تشکیل اتاق فکر برای آقای استاندار

0 ۱۹۷
گفتگو با دکتر سید باقر شریف‌زاده رئیس انجمن مدیران صنایع آذربایجان شرقی

در ارتباط با صنعت آذربایجان و موانع پیش روی آن با رئیس انجمن مدیران صنایع استان آذربایجان شرقی به گفتگو می‌‌نشینیم. سید باقر شریف‌زاده که این روزها در قامت مدیری صنعتی با لباس علم خود را می‌‌شناساند، شاید جزو کسانی باشد که از زمان شروع جدی کسب‌و‌کار خود، وارد تشکل‌های صنعتی شد. او جزو جوانترین اعضای هیات مدیره‌ی تشکل‌ها بوده و این روند را در بیست سال گذشته ادامه داده است. از او با دغدغه‌های کسب‌وکار در استان صحبت کردیم.
گفتگو: جعفر محرم پور

کارایی : تبریز را شهر اولین‌ها و آذربایجان را پیشگام و پیشرو می‌‌دانیم. این نقش طی چند دهه‌ی اخیر کمرنگ شده است. زمانی ما با راه‌اندازی ماشین‌سازی تبریز و به تبع آن مجموعه‌های دیگر، صنعت مدرن را در کشور نهادینه کردیم. از نگاه شما به عنوان یک فعال در نهادهای مدنی صنعتی، چرا این نقش به مرور کمرنگ شد و چه عواملی در این افت جایگاه نقش اساسی را ایفا می‌کنند؟
سید باقر شریف‌زاده : به نظر بنده، درست است که آذربایجان زمانی پیشتاز توسعه (بالاخص توسعه‌ی صنعتی) در کشور بود، ولی آن توسعه درون‌زا نبود، بلکه وارداتی و برون‌زا بود. ما زمانی ماشین‌سازی، تراکتورسازی، پمپیران و… را به تبریز می‌آوریم و در سطح خوبی به عنوان قطب صنعتی مطرح می‌شویم اما به نظر من سه پارامتر اصلی عامل رسیدن ما از جایگاه سابق به اینجاست: اول عوامل فرهنگی، دوم عوامل برون بنگاهی و سوم موارد درون بنگاهی است.
در مقوله‌ی فرهنگ، اساسا باید بدانیم که توسعه باید از درون ایجاد شود و خواست عمومی‌ در جامعه برای آن وجود داشته باشد. توسعه به مانند یک نیم‌خط است که از نقطه‌ای شروع می‌شود و باید ادامه یابد. اگر نتوانیم مسیر این نیم‌خط را ادامه دهیم، به خطی بسته خواهیم خورد و متوقف خواهیم شد. برای حرکت رو به جلو، باید از درون جامعه درخواست توسعه وجود داشته باشد.
به طور مثال اگر تخم‌مرغ از درون بشکند، یک توسعه‌ی درون‌زا ایجاد شده و با زاد و ولد همراه خواهد بود. اما این تخم‌مرغ اگر از بیرون بشکند این یک نابودی است. اگر توسعه‌ درون‌زا باشد و بستر آماده باشد، به یک حرکت تبدیل می‌شود و همراه با زاد و ولد بیشتر خواهد بود، اما اگر توسعه وارداتی باشد، اینگونه نخواهد شد.
اگر مروری بر روند شکل گرفته در منطقه داشته باشیم در دوران انقلاب اسلامی و پیش از آن اگر توسعه‌ای شکل گرفته، اکثرا وارداتی است و در آن زمان بستر فرهنگی، فنی و مسائل درون‌بنگاهی و برون‌بنگاهی آماده نیست. فضای کسب و کار فراهم نیست و چشم‌انداز قوی وجود ندارد. البته جا دارد از کسانی که در آن روزها آن کارهای بزرگ را انجام دادند قدردانی کنیم. اما در درون جامعه، ساختارهای مورد نیاز برای ادامه‌ی حرکت توسعه‌ای وجود نداشت. به این خاطر در مقطعی توسعه به وجود می‌آید و در مقطعی دیگر انقلاب می‌کنیم و بحث‌های خود‌اتکایی و خودکفایی را نیز به این بحث می‌افزاییم.
اینکه بگوییم باید خوداتکا باشیم مهم است، ولی شاید لازم باشد روزی واردات انجام دهیم و روزی دیگر از امکانات داخلی استفاده کنیم. به طور مثال شما یک تولیدکننده‌ی تلفن همراه هستید، اگر بخواهید یک دیود را وارد کنید، قیمت تمام‌شده‌اش تنها 20 تومان است، اما اگر بخواهید آن را تولید کنید، به عدد بزرگی می‌رسید که به صرفه نیست. اینکه من فناوری تولید دیود را بدانم و اگر روزی مرزها بسته شد و دیودی وارد نشد، بتوانم خودم آن را تولید کنم مهم است، اما اینکه من بر روی خود گوشی تلفن همراه و روی فناوری‌ها و مدل‌های جدید آن کار کنم، مهم‌تر است. اما اگر رسالت اصلی‌ام را فراموش و تمام توانم را روی تولید دیود و قطعات مشابه صرف کنم، از کار اصلی باز خواهم ماند.
ببینید باید توسعه از درون جامعه خواسته شود. مثلا امروز ما نمی‌‌دانیم مزیت صادراتی ما چیست! ما ماشین‌ساز هستیم؟ تراکتورساز هستیم؟ صادرکننده‌ی خشکبار و میوه‌جات هستیم؟ صادرکننده‌ی هندوانه هستیم؟ صادرکننده‌ی مبلمان هستیم؟ کدام یک مزیت صادراتی ماست؟ هر چهار طرف ژاپن با دریا محصور شده است، کی و کجا دیده و شنیده‌اید که ژاپن بخواهد بر روی محصولات دریایی کار کند؟ چون به این نتیجه رسیده است که در این زمینه مزیت رقابتی و ارزش افزوده‌ی کافی ندارد.
در زمینه‌ی توسعه باید ببینیم آیا به صنعت هم چنین نگرشی داشته‌ایم؟ چون متاسفانه ما دلارهای نفتی داریم و دولت‌هایی که در گذشته روی کار بوده‌اند هیچ‌گاه صنعت را به عنوان محور توسعه‌ی کشور ندیده‌اند و به همین دلیل است که ما از درون نمی‌خواهیم به توسعه‌ی صنعتی دست پیدا کنیم. هر وقت فروش نفت رونق یافته، واردات نیز رونق یافته و صادرات و واحدهای تولیدی به فراموشی سپرده شده است. هر وقتهم کمی مشکلی بوده مانند دوران جنگ، صنعت ما شکوفا شده است. پشتیبانی دوران جنگ توسط صنعت بود و روزانه 10 هزار خمپاره‌ی 81 از تبریز راهی جبهه‌ها می‌شد. در صورتی که آن زمان تکنولوژی ساخت خمپاره را نه می‌دانستیم و نه می‌خواستیم. خیلی از صنایع و صنعتگران بزرگ امروز از آن زمان تجربه‌اندوزی کرده و امروز موفق هستند.
بحث بعدی نقش عوامل برون‌بنگاهی در این داستان است. در این بحث با فضای کسب‌وکار و اثرات اقتصاد کلان و خردی که در جامعه و صنعت ما تاثیر می‌گذارد، مواجه می‌شویم. سیاست‌گذاری‌های دولت که تاثیری مستقیم در صنعت می‌‌گذارد و در این اواخر بحث تحریم و حذف یارانه‌های انرژی عواملی است که در بنگاه‌های ما تاثیر منفی گذاشته و روز به روز آن‌ها را به سوی زوال می‌کشاند.
علیرغم وجود اصل 44، واحدهای صنعتی بزرگ آذربایجان که برای داشتن آنها ژست می‌گیریم، دولتی نگه داشته شدند و مدیران پروازی آمدند و در اینجا مدیریت کرده و رفتند و چون مدیران پروازی خود را موقتی دیدند، درون بنگاه به توسعه‌ی محصول فکر نکردند و برنامه‌ی بلند مدت تعریف نکردند. برای مثال شرکت ماشین‌سازی تبریز تازه بعد از سال‌ها بر روی تولید ماشین‌های CNC کار می‌‌کند، در صورتی که اگر ماشین‌سازی تبریز از بخش دولتی خارج می‌شد به موقع این محصولات جدید را تولید می‌کرد و به بازار جهانی متصل می‌شد. روزی می‌بینید مسئولان دولتی از یک منطقه‌ی خاص هستند و مدیرعامل یک شرکت دولتی خاص از همان منطقه است و صنعت خودروسازی یک شبه به کویر کوچ می‌کند! این‌ها عوامل برون بنگاهی قضیه است که دقیقاً در روند توسعه تاثیر می‌ گذارد.
بحث سوم عوامل درون بنگاهی است. باید مدیرانی داشته باشیم که با علم روز آشنا بوده و به مدیریت صنعتی، به توسعه محصول اعتقاد داشته باشند. نوآوری و تعریف چشم‌انداز توسعه برای سازمان داشته باشند و با تعیین بازارهای هدف و با افزایش بهره‌وری و استفاده از تکنولوژی روز بتوانند بنگاه اقتصادی تحت مدیریت‌شان را به تعالی برسانند.

یک بانک بخشی از سرمایه‌اش را که حدودا 15 درصد است، از محل سپرده‌های قرض‌الحسنه تامین می‌کند که بانک به این سپرده‌ها هیچ سودی پرداخت نمی‌کند. بخشی دیگر از سرمایه‌اش را از حساب‌های جاری تامین می‌کند که افراد حقیقی و حقوقی بدون اینکه ریالی سود از بانک بگیرند، نزد بانک‌ها برای ادای دین سپرده‌اند که حدود 30 درصد سرمایه‌ی بانک‌ها نیز از این نوع سپرده‌هاست. حدود 30 درصد دیگر از سرمایه‌ی بانک‌ها هم در قالب ضمانت‌نامه‌های بانکی برای سیستم بازرگانی و صنعتی کشور، تامین می‌شود.

کارایی : از بعد برون‌بنگاهی می‌توان نداشتن استراتژی توسعه‌ی صنعتی و یا عدم اجرای آن را نیز مورد توجه قرار داد. به نظر شما داشتن ‌نفتی که اشاره کردید و عادت به دلارهای حاصل از فروش آن، ما را از تولید و داشتن استراتژی صنعتی بی نیاز کرده است؟ در این ارتباط نداشتن و یا عدم اولویت نفت برای ژاپن، ترکیه ، مالزی و… در حوزه‌ی اقتصاد موثر بوده است؟
سید باقر شریف‌زاده : متاسفانه فضای تنگی برای کار و تولید وجود دارد. از یک طرف تحریم‌ها هستند و از طرف دیگر صنعت‌محور نیستیم و استراتژی مشخصی برای توسعه‌ی صنعتی کشور وجود ندارد و آینده‌ی روشنی پیش روی تولیدکنندگان نیست. در دولت گذشته، در عرض 3 ماه 72 بخشنامه‌ی صادراتی ابلاغ شد. به همین دلیل است که در فضای کسب‌وکار از رتبه‌ی 78 به رتبه‌ی 140 رسیده‌ایم! و همین‌ها است که باعث می‌شود من مدیر صنعتی، نتوانم چشم‌اندازی برای آینده ترسیم کنم. باز هم می‌گویم باید استراتژی صنعتی کشور تدوین شود و پول نفت در سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و زیرساخت‌های اساسی مصرف شود و ارتزاق مردم از صنعت و تولید باشد، نه پول مستقیم نفت. در کشور ما به دلیل سهل‌الوصول بودن پول نفت، متاسفانه عکس این کار عمل می‌شود.
داستان ترکیه با مالزی متفاوت است. ما ترکیه را در تراز برزیل می‌بینیم. آنها سمت و سو و برنامه‌ریزی مشخصی برای خود تعریف کردند و طبق این برنامه‌ریزی به جلو حرکت کردند و خیلی هم خوب جلو رفته‌اند. ترکیه‌ای که زمانی فقط منابع مالی‌اش از توریسم تامین می‌شد، حالا چشم به صادرات 500 میلیارد دلاری در سال 2020 دارد؛ آقای اردوغان به این موضوع اشاره کرده است.
در مالزی و کشورهای شرق آسیا، رشد متوازنی وجود دارد که این ناشی از برنامه‌ریزی نیست و واقعا نقش ژاپن در این میان غیر قابل چشم‌پوشی است. فلسفه‌ی ژاپن این است تکنولوژی‌های خود را در اختیار همسایه‌هایش قرار می‌‌دهد تا آنها هم رشد کنند. برای مثال محصولات صوتی و تصویری سونی زمانی فقط در ژاپن تولید می‌‌شد، مدتی بعد در مالزی، تایلند و سنگاپور هم با تعریف بازار مشترک تولید شد.
آقای «ماهاتیر محمد» زمانی روی هدایای خود به سایر کشورها عدد 2020 را ثبت می‌کرد. معلوم بود که چشم‌انداز سال 2020 برای این کشور تعریف شده است و چون این کشورها نفتی نداشته‌اند و دولت جیب همیشه پر از دلار نداشته است، استراتژی توسعه‌ی صنعتی کشورشان را تعریف و بر اساس آن حرکت کردند.
به نظر من، هر واحد تولیدی یک چاه نفت است. شما کجا را می‌توانید پیدا کنید که 500 نفر در آن کار کنند، صادرات و واردات خودش را انجام دهد و به دولت هزینه و زحمتی را تحمیل نکند و مالیات 25 درصدی هم به دولت بدهد!

کارایی : بسیاری اعتقاد دارند این مسئله‌ی برون‌ بنگاهی را در منطقه‌ی آذربایجان بسیار خاص‌تر داریم. برای مثال مطرح می‌کنند که بخش خصوصی به دلیل سرمایه‌گذاری‌های اندک دولت، جور او را کشیده است و آنچه آذربایجان را در عرصه‌ی رقابت نگاه داشته است، همت بخش خصوصی است. این برداشت از چه مسائلی نشات می‌گیرد؟
سید باقر شریف‌زاده : این همان چیزی است که دکتر جبارزاده از آقای روحانی خواسته که به «آذربایجان‌هراسی» پایان داده شود. آذربایجان همیشه در مرز بوده و سابقا جنگ‌های بین ایران با شوروی و عثمانی از این طریق صورت پذیرفته است. در نتیجه همیشه در دولت‌های قبل و بعد از انقلاب نگرانی وجود داشته است. زمانی جاده‌ی تبریز به جلفا را آسفالت نکرده‌اند که مبادا وقتی شوروی حمله می‌‌کند به راحتی به مرکز برسد! چون آذربایجان مهد سیاست، مشروطه و انقلاب بوده است، باعث شده دولت در آذربایجان محتاطانه عمل کند.
بخش خصوصی آذربایجان غیرتمند است و تعصب خاصی به سرزمینش دارد. مثلا بنده به عنوان یک تولیدکننده، علی‌رغم همه‌ی امکاناتی که در تهران دارم، ولی برای خودم افت می‌دانم که به عنوان مدیر یک واحد صنعتی موفق در تهران زندگی کنم. اصلا غرور ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. بخش خصوصی همت بزرگی برای توسعه‌ی استان دارد و اگر مسئولان این عرق ملی را با مدیریت بهینه بتوانند به یک سرمایه‌گذاری عظیم تبدیل کنند، حرکت بزرگی در منطقه شکل خواهد گرفت. ببینید در زمان زلزله‌ی سال گذشته، استاندار وقت آقای دکتر بیگی در تهران همایشی برای جذب کمک برای مناطق زلزله‌زده برگزار می‌کند و تمام آذری‌های مقیم دنیا می‌آیند و میلیاردها تومان به مناطق زلزله‌زده کمک می‌کنند. خیلی جالب و لذت بخش است که آذری‌های مقیم اتریش می‌آیند و در مناطق زلزله‌زده مدرسه درست می‌کنند.
همچنین در کنار این مسائل ابزار کار در آذربایجان به خوبی فراهم است. وجود دانشگاه‌ها و نیروی کار متخصص و متعهد و نیروهای ماهر کاری، سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری در اینجا راغب می‌کنند.

کارایی : شاید اگر در داستان معضلات برون‌بنگاهی یک آمار از واحدهای صنعتی منطقه گرفته شود، ارتباط با بانک‌ها و تاثیر منفی هدفمندی یارانه‌ها به عنوان مشکلات اصلی مطرح شود. به عنوان رئیس یکی از تشکل‌های صنعتی، تاثیر این عوامل بیرونی بر اقتصاد بنگاه‌های صنعتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سید باقر شریف‌زاده : با تاثیر این دو موضوع در وضعیت فعلی صنایع با شما موافق هستم. هدفمندسازی یارانه‌ها تصمیم خوبی است اما راه آن توزیع پول در جامعه نیست. ما مخالف نحوه‌ی اجرای کنونی این قانون هستیم؛ یارانه باید به تولید پرداخت می‌شد. ما در ایران 30 درصد حق بیمه پرداخت می‌ کنیم در حالی که این رقم در کره جنوبی 15 درصد است که 5 درصد آن هم توسط دولت یارانه پرداخت می‌شود.
پرداخت یارانه به تولید در کره جنوبی، جنبش کار را در این کشور ایجاد کرد و آحاد جامعه را به کار کردن وادار کرد. در نتیجه، رشد بیکاری در این کشور به نزدیک صفر رسید و نتیجه‌ی اشاعه‌ی فرهنگ کار در جامعه‌ی کره‌ی جنوبی همین شده است که می‌ بینیم.
ما درست بر عکس این کار را انجام دادیم و یارانه را از درب منازل به مردم پرداخت کردیم! وقتی کارگری به دلایل موجه هم از کار اخراج می‌شود به وی بیمه‌ی بیکاری تعلق می‌گیرد و بعد هم به کارهای صوری می‌پردازد. توزیع یارانه به این صورت عملا انگیزه‌ی کار را از مردم می‌گیرد و کارکنان را هم در کار خودشان سست می‌‌کند. در هدفمندی یارانه در این سال‌ها 700 میلیارد دلار را نفله کردیم و حالا دولت در مخمصه گیر کرده است که یارانه را از کجا تامین کند.
در مورد بانک‌ها داستان خیلی متفاوت‌تر است. برای نشان دادن تاثیر این بحث کافی است نحوه‌ی جذب سرمایه‌ی بانک‌ها را با هم مرور کنیم. یک بانک بخشی از سرمایه‌اش را که حدودا 15 درصد است، از محل سپرده‌های قرض‌الحسنه تامین می‌کند که بانک به این سپرده‌ها هیچ سودی پرداخت نمی‌کند. بخشی دیگر از سرمایه‌اش را از حساب‌های جاری تامین می‌کند که افراد حقیقی و حقوقی بدون اینکه ریالی سود از بانک بگیرند، نزد بانک‌ها برای ادای دین سپرده‌اند که حدود 30 درصد سرمایه‌ی بانک‌ها نیز از این نوع سپرده‌هاست. حدود 30 درصد دیگر از سرمایه‌ی بانک‌ها هم در قالب ضمانت‌نامه‌های بانکی برای سیستم بازرگانی و صنعتی کشور، تامین می‌شود. مثلا بنده با شرکت نفت قرارداد دارم و بانک (x) پول مرا بلوکه می‌کند و این پول تا انجام تعهدات من به شرکت نفت در اختیار بانک مزبور به رایگان قرار می‌گیرد و بانک از بنده بخاطر این ضمانت، سود هم دریافت می‌کند! حدود بیست درصد دیگر از سپرده‌ها در قالب دستگاه ATM و دستگاه‌های پُز است که بانک‌ها هیچ سودی به این سپرده‌ها پرداخت نمی‌کنند، ولی پول مردم در حساب بانک می‌خوابد. حال درصد ناچیزی از سپرده‌ها می‌ماند که بانک به آن سود پرداخت می‌کند. تمام بانک‌ها این درصد ناچیز را پیراهن عثمان کرده‌اند و به صنایع ما وام را با سود 25 درصدی پرداخت می‌کنند. رانت بانک‌ها از محل سپرده‌های مردم بسیار قابل توجه است. نتیجه‌ی چنین سیستمی‌ این شده است که تمام ساختمان‌های لوکس و گران قیمت شهرها متعلق به بانک‌هاست!
بانک‌ها می‌گویند که ما در حال ورشکستگی هستیم. اگر بانکداری سودآور نیست، چرا بانک‌ها و موسسات مالی این قدر قارچ وار رشد کرده‌اند؟ پس چرا صنعت و تجارت ما چنین رشدی نداشته است؟ بانک‌هایی که ادعا می‌کنند زیان می‌دهند، کافی است تعدادی از ساختمان‌های لوکس دو نبش‌شان را بفروشند تا همه‌ی زیان شعب استانی و کشوری‌شان را جبران کنند! بهره‌وری سیستم بانکی هم پایین است. فشار بانک‌ها روی صنایع بسیار شکننده است؛ مثلا بانک از صنعت ریخته‌گری 30 درصد سود می‌گیرد. سیاست‌های غلط دولت، تحریم، تنگی فضای کسب‌وکار باعث زیان‌دهی صنایع و رشد قارچ‌وار موسسات مالی رانت‌خوار شده است.
بانک‌های ایران در راستای تولید نیستند و با این شرایط، نقدینگی لازم برای تولیدکنندگان 20 برابر شده است. ال سی در بانک‌ها گشایش نمی‌شود و بانک‌ها با این شرایط پاتوق رانت برای خود ایجاد کرده‌اند.
بسیار قابل توجه است که یک بانک خصوصی در سال گذشته، 800 میلیارد تومان سود خالص داشته است. در حالی که سود خالص شرکت ذوب آهن 300 میلیارد تومان بوده است؛ فکر می‌کنید سود شرکت تراکتورسازی چقدر است؟

تشکیل اتاق فکر برای آقای استاندار

کارایی : یکی از دیگر عوامل موثر در وضعیت فعلی صنعت، تحریم و محدودیت‌های حاصل از آن بوده است، عاملی برون بنگاهی. با توجه به توافق‌نامه‌های صورت گرفته، چشم‌انداز پیش رو احتمالا کاهش روند تحریم‌ها خواهد بود. با این روند چه اتفاقی برای صنعت کشور و منطقه خواهد افتاد؟
سید باقر شریف‌زاده : واقعا در 10 سال گذشته مقاومتی که ملت ایران کرد، قابل ستایش است و حالا دنیا این حق ما را به رسمیت شناخت. طبیعتا محدودیت‌هایی که تا امروز داشتیم کمتر خواهد شد و اگر تجارب دوران جنگ و تحریم را با برنامه‌ریزی درست به یک فرصت خوب تبدیل کنیم، فوق‌العاده خواهد بود.
توسعه باید درون‌زا باشد و اگر توسعه‌ی برون‌زا به کمک آن بیاید، یک جهش توسعه‌ای در کشور صورت خواهد گرفت. برای نمونه، مالزی مطرح است که با خواست ملی و تکنولوژی ژاپن به توسعه‌ی مضاعفی دست یافت و الان صاحب شرکت خودروسازی بزرگ پروتون است.
حضور دولت تدبیر و امید و آقای دکتر جبارزده که سابقه 16 سال نمایندگی مجلس را دارند و با نیروها و مسائل استان به خوبی آشنا هستند، امیدوار کننده است. بایستی یک اتاق فکر تشکیل شود، دولت و استاندار محترم از شعارهای روزنامه‌ای پرهیز کند. باید استاندار محترم به اتاق فکر قدرت بدهد و تعامل دولت با دنیا بیشتر شود.

کارایی : یکی از مشکلات در حوزه‌ی درون‌بنگاهی که به دغدغه‌ی مدیران واحدهای صنعتی تبدیل شده، نیروی کار متخصص است. جایگاه ارتباطی صنعت و دانشگاه به شکل بهینه نیست. بسیاری از تولیدکننده‌ها با جذب نیرو در حوزه‌های مختلف دچار مشکل هستند. مشکل از کجاست، دانشگاه محل مناسبی برای تربیت و آموزش نیست یا اینکه…؟
سید باقر شریف‌زاده : متاسفانه دانشگاه‌های ما عمدتا بر روی مدرک‌گرایی متمرکز شده‌اند و دانشگاه‌ها قارچ‌وار توسعه یافته‌اند که این توسعه‌ی بی‌رویه دانشگاه‌ها انتظارات قشر تحصیل‌کرده را بالا برده است. الان نوع کاری که قشر تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی انتظار دارند، در جامعه وجود ندارد و در نتیجه بیکاری قشر تحصیل‌کرده بیشتر از سایر اقشار است.
دانشجویان همزمان با دانشگاه باید وارد صنعت شوند و دانسته‌های خود را محک بزنند. معضلی که به وجود آمده این است که حتی اساتید دانشگاه‌ها هم با صنعت ارتباطی ندارند و در حد تئوری مباحث را به دانشجویان تدریس می‌‌کنند. در صورتی که در رشته‌های پزشکی این طور نیست و آنها از سال سوم وارد محیط کاری بیمارستان می‌شوند. امروز نیازهای آموزشی صنعت از دانشگاه تامین نمی‌شود و دانشجوی متعهدی که بیاید و در داخل واحدهای صنعتی به عنوان یک مهندس به کار تیمی‌ داخل شود و بتواند مفید باشد خیلی نادر است. یکی از معضلات ما این است که در دانشجویان گرایش‌های کارآفرینی و مدیریتی وجود ندارد. حتما باید در جدول دروس دانشجویان، چهار واحد درس کارآفرینی و مدیریتی وجود داشته باشد.
نقیصه‌ی دیگری که در دانشگاه‌های ما وجود دارد این است که آنها صرفا آکادمیک فکر می‌کنند. در ژاپن مدیران واحدهای صنعتی پس از بازنشستگی وارد دانشگاه‌ها می‌شوند و تجربیات خود را در قالب طرح‌های متعدد به دانشجویان منتقل می‌کنند. همچنین اساتید دانشگاه‌های ژاپن ملزم به حضور 10 ساعت در هر هفته در واحدهای صنعتی هستند.
باید فکری به حال دانشجویان بکنیم وگرنه این موضوع در آینده به معضلی بزرگ تبدیل خواهد شد. باید انتظارات پشت میز نشینی دانشجویان به انگیزه‌های کارآفرینی تبدیل شوند. خوشبختانه توافقاتی بین ما و دانشگاه آزاد تبریز انجام شده است، ولی کافی نیست.
شاید بخشی از این مشکلات ارتباط صنعت و دانشگاه هم این است که در تولید ما سود کافی نیست و اگر بخواهیم دانشجویان را به کار راغب کنیم باید سود را در شهرک‌های صنعتی داشته باشیم نه در بازار امیر (بازار طلافروشان) تبریز. در این صورت بعید می‌دانم یک مهندس به کار خرید و فروش بپردازد و در این صورت میلیون‌ها دلار سرمایه از طاقچه‌های منازل به صنعت وارد می‌شود.

کارایی : در پایان اگر نکته‌ای قابل طرح مانده و برای جمع‌بندی گفتگو مدنظر است، بفرمایید؟
سید باقر شریف‌زاده : به اصل 44 قانون اساسی باید توجه ویژه‌ای شود. دولت باید پول نفت را در کارهای زیربنایی هزینه کند و استراتژی توسعه‌ی صنعتی تدوین شود. تنگ‌نظری‌ها را باید برچید؛ برخی تابوها باید برداشته شود و هیچ ایرادی ندارد که یک مدیر با هواپیما و ماشین لوکس تردد کند. به کسانی که صاحب فکر هستند میدان داده شود و فضای کسب و کار با عمل به توصیه‌های کارشناسان و توصیه‌های اتاق فکری که تشکیل خواهد شد، بازتر شود.
توسعه‌ با افراد کاردان و حضور بخش خصوصی اتفاق خواهد افتاد. تا زمانی که از دلارهای نفتی دست برنداشته‌ایم، تا به صنعت و تولید بها نداده‌ایم رشد نخواهیم کرد. اگر بخواهیم و در مسیر درست تلاش کنیم، فقر از این کشور ریشه‌کن می‌شود. در این صورت دین مردم هم پا برجا خواهد ماند. اگر معاش باشد، معاد هم خواهد بود. ما باید ارزش را به «کار محوری» بدهیم نه «ساعت محوری». بنگاه‌های صنعتی را توسعه بدهیم و بنگاه‌های دولتی را کوچک کنیم. بنگاه‌های دولتی هستند که بیشترین بدهی را به بانک‌ها دارند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.