انتخابات اتاق بازرگانی از منظر نخبه گرایی

0 ۲۳۵

بررسی نقش نخبگان و تاثیر آن ها در پویش توسعه جوامع از دیرباز مورد توجه اندیشمندان این حوزه قرار داشته است. این تفکر که جوامع بشری از نیروها و طبقات اجتماعی گوناگون تشکیل شده اند و حکومت می بایست در اختیار گروه های اجتماعی برتر قرار گیرد، حتی در اندیشه های سیاسی فلاسفه باستان و قرون وسطی نیز مطرح شده است.
واژه Elite که درانگلیسی به مفهوم نخبه به کار می رود،از کلمه Eligere به معنای « انتخاب » و یا « انتخاب کردن » مشتق شده است، در مفهوم ابتدایی برای بیان کیفیت کالاهایی به کار برده می شد که دارای مرغوبیت و برتری خاصی نسبت به سایر کالاهای مشابه بوده اند. در قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی، نخبه به گروه هایی از افراد جامعه که جایگاه یا مقام و منزلت سیاسی، اجتماعی و یا روحانی ویژه ای داشتند، یعنی کشیشان والامقام، ماموران عالی رتبه دیوانی، اشراف زادگان و فرماندهان نظامی، اطلاق می شد. گروه نخبه از نظر سلسله مراتب در جامعه از بالاترین موقعیت ها برخوردار بودند و رهبری سیاسی را در اختیار داشتند. منظور از ارزش نخبگی نیز تمامی امتیازاتی بود، که طبقه حاکم یا هیات حاکمه پیش از پیدایش جامعه بورژوازی یا در ابتدای آن از آن ها بهره مند بوده است.
نظریه نخبه گرایی از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در اروپا و ایالات متحده آمریکا در نوشته های سیاسی و اجتماعی محققان با گستردگی مطرح شد و در سال های بین دو جنگ جهانی متاثر از نظرات پاره تو و موسکا، تسری یافت. در منظر نخبه گرایان، گروه نخبه به ویژه گروه نخبه سیاسی به مفهوم گروه های جمعیتی است که یا به صورت مستقیم اعمال قدرت می کنند و یا اینکه تلاش آن ها به نوعی و به نحوی تاثیر تعیین کننده ای بر پویش تصمیم گیری دارد. از این منظر نخبه حاکم یا گروه های حاکم در تشکیلات حکومتی و غیردولتی فی نفسه از گروه های مختلف اجتماعی تشکیل شده اند. نظریه پردازان نخبه گرایی که موسکا و پاره تو جزو مشهورترین آنان هستند، به برتری ذاتی میان افراد جامعه باور دارند و بر نقش شخصیت های فرهمند و ابرمرد معتقدند. همچنین به اعتقاد این افراد تعلق به طبقۀ نخبگان لزوماً ارثی نیست و فرزندان، تمام خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند.

منظر نخبه گرایی

از دیگر اصول باورهای نخبه گرایان، اعتقاد به گردش ادواری نخبگان می باشد، بدین ترتیب که پیوسته نوعی جابجایی نخبگان قدیمی توسط نخبگان جدید صورت می گیرد که از قشرهای پست جامعه هستند. در حالی که این گردش بدون وقفۀ نخبگان تحقق می یابد، نوعی تعادل در سیستم اجتماعی پدیدار می شود و در موقعیتی که این جریان، تحرک فزاینده ای در افکار به وجود می آورد، همزمان باعث دگرگونی اجتماعی می گردد، زیرا گردش نخبگان به دنبال خود، گردش جریان ایده ها را نیز موجب می شود. نظریه ادواری تحول و گردش نخبگان بر این فرض استوار است که آن گروه و دسته از نخبگان که می توانند قدرت را به چنگ آورند، دارای وزنه سنگینی از عناصر شیرصفت هستند و شجاعت حمله به مناسبات پوسیده نظم کهن را دارند و میان شان نوعی عصبیت و همدلی فوق العاده وجود دارد. اما پس از چندی به محض آن که رقبا را از صحنه خارج کردند، خود از درون به نزاع برخاسته و از آنجا که قدرت همواره میل به تمرکز، تک قطبی و انحصاری شدن دارد؛ دورانی از فجایع و تصفیه حساب های خونین میان گروه نخبه تازه به قدرت رسیده شروع می شود و سرانجام به حذف موتلفین می انجامد. آن گاه رخوت و سستی یا تجمل گرایی و روباه صفتی که ناشی از نزدیکی مزدوران به قطب پیروز است، بر آن ها سایه می افکند و شرایط برای تکرار هر چرخش آماده می شود. گروه نخبه ای که در مقابل بحران های داخلی و خارجی احساس ضعف کند، مجبور است برای حفظ قدرت، افرادی را از طبقه محکوم توده ها به دورن خویش بپذیرد که طرفدار اعمال زور باشند و بتوانند به مقابله با تهدیدات درون جامعه ای و بیرونی بپردازند. بدین ترتیب به تدریج گروه جدیدی از نخبگان یعنی نخبگان محافظه کار شکل می گیرد و در نهایت گردش ادواری از نو شروع می شود. البته پاره تو برای تحقق این امر، گردش نخبگان و تحرک آزاد منشانه را شرط اصلی و ضروری می داند و می گوید اصولاً هر فرد برای دستیابی به درجه و مقام اجتماعی در جامعه از شانس مشابه و یکسانی برخوردار است، یعنی شانسی که پاسخگوی مناسب به قابلیت رفتار، کردار و عمل اوست. به اعتقاد پاره تو، وجود تعارض منافع بین طبقات صدرنشین و پایینی، یا حرکت دائمی و متقابل از پایین به بالا و از بالا به پایین کاملاً ملازمت دارد. صدرنشین ها مجبورند برای ادامه حیات خویش از پایین نشینان نیرو بگیرند و در نهایت گروه نخبه مجبور است دیر یا زود شکست خود را بپذیرد. هر جامعه ای لزوماً گردش دائمی از پایین به بالا دارد، در نتیجه هیچ جامعه ای نمی تواند جاودانه باقی بماند.
ابن خلدون، جامعه شناس برجسته اسلامی نیز از منظری دیگر مساله گردش نخبگان را مورد توجه قرار می دهد. به اعتقاد وی می توان تضاد درونی در جامعه و چرخش و جابه جایی های قدرت را مشاهده کرد. به نظر وی، پیروزی قبیله های بیابان گرد بر جوامع ساکن و بی حرکت، به خاطر هم بستگی و عصبیت بیشتر آنان بوده است. این پیروزی ها تا تأسیس دولت قوی، از نظر حفظ منافع و مسئولیت، ادامه داشت. آن گاه نخبگانِ حاکم، به تجمل پرستی روی می آوردند و این آسایش طلبی، ضعف و فساد به همراه می آورد. به کارگیری شیوه های خشونت آمیز، یا گسترش مالیات های فزاینده، تضعیف امید مردم از حاکمیت، به افزایش ناامیدی می انجامد و این، به پیدایش کی هجوم بیرونی و درنتیجه فروپاشی حکومت منجر می شود؛ گرچه بدون حمله خارجی نیز قدرت حاکمان همواره در حال کاهش است.

منظر نخبه گرایی

دیدگاه نخبه گرایی و مساله گردش نخبگان به ویژه از این منظر اهمیت مییابد که برخی اندیشمندان، رهیافت نخبه محور را برای تحقق توسعه در ایران مناسب ترین انتخاب می دانند. به عنوان مثال، دکتر محمود سریع القلم از اندیشمندان حوزه توسعه معتقد است «دو رهیافت قابل تصور واجرا برای کشوری که در حال توسعه است یا برای کشور جهان سومی که به دنبال پیشرفت است، وجود دارد: رهیافت نخبگان محور و رهیافت جامعه محور. » به زعم وی، تنها نمونه از نظام جامعه محور، کشور هند است که نمونه دومی هم ندارد. به این دلیل که در آن کشور مجموعه تشکل های حزبی، رسانه ها و سیستم قانونی، قوی تر از مجموعه حاکمیت سیاسی و نظام اقتدار است. رهیافت نخبه محور از منظر این اندیشمند نه به عنوان گزینه ای مطلوب یا معقول بلکه به عنوان تنها رهیافت جامع، کارآمد و علمی است. کشورهایی مانند ایران با وجود این که همچنان فاقد تشکل های حزبی قدرتمندو فرهنگ فردی مثبت هستند، ولی ناگزیر در سیر تحولات جهانی قرار گرفته ونمی توانند توقف کنند. از این نگاه، مسئولیت توسعه یافتگی بر عهده ی نخبگان سیاسی، نخبگان اقتصادی و همچنین نخبگان فکری قرار می گیرد.با این وصف و به نظر نگارنده توجه به انتخابات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن وکشاورزی از منظر نخبه گرایی و مساله گردش نخبگان لازم به نظر می رسد. ویا حداقل با درنظر گرفتن ماهیت، کارکردها و ارتباطات این تشکل اقتصادی و مطالعه روند انتخابات، عملکردها و سیر تحول 130 ساله آن به عنوان محلی برای تجمع نمایندگان بخش خصوصی و نخبگان اقتصادی، نگریستن به آن در قالب نخبه گرایی امری منطقی و موجه است. بدیهی است با این رویکرد انتخاب اعضاء هیئات نمایندگان اتاق و همچنین گردش ادواری آنان در یک سیر آزاد و روال مند اهمیت مضاعفی می یابد. با توجه به اصل 44 قانون اساسی و قانون اخیرا تصویب شده بهبود فضای کسب و کار، این نهاد متشکل از نمایندگان نخبگان اقتصادی می بایست برای سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه نقش جدی مشورتی ایفاء نماید و دراین مسیراز ظرفیت و توانایی نخبگان اقتصادی در اتاق های بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی، در جهت تغییر قوانین کس بوکار ودرراستای توسعه بیش از پیش وافزایش روز افزون کارآمدی بهره گرفته شود. بنابراین از منظر نخبه گرایی ، نقش ومسولیت اتاق به عنوان عصاره بخش خصوصی و کانون فعالان اقتصادی در روند توسعه یافتگی ایران نیزبسیار تعیین کننده وپررنگ می باشد.با در نظر گرفتن تمامی این موارد، چنانچه فضای آزادتری در عرصه چرخش نخبگان در این تشکل فراهم آید وچنین فضایی در میان مدت و بلندمدت حفظ گردد، می توان امیدوار بود تا شان و جایگاه این نهاد نزد گروه های مختلف مردم و دولتمردان و درنتیجه تاثیر گذاری آن در توسعه بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… با روندی صعودی ارتقاء یابد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.