار شده است. البته نبایستی از خاطر دور داشت که جشن نوروز همواره در اول فروردین برگزار نمی شود ودر دوره هایی از تاریخ به صورت ادواری تاریخ آن تعیین و جشن گرفته می شد. اما در دوره سلجوقی، جلال الدین ملکشاه به کلیه منجمان وریاضی دانان از جمله عمر خیام دستور می دهد تا بهترین تاریخ را برای تثبیت نوروز انتخاب نمایند. منجم ها پس از مداقه و تحقیق در نهایت روز اول فروردین را به عنوان نوروز انتخاب می نمایند. یکی از دلایل انتخاب نوروز در اول فروردین، اعتدال شب و روز در این تاریخ است. به هر حال در قدمت این سنت هیچ شکی وجود ندارد و همچنین اسناد و شواهد محکمی در دست است که نوروز پهنه جغرافیایی بزرگی را در بر می گرفته است.

در دوره صفویه، نوروز رنگی اسلامی به خود می گیرد و باورهای جدیدی پیرامون آن صورت می گیرد که تا همین امروز هم باقی مانده است. حتی اگر همین الان هم به مناطق مختلف مسافرت کنید، خواهید دید که باورهای مذهبی پیرامون نوروز همچنان باقی است به گونه ای که در برخی اقوال آمده است که نوروز، آن روزی است که حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به عنوان جانشین برای خود انتخاب کرده است. در برخی تحقیقات مرتبط با مردم نگاری می بینیم که در تعدادی از روستاهای آذربایجان شرقی اعتقاد براین است که نوروز، روزی است که حضرت علی(ع) بر تخت نشسته است. این رنگ و بوی اسلامی از دوره صفویه باقی مانده است. علامه باقر مجلسی از جمله کسانی است که به نوروز رنگ و بوی اسلامی داده است. البته من فکر می کنم، این امر، کار درستی بوده است چرا که اگر در ایران به نوروز رنگ و بوی اسلامی نمی دادند، شاید اثری از آن باقی نمانده بود. این زیبایی فرهنگ ایرانی است که برای پذیرش نوروز به آن رنگ و بوی دیگری داده است.

کارایی : پس شما فکر می کنید که این ترکیب و رنگ و بوی اسلامی از دوره صفویه به نوروز و سنت های مرتبط با آن اضافه شده است؟ و آن را مثبت قلمداد می کنید؟

فلسفی : بله، به نظرم اگر این گونه نمی شد، مراسم نوروز بیش از این آسیب می دید. البته به نظر خود من، نوروز همانند آب است؛ آبی که آن را در هر ظرفی بریزید، شکل آن ظرف را به خود میگیرد. این امر تا حدودی منبعث از فرهنگ ایرانی است. بدون شک، در هر دوره تاریخی، تغییراتی در آئین و مناسک نوروز روی داده است ولی نبایستی از نظر دور داشت که از شاخصه های اصلی فرهنگ این است که تغییر پیدا کند. در مورد نوروز و آیین های آن هم تغییراتی بسیار قابل توجهی روی داده است. اما به هر حال نوروز نماد فرهنگ ایرانی است. فرهنگ در واقع جلوه گاه حیات انسانی است و نوروز نماد آن است.

کارایی : شما به دوره صفوی و رنگ و بوی اسلامی که به نوروز داده اشاره کردید می خواهم از شما در رابطه با دوره پهلوی بپرسم. آیا مراسم نوروز در مقایسه با چهل سال اخیر دستخوش تغییرات مشخصی شده است؟

فلسفی : تغییرات زیادی ایجاد شده است به گونه ای که تقریباً هفتاد و هشتاد درصد از آیین های نوروزی قبل از انقلاب از میان رفته و الان شاید چیزی حدود بیست درصد پابرجاست.

نوروز همانند آب است؛ آبی که آن را در هر ظرفی بریزید، شکل آن ظرف را به خود میگیرد. این امر تا حدودی منبعث از فرهنگ ایرانی است. بدون شک، در هر دوره تاریخی، تغییراتی در آئین و مناسک نوروز روی داده است ولی نبایستی از نظر دور داشت که از شاخصه های اصلی فرهنگ این است که تغییر پیدا کند. در مورد نوروز و آیین های آن هم تغییراتی بسیار قابل توجهی روی داده است اما به هر حال نوروز نماد فرهنگ ایرانی است. فرهنگ در واقع جلوه گاه حیات انسانی است و نوروز نماد آن است.

کارایی : مشخصاً می شود یک نمونه را عنوان بفرمایید؟

فلسفی : می دانید که ایران ما دارای تنوع اقوام و فرهنگ است به گونه ای که هم اکنون در حدود بیست و دو قوم در کشور ما زندگی می کند. نوروز زیباست و یک حلقه واسط میان اقوام ایرانی است و این، اهمیت نوروز را بیشتر می کند. در این راستا، اشتراکات فرهنگی هم وجود دارد. اما بر اساس تحقیقاتی که طی سال های اخیر انجام داده ام، عرض می کنم که در هیچ کجای ایران همانند آذربایجان نوروز را عزیز نمی دارند. در منطقه آذربایجان، نوروز جشنِ جشن هاست. اگر به حاشیه خلیج فارس مسافرت کنید، حال و هوا و رنگ و بوی نوروزی را بسیار کمتر احساس خواهید کرد. در رابطه با تغییرات سوال کردید. بله، همانطور که گفتم تغییرات فراوانی طی سال های اخیر روی داده است. در آذربایجان از پنجاه روز مانده به عید که مقارن با شروع چله کوچک است، پیک ها و سفیرهای نوروزی به روستاها و به خانه ها سر می زدند و آمدن عید را نوید می دادند. در آذربایجان تکم چی ها را داشتیم. تکم به معنای بُز نر و سمبلی از خبررسانی در فرهنگ ایرانی است. تکم چی ها یک سری اشعار می خواندند و نوید نوروز را می دادند و می گفتند مردم آگاه باشید که نوروز می آید. این را هم اشاره کنم که بز نر یا تکم همیشه در ردیف اول گله حرکت می کند تا هرجا علوفه و سبزه پیدا کند، گله را به آن سمت هدایت نماید. باستان شناسان در منطقه ورزقان تعداد زیادی نقش و نگار از این تکم ها بر روی سنگ ها نگاره هایی یافته اند که قدمت این سنگ نگاره ها را حدود دوازده هزار سال قبل تخمین می زنند.

گروه دیگری به نام سایاچی ها وجود دارند که همانند تکم چی ها اشعاری در وصف نوروز و نوید برای آمدن آن می خواندند. اشعار سایاچی ها، اشعار جالب و قابل تاملی هستند و دارای قدمت و پیشینه فراوان هستند. از دیگر پیک های نوروزی کوساها هستند؛ افرادی که به صورت نمادین لباس هایی متفاوت می پوشیدند، صورت های خود را سیاه میکردند و به صورت دسته جمعی روستا به روستا و کوچه به کوچه میگشتند و یک سری اشعار می خواندند که بهار می آید و نوروز می آید. اینها همگی نوید دهنده نوروز بوده اند ولی همه بویژه در مناطق شهری منطقه ما از بین رفته است.

چرا امروز در تهران حاجی فیروز باقی مانده است؟ یا اینکه چرا نوروزخوانی ها در شمال کشور همچنان وجود دارد و حتی اراده ای جدی برای احیای آن صورت گرفته است؟ تاسف انگیز است که این سنت ها در منطقه ما تقریباً به دست فراموشی سپرده شده است .اینجاست که سازمان میراث فرهنگی بایستی با همتی بلند، سنت های از دست رفته نوروزی را احیاء کند. در گیلان مراسمی به اسم نوروز بَل وجود دارد که در تیرماه برگزار می شود. من در رابطه با این آیین مطالعه می کردم و متوجه شدم که سازمان میراث فرهنگی نقش بسیار جدی در احیاء این مراسم داشته است اما در ادامه خود مردم منطقه هرسال این آیین را برگزار می کنند. به همین دلیل من فکر می کنم اگر حاکمیت و دولت بخواهد، می تواند این رسوم را دوباره احیاء کند. این امر، همت، هزینه و نگاه نو می خواهد .

امسال در سازمان میراث فرهنگی کشور، شورای سیاست گذاری نوروز تشکیل شد و حدود پانزده جلسه در این شورا برگزار گردید. تبریز، بین دوازده شهری است که مقرر گردیده به عنوان شهر هدف، در راستای احیای فرهنگ ها و رسوم و آیین های نوروز فعالیت نماید. در همین راستا قرار است از بیست وچهارم تا بیست و هشتم اسفند، آیین های نوروزی منطقه آذربایجان در حیاط بازار امیر و خیابان های مقصودیه و تربیت برگزار شود. من فکر می کنم که برای احیای سنتها و آیین های نوروزی، این حرکت بسیار خوبی است.

کارایی : کارکرد نوروز در جامعه امروزین چگونه است؟ همچنین رابطه نسل های آتی را با این موضوع چگونه پیش بینی می کنید؟ اساساً کارکرد آیین ها در حیات مدرن چگونه است؟

فلسفی : بالطبع هر آیینی اگر کارکرد نداشته باشد، از بین خواهد رفت و کارکرد نوروز بسیار قابل ملاحظه است. نوروز، جشن نوزایی است. نوزایی طبیعت. پایان سال به منزله ابدیت و آغاز سال و نوروز به مثابه ازل می باشد. این نوزایی در روستاها، در مزارع و در طبیعت کارکرد خود را دارد چون روستاها بر خلاف شهرها ارتباط بیشتری با طبیعت دارند و کارکرد نوشدن طبیعت در آن مناطق بیشتر دیده می شود. به هر حال آنچه مسلم است آئین های نوروزی کم رنگ تر شده است اما لازم است با ارتقا آگاهی مردم از آیین های نوروزی و کارکردهای آن، به روزهای پرتلالو پیشین بازگردیم. ارتقاء آگاهی در ارتباط با نوروز، باعث می شود تا خود مردم از فرهنگ نوروز محافظت کنند و فرهنگی را که در این مورد موجود بوده و کم کم در غبار فراموشی می رود را احیاء نمایند.

آیین های نوروزی ما بسیار است، بخشی از آن در بین زرتشیان هنوز جریان دارد، بخشی نیز در مناطقی از ایران بزرگ که اکنون مرزبندی های جدیدی در آن صورت گرفته، همچنان ساری و جاریست. از جمله رسم جشن گرفتن چهار چهارشنبه منتهی به آخر سال که عبارتند از چهارشنبه خبر، چهارشنبه خاکستر، چهارشنبه گل و چهارشنبه آخر.

یا رسم سفره یا خوان نوروزی که تمامی اطعام و خوراکی ها در آن یافت می شد و بسیار مقدس تلقی می شد که امروزه متاسفانه تنها یک سفره هفت سین از آن باقی مانده است. البته سفره هفت سین به این صورت فعلی وجود نداشت و رواج این سفره هفت سین در آذربایجان بویژه در نقاط شهری صرفاً به هفتاد سال پیش باز می گردد. اصل هفت سین، متشکل از هفت ماده کاشتنی و رویان بود که در اسفند ماه آنها را در هفت سینی می کاشتند و از نحوه رشد و نمو آنها پیش بینی می شد که در سال رو به رو کدام محصول پر حاصل تر خواهد بود تا از آن برای کشاورزی سال پیش رو بهره گیرند.

به هر حال نوروز رسم و آئینی است دوست داشتنی که هم عامل وفاق میان قومیت ها و گروه های مختلف قومی است و هم ظرفیت آن را دارد که به عنوان نمادی از صلح و دوستی در جهان مطرح گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.