معیشت جایگزین و کشاورزی اقلیم هوشمند ، راهبردهای سازگاری با بحران دریاچه ارومیه

0 ۵۴۷

طاهره ملکی – دانشجوی دکتری توسعه کشاورزی دانشگاه تبریز

ایران، دومین کشور بزرگ خاورمیانه به حساب می آید و از لحاظ آب و هوایی از اقلیم متغیری برخوردار است و دمای آن از 20- درجه تا 50+ درجه در کل کشور متغیر است. میانگین بارندگی سالانه در کشور حدود 240 میلی متر است. این میزان کمتر از یک سوم متوسط جهانی است؛ این در حالی است که میانگین تبخیر در ایران سه برابر متوسط جهانی آن است.
در شرایطی که متوسط سرانه آب در سطح جهان 8000 مترمکعب در سال است، در کشور ما در دهه گذشته 2160 مترمکعب بوده و پیش بینی می شود در سال 1400 به سطح 1300 مترمکعب کاهش یابد. بر همین اساس فائو (سازمان خواربار و کشاورزی) در سال 2012 اعلام نموده که سرانه منابع آبی تجدیدپذیر برای هر فرد ایرانی در طول دوره 2012-1962 حدود 70 درصد کاهش داشته است. شاخص های معتبر زیادی نیز مانند شاخص فالکن مارک، شاخص سازمان ملل و شاخص موسسه بین المللی مدیریت آب وقوع بحران آب در ایران را نشان می دهند. به طوری که بر اساس شاخص نخست، وضعیت منابع آب ایران در آستانه قرارگرفتن در بحران آبی و بر اساس دو شاخص دیگر، منابع آب ایران در وضعیت بحران آبی شدید قرار دارد. این بدان معناست که طی سال های آینده تامین آب به یکی از بزرگ ترین چالش های بسیاری از استان ها، شهرها و مناطق مختلف کشور تبدیل خواهد شد.
دریاچه ارومیه یکی از مناطق ایران است که در طی سال های اخیر به دلیل رخ دادن خشکسالی های مداوم از یک سو و اضافه برداشت از منابع آب های سطحی برای توسعه بخش های کشاورزی، صنعتی، عمرانی و بالاخره اجرای پروژه های سدسازی بر روی رودخانه های واقع در حوضه آبریز از سوی دیگر، به شدت کاهش سطح تراز آب داشته و قسمت اعظم وسعت آن به شوره زار تبدیل شده است. وقوع این پدیده، افزایش بیش از حد شوری آب دریاچه را به همراه داشته و حیات این اکوسیستم حیاتی و مهم کشور را با تهدید جدی مواجه نموده است. به طوری که با گذر زمان و کاهش حجم آب دریاچه ارومیه با سرعت چشم گیری بر وسعت شوره زارها افزوده شده است.
به اعتقاد کارشناسان، مشکل کم آبی و شوری دریاچه ارومیه نه تنها عوارض جبران ناپذیری برای بیشتر استان های کشور، بلکه برای کشورهای منطقه به دنبال دارد. از جمله پیامدهای شورشدن و خشک شدن دریاچه ارومیه می توان به تاثیر بر منابع آب، کاهش سریع سطح آب های زیرزمینی در دشت های منطقه و برهم خوردن تعادل کمی و کیفی آب های زیرزمینی منطقه، حرکت ذرات معلق در هوا به شهرها، روستاها و اراضی اطراف، افزایش نمک و مواد شیمیایی معلق در هوا، تغییر زمان بندی فصل ها، بروز انواع بیماری ها در انسان، حیوانات و گیاهان، بیماری های تنفسی، افزایش انواع سرطان ها، سقط جنین، شیوع بیماری های چشمی اشاره نمود.
بروز بحران دریاچه ارومیه خسارت های سنگینی را نیز برای بخش کشاورزی به دنبال خواهد داشت. به گونه ای که با شوره زارهای ایجاد شده در اطراف دریاچه ارومیه ذرات نمکی قرارگرفته در معرض هوا، می توانند توسط باد جابه جا شوند، بر روی اراضی حاصلخیز رسوب کرده و زمین های کشاورزی را از عرصه تولید خارج کنند. هم چنین، جابه جایی این نمک ها توسط باد و رسوب آن ها در آب های سطحی و نفوذ به آب های زیرزمینی منجر به شورشدن آب آبیاری می شود. شوری، یکی از شدیدترین عوامل مخرب زیست محیطی در عدم بهره وری مناسب محصولات کشاورزی است. از جمله اثرات جدی شوری را می توان کاهش حاصلخیزی اراضی کشاورزی، کاهش دوره زراعت، کاهش کیفیت محصولات کشاورزی و فرسایش ساختار خاک دانست. به علاوه، نمک های کلردار برای هلو و دیگر میوه های هسته دار نیز مضر است. به طور کلی، مشکل شوری زمانی که اقتصاد ملی بر پایه کشاورزی استوار است، یک مساله جدی به شمار آمده و ضررهای اقتصادی غیرقابل جبرانی به همراه دارد. هم چنین، کاهش آب دریاچه، منجر به کاهش تعداد گردشگران ورودی به منطقه شده و درآمدهای اقتصادی مردم ساکن در نزدیکی دریاچه را کاهش داده است. بنابراین، به علت بحران ایجاد شده می توان کوچ مردم روستاها و شهرهای اطراف دریاچه ارومیه را به سایر مناطق کشور انتظار داشت.
در مجموع از عوارض و پیامدهای بیان شده می توان چنین برداشت کرد که بحران آبی دریاچه ارومیه دارای آثار سوء فراوانی بر معیشت روستاییان حاشیه آن می باشد. چراکه، یکی از منابع اصلی تامین غذای خانوار روستایی، روش خودمصرفی تولیدات زراعی، باغی و دامی است که این روش، در اثر بحران دریاچه ارومیه دچار اختلال در عملکرد خود شده است. به علاوه، شرایط نامناسب جوامع روستایی و عشایری، میزان آسیب پذیری آن ها را در برابر چنین بحران هایی افزایش خواهد داد. این حقیقت نیز به صورت گسترده ای مورد پذیرش متخصصان و پژوهشگران دانشگاهی قرار گرفته است که خانوارهای فقیر به علت دسترسی کمتر به سرمایه ها و توانایی پایین تر جهت پاسخ به ریسک ها آسیب پذیرتر هستند و با وجود فقر گسترده حاکم بر جوامع روستایی، این جوامع در خط مقدم تهدیدهای مربوط به کمبود آب و خشکسالی قرار دارند.
باتوجه به موارد مطرح شده می توان به دو راه کار جهت سازگاری با بحران دریاچه اشاره نمود:
راه کار اول مربوط به خانوارهایی است که خشکی دریاچه ارومیه از لحاظ اجتماعی، اقصادی و زیست محیطی آنان را آسیب پذیرتر نموده و ادامه اشتغال در بخش کشاورزی را نسبت به سایر خانوارها دشوار و حتی غیر ممکن ساخته است. جهت افزایش تاب آوری این دسته از خانوارها راهبرد معیشت جایگزین پیشنهاد می شود. روی آوردن به معیشت جایگزین در منطقه، مستلزم شناخت پتانسیل های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی هر منطقه است. در واقع بایستی برای هر ناحیه و هر منطقه بر اساس خصوصیات و ویژگی های مختص آن اجتماع محلی اقدام نمود تا در نهایت پایداری معیشت را برای خانوارهای ساکن منطقه رقم زد. تنوع بخشی به منابع معیشتی خانوار روستایی سبب درگیرشدن اعضای خانوار در فعالیت های اقتصادی جایگزین، تولید کالا و ارائه خدمات بیشتر و در نهایت، سبب کاهش نابرابری اقتصادی میان خانوارها خواهد شد. هم چنین، تنوع در منابع معیشتی می تواند منجر به کاهش آسیب پذیری خانوار کشاورز در برابر مشکلات مربوط به بحران آب شده و مانند یک عامل محافظتی، راهبردهای گسترده ای را جهت سازگاری با بحران های زیست محیطی برای آنان فراهم می کند.
راه کار دوم، روی آوردن به کشاورزی اقلیم- هوشمند است که لازمه آن سازگار نمودن خانوارهای کشاورز نسبت به فناوری ، ابزار و مقیاس های این نوع کشاورزی است. کشاورزی اقلیم-هوشمند را اولین بار فائو در کنفرانس «کشاورزی، امنیت غذایی و تغییرات اقلیم» که در سال 2010 در لاهه برگزار گردید، مطرح نمود و آن را به عنوان محوری مهم در جهت دست یابی به اهداف توسعه پایدار قلمداد نمود که هر سه جنبه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی توسعه پایدار را در برمی گیرد. این راه کار، هم به نحوه مواجهه با تغییرات زیست محیطی می پردازد و هم دست یابی به امنیت غذایی را مد نظر دارد و دارای چند هدف اساسی است که این اهداف با توسعه پایدار، اقتصاد سبز و حفاظت از منابع طبیعی هم خوانی دارد. در واقع کشاورزی اقلیم-هوشمند، رهیافتی نوین است که دانش و سیاست را به یک دیگر مرتبط نموده و در تلاش است تا تکنیک ها، شیوه ها و شرایطی را برای سرمایه گذاری فراهم کند که بر اساس آن بخش کشاورزی بتواند به تغییرات زیست محیطی و تقاضای روزافزون جهانی برای غذا پاسخ مناسبی بدهد. کشاورزی اقلیم-هوشمند به دنبال کاهش آسیب پذیری و بهبود توان سازگاری سیستم های کشاورزی در برابر استرس هایی است که از طریق تغییرات زیست محیطی به آن وارد می شود.
به طور کلی، رهیافت کشاورزی اقلیم-هوشمند، به تامین امنیت غذایی خانوار کشاورز همراه با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از طریق مدیریت استفاده از اراضی می پردازد. روی آوردن به کشاورزی اقلیم-هوشمند سبب کاهش انتشار گازهای گلخانه ای می گردد. به ویژه اینکه کشور ما، یازدهمین کشور تولیدکننده گاز دی اکسیدکربن در جهان نیز می باشد و باید در زمینه انتشار گازهای گلخانه ای برنامه ریزی و اقدام نماید. بنابر مطالب ارائه شده می توان چنین نتیجه گرفت که هرچند جلوگیری کامل از پیامدهای سوء بحران دریاچه ارومیه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بسیار دشوار می نماید، لیکن در این زمینه می توان با تدوین و اجرای برنامه های منسجم و اتخاذ راه کارهایی سازگار با شرایط منطقه ، تا حد زیادی پیامدها و آثار آن را کاهش داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.