تبریز رشک چین است

0 ۵۱۳
تبریز جایی برای زیستن…. نگاهی به شرایط زیست در تبریز از منظر جغرافیائی
بهروز صراف: عضو هیات علمی دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی- دانشگاه تبریز

آیا تبریز جای مناسبی برای زیستن است؟ اگر این سوال از یک تبریزی پرسیده شود، بی‌درنگ و بی هیچ تأملی به این سوال پاسخ مثبت خواهد داد و بعد با اندکی غیظ و تعصب بیشتر، بر مثبت بودن پاسخ سوال تاکید خواهد نمود و اگر آن تبریزی کمی هم به طنز علاقه‌مند باشد خواهد گفت «اصفهان نصف جهان، اگر نباشد تبریز »… ولی اگر قرار باشد جواب این سوال را با دلیل و منطق داد؛ آنگاه به جای تعصب، بایستی اندکی تأمل ورزید و از زوایایی چند به این موضوع نگریست.
اگر تبریز جای زیستن است چرا تبریزیان اصیل در تهران، مشهد، تورنتو و نیویورک سکونت دارند و در دوبی، برلین، فرانکفورت و استانبول سرمایه گذاری می نمایند؟ چرا سرمایه‌ی سرمایه‌داران تبریز، چرخ کارخانه ها و کارگاه های تولیدی تبریز را نمی چرخاند و برای فرزندان این سرزمین شغل تولید نمی کنند؟ و چرا نخبگان و فرهیختگان تبریز با همه علاقه و عشق خود به شهرشان، برای رشد و پیشرفت بیشتر خود، سکونت در شهرهای دیگر داخلی و خارجی را ترجیح می دهند؟ اگر شهر اولین ها در ابداعات و نوآوری ها، جای مطلوبی برای زیستن است پس نباید به داشتن بدترین ترافیک و بالاترین میزان آلودگی هوا، شهره باشد و یا از نظر دارا بودن پائین ترین سرانه فضاهای سبز و یا ورزشی در بین کلان شهرهای ایران، جایگاه نامناسبی به خود اختصاص دهد.اگر تبریز جای زیبایی برای زیستن است، قطب های جدید حاشیه نشین در محدوده‌ی آن، چه معنایی دارند و چرا فضای مرکزی داخلی شهر نیز در روندی مداوم چهره حاشیه را به خودمی گیرد؟ آیا زیبنده است که 600هزار نفر از جمعیت حدود یک میلیون و هفتصد هزارنفری این شهر را جمعیت حاشیه نشین و 2/3از مساحت مناطق آن را مناطق فرسوده و حاشیه نشین تشکیل دهند.و چرا باید در مجاورت این شهر؛ اکوسیستم منحصر به فرد و قطب توریستی شمالغرب ایران یعنی دریاچه ارومیه وضعیت بسیار بغرنجی داشته و ریزگردهای حاصل از آن، چشم انداز زندگی مردم شهر را به مخاطره اندازد.
لطفاً، قضاوت نکنید و اجازه دهید با همان صبر و تأمل به موضوع بیندیشیم و در ارزیابی مباحث و پردازش موضوع به بررسی بستر جغرافیائی و تاریخی بپردازیم.
وقتی از بعد جغرافیایی و سرزمینی به تبریز بنگریم و عوامل اصلی تشکیل دهنده محیط جغرافیایی یک شهر اعم از موقعیت ریاضی و مختصات جغرافیائی، شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی و زمین‌شناسی آن – را مطالعه نماییم، ملاحظه خواهیم نمود که تبریز از نظر وزش بادهای خنک، چشم انداز دامنه ای کوهستانی و باغات سرسبز اطراف در بهترین شرایط و حالات می‌باشد. وجود شهرهای صنعتی و قطب‌های کشاورزی در بطن سرزمین‌های کویری و گسترش شهرهای چند ده‌میلیونی در کمربند مناطق زلزله خیز در جنوب شرق آسیا مانند شهرهای کشور ژاپن؛ بیانگر نقش و جایگاه انسان ،تکنولوژی، فرهنگ و مدیریت در رشد، توسعه و پیشرفت بوده و نمی‌توان متغیرهای طبیعی، مثلاً اندکی باران کمتر را دلیل، بهانه و دستمایه عدم رشد شهرهایی مثل تبریز دانست. با این وصف ویژگی‌های جغرافیایی و شرایط اقلیمی و زمین شناسی تبریز مشکلات اساسی امروز را نمایندگی نمی کند. برعکس مطالعه تاریخ و گذشته‌ی مکان جغرافیائی تبریز، نشان دهنده امتیازات قابل توجهی است که بسیاری شهرهای توسعه یافته دنیا نیز از آن ها بی بهره اند. حفاری‌ها و فعالیت‌های باستان شناسی در محدوده‌ی مسجد کبود و چهارراه بهشتی (منصور سابق) که در سال 1378صورت گرفته نیز ثابت می‌کند که محدوده ای که تبریز در آن واقع شده در 1500سال قبل از میلاد محل تمدن و سکونت انسان های نخستین بوده و به نظر می رسد که این امر جز به دلیل وجود آب و مساعد بودن شرایط زیست محیطی به وجود نیامده است (شهر من تبریز ،تألیف استاد بهروز خاماچی ص .)33
از دیگر شاخص ها ی برتری و ویژگی های برجسته تبریز از نظر موقعیت جغرافیایی. استقرار در مسیر جاده تمدن و تجارت جهانی است. از گذشته‌ی دور، تبریز یگانه راه مناسب بین مشرق (امتداد کرانه های خزر و بنادر انزلی و آستارا) و غرب (امتداد طرابوزان .ارضروم بازرگان و خوی)و شمال (امتداد تفلیس و ایروان ) با جنوب و نواحی مرکزی ایران از جمله اصفهان و تهران می باشد. این خطوط مواصلاتی نه تنها باعث رونق گرفتن کسب و کار، دادوستد و صادرات و واردات بین ایران و اروپا می‌شد بلکه شهر تبریز مبدأ ورود اندیشه، تکنیک و فرهنگ دنیای غرب به داخل ایران شده و همین امر در کنار پرورش مردانی بزرگ و رادمردانی اندیشمند، این شهر را به بستر تحولات و ظهور و بروز جنبش ها و نهضت ها در طول تاریخ بدل نموده است.
شک کردن به این که تبریز جایی خوب برای زیستن است. بی احترامی به حریم زادگاه بزرگ‌مردانی است که تمامی هستی‌شان را در راه رشد و توسعه علم، فرهنگ و تکنولوژی شهر و دیارشان گذاشته و در این راه فداکاری ها و جان‌فشانی های بسیار نشان داده اند. چنین شکی بی احترامی آشکار به مجاهدت‌های ستارخان، باقرخان، حسین باغبان و تلاش و فداکاری‌های امثال حاج رسول صدقیانی،حاج علی دواچی، کربلایی علی مسیو و دیگر پیشگامان آزادی خواهی و تجددطلبی در ایران است. تردید به امکان زندگی خوب در تبریز، نادیده انگاشتن پیشرو بودن این شهر در بنیان‌گذاری مدرسه به سبک جدید توسط والامقامان میرزاحسن رشدیه و جبار باغچه‌بان وبی توجهی به پروراندن بزرگانی همچون ابوالحسن خان اقبال آذر، پروین اعتصامی، شهریار ملک سخن، دکتر سید محمد حسین مبین و…… می باشد.
در مجموع می توان اذعان داشت که از نظر جغرافیایی و بستر طبیعی و همچنین از دیدگاه تاریخی و سوابق تلاش های اجتماعی، شهر تبریز علاوه بر این که مشکلی برای زیستن نداشته، بلکه همچنان امتیازات درخشانی را نیز به این لحاظ داراست. آری، مشکلات و مباحث طرح شده در آغاز این نوشته زیبنده تبریز نیست، اما جملگی شان مسائلی مدیریتی هستند که می توانند با برنامه ریزی، تلاش و کوشش همه ما و لطف ذاتی الهی مقطعی بوده و رفع شوند. چنین مشکلاتی در غالب شهرها و کلان شهرهای ایران وجود دارند. شهرهای بزرگ جهان سوم مثل مکزیکوسیتی و ریودوژانیرو و همچنین کلان شهرهایی همانند تهران و مشهد مشکلات ترافیک و حاشیه نشینی را خیلی شدیدتر از تبریز تجربه می کنند. مگر شهر اصفهان از سالها پیش با مشکل ترافیک، ریزگردها و خشکی زاینده رود مواجه نیست؟ آنچه که مهم است عزم، برنامه ریزی و سعی درجهت رفع آن هاست.
واقعیت این است که نمی توان یک شهر جهان سوم را با شهرهای پیشرفته دنیای غرب مقایسه نمود. تبریز را نباید با برلین و فرانکفورت مقایسه کرد. به طور مسلم آن شهرها نیز در دوران گذار و در طی بستر تکاملی خود، از مشکلات این چنینی رنج برده‌اند. این موضوع در حوزه های دیگر نیز تا حدودی صادق است.
«بیماری هلندی» که امروز به اذعان بسیاری از کارشناسان، اقتصاد کشورمان را به خود مبتلا ساخته است، در دهه 50در پایتخت‌های کشورهای اروپائی متولد شده است. آلودگی رودخانه های دانوب. تایمز و راین در قلب کشورهای اروپائی رخ داده اند و آلودگی های صنعتی و باران‌های اسیدی به عنوان تهدیدات محیط زیستی، مهاجرت دسته جمعی مردم از کشورهای اروپائی به ایالات متحده آمریکا در طی جنگ جهانی، از جمله رنج ها و مصائب طولانی مدت شهرهای کشورهای پیشرفته اروپائی بوده اند. آری، شاید آن ها دوران های تدبیر و امید طولانی را سپری کرده اند تا نهایتاً با گذشت سال ها و دهه‌ها و با مشارکت فعالانه مردم در قالب انجمن‌ها و تشکل‌های مردمی، علمی و اجتماعی و با تاکید بر نیروی انسانی توانمند خود و همچنین به مدد سرمایه‌ی سرمایه گذاران شان به آرامش نسبی امروزشان دست یافته اند. بر این اساس اندیشمندان، سرمایه گذاران، مدیران و شهروندان جوان و با تجربه شهر تبریز نیز می‌توانند با هم اندیشی، اتحاد و اتفاق خود به عظمت تاریخی شهرخود نائل گردند. بدون شک استفاده از تجربیات شهرها و کشورهای توسعه یافته در این رهگذر مفید خواهد بود. خوشبختانه در یکی دو سال اخیر تبریز از نظر دستیابی به شاخص های توسعه‌ی سازمان ملل در رأس شهرهای ایران و خاورمیانه قرار گرفته و امید است با عنایت الهی به مرحله ای برسد که بتوان بار دیگر این بیت حضرت مولانا را برای تبریز تکرار نمود :
شمس فخر دین است                          تبریز رشک چین است

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.