اندر فهم درست اقتصاد مقاومتی – (بخش نخست)

0 ۵۵۶

محمدباقر بهشتی استاد اقتصاد دانشگاه تبریز

اندر فهم درست اقتصاد مقاومتی ، سلسله مقالاتی است که محمدباقر بهشتی استاد دانشگاه تبریز در 11 قسمت در اواخر سال 1393 نگاشته اند. با توجه به موضوع پرونده ی این شماره کارایی، از ایشان تقاضا نمودیم امکان باز نشر این مقالات را برایمان فراهم آورد. آنچه در پی می‌آید بخش نخست این سلسله مقالات است:

اقتصاد مقاومتی که معادل انگلیسی آن Resilience Economy است با اقتصاد مقابله ای یا Resistance Economy متفاوت است. هدف از اقتصاد مقاومتی، مقاوم سازی اقتصاد است تا انعطاف پذیری آن چنان باشد که در هر شرایطی به رشد خود ادامه دهد در حالی که اقتصاد مقابله ای، اقتصادی است که حالت تدافعی دارد و به جای آن که با استفاده از فرصت های جهانی به تداوم رشد بپردازد، به درون‌گرایی توجه دارد که این نوع بینش، پویایی را از اقتصاد می گیرد.
علی رغم آن که در ابلاغیۀ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که در 30/11/1392 توسط مقام معظم رهبری انجام شد، مراد از اقتصاد مقاومتی، استفاده از ا”لگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلاب و اسلامی” تعبیر شده است و”هدف از آن تأمین رشد پویا، وبهبود شاخص های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم انداز بیست ساله” ذکر گردیده است، با این وجود، در رسانه های گروهی به به‌ویژه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بیشتر به جای اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقابله ای و انزواطلبی تبلیغ می گردد. هدف این مقاله تشریح و تبیین مفهوم صحیح اقتصاد مقاومتی است.
حقیقت این است اقتصاد ایران به دلیل وابستگی شدیدی که به درآمدهای ناشی از فروش نفت دارد بسیار آسیب پذیر است. دلیل آن این است که پایه های اقتصاد ایران به جای آن که مبتنی بر استعدادها و توانایی های درون کشور باشد بر اساس فروش ثروت ملی و ورود کالا از آن محل مبتنی شده است. از 1901 که نفت در ایران کشف شده است به مرور زمان وابستگی کشور به این درآمد آسیب پذیر بیشتر شده است. درآمد حاصل از فروش نفت که از حاصل ضرب قیمت در مقدار فروش نفت به دست می آید، هم از نظر قیمت و هم از نظر مقدار آسیب پذیر است. قیمت آن را بازار جهانی و انحصارداران و صاحبان کارتل های نفتی در رقابت با قیمت سایر منابع انرژی و مقدار آن را هم برای ایران سهمیۀ اوپک تعیین می کند. چون نه قیمت ثابت و قابل اتکاست و نه مقدار، بنابراین در ایران ما نمی توانیم به درآمد حاصل از فروش نفت اتکا داشته باشیم.
اگر 113 سال گذشته که نفت صادر کردیم را بررسی کنیم، خواهیم دید که ما ایرانیان نتوانسته ایم از این نعمت عظیم خدادی در جهت توسعۀ کشور استفادۀ درستی بکنیم و تا زمانی که رفتار خود را در مدیریت ثروت نفت اصلاح نکنیم اقتصاد ایران همچنان آسب پذیر خواهد بود.
اولین نکته در اقتصاد مقاومتی باید بر به کارگیری نعمت نفت در به تحرک درآوردن اقتصاد ایران باشد که کاهش قیمت جهانی نفت و ادامۀ تحریم ها هرچند در کوتاه مدت مشکلاتی برای کشور ایجاد می کند ولی خود فرصتی است مناسب برای یافتن راه حل های درونزا کردن نفت در اقتصاد ایران.
همانطور که اشاره شد بین اقتصاد مقاومتی Resilience Economy و اقتصاد مقابله ایResistance Economy تفاوت وجود دارد. هدف از اقتصاد مقاومتی،، استفاده از “الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلاب و اسلامی”و”تأمین رشد پویا، و بهبود شاخص های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم انداز بیست ساله” ذکر گردیده است.در ادامه به تشریح مفهوم اقتصاد بومی و علمی پرداخته می شود.
دو مفهوم از اقتصاد وجود دارد: یکی علم اقتصاد که آن را Economics می گویند. علم مرز جفرافیایی ندارد و در همۀ مناطق جهان معنی علم اقتصاد واحد است. اما اگر از اقتصاد کشورها صحبت به میان آید از واژۀ Economy استفاده می شود. یعنی Economics مربوط به کل علم اقتصاد است ولی Economy به اقتصاد جامعۀ خاص اشاره دارد.
ما تا به امروز نتوانسته ایم علم اقتصاد را بومی کنیم. بومی کردن (localization)علم به معنی کاربرد مفاهیم اقتصادی با مصداق های داخلی است. مثلاً در تمام کشورهایی که علم اقتصاد تدریس می شود شاخه های مختلف آن از جمله: اقتصاد خرد، اقتصاد کلان و… تدریس می شود. اما کتاب درسی اقتصاد خرد (Microeconomics) ، به عنوان مثال در انگلیس و استرالیا یکسان نیست چرا که در انگلستان مفاهیم و نظریات اقتصاد خرد با مثال های بنگاه های جامعۀ انگلیس آموزش داده می شود و در استرالیا با مثال های بنگاه های استرالیایی. بنابراین، دانشجویان این کشورها ضمن این که علم اقتصاد را یاد می گیرند آن را با مصداق های جامعۀ خود می آموزند.
از آموزش علم اقتصاد در ایران بیش از پنجاه سال می گذرد، معهذا علم اقتصاد در کشور ما بومی نشده است. اگر کتاب های درسی شاخه های مختلف علم اقتصاد را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید اغلب این کتاب ها، فارسی شدۀ کتاب های انگلیسی یا آمریکایی است. یعنی ما هنوز نتوانسته ایم کتاب اقتصاد خرد ایرانی، اقتصاد کلان ایرانی، اقتصاد صنعتی ایرانی، اقتصاد کشاورزی ایرانی و… تهیه کنیم و بنابراین، دانشجویان اقتصاد فقط مفاهیم و نظریات اقتصادی را با تخیل جامعۀ ایرانی می خوانند و برای آن که به دانشجویان گفته شود که ایران هم اقتصاد دارد درسی هم به نام اقتصاد ایران، در مجموع واحدهای درسی گنجانده شده که خود تأییدی است به غیر ایرانی بودن بقیۀ دروس. چرا که اگر مثال‌ها و مسائل دروس دیگر ایرانی می بود دیگر نیازی به درس اقتصاد ایران نداشتیم.
در راستای مقاوم سازی اقتصاد ایران ما باید به بومی سازی اقتصاد بپردازیم. برای تحقق آن، لازم است سیاست های کشور و مخصوصاً آموزش عالی در جهت تشویق استادان دانشگاه ها به تدوین کتاب های درسی اقتصاد با مثال های ایرانی باشد که لازمۀ آن بسترسازی برای این تشویق است که برقراری ارتباط هدفمند دانشگاه و جامعه و اجباری کردن فرصت های مطالعاتی داخل کشور برای همۀ اعضای هیأت علمی دانشگاه ها از لوازم آن محسوب می شود.
تا اینجا بیشتر به معنی لغوی اقتصاد مقاومتی (Resilience Resistance Economy) و تفاوت آن با اقتصاد مقابله ای (Economy Resistance) پرداختیم. در ادامه به مفهوم اقتصاد بومی اشاره می شود و معنی و مفهوم مدیریت علمی اقتصاد که در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به صورت “الگوی اقتصادی بومی و علمی” نام برده شده است توضیح داده می شود.
از عبارت الگوی اقتصادی بومی وعلمی، چنین برداشت می شود که ما باید برای اقتصاد کشورمان، خود به طراحی الگو بپردازیم چرا که در موضوعات توسعه، هر کشور باید با توجه به ویژگی های خویش به طراحی الگواقدام کند که این امر به هیچ وجه به معنی استفاده نکردن از تجربیات سایر جوامع نیست. علمی بودن الگوی اقتصادی را به مفهوم استفاده از دانش بشری در حوزۀ اقتصاد می توان تعبیر کرد.
واقعیت این است اقتصاد یک جامعه را می توان به دو شیوۀ متفاوت اداره کرد: یکی مدیریت سلیقه ای و دیگری مدیریت علمی. در دنیای پیچیدۀ امروز به هیچ وجه اقتصاد کشوری را نمی توان با سلیقه اداره کرد که اگر چنین اتفاقی بیفتد جبران خسارات وارده یا غیر ممکن خواهد بود یا بسیار دشوار. اینجاست که ضرورت و اهمیت تهیه و تصویب برنامه های توسعه نمایان می شود تا مدیران جامعه نتوانند با آزمایش و خطا بر اقتصاد حکم برانند.اگر علم را به معنی تبیین روابط بین پدیده ها بدانیم در این صورت، مراد از علمی اداره کردن اقتصاد جامعه به معنی آشنایی کامل با علم اقتصاد و تصمیم گیری در چارچوب قوانین، اصول و نظریات علم اقتصاد است. می دانیم علم باوری دو ویژگی عمده دارد: یکی ضابطه مندی و دوم شایسته سالاری
در علم، هیچ سلیقه‌ای نمی تواند اثر گذار باشد. یعنی علم خود ضابطه‌ای دارد که با سلیقۀ افراد و مسؤلین تغییر پیدا نمی‌کند. مثلاً می‌دانیم آب در شرایط متعارف در صفر درجه یخ می زند و در صد درجـه می جوشد. این خاصیت ذاتی و ثابت آب است که با سلیقۀ یک نفر و یا کل عالمیان تغییر پیدا نخواهد کرد، .ویژگی دیگر علم باوری، شایسته سالاری است. علم معیارهایی برای سنجش پدیده ها و مقایسۀ آن‌ها دارد. فلسفۀ برگزاری کنکور سراسری برای سنجش دانش داوطلبان، استخدام از طریق انتشار آگهی عمومی و دادن فرصت یکسان برای همۀ واجدان شرایط و انتخاب شایستگان از بین داوطلبان براساس معیارهای علمی، از ویژگی‌های مدیریت علمی است.
علمی اداره کردن اقتصاد بدان معنی است که کسانی که تصمیمات آنان در وضعیت متغیرهای اقتصادی تأثیرگذار است باید از دانش کافی علم اقتصاد برخوردار باشند. از آنجایی که در علم اقتصاد، نظریات مختلف وجود دارد بسیار ضروری است که ما هم در کشورمان با مشارکت فعال اقتصاددانان به راه اندازی مکتب اقتصاد ایران اقدام کنیم. منظور از این مکتب، استفاده از پیشرفت های علم اقتصاد و همۀ تجربیات کشورهای مختلف برای بومی سازی علم اقتصاد در ایران است که این اقدام برای امروزمان بسیار می تواند کارساز باشد. هدف سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، تأمین رشد پویا و بهبود شاخص های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم اند ز تعیین شده است. منظور از رشد، رشد اقتصادی است وهدف از رشد پویا، استمرار آن طی زمان است که می توان آن را رشد مستمر هم نامید. اقتصاد زمانی رشد پیدا می کند که در وضع متغیرهای مهم اقتصادی بهبودی حاصل شود. از آن جایی که برخی متغیرهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، تولید ناخالص ملی (GNP) و درآمد ملی بیانگر وضعیت اقتصاد کلان یک جامعه محسوب می شوند لذا تغییرات این متغیرها نسبت به دورۀ قبل را نشانۀ رشد اقتصادی تلقی می کنند. مثلاً در برنامه های چهارم و پنجم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی، تصویب شده بود که تولید ناخالص داخلی ایران سالانه به طور متوسط به میزان 8 درصد افزایش یابد.
هرچند رشد تولید ناخالص داخلی به معنی رشد اقتصادی، مرسوم شده است لکن باید گفت معنی دقیق رشد اقتصدی، رشد درآمد سرانه به قیمت ثابت است. در واقع رشد اقتصادی باید نشان دهد که رفاه متوسط جامعه افزایش یابد که درآمد سرانه، بیانگر رفاه متوسط جامعه است و هرقدر میزان درآمد سرانه بیشتر باشد، مبین بالا بودن متوسط رفاه جامعه می باشد. توجه شود اگر درآمد ملی (یا تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی) جامعه ای مثلاً یک درصد افزایش یابد و در همین حدود هم جمعیت رشد کند، رشد درآمد سرانه صفر خواهد بود و علی رغم افزایش درآمد ملی رفاه جامعه ثابت باقی می ماند. معنی قیمت ثابت در درآمد سرانه این است که در محاسبات درآمد سرانه باید تغییر قیمت ها حذف شود که این کار از طریق تعیین یک سال به عنوان سال پایه و انجام محاسبات براساس قیمت های سال پایه انجام می گیرد. به عنوان مثال بانک مرکزی براساس قیمت های سال پایۀ 1390 محاسبه نموده که تولید ناخالص داخلی ایران در سال 1391 نسبت به سال 1390 حدود 8/6 درصد کم شده است که اگر رشد حدود 3/1 درصدی جمعیت را هم به آن اضافه کنیم به این نتیجه می رسیم که رفاه متوسط هر ایرانی در سال 1391 نسبت به سال قبل تقریباً 1/8 درصد تقلیل یافته است. منفی بودن رشد اقتصادی به معنی فقیر شدن جامعه است و بنابراین همۀ جوامع تلاش می کنند که اقتصاد خود را رشد دهند. رشد اقتصادی در یک جامعه زمانی رخ می دهد که همۀ مردم جامعه به دنبال تحقق آن باشند یعنی برتلاش خود بیفزایند تا تولیدات کالا و خدمات جامعه افزایش پیدا کند. می‎توان گفت تحقق رشد اقتصادی به بسیج عمومی نیاز دارد که در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از رویکرد جهادی از آن نام برده شده است. رشد اقتصادی اگر استمرار پیدا نکند نمی تواند به بهبود وضعیت اقتصادی جامعه منجر شود. اگر رشد اقتصادی هدف شمارۀ یک جامعه در همۀ سال ها باشد در این صورت کل امکانات جامعه در مسیر استمرار رشد اقتصادی به کار گرفته خواهد شد که این شیوه نه فقط رفاه شهروندان را به طور مستمر بالا خواهد برد بلکه جایگاه کشور را در دنیا ارتقاء خواهد بخشید. مثال چین در این زمینه گویاست که چگونه این کشور درحال توسعه توانسته در مدت بیش از 30 سال رشد درآمد سرانه اش را در هرسال بیش از 7 درصد افزایش دهد و به قدرت دوم اقتصاد دنیا تبدیل شود. عده‌ای فکر می کنند رشد اقتصادی جنبۀ کمی دارد و توسعه یک موضوع کیفی است. این جمله را باید به این صورت تکمیل کنیم که رشد اقتصادی هرچند کمیت است، اما استمرار آن بدون تغییر کیفیات نمی تواند مقدور باشد. بنابراین، استمرار رشد اقتصادی مستلزم انجام تغییرات کیفی در جامعه است و اگر این تغییرات انجام شود رشد اقتصادی خود گویای توسعۀ اقتصادی خواهد بود.
سیاست کلی اقتصاد مقاومتی دارای 24 بند است. در بند یک “تأمین شرایط و فعال سازی کلیۀ امکانات و منابع مالی و سرمایۀ انسانی وعلمی کشور به منظور توسعۀ کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری های جمعی وتأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم درآمد و متوسط ذکر شده است.استفاده از کلیۀ امکانات و منابع، مشارکت مردم و افزایش درآمد گروه های درآمدی پایین ومتوسط شاه کلید این بند است.
حقیقت این است ما در بهره برداری از منابع و بسیج آحاد مردم در فعالیت های اقتصادی و سطح درآمد گروه های کم درآمد و متوسط مشکل جدی داریم. مثلاً میزان بارندگی ایران حدود یک سوم جهان است که منطق حکم می کند چنانچه از هر واحد آب در حد سه برابر دنیا استفاده کنیم، آن‌گاه در تراز جهانی قرار خواهیم گرفت در حالی که نه فقط چنین برنامه ای را دنبال نمی کنیم، بلکه به عناوین مختلف منابع کمیاب و غیرقابل جایگزینی آب را به هدر می دهیم و از این طریق نعمت خدادادی را به نقمت تبدیل می کنیم.
منطق حکم می کند که سیاست های استفادۀ چند باره از آب را پیش گیریم و با اصلاح الگوهای کشت و با به کارگیری فناوری های مناسب به کاشت محصولاتی مبادرت ورزیم که نیاز آبی کمتری داشته باشند. باید بدانیم اگر آب را درست استفاده نکنیم، کشورمان به سمت خشک شدن پیش خواهد رفت که تدبیر امروزمان می تواند جلوی فاجعه های فردا را بگیرد. معنی مشارکت مردم در فعالیت های اقتصادی بسیار وسیع است که واگذاری تصدی گری های اقتصادی به مردم مطابق با سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی که سهم دولت در تصدی گری اقتصادی را به 20 درصد محدود کرده است بعد عملیاتی مردمی کردن اقتصاد است. ما باید کل واگذاری های فعالیت های اقتصادی دولت به غیر دولت را بازنگری کنیم و هرجا به خطا رفته ایم جبران کنیم چرا که نه تجربۀ اقتصاد دولتی قابل دفاع است و نه تجربه اقتصاد شبه دولتی. اشاره به ارتقاء درآمد گروه های کم درآمد و متوسط به معنی ایجاد تعادل در توزیع درآمد است که با افرایش رشد اقتصادی، وضعیت توزیع درآمد نیز بهبود یابد که به معنی پی گیری راهبرد رشد اقتصاد توأم با توزیع می باشد. پس ما باید به فکر استفادۀ بهینه از منابع، مردمی کردن اقتصاد و بهبود توزیع درآمد در کنار رشد اقتصادی باشیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.