درود بر نوروز

0 ۳۴۰

علی فلسفی میاب – مردم شناس

خانه ها با مهمانی

خانه های زیبایی می شوند

لباسهای شان تمیز

میوه هایشان چیده

بوی غذایشان بلند

و لبهای شان منتظر می مانند

مهمانی ها ضربان قلب زمین اند

«اردشیر رستمی»

فرهنگ ایران مجموعه ی رفتارهای آئینی و آرمانی و صورتهای رفتاری، فکری و تجربی مردمی می باشد که در این سرزمین به دنیا آمده اند و فعالیت نموده و زیسته اند. اگر هم به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند، آن را به همراه خود برده و اشاعه داده اند. فرهنگ نوروز ایرانی با سابقه ای طولانی پس از عبور از فراز و فرودها و گذارها، اکنون به نسل ما رسیده است. فرهنگ ایرانی از معدود گونه های فرهنگ و در شمار زنده ترین و ماندگارترین فرهنگهای جهان است. از نمونه های این واقعیت تاریخی استمرار آئین ها و مراسم سنتی و پیوندهای قومی است. سخن گفتن از فرهنگ قوی و فرهمند ایران، دل را به تپش می اندازد و جان را طراوت و شادی می دهد. در این میان سخن گفتن از آیین نوروز که بخش مهمی از فرهنگ ایران است، جان را شادمانی دوباره می بخشد. می توان گفت نوروز نمادی از تمامی فرهنگ ایران است و هر گوشه ای از آن بخشی از فرهنگ این دیار را در خود دارد. در نوروز تمامی پدیده های طبیعی ایران زمین با قومیتها و مناطق زیست بومی خاص هر منطقه آن، که دارای ویژگیهای احساسی و آرمانی مردم ایران می باشد، در هم بافته شده است. اولین پیام نوروز به عنوان یک پدیده فرهنگی و میراث فرهنگی ناملموس که از آغاز فصل بهار، عزیز شمرده می شود و همگان برای آمدناش جشن برپا می کنند، نوشدگی سال، مرگ زمستان، نوزایی طبیعت و خروج انسان از خمودگی و عزلت زمستانی است. نوروز، نویدبخش شروع حیات اجتماعی دوباره و آغاز کار و تلاش در مزرعه، باغ و بوستان و هر آنجاست که روح حیات دوباره در آن دمیده شده و از خواب زمستانی برخاسته است. نوروز به راستی رستاخیز طبیعت است؛ گویی از غیب بر صوراسرافیل طبیعت دمیده اند و تمامی موجودات به صدای صور و نفحه گرم خورشید روز نو؛ نوروز را به استقبال رفته اند و این چنین است که فصل زندگی و نورسته گی طبیعت با بهارآغاز میگردد. تو گویی لشکر زمستان از نیمه های اسفندماه دست از جهان آزاری طبیعت برداشته و جای خود را به گرمی و نور و سرزندگی دلفزا می دهد؛ سبزه ها و سنبل ها و گلهای بهاری (نوروزگولی) و سوسن و لاله سر از خاک یخ زده برمی دارند و چون مردگان در روز رستاخیز به پیشگاه خورشید عالم تاب قامت بر افراشته میکنند. این تغییر فقط در نباتات نیست، هر موجود جاندار و انسان و حیوان این تغییر را به ادراک حقیقی در می یابد و روح کار و تلاش در کشاورز و دامدار دمیده می شود. به سبب این تغییر، از خمودگی زمستان به در آمده و فعالیت و نوزایی آغاز می شود و حرکت به سوی تکاملی دوباره بعد از خوابی نه چندان عمیق زمستانه آغاز می شود. پس نوروز جشن طبیعت و آغاز فعالیت های انسان در دامان طبیعت است. نوروز به بیان ابوریحان بیرونی روز «نوزایی آفرینش» و روزی است که مردم را دراین «روزی نو از ماهی نو و سالی نو، به آراسته و نوگردانیدن آنچه که گذشت، زمان کهنه کرده بر می انگیزاندند.» نوروز به مثابه یک آئین زنده ی با سابقه ی پنج هزار ساله، کارکردها و ویژگی هایی دارد. به عبارت دیگر، آئین های نوروزی از آن دسته رفتارهای فرهنگی هستند که برخی از آنها هنوز در جامعه کنونی ایران بازمانده و کم و بیش کارکرد و نقش کارآمد و سودمند خود را در میان گروه هایی از مردم حفظ کرده اند. در این میان نوروز، سبب پاکی و پاکیزه گی، نونواری، تکاپو و تندرستی و سبب وحدت و یکپارچگی می گردد. نهایت این که نوروز، لنگر استوار فرهنگ ایرانی است که ایرانیان در بسیاری از تنگناهای دشوار تاریخ خود، نوروز را به نشانه ی نماد زنده فرهنگ ایران زمین جشن گرفته اند. نوروز کهن ترین و بزرگترین میراث معنوی مشترک ملت هایی است که هزاران سال است در سرزمین های گسترده ای از چین تا مدیترانه در کنار یکدیگر زندگی می کنند. این گستره ی پهناور جغرافیایی را نوروزشناسان و نوروز پژوهان «حوزه فرهنگی نوروز» می نامند. به طوری که نوروز، امروزه در چند کشور از جهان برگزار می شود و به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و یکی از جاذبه های فرهنگی برای گردشگران داخلی و خارجی معرفی می گردد. نوروز به سبب اهمیت و جایگاه خود در میان مردم ایران زمین، پرشمارترین آئین ها و رسم ها را در نهان خود داراست واز برجسته ترین و باشکوه ترین یادگارهای ایرانیان است که سال های زیادی را پشت سر نهاده و شاید بتوان گفت از جشن های بسیار کهن جهان به شمار می رود که برای شروع آن از زمان های گذشته تاکنون چند روز مانده به نوروز با برپایی نمایش های آئینی چون پیک های نوروزی به استقبال آن می روند. به طوری که در آذربایجان تا دو سه دهه پیش، از پنجاه روز مانده به عید نوروز دسته جات پیک های نوروزی به نشانه آغاز مراسم در روستاها و شهرها هویدا می شدند و با خواندن اشعار و ترانه های مربوط به بهار، آمدن نوروز را به مردم خموده در زمستان بشارت می دادند. استقبال از نوروز از همان اوج سرما و خفتگی طبیعت و تاریکی زمستان آغاز می شد. مردم با تلاشی که سزاوار مقدم نوروز است، به پیشواز آن می رفتند، و زمستان را از زندگی خویش بیرون می رانند و نوزایی طبیعت را فرا می خوانند. استقبال از نوروز با رسم هایی چون رویاندن سبزه (نماد بهار و طبیعت) و خانه تکانی( نماد دور ریختن آلودگی ها و تیرگی ها) و جشن های مربوط به چهارشنبه سوری همراه است و به تدریج تا تحویل سال رسم های مربوط به جشن نوروز که از تنوع بسیاری برخوردار می باشد، استمرار می یابد. تنوع رسم های پیشواز و نوروز در شمالغرب ایران چشمگیرتر است. این رسم ها برگزار می شود تا گذشت سالی به سال دیگر ارج نهاده شود و با سرافرازی، نوزایی طبیعت جشن گرفته شود. مردمان در کنار هم این رسم ها را برگزار می کنند تا صدای نوروز را که صدای « صلح و دوستی » و در کنار هم زیستن است، بار دیگر در سال جدید به خود و جهانیان یادآوری نمایند. نا گفته نماند نوروز مختص یک روستا و یک شهر و یک منطقه نیست، بلکه در سرتاسر این سرزمین کهن سال عزیز و گرامی داشته می شود. فرهنگ ایران مجموعه ای از رگ ها و شریان های بهم متصل است که هر کدام ضامن تداوم فرهنگ اقوام ایرانی است و بی شک نوروز شاهرگ این فرهنگ به شمار می رود.

کلام را با سرآغاز ترانه های پیک های نوروزی در آذربایجان (تکم چی) به پایان می برم.

بهار آمد ، بهار آمد، خوش آمد

علی با ذوالفقار آمد، خوش آمد

سیزون بو تازه بایراموز مبارک

ایلوز، آیوز، هفتوز، گونوز مبارک

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.