شکاف یا تفاوت نسلی

0 ۱,۵۸۵

اکرم حبی : جامعه شناس- مدرس و محقق دانشگاه
بهمن محمدبخش : جامعه شناس- مدرس و محقق دانشگاه

 

نخستین بار اصطلاح شکاف نسل ها در دهه 1960 در کشورهای غربی مطرح شد. این اصطلاح اختلافات فرهنگی میان فرزندان و والدینشان را تشریح میکرد. به اعتقاد صاحب نظران، پدیده شکاف نسلی در گذشته و تا زمان پیدایش جامعه صنعتی مدرن، مسئله چندان جدی و مطرحی نبوده است و به ویژه قبل از قرن بیستم نشانی آشکار از این شکاف و تعارض، آن گونه که در زمان ما به صورت رویارویی مداوم بین نسل های جوان و بزرگسال خودنمایی می کند، وجود نداشته است. از آغاز قرن بیستم، بویژه از اواسط آن و دوره پس از جنگ جهانی دوم وضع دگرگون می شود. از مظاهر مهم آن، تغییر موقعیت اجتماعی نسل جوان معاصر به شکلی بی سابقه است. کاهش روز افزون تأثیر سنت و اقتدار جامعه بزرگسال بر افزایش آگاهی و مهارت نسل جوان تر، توانایی نسل جدید در مواجهه با زندگی مدرن و در مقابل، ناتوانی و عدم مهارت نسل های بزرگسال با این پدیده و ناکارآمدی نهادهای سنتی نظیر خانواده، نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی دیگر در انطباق خود با تحولات پرشتاب و پیچیده عصر جدید، از وجوه مهم تغییر موقعیت نسل های جوان معاصر به شمار می روند. این امر به نوبه خود تأثیرات منفی در هر دو نسل بر جای گذاشته است. از تأثیرات منفی این پدیده در میان هر دو نسل، میتوان به فرار نوجوانان و جوانان از خانه، افزایش اعتیاد، پناه بردن به فضای مجازی ، خشونت اعضای خانواده علیه یکدیگر، از هم گسیختگی خانواده ها و بی اعتباری حرف والدین و فرزندان برای یکدیگر اشاره کرد.
تغییرات و تحولاتی که در غرب تحت عنوان مدرنیته و جهانی شدن اتفاق افتاده، پیامدهایی را از طریق دنیای اطلاعات و ارتباطات بر سایر نقاط جهان به جای گذاشته است؛ و چون اغلب این تحولات از جهت درون نیست و در جو امعی که وارد می شود، فر هنگ سازی نشده است بحران هایی را در زندگی مردم جهان به وجود آورده که در این میان جامعه ایران نیز از این تحولات دور نبوده است. همزمان با این تحولات و پیدایی تأثیرات برآمده از این تغییرات در ایران، گروه های سنی جدید که همزاد انقلاب اسلامی هستند، آهسته آهسته عرصه نوجوانی را ترک گفته و به خیل جوانان پیوسته اند و در عرصه عمل اجتماعی ایفای نقش می کنند. همزمانی تحولات فرهنگی و اجتماعی و ورود نسل جدید، نسلی که عنوان « نسل سومی» را برگزیده، به عرصه عمل اجتماعی و بروز برخی رفتارها و هنجارها از سوی این نسل، جامعه را با سؤال هایی روبه رو کرده است که اذهان متخصصان و متولیان امور فرهنگی جامعه را به خود معطوف داشته است. از اینرو، شناسایی ساز و کارهای این تحولات، مخصوصاً در سطح خرد و میانه، ضروری به نظر می رسد. لذا رسالت اصلی مقاله حاضر، شناسایی میزان شکاف نسلی میان والدین و فرزندان شهر تبریز و همچنین ارائه راهکارهای عملی جهت کاهش و حل این مسأله می باشد.
از مهمترین واژه هایی که در این زمینه به کار می روند عبارتند از: انقطاع نسلی ، شکاف نسلی و تفاوت نسلی . با مفروض داشتن یک بردار می توان یک انتهای آن را انطباق کامل نسلی و انتهای دیگر آن را انقطاع کامل نسلی محسوب کرد؛ شکاف نسلی و تفاوت های نسلی نیز در امتداد این بردار قرار می گیرند به این صورت که تفاوت نسلی رقیقتر از شکاف نسلی است.
در مورد تفاوت های نظام ارزشی( آرمان های انتزاعی ) و نظام هنجاری ( الگوهای رفتاری یا همان بایدها و نبایدهای) که به شکاف نسلی بین والدین و فرزندان منجر میشود، دیدگاه های مختلفی وجود دارد که بنگستون (1970) در این زمینه به سه دیدگاه عمده اشاره می کند: دیدگاه اول، دیدگاه متفکرانی است که به شکاف نسلی عمیق معتقد هستند. دیدگاه دوم، متعلق به افرادی است که وجود شکاف عمیق نسلی را یک توهم و خیال میدانند که وسایل ارتباط جمعی به غلط به مردم تحمیل کرده اند. دیدگاه سوم، دیدگاه اندیشمندانی است که معتقد به پیوستگی و تفاضل گزینشی بین نسل ها هستند. آنان اظهار می دارند که تضاد اندکی بین نسل ها در مورد ارزش ها وجود دارد. در عین حال، طرفداران این دیدگاه با متفکران دیدگاه دوم موافق بوده و معتقدند که ارزش های مورد قبول یکسان و مشابه میتوانند در قالب الگوهای رفتاری مختلف خود را نشان دهند.
در این زمینه معیدفر (1383) نیز دیدگاه های موجود درباره وجود یا عدم وجود شکاف نسلی در ایران و عوامل مؤثر بر آن را در چهار دسته عمده به قرار زیر تقسیم کرده است: دیدگاه اول، دیدگاه عده ای از متفکران اجتماعی که معتقدند در ایران شکاف نسلی به وجود آمده و به تدریج تشدید می شود. دیدگاه دوم، متعلق به افرادی است که شکاف نسلی را قبول ندارند و به تفاوت نسلی قایل هستند. دیدگاه سوم، دیدگاه اندیشمندانی است که مسئله اصلی را شکاف فرهنگی می دانند و نه شکاف نسلی . از این نظر، در شرایط شکاف فرهنگی ، جامعه نه بر اساس سن، بلکه بر اساس دو نوع رویکرد سنتی و جدید به دو گروه تقسیم می شود و در هر گروه پیر و جوان در کنار هم قرار می گیرند. در نهایت دیدگاه چهارم قرار می گیرد که متفکرانش با بیم و امید به پدیده شکاف نسلی نظر می دهند. آنان معتقدند که اگر شرایط فعلی درست مدیریت نشود، پتانسیل گسترش تفاوت نسلی را تا سر حد شکاف نسلی در خود خواهد داشت.


یافته های تحقیق

همان گونه که مشاهده می شود، مباحث موجود در این زمینه، تماماً بر گرد این سؤال متمرکز می باشد که: آیا اختلاف ها و تفاوت های نظام ارزشی و هنجاری موجود در بین جوانان و بزرگسالان در حد تفاوت نسلی است یا این که به شکاف نسلی منجر شده است؟ همچنین در صورت قبول شکاف نسلی بین فرزندان و والدین، آیا این شکاف در هر دو نظام ارزشی و هنجاری اتفاق افتاده است یا این که تنها در نظام هنجاری طرفین، شکاف وجود دارد؟ پاسخ به این سؤالات میسر نخواهد شد مگر این که در ابتدا معیاری جهت تفکیک شکاف نسلی از تفاوت نسلی در نظر گرفته شود. بنابراین در این تحقیق، محققان همراه با نظر پناهی به ارائه یک معیار معقول و منطقی در این زمینه پرداخته اند. در این معیار، اختلاف بین 5 تا 10 درصدی در ارزش ها و هنجارهای پدران و فرزندان، به عنوان تفاوت نسلی و اختلاف بیش از 10 درصد، به عنوان شکاف نسلی در نظر گرفنه می شود.
خلاصه نتایج تحقیق حاضر که بوسیله مصاحبه با 200 خانواده از طبقات اجتماعی ـ اقتصادی مختلف شهر تبریز، بدست آمده است، بشرح جدول (1) می باشد.


جدول 1- مقایسه ارزش ها و هنجارهای پدران و فرزندان

شکاف یا تفاوت نسلی* نشانگر تفاوت معنی دار میانگین ها از لحاظ آماری می باشد.
 

جدول (1) نشانگر آن است که بین ارزش های پدران و فرزندان، در کل تفاوت معنی داری از لحاظ آماری وجود ندارد. ولی با این وجود در برخی از ابعاد ارزش، از جمله ارزش اجتماعی ـ مذهبی (75/3) و ارزش اقتصادی (50/6)، بین پدران و فرزندان تفاوت معنی دار مشاهده می شود. از طرفی نتایج موجود درجدول (1) همخوان با نتایج اکثر مطالعات پیشین در این زمینه، بین هنجار و رفتار پدران (8/56) و فرزندان (8/48) تفاوت معنی داری از لحاظ آماری (00/8) نشان می دهد. بطوریکه این تفاوت در ابعاد هنجار اجتماعی و هنجار مذهبی، به ترتیب با 0/13 و 3/10 درصد تفاوت میانگین، تا حد شکاف هنجاری می باشد. در مجموع، جدول فوق از تفاوت کلی که بین پدران و فرزندان از لحاظ ارزشی و هنجاری وجود دارد سخن می گوید. تفاوتی که با توجه به مقدار آن (50/3) و با عنایت به معیار تحقیق، به عنوان تفاوت نسلی شناخته می شود تا شکاف نسلی.
همچنین از مهمترین نتایج این تحقیق می توان به رابطه شکاف یا تفاوت نسلی با عواملی همچون میزان نوگرایی، میزان اعتماد فرزندان نسبت به عملکرد خانواده و بزرگسالان، میزان تازگی پیام پدران، فردگرایی نسل فرزندان، مرجع بودن پدران، و متغییر های زمینه ای (سن، جنسیت، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و منشأ اجتماعی) اشاره کرد. جهت پرهیز از اطاله کلام، از ارائه جداول آن خودداری می شود.


بحث و نتیجه گیری

با این وصف، در تحقیق حاضر، در ارتباط با ارزش ها و هنجارهای والدین و فرزندان شهر تبریز، به طور کلی شاهد تفاوت نسلی هستیم تا شکاف نسلی. در بعد ارزشی بین پدران و فرزندان، در کل تفاوت چندانی وجود ندارد اما در بین پدران و فرزندان از لحاظ بعد هنجاری تفاوت چشمگیری وجود دارد که حتی در برخی از ابعاد آن ( هنجار اجتماعی و مذهبی ) منجر به شکاف هنجاری بین آنها گردیده است. بنابر این یافته های تحقیق حاضر را می توان در تأیید نظریه های دیدگاه دوم و سوم که به وسیله بنگستون (1970) ارائه شده و همچنین در تأیید نظریه های دیدگاه دوم و چهارم که به وسیله معیدفر (1383) مطرح شده، در نظر گرفت؛ نظریه هایی که شکاف عمیق نسلی را قبول نداشته و به تفاوت نسلی قایل هستند. اندیشمندان متعلق به آن دیدگاه ها بر این امر تأکید دارند که ارزش های جوانان، اختلاف یا تفاوت شدیدی با بزرگسالان ندارد. آنان مدعی اند که ممکن است جوانان و بزرگسالان دارای جدایی اجتماعی باشند، ولی شکاف بین آنها در اصل، ارتباطی با عدم قبول ارزش های اجتماعی ندارد، بلکه جدایی، بیشتر در زمینه قابلیت کاربرد توصیه های هنجاری برای تحقق دادن به ارزش ها است.
ما نیز در تأیید نظریه های فوق معتقدیم که شکاف نسل ها بیشتر در رابطه با ابزار به کار گرفته شده برای تحقق دادن به ارزش های مورد قبول تقریباً یکسان و مشابه است و نه مربوط به قبول ارزش های مختلف؛ چرا که ارزش های مورد قبول یکسان و مشابه میتوانند خود را در قالب الگوهای رفتاری مختلف نشان دهند. بنابر این اگر شرایط فعلی جامعه، درست مدیریت نشود و پافشاری نسل انقلابی بر ارزش های خود و نیز انعطاف ناپذیری آنان نسبت به تحولات جدید تداوم یابد، امکان گسترش تفاوت نسلی را تا سر حد شکاف نسلی عمیق در خود خواهد داشت.
در تحقیق حاضر، درست است که در کل، شاهد تفاوت نسلی هستیم تا شکاف نسلی ؛ اما بایستی به این موضوع نیز توجه شود که در بین پدران و فرزندان، از لحاظ بعد هنجاری، تفاوت چشمگیری مشاهده می شود، به گونه ای که حتی در برخی از ابعاد آن ( هنجار اجتماعی و مذهبی ) منجر به شکاف هنجاری بین آنها گردیده است. پس در نتیجه نمی توان این تفاوت را امری طبیعی قلمداد کرده و دیده بر آن فروبست. از آن جهت برای کاهش و متعادل کردن شکاف بین والدین و فرزندان شهر تبریز، با توجه به یافته های تحقیق حاضر، به ارائه راهکارهایی در این خصوص پرداخته می شود که بشرح زیر است:
1) تازگی پیام پدران که از آن جمله می توان به افکار بدیع و به روز آنها اشاره کرد، به همراه سبک زندگی و اعمال و رفتار معقول آنان در نظر فرزندان، می تواند آنان را به عنوان مرجع مثبت برای فرزندان تبدیل کرده و در نتیجه به کاهش شکاف هنجاری و کل بین آنها منجر شود. بنابراین با توجه به در حال گذار بودن جامعه و به چالش طلبیده شدن نظم سنتی ، والدین بایستی از طریق جامعه پذیری مجدد، این مطلب را خوب درک نمایند که وضعیت عوض شده است و شرایط جدید، فکر، احساس، و سبک رفتاری جدید را می طلبد. از این لحاظ باید به فرزندان خود حق بدهند و آنان را دشمن متعلقات خود ندانند؛ و از سوی دیگر، نسل فرزندان نیز چشم و گوش بسته به همه چیز پشت پا نزنند و این مطلب را فراموش نکنند که به هر حال آنها زاییده و وارث گذشته هستند. نقش سازمان ها و نهادها نیز در کاهش و متعادل کردن شکاف بین والدین و فرزندان می تواند پر رنگ و با اطلاع رسانی تخصصی و به روز در این زمینه، تبدیل به نقشی میانجی در بین والدین و فرزندان شود.
2) هر چه خانواده ها بتوانند اعتماد فرزندان را به خود جلب نمایند، بیشتر می توانند شکاف ارزشی ، هنجاری و کل ، بین خود و فرزندان را کاهش دهند.
3) اعتماد هر چه بیشتر فرزندان به عملکرد جامعه بزرگسال ( روحانیون، پلیس و صدا و سیم ا)، شکاف هنجاری بین نسل جوان و بزرگسال را کاهش می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فرزندان، بیشترین اعتماد را به خانواده و کمترین اعتماد را به رسانه ها دارند. همچنین اعتماد آنان نسبت به پلیس و روحانیت در حد متوسط است. این گویای آن است که سازمان ها و نهادهای مهمی همچون پلیس و صدا و سیما و همچنین اشخاص مهمی که به نوعی از نیروهای ارزشی این انقلاب محسوب می شوند و راهنمای جوانان و جامعه می باشند، آن گونه که باید، نتوانسته اند خود را در دل جوانان، جای دهند. از این رو ضروری است که دست اندرکاران مربوطه، در خصوص رفتار و هنجارهای خویش به بازنگری اساسی بپردازند.
مقاله حاضر برگرفته از نتایج تحقیق « شناسایی شکاف نسلی میان والدین و فرزندان و عوامل مؤثر بر آن در شهر تبریز » می باشد که در سال 1389 با حمابت دفتر آموزش و پژوهش استانداری آذربایجان شرقی توسط استاد نعمت الله تقوی ، اکرم حبی و بهمن محمدبخش به انجام رسیده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.