با تک نرخی کردن ارز تحت این شرایط، نه بازار متنوع صادراتی شکل خواهد گرفت و نه بازار ارز شفاف

0 ۴۷۳
گفت و گوی اختصاصی کارایی با عباس شاکری استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی


کنترل بازار ارز همواره از اولویت های اقتصادی دولت های مختلف به شمار می رفته است. طی سال های مختلف در ایران این بازار گرفتار چند نرخ اعم از نرخ مبادله ای و نرخ ارز آزاد بوده است. یکی از آسیب هایی که چند نرخی بودن نرخ ارز به اقتصاد ایران وارد می کند، ایجاد فساد و رانت است و همین موضوع در شرایط فعلی تک نرخی شدن ارز را ضروری می کند. بیش از دو دهه است که اجرای یکسان سازی نرخ ارز توسط مقامات پولی در دستور کار می باشد. اما تاکنون جنبه عملیاتی به خود نگرفته است. در این رابطه در مصاحبه ای با عباس شاکری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نظر ایشان را در رابطه با دستیابی به ارز تک نرخی در شرایط فعلی جویا شدیم. به گفته ایشان تا زمانی که بازار ارز برمبنای عرضه و تقاضا در ایران شکل نگیرد تک نرخی به معنای واقعی و علمی اجرایی نخواهد شد.

کارایی : نظرتان درباره سیاست یکسان سازی نرخ ارز در ماه های پایانی دولت یازدهم چیست؟ آیا اجرایی شدن این طرح در این مدت امکان پذیر است؟
شاکری : در حال حاضر در بازار ارز دو نرخ داریم و معمولاً منظور دولت از تک نرخی کردن آن است که نرخ پایین تر(نرخ مبادله ای) را به نرخ بالاتر(نرخ بازار آزاد) برساند. لذا از این جهت موضوع تک نرخی شدن امکان پذیر است. اما اگر به دنبال «تک نرخی کردن ارز» به معنای واقعی کلمه باشیم؛ از نظر علمی قضیه تک نرخی کردن هنگامی صورت می گیرد که ما بازار عمیق رقابتی ارز ایجاد کنیم و با ایجاد صادرات متنوع غیرنفتی و ارتقاء آن و متنوع ساختن منشاء ارزآوری زمینه را برای تک نرخی شدن فراهم نماییم. در این شرایط طرف عرضه ارز عمدتاً از طریق صادرات غیر نفتی تامین می شود، در این صورت نیروهای مرتبط بنیادی اقتصادی دست به دست هم داده و نرخ ارز تعادلی را در بازار شکل می دهند که آن نرخ می تواند علامت دهنده، مفهوم و تک نرخی باشد. اما هم اکنون در اقتصاد ایران یک بازار ارز مدیریت شده داریم که نرخ مبادله ای را به دست می دهد و یک بازار آزاد نسبتاً مدیریت شده هم داریم که نرخ حدود 3600 تومان و کمی بیشتر را بعنوان نرخ ارز بازار آزاد ارائه می کند. اما این ها هیچ کدام بازار ارز به مفهوم فنی کلمه نیستند. چون همان طور که عنوان شد بازار واقعی ارز، بازاری است که در طرف عرضه عوامل زیادی ارزآوری کنند و در طرف تقاضا هم عوامل زیادی نیاز به ارز داشته باشند و تقاضای ارز کنند. درآمدهای ارزی فراوان نفتی به صورت برون زا در اقتصاد وارد شده و واردات ما را تنوع قابل ملاحظه ای بخشیده، ما را به کالاهای اساسی مختلف وابسته کرده، در مورد کالاهای سرمایه ای و واسطه ای نیز در حوزه تولید به شدت وابسته کرده است؛ اما طرف عرضه آن عمدتاً از ناحیه صادرات نفت و محصولات پتروشیمی و میعانات گازی تامین می شود و طبیعتاً این به ساختار ذره ای بازاری منجر نمی شود. فرض کنید، هم اکنون نرخ ارز چهارهزارتومان اعلام شود اما با کاهش تحریم ها یا افزایش قیمت نفت که درآمدهای ارز افزایش می یابد با مازاد روبه رو می شویم و امکان فروش تمامی ارزها وجود نداشته و باید قیمت آن کاهش یابد. اگر نرخ ارز را کاهش دهیم چون با تورم مواجه هستیم صادرات صدمه می بیند. اما اگر نرخی که برای ارز اعلام می کنیم از عرضه و تقاضای ارز و عرضه ارز از محل صادرات کالاهای متنوع و نسبتاً جا افتاده و با تکنولوژی بالا حاصل می شد، دیگر چنین چیزی امکان پذیر نبود و این نرخ، نرخ پایداری بود و با اقتصاد حرکت می کرد. به عبارت دیگر، در اقتصاد ایران، نفت همانند یک عضو پیوندی است که اگر مقدار زیادی از آن را بفروشیم قیمت ارز کاهش می یابد و در مقابل، اگر درآمدهای ارزی حاصل از صادرات کاهش یابد، معاملات سوداگرانه به آن اضافه می شود و قیمت ارز کاملاً بی ثبات می شود. بنابراین وقتی که از تک نرخی شدن ارز بحث می کنیم، باید به این موضوع بپردازیم که چه نرخی را می خواهیم انتخاب و اعلام کنیم.
کاری که الان در دستورکار دولت است و در شرایط کنونی می توان انجام داد؛ این است که نرخ ارز مبادله ای را حذف کنیم و همه را با همان نرخ ارز به اصطلاح آزادی کنونی بیاوریم و افزایش دهیم. که آن هم طبیعتاً روی هزینه های تولید تاثیر می گذارد چرا که بخش قابل ملاحظه ای از واردات ما به مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و کالاهای سرمایه ای مربوط است.و آن ها نیز دچار مشکل می شوند.

از نظر علمی قضیه تک نرخی کردن هنگامی صورت می گیرد که ما بازار عمیق رقابتی ارز ایجاد کنیم و با ایجاد صادرات متنوع غیرنفتی و ارتقاء آن و متنوع ساختن منشاء ارزآوری زمینه را برای تک نرخی شدن فراهم نماییم. در این شرایط طرف عرضه ارز عمدتاً از طریق صادرات غیر نفتی تامین می شود، در این صورت نیروهای مرتبط بنیادی اقتصادی دست به دست هم داده و نرخ ارز تعادلی را در بازار شکل می دهند که آن نرخ می تواند علامت دهنده، مفهوم و تک نرخی باشد

کارایی : به نظر شما آثار و تبعات این سیاست برروی حذف یا رشد فضای نامولد در کشور چه خواهد بود؟
شاکری :من متعجبم به هرحال از روز نخست که دولت محترم روی کار آمده است مرتباً اعلام کرده که می خواهند ارز را تک نرخی کنند. تک نرخی کردن با همان استدلالی که ذکر کردیم امکان پذیر نیست ولی اگر منظور آن باشد که نرخ مبادله ای را به نرخ آزاد برسانیم گفته می شود رانت و فساد برای عده ای ایجاد می کند و لذا باید جلوی بهره بردن گروه های ذی نفع از رانت موجود در اختلاف دو نرخ رایج ارز را گرفت. زیرا اکنون بخش قابل ملاحظه ای از واردت ما مربوط به نهادهای تولید است. ازطرفی منحنی عرضه کل را به سمت بالا و چپ منتقل کرده و درنتیجه همزمان تورم و رکود ایجاد می کند. بنابراین باید احتیاط کرد. درست است اگر قیمت کالای صادراتی ما در دنیا تغییر نکند چون هزینه هایمان براساس تورم بالا می رود نرخ ارز را باید متناسب و یا نزدیک به تورم تغییر دهیم ولی از آن طرف انتظارات تورمی، هزینه های تولید و واردات بعضی از اقلام اساسی نیاز به ارز دارد و گران شدن آن ها در جاهای دیگر ایجاد مشکل می کند که به نظر من دولت بایستی با احتیاط به این قضایا نگاه کند.

کارایی : باتوجه به سیر تاریخی که تک نرخی شدن در کشور ما طی کرده سرنوشت این سیاست با شرایط فعلی ما را چگونه پیش بینی می کنید؟
شاکری : تک نرخی شدن دوبار مطرح شده است؛ یک بار در سال 1372 صحبت تک نرخی کردن ارز به میان آمد، اما چون تقاضای ارز بسیار زیاد بود و منابع اندک از اجرای آن صرفنظر کردند. در سال 1374 هم که نرخ ارز پرش قابل ملاحظه ای کرد و بی ثباتی های قیمتی بالایی ایجاد کرد، نرخ ارز را تثبیت کردند. در بقیه سال ها نرخ ارز مدیریت شده بود.در سال 1381 که سیاست یکسان سازی نرخ ارز انجام شد، عملا «دو نرخ» به «یک نرخ» تبدیل شد؛ ولی آن «یک نرخ»، نرخی که توسط نیروهای بازار تعیین می شود، نبود؛ بنابراین دستاورد چندانی در اقتصاد به وجود نیامد. از سال 1378 تا زمان سیاست یکسان سازی، عددی نزدیک به پنج میلیارد دلار با نرخ 175 تومانی برای واردات کالاهای اساسی پرداخت می شد و مابقی دلارهای نفتی برای تامین بودجه دولت در بازار ازاد با نرخ 800 تومان فروخته می شد. در آن زمان سیاست ها بر این محور قرار داشت که هر دو نرخ را 800 تومان قرار دهیم و برای کالاهای اساسی جبران ریالی بپردازیم که این سیاست همزمانی که اجرا شد، چندان تحول جدی در اقتصاد ایجاد نکرد. اگرچه در مجموع به خاطر وجود درآمدهای ارزی فراوان این نرخ قابلیت پایداری داشت.
به هرحال به نظر من دولت باید احتیاط کند چون آنقدر که ما روی این موضوع تک نرخی مانور می دهیم شرایط اقتصاد ایران نسبت به گذشته تغییری نکرده است. چون تک نرخی به این معناکه بخواهیم یک نرخ را به نرخ دیگر برسانیم، نوآوری اقتصادی نیست. و با تک نرخی کردن ارز تحت این شرایط، نه بازار متنوع صادراتی شکل خواهد گرفت و نه بازار ارز شفاف. حتی منافع آن هم محدود است و هزینه هایی را در پی دارد. یعنی صادرات ما، گاز و میعانات گازی، معادن و پتروشیمی وضعیتشان بهتر می شود ولی هزینه های تولید و تامین کالاهای واسطه ای و سرمایه ای و مواد اولیه دچار محدودیت و مشکل خواهند شد. اگرچه این امر می تواند در کوتاه مدت اقدام مناسبی باشد، اما آنچه «تک نرخی کردن واقعی» را ممکن می سازد، قبل از همه، اهتمام به تولید، مهار و محدود کردن بخش نامولد و توجه به صادرات متنوع با فناوری های مناسب و رقابت پذیر است.

تک نرخی کردن ارز

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.