جذب دانشجوی خارجی تنها اضافه کردن مساله ای جدید است

0 ۲۶۲
گفت وگوی اختصاصی کارایی با دکتر حبیب تجلی

حبیب تجلی عضو سابق هیئت علمی پژوهشکده فیزیک کاربردی و ستاره شناسی دانشگاه تبریز دارای دکترا در رشته فیزیک لیزر از دانشگاه یورک انگلستان است. وی پیشتر به عنوان استاد نمونه کشور و استاد نمونه آموزشی دانشگاه نیز انتخاب شده است. تجلی از اعضای هیأت امنای دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل و مؤسسه آموزشی الغدیر و عضو مؤسسین خانه علوم تبریز است. با توجه به تجربه وسیع ایشان در زمینه تدریس در دانشگاه های دولتی و همچنین مدیریت موسسات آموزشی غیردولتی، پای صحبت ایشان نشسته ایم تا کاهش تقاضای ورود به موسسات آموزشی و دانشگاه ها را از منظر ایشان مورد بررسی قرار دهیم.

کارایی : آقای دکتر، یکی از راهکارهایی که این روزها به نوعی در کمیسیون آموزش مجلس به عنوان راهکاری برای خروج از بحران صندلی های خالی در آموزش عالی طرح گردیده است، جذب دانشجویان خارجی بویژه از کشورهای همسایه است. به نظر شما در شرایط فعلی این راهکار تا چه میزان عملی است و حضرتعالی به چه اندازه با این راهکار موافقید؟
تجلی : بله چنانچه با نادیده گرفتن برخی متغیرهای پیچیده بخواهیم اظهار نظر کنیم، صرف جذب دانشجو از سراسر دنیا بسیار پسندیده و خوب است. بدین ترتیب آشنایی مناطق و دانشجویان با یکدیگر صورت می گیرد و هم گامی موثر در راستای افزایش علم در سطح بین المللی است. اما آنچه که من درباره اش تردید دارم این است که ما در درون کشور و دانشگاه های خود مشکلات متعدد علمی و کیفی داریم. اگر ما بدون فکر و بدون شناخت از توانایی های خود شروع به اجرای برنامه های این چنینی کنیم، برنامه ناقصی به اجرا درخواهد آمد، مشابه آن چیزی خواهد شد که ما هم اکنون بدان دچاریم. در دانشگاه های دولتی، مساله کیفیت به صورت جدی زیر سوال رفته است، و موسسات آموزش عالی ما با مساله کمبود دانشجو مواجه اند.از طرفی طی سال های اخیر، دانشگاه های غیرانتفاعی رشد غیرقابل تصور و نامحدودی را تجربه کرده اند. به نظرم در مقطع زمانی فعلی بایستی به دنبال حل و فصل این مسائل باشیم. واقعیت امر این است که ما امروز در میانه مشکلی گرفتار آمده ایم که بسیار تاسف بار است. تدقیق در کیفیت علمی دوره ها و نوع مدارکی که به دانش آموخته ها ارائه می دهیم، حقایق دردناکی را به دست می دهد. آیا اینکه صرفاً مدارک و عناوینی همانند دکترا، کارشناسی ارشد و کارشناسی به فارغ التحصیلان ارائه نماییم، کفایت می کند؟ و نباید فکر کرد که این صاحبان مدارک بایستی در کجاها مشغول به کار شوند و واجد چه مهارت هایی باشند؟

در کشورهای توسعه یافته، سرمایه دارهای قدر، هم با اهداف تبلیغاتی و هم براساس اعتقادی که در زمینه لزوم کمک به اشاعه علم و دانش دارند، به کمک موسسات آموزشی می آیند و در این زمینه اطمینان دارند که در عین حال که گام معنوی و اجتماعی برای جامعه برمی دارند، سرمایه مادی شان به باد فنا نخواهد رفت و دولت به این سرمایه دست اندازی نخواهد کرد. در این کشورها، سرمایه گذاری در صنعت آموزش عالی، هم نام نیک به افراد می دهد و هم سرمایه گذاری مادی معقولی است. اما برعکس در ایران چه کسی را می توان به سرمایه گذاری در این حوزه ترغیب کرد؟

به نظرم جذب دانشجوی خارجی در این مقطع زمانی، تنها اضافه کردن مساله ای بر روی مسائل موجود است. به نظر من ما پیش از هر اقدامی باید این موضوع که از لحاظ کیفیت علم در دنیا در کجا قرار داریم، را مورد ارزیابی قرار دهیم. مساله جذب دانشجویان بین المللی به این سادگی ها هم نیست، فرض کنید اصلاً همین فردا، گروهی پرتعداد از دانشجویان خارجی وارد ایران شوند. ما قرار است در کدام موسسه این دانشجویان را آموزش دهیم؟ با تمام مسائلی که هم اکنون آموزش عالی ما گریبانگر آن هستند، چه قدر قادر به مدیریت این دانشجویان بین المللی خواهیم بود؟ حتی در دانشگاه های ملی نیز هیچ گونه کنترلی بر کیفیت خدمات آموزشی نداریم. برای امتحان اگر برای یک بازه زمانی کوتاه در کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه های ملی دقیق شوید، می بینید کلاس های درس دیر شروع می شوند و زود تعطیل می شوند. محتوا و سرفصل هایی که تدریس می شود، مربوط به ٢٠ الی ٣٠ سال پیش است.
اصلاً من نمی فهمم ما چرا علاقه داریم که به صورت مرتب و مستمر برای خود مشکل ایجاد کنیم؟ اول بایستی ببینیم راه حلی برای مشکلات موجود داریم یا نه؟
آیا اگر ما از خارج از مرزهای خود دانشجو وارد موسسات آموزش عالی و دانشگاه ها کنیم، و این تازه واردین در بدو ورود وضعیت دانشگاه ها و وضعیت اجتماعی فارغ التحصیلان را ببینند، به نفع کشور ماست؟ بایستی اول درمانی برای درد خود پیدا کینم. من با هر کسی از اهالی دانشگاه صحبت می کنم، از وضع موجود بسیار ناراضی است.

کارایی : در راستای فرمایش شما دانشگاه بین المللی قزوین سال ها قبل، قبل از اینکه این مسائل حاد شود همچین تجربه ای داشت ولی این طور به نظر می رسد که حتی در موقعیتی که این مسائل هم نبود موفق عمل نکرده است
تجلی : بله، حتی دانشگاه های ملی ما که قدمت ۶٠ الی ٧٠ ساله دارند با مشکل کیفیت علمی و کمبود روبه رو هستند. ما چگونه می توانیم در درون موسسه یا دانشگاهی که هنوز با بسیاری از مسائل حل وفصل نشده دست و پنجه نرم می کند، شرایط پیچیده تری به وجود بیاوریم؟

کارایی : مسائلی که شما طرح می فرمائید، بیشتر مسائل کلان هستند و بحث های کلان عملاً احتیاج به مدیریت در سطح کلان دارند. آیا شما راهکار جذب دانشجوی خارجی را در سطح بنگاه های خصوصی فعال در زمینه آموزش نیز به اندازه کافی راهگشا نمی دانید؟
تجلی : مشکل من با خصوصی بودن یا کوچک بودن موسسه نیست. به عنوان مثال، دانشگاه استنفورد که جز دانشگاه های درجه یک دنیاست، یک موسسه خصوصی است. افرادی که این موسسه خصوصی را تشکیل داده و هدایت و مدیریت می کنند؛ افرادی هستند که برنامه و هدف های مشخصی را تدوین نموده اند و براساس آن حرکت می کنند.

کارایی : اما در این بحث شما نکته ای وجود دارد که در بحث مقایسه نبایستی آن را نادیده گرفت و آن هم تفاوت ساختار بخش خصوصی در ایران و آمریکاست، در آمریکا بخش خصوصی قدرتمند است و قابل مقایسه با بخش خصوصی فعال در ایران نیست.
تجلی :بله در واقع عواملی وجود دارد که باعث قدرتمندی بخش خصوصی در آمریکا شده است. چنانچه بخواهیم تنها در مورد آموزش عالی مقایسه ای صورت دهیم، تفاوت های چشمگیری را مشاهده خواهیم کرد. در آمریکا و سایر کشورهای توسعه یافته انتخاب اعضای هیات علمی با اصول و مقررات ویژه و غیرقابل عدولی صورت می گیرد و هرکسی نمی تواند عضو هیات علمی شود.
همچنین هم دولت و هم افراد مسئول و تاثیرگذار از موسسات آموزش عالی و اعضای آن حمایت می کنند. در این مقطع زمانی اگر نزد فرد خیری مراجعه کنیم و برای تاسیس و راه اندازی یک موسسه آموزش عالی از وی کمک بخواهیم، به واقع چیزی برای گفتن نداریم، توجیهی برای اینکه این کار چه فایده ای برای جامعه و جوانان دارد.
از طرفی داستان آموزش عالی در ایران و با این ساختار بوروکراتیک دولتی، چاقویی است که یک طرف آن در دست موسسات آموزش عالی و طرف دیگر آن در دست وزارت علوم است. وزارت علوم کنترل امور را در دست دارد، برای دانشگاه ها و موسسات برنامه تدوین می کند و متولیان موسسات در نهایت هیچ گونه اختیاری از خود ندارند. حتی چنانچه این موسسات سودده نیز می بودند، چنانچه روزی به انحلال یا خروج از صنعت آموزش بیندیشند، بر طبق قانون و اساسنامه های موجود، تمامی دارایی های آن به وزارت علوم تعلق خواهد گرفت. با این تفاسیر، موسسان آموزش عالی حتی اگر نیت عمل خیر در سر داشته باشند، با کدام امید و دلگرمی بایستی پا پیش بگذارند؟

ما نه تنها برنامه نداریم بلکه جذبه هم نداریم. از طرفی ما نیاز بازار را نیز آن طور که باید و شاید نفهمیده ایم. متاسفانه در کشورما مدرک گرایی رواج پیدا کرده است به گونه ای که معیار ازدواج و استخدام صرفاً مدرک است. اگر ما برنامه داشتیم که هر قشر با هر میزان سطح تحصیلات، به راحتی و سهولت می توانست صاحب شغل شود و گذران زندگی کند، مدرک گرایی به گونه ای که هم اکنون شاهد آنیم، به وجود نمی آمد.

در کشورهای توسعه یافته، سرمایه دارهای قدر، هم با اهداف تبلیغاتی و هم براساس اعتقادی که در زمینه لزوم کمک به اشاعه علم و دانش دارند، به کمک موسسات آموزشی می آیند و در این زمینه اطمینان دارند که در عین حال که گام معنوی و اجتماعی برای جامعه برمی دارند، سرمایه مادی شان به باد فنا نخواهد رفت و دولت به این سرمایه دست اندازی نخواهد کرد. در این کشورها، سرمایه گذاری در صنعت آموزش عالی، هم نام نیک به افراد می دهد و هم سرمایه گذاری مادی معقولی است. اما برعکس در ایران چه کسی را می توان به سرمایه گذاری در این حوزه ترغیب کرد؟ چگونه می توان به سرمایه گذار گفت که اگر روزی تصمیم به خروج از این صنعت گرفتی، کل سرمایه تو به حساب دولت واریز خواهد شد.
این همان تفاوت ساختاری است که در یک جامعه از یک موسسه خصوصی استنفورد می سازد و در جامعه دیگر وضع و حال موسسات خصوصی در شرایطی است که می بینیم.

کارایی : به نظر شما اساسی ترین گام برای حصول به شرایطی که از آن سخن می گویید، چیست؟
تجلی : به نظر من مهمترین مساله اجماع است. بایستی با یکدیگر بنشینم و در نهایت به یک جمع بندی برسیم. در مورد اینکه ما در این ممکلکت می خواهیم به کجا برویم؟ می خواهیم چه کنیم؟ می خواهیم سطح و کیفیت آموزش در این مملکت چه باشد؟
الان فقط دلمشغولی ما این است که ایران بیشترین تعداد مقالات منتشرشده در سطح آسیا را دارد. من نقدی به تعداد مقاله و منتشر کردن آنها ندارم چرا که خود من حدود چهارصد مقاله به چاپ رسانده ام.این موضوع جزء وظایف دانشگاهی ما بود اما سوال من اینجاست که این مقاله ها چه سودی برای این مملکت دارد؟ در کشورهای توسعه یافته، امور براساس مقررات و برنامه است. هر موسسه آموزش عالی و دانشگاهی مقررات و برنامه خاصی دارد و می داند که براساس برنامه های تدوین شده، بایستی کدام قسمت از نیاز های کشور خود را مرتفع نمایند. در مقابل وضعیت ما به چه ترتیب است؟آیا وزارت علوم در کشور ما برنامه خاصی برای رفع و رجوع مسائل و مشکلاتی که قابل مرتفع شدن از طریق آموزش عالی است، دارد؟آیا ما از خود می پرسیم که ما می خواهیم چه کار کنیم؟ و با چه علمی؟ با این تفاسیر من اصلاً موافق جذب دانشجوی خارجی نیستم.
پیش از به روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد، تنها، هفتاد دانشگاه غیر انتفاعی در سطح کشور مشغول به فعالیت بود اما هم اکنون این رقم به حدود سیصد و هفتاد رسیده است. دولت خود در مقابل این حجم عظیم که هر کدام مشکلات و مسائل خاص خود را دارند، درمانده است. از طرفی هم، این موسسات دیگر مشتری ندارند و همگی در آستانه بحران و سقوط هستند. برخی از این دانشگاه ها حتی در پرداخت حقوق ماهیانه کارمندان خود نیز با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند.

کارایی : آقای دکتر یک تجربه موفق در زمینه جذب دانشجویان خارجی کشور ترکیه است، از طرفی همانگونه که فرمودید صاحبان صنایع عظیم نیز در حوزه آموزش عالی در آن کشور سرمایه گذاری های کلانی انجام می دهند. فکر می کنید دلیل موفقیت این کشور در دهه های اخیر در زمینه جذب دانشجویان خارجی که برخی از آنان از بهترین دانشگاه های کشورهای همسایه هستند، چیست؟

جذب دانشجوی خارجی تنها اضافه کردن مساله ای جدید است

تجلی : دوباره بر می گردم به بحثی که پیشتر نیز طرح کردم. ما نه تنها برنامه نداریم بلکه جذبه هم نداریم. از طرفی ما نیاز بازار را نیز آن طور که باید و شاید نفهمیده ایم. متاسفانه در کشورما مدرک گرایی رواج پیدا کرده است به گونه ای که معیار ازدواج و استخدام صرفاً مدرک است. اگر ما برنامه داشتیم که هر قشر با هر میزان سطح تحصیلات، به راحتی و سهولت می توانست صاحب شغل شود و گذران زندگی کند، مدرک گرایی به گونه ای که هم اکنون شاهد آنیم، به وجود نمی آمد. این همه مدرک به چه کار ما می آید، چه لزومی دارد این همه دکترا در سطح کشور داشته باشیم؟ به نظر من برنامه ریزی علمی برای یک کشور به اندازه برنامه ریزی اقتصادی حیاتی و با اهمیت است.
برای درک تفاوت ها، بایستی مثلاً تفاوت در قدرت تصمیم گیری و اراده در اساتید در کشور ما و کشورهای توسعه یافته را مورد توجه قرار دهیم. اینکه از یک آزمایشگاه در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته چگونه پشتیبانی مالی صورت می گیرد و اینکه ارزش اجتماعی و میزان اختیار عمل برای فردی که با مدرک دکتری در یک موسسه آموزش عالی در کشورهای توسعه یافته فعالیت می کند به چه میزان است؟
مسلما این ها، مواردی جذابیت زا و جذبه دار است. ما اینجا برای افراد با استعداد هم برنامه ریزی درست و مشخصی نداریم.اصلاً برای سنجیدن میزان رضایت اعضای هیات می توان به برخی از این افراد مراجعه کرد و به طور مستقیم میزان رضایت آنان را سنجید.
با این تفاسیر راهکار جذب دانشجوی خارجی تا چه اندازه می تواند راهگشا باشد و اینکه اساساً در صورت وقوع این امر، این موسسات چقدر توان جذب دانشجوی خارجی خواهند داشت؟ در این زمینه چرا به پردیس ها توجه نمی کنید. پردیس هایی که با فلسفه جذب دانشجوی خارجی در مناطق آزاد تشکیل یافتند، اصلاً موفق نشدند هیچ فرد علاقه مند به تحصیلی را از کشورهای هم مرز خود جذب کنند. نمود عدم موفقیت این پردیس ها، انتقال آنان به جنب دانشگاه های مادری است که پردیس ها از آن زاده شده اند. اعضای هیات علمی این پردیس ها به جای تدریس در مناطق آزاد در فاصله چندین صد متری دانشگاه ها اصلی، حق التدریسی معادل سه برابر حق التدریس در مناطق آزاد دریافت می کنند!
دولت در کنترل این مسائل مساله دارد و درمانده است، حال راهکار جذب دانشجوی خارجی در این مقطع زمانی اصلاً چه میزان می تواند کارساز باشد؟ با آمدن آنان چه مشکلی حل می شود و چه چیزی قرار است تغییر یابد؟
در نهایت اگر قرار باشد گامی برداریم که پشت بند آن اندیشه و تفکر باشد، و گامی رو به جلو برای ما و کشورمان باشد، من با آن موافق خواهم بود اما در وضعیت فعلی به نظر من راهکار جذب دانشجو از کشورهای همسایه هیچ توجیهی ندارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.