گروه صنعت و هنر

0 ۱,۵۹۱
گفتگو با هوشنگ فاخر، نائب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تبریز

صمیمی، جدی و با دیسیپلین خاص.خصوصیات خاص مردم آذربایجان یکجا در هوشنگ فاخر جمع شده است.یکی از کارآفرینان محقق در استان. نساجی تبریز، شرق آذر و تبریزکف از وی در این منطقه به یادگار مانده است. اگر می خواهید بدانید آذری ها چقدر سخت کوش و علاقمند به کار هستند کافی است دقایقی با این مرد به صحبت بنشینید. متولد و بزرگ شده تهران با پدری سرابی و مادری تبریزی ولی با حفظ اصالت، از او شخصیتی ساخته که صنعتگران منطقه وقتی در جمعی باشد به احترامش به پا می خیزند.
در یکی از روزهایی که درمحل اتاق بازرگانی تبریز حضور داشت به پای صحبتش می نشینیم تا از زندگی بگوید و کارآفرینی و آنچه باید به تجربه آموخت.

کارایی : جناب آقای فاخر از کودکی خود بگویید، چه شد که به اینجا رسیدید و مسیر زندگی چه فراز و نشیبهایی را برای شما به همراه داشت؟
فاخر : بنده 68 سال پیش در تهران متولدشدم. تحصیلات خود را در تمامی مقاطع در این شهر انجام دادم. فارغ التحصیل رشته اقتصاد هستم ولی به دلیل اینکه شغل پدربزرگ من نساجی بود و علاقه خاصی به من داشت با این رشته صنعتی انس گرفتم و رشد کردم.
آذربایجانیها بدون تعصب، دقیق و سخت کوش هستند و اولویت آنها کار است. روحیه من هم به این سمت متمایل بود. کار من برایم یک تفریح است. یکی از بستگان به طنز می گفت، آرزوی من این است که آن لذتی که تو از کارمی بری من از تفریح خود ببرم.
من در تهران در واحد نساجی که پدربزرگ من هم سهم داشت، شرایط خوبی داشتم ولی به دلیل اینکه آن که مالکان مجموعه به فکر توسعه نبودند، به تبریز کوچ کردم و اولین واحد نساجی را با حمایتهای مادی و معنوی پدربزرگم در این شهر ایجاد کردم. اطرافیان با من مخالفت کردند، ولی او به دلیل اعتقاد خاصی که به من داشت و می دانست من هرکجا بروم موفق می شوم از من حمایت کرد. بدین شکل اولین واحد صنعتی من در سال 1353 شکل گرفت.

کارایی : چه ویژگیهای دیگری به جز سخت کوشی باعث موفقیت شما شد، تحصیلکرده اقتصاد و موفقیت در رشته هایی که سنخیتی با تحصیل شما نداشت؟
فاخر :دیدگاه من این است که اگر کاری را بلد نباشم، در آن حوزه ورود نکنم. درست است رشته تحصیلی ام اقتصاد است ولی به دلیل تجربه کاری در نساجی تخصص خاصی در این رشته از لحاظ فنی پیدا کرده بودم. آنقدر در این رشته مطالعه کرده بودم که وقتی مهندسین نساجی به مشکلی برمی خوردند، از من می پرسیدند. علاقه، مطالعه و پشتکار سه عامل مهم در پیشبرد برنامه کاری من همیشه در کنارهم بوده اند. بنده حدوداً 45 سال است که روزانه حداقل 12ساعت کار می کنم.
به طور مثال هنگامیکه تبریز کف را راه اندازی می کردم که در حوزه ای کاملاً متفاوت با نساجی بود، به دلیل مطالعات فراوانی که در مورد تجهیزات تولید کاشی و سرامیک انجام داده بودم، اطلاعات نسبتاً جامعی از این صنعت با خود به همراه داشتم. به یک مجموعه آلمانی برای خرید ماشین آلات مربوطه مراجعه کردم که بیشترین تجهیزات را به ایران فروخته بود. ویژگی آلمانی ها هم بدین صورت است که اگر بدانند فنی هستید و دانش لازم را دارید، نوع مذاکره اشان با شما تغییر می کند. از ساعت 12 که موقع ناهار بود تا ساعت 15 از مسئول مربوطه فقط سئوال کردم. حتی به ناهار هم نرسیدیم و خاطرم هست که ساندویچ خوردیم. در پایان مذاکره ایشان گفت، تا حالا کسی ازمن اینقدر سئوال نکرده بود و امیدوارم به شما این ماشین آلات را بفروشم چون مطمئن هستم موفق می شوید. با بیشترین تخفیفو بهترین شرایط پرداخت آن تجهیزات را خریداری کردم و آن هم فقط به دلیل دانش فنی بود که من از فضای این کسب و کار پیدا کرده بودم. 15درصد نقد و 85درصد طی پنج سال با تسهیلات فکر کنم 7درصدی بطوریکه مواقت آنرا از رئیس خود برای من گرفت. یعنی اینکه با استفاده از این ویژگیهای شخصی در کنار امکاناتی که برای من در سال 54 فراهم شد، توانستم مسیر خود را هموارکنم. در ابتدای انقلاب و در شرایطی که صنعتگران تحت فشار بودند و بسیاری کوچ کردند من ماندم و شرق آذر را تاسیس کردم که کار آن تولید نخ بود. چرا که فکر می کردم این مملکت به تولید نیاز دارد. یکی دیگر از عوامل موفقیت من نیروی انسانی خوب بود، واقعاً من کارگرهای نجیبی داشتم که همواره یار و یاورم بودند.
جون هیج کس دیگر سرمایه گذاری نمی کرد، کارهای ما صنعتگران تسریع شده بود. بعد چند سال که همه برای سرمایه گذاری آمدند، متوجه شدند کار سخت شده است. یک روز به یکی از این افراد گفتم که آن موقع که شما خریدار این مملکت نبودید ما ماندیم و ساختیم و در نتیجه شاید ما جلوتر از شما باشیم و امور کاری ما سهل تر اجرا شود.
با همین ویژگیها نیز بود که در ابتدای تشکیل سازمان صنایع سنگین به اصرار آنها نماینده وزارت صنایع سنگین در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تبریز شدم و همکاری بنده با تشکلهای صنعتی آغاز شد.

کارایی : نوع کارهایی که ما از هوشنگ فاخر دیده ایم یک جور ارتباط صنعت و هنر را تداعی می کند، دلیل خاصی دارد ویا اینکه اتفاق است؟
فاخر : درست حدس زده اید و حتماً دلیل خود را دارد. علاقه خاص من به هنر فرش وبافت آن تاثیر در کارهایم هم دارد. من هر موقع خسته می شوم، می روم دنبال طرح و نقشه جدید فرش. یکی از کارهای اساسی من تولید فرش دستبافت در مقیاس صنعتی بوده است. یعنی حفظ اصالت فرش تبریز اما در مقیاس اقتصادی، بطوریکه باعث شد ما چندین سال صادرکننده نمونه کشوری باشیم.
ببینید پاکستانیها در فرش از ما تقلید می کنند، اما گرمی که در طرحهای ما هست در فرشهای آنها نیست. فرشهای آنها عکس است و فرشهای ما نقاشی. از زاویه دیگر چینیها را داشته باشید که علیرغم اینکه گرمی کارهای ما ندارند به دلیل تعهدات اخلاقی کارگر و کارفرما فرش دستبافت تولید می کنند به دقت کار ماشینی. وقتی روی هم چیده می شود با هم هیچ اختلافی از لحاظ اندازه ندارند.

کارایی : در زندگی دنبال چه چیزی بودید برای به دست آوردن و آیا تلاشتان به نتیجه رسید؟
فاخر : من دنبال این بودم که مردم را اذیت نکنم و بتوانم به آنها خدمت کنم، دنبال این بودم که خانواده ام روابطشان با من برمبنای عاطفه باشد، دنبال این بودم که فرزندانم تحصیلکرده باشند که فکر می کنم به آنها رسیده ام. تا حدودی بتوانم به مملکتم خدمت کنم که شاید یک بررسی بشود، پیش وجدان خودم راضی هستم. یکی از کارهایی که همواره دنبال آن بودم در اتاق ایران و تبریز، تدوین وتصویب قوانینی که برای پیشبرد تولید وصنعت مفید باشد که تا حدودی به آن خواسته خودم رسیدم.
اما همیشه فکر می کردم که صنعت مملکت ما خیلی پیشرفت می کند که به این نرسیدیم. ما باید جزو چهار و یا پنج کشور برتر دنیا بودیم که نشدیم. چرا این را می گویم برای اینکه شما در جدول مندلیف هرچه دارید، ما در این کشور معدن آنرا داریم. از لحاظ ذخایر نفتی و گاز اول و دوم جهان هستیم که می توانست ذخیره ارزی حمایت از تولید ما باشد. کشوری با چهارفصل، سر چهارراه ارتباطی کشورهای CIS، حوزه خلیج فارس، آسیای جنوب شرقی و اتحادیه اروپا، نیروی انسانی باهوش و زحمتکش(هرکجا حمایت شدند تراز اول بودن، مدیران ارشد ناسا ایرانی هستند)، چرا نباید رتبه های برترجهانی را تولید و صنعت داشته باشیم، شما بگویید؟

کارایی : این سخت کوشی و تلاش که در شما وجود داشته، در دهه هفتم زندگی اتان هم هنوز به چشم می خورد برنامه های آتی هوشنگ فاخر چه ها خواهد بود ؟
فاخر : اگر طرحی که در سراب دارم، اجرا شود ایجاد اشتغال در حوزه کاری بنده که زمانی 1250نفر بود و طی یک سیر نزولی به 500نفر رسید، به مرز6000نفر خواهد رسید. تولید45000مترمربع پارچه در روز که با استفاده از تعاونیهای محلی به تولید البسه با کیفیت منجر خواهد شد. هزینه تولید البسه به دلیل حذف واسطه ها پایین می آید و اشتغال مستقیم و غیر مستقیم خوبی را در منطقه سراب که افراد آن خیلی در معرض مهاجرت به شهرهای دیگر هستند ایجاد خواهد شد. در حوزه جانشین پروری هم سه فرزند من که دو تای آنها در خارج از کشورهستند و سومی فکر کنم بتواند جانشین شایسته ای باشد.لذا این اقدامات توسط وی ادامه خواهد یافت.

کارایی : درپایان اگر بخواهید برای نسلی که در حال ورود به مرحله ایجاد شغل و یا کسب آن می باشد مواردی را به دعنوان تجربه کاری در اختیارشان قراردهید چه اولویت بندی را پیشنهاد می کنید ؟
فاخر : به دنبال کاری بروند که دوست داشته باشند، چرا که علاقه شرط لازم است. اگر یک کاری را شروع می کنند دیگر از این شاخه به آن شاخه نپرند،چرا که اگر یک کار را با علاقه انجام دهند، علیرغم مشکلات اولیه بعد از یک مدت درها به رویشان باز می شوند.آنهایی که در کارشان مداومت به خرج داده اندموفق شده اند ولی کسی که استمرارنداشته را من موفق ندیدم.
در زندگی به تنها کسی که مدیون هستم پدربزرگ مادری ام می باشد.پدرم هم همیشه راهنمای من بود، چون کسی بود که عشق به وطن داشت، تحصیلکرده بود و همیشه شاگرد اول. اعتقاد داشت یا یک کار درست بود و انجام می داد و یا اگر یک ناخالصی داشت انجام نمی داد. اگر موفقیتی برای من حاصل شاده با جمع این تفکرات بوده است و از نسل روبه رشد فعلی هم می خواهم چرخ را دوباره اختراع نکنیم و حتماً از تجارب دیگران بهره ببریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.