شرکت تراکتورسازی در مسیر بندها و الزامات اقتصاد مقاومتی قرار گرفته است
کارایی : شرکت تراکتورسازی به عنوان یکی از با سابقهترین و صاحبنامترین مجموعههای صنعتی کشور تا کنون چه تاثیر و یا تاثیراتی در توسعه منطقه داشته است؟ آیا این تاثیرات تداوم داشته و یا در طول زمان به لحاظ ماهوی وشکلی دچار تغییر و تحول شده است؟ پاسخ حضرتعالی به برخی نقدهای مطرح شده در خصوص این که به مرور زمان از نقش و تاثیر شرکت تحت مدیریت حضرتعالی در استان و منطقه آذربایجان و نهایتاً کشور کاسته شده است، چیست؟
ابراهیمی : تراکتورسازی طی سه سال متوالی به عنوان صادرکننده نمونه کشوری انتخاب شده است اما ما با وجود این که میتوانستیم کارهایی در خارج از حوزه استان صورت دهیم، اما همواره درصدد تقویت استان بوده ایم. عقیده داریم استان ما باید یک سر و گردن بالاتر از سایر استانها باشد. شرکت تراکتورسازی همچنین در بحث حمایت از مصرف کننده نیز، لوحها و جوایز پرشماری را از سوی شرکتهای ارزیابی کننده در تهران دریافت کرده است و این التزام ما را به ارائه خدمات پس از فروش به مشتریان نشان میدهد. این که سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی، پیش از سایرین به حوزه ارزیابیها ورود کرده است، فی النفسه کار بسیار پسندیدهای است و حاکی از وجود استانداردهای ممیزی در استان ما دارد. با ارتقاء این پتانسیل ما حتی در آینده قادر خواهیم بود در سایر استانها نیز خودی نشان دهیم و به نیازهای موجود در زمینه ارزیابیهای حرفه ای و ممیزی در آنها نیز پاسخ دهیم.
در مورد نقش شرکت تراکتورسازی در استان نیز باید بگویم که به نظر من وجود این شرکت برای بزرگ شدن و رشد سایر صنایع در استان ضروری و مفید فایده است. تراکتورسازی به عنوان بزرگترین مجتمع صنعتی شمال غرب وظیفه دارد که از سایر صنایع و حرف نیز حمایت کند. اصلاً اگر سایه این شرکت بر روی صنعت استان ما گسترده نشود، به چه دردی می خورد؟ در حال حاضر شرکت تراکتورسازی به حدود 6000 نفر حقوق پرداخت میکند و به نظرم این یک مزیت است. از دیگر بازوهای موثر شرکت تراکتورسازی، وجود باشگاه فرهنگی، ورزشی و همچنین تیم فوتبال تراکتورسازی است. درست است که ما هیچ وقت این مساله را رسانهای نکرده ایم، اما واقعیت این است که شرکت تراکتورسازی، بزرگترین تامینکننده مالی این تیم است و همان طور که میدانید در این وضعیت تامین مالی کار بسیار دشواری میباشد.
اینکه زمانهای بازی تیم تراکتورسازی کل مردم آذربایجان درگیر هستند و برد این تیم، دل مردم را شاد میکند، به هر حال تاثیر گسترده و عمده ما را نشان میدهد. اصلاً نام آذربایجان طوری است که با نام تراکتورسازی عجین شده است و بالطبع من نمیتوانم خودم را کنار بکشم و در جامعه هم باید این احساس مسئولیت باشد و بالاتر از آن مسئولین استانی و کشوری خصوصاً آذری زبانها هم باید این حمیت و عرق ملی را داشته باشند که تراکتورسازی را به عنوان یک برند ملی معرفی کنند. میدانید که امروز برندسازی به یک اصل تبدیل شده است و ایجاد هر برندی سالهای سال طول میکشد. در هشت سال اخیر به ویژه برند تراکتورسازی در خارج از کشور بسیار مطرح شده است. به طور مثال در آفریقا، کلمه ایران، تراکتورسازی را به ذهنها متبادر میکند یعنی حتی در اقصی نقاط آفریقا که ساکنان آن، نام خود ایران را به سختی شنیده بودند، تراکتورسازی نام شناخته شدهای است. شاهد این اظهارنظر هم میزان صادرات ماست. در زمان اوج تحریم که انتقال پول، دشوار و مساله ساز بود، و همچنین در ترخیص کالای صادرشده در گمرک کشور مقصد، مشکلات حادی وجود داشت، ما همچنان به قاره آفریقا و بویژه کشور اوگاندا صادرات داشتهایم. همانطور که میدانید اوگاندا یک مملکت حاصلخیز است و هر تخمی که در آنجا کاشته شود، حاصلی در بر خواهد داشت. جالب است بدانید بزرگترین سفارت خانه مستقر در اوگاندا متعلق به اسرائیل است و حتی محل مخصوصی برای فرود هلیکوپتر در آن سفارتخانه تعبیه شده است. با این تفاسیر، استمرار صادرات تراکتور به این کشور، نشان دهنده تلاشهای پردامنه است. تحت شرایط دشوار تحریم، سال پیش 1600 عدد تراکتور به اوگاندا صادر شد.
اگر بخواهم عرایضم را جمعبندی کنم، بایستی بگویم که به نظر من شرکت تراکتورسازی همچنان در این منطقه بسیار تاثیرگذار است به طوری که بیشتر شرکتهای تولید قطعه و قطعهساز با ما قرارداد دارند. زمانی می توان این تاثیرپذیری را مورد ارزیابی قرار داد که ما به قطعه سازان سفارشی تحویل ندهیم یعنی مشابه سالهای 87 و 88 که یک بحران جدی در استان به وجود آمد که حتی کسبه خود تبریز هم دچار مشکل شدند. اگر یک روزی چرخهای تراکتورسازی آهسته کار کند و یا از کار بایستد، اثرات مستقیمی ایجاد میکند. البته این مساله بالطبع، اثرات غیر مستقیمی نیز دارد. به طور خلاصه طبق ارزیابیهای صورت گرفته، فعالیت شرکت تراکتورسازی با دویستهزار شغل به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط است. حدود هفتهزار شغل مربوط به مجموعه خودمان است. بیش از چهارصد قطعهساز در اینجا، ارومیه، کردستان و در سراسر ایران از جمله در مشهد، تهران واصفهان فعالیت میکنند که سفارشهای شرکت تراکتورسازی را دریافت میکنند. این مساله تاثیرگذاری تراکتورسازی را نشان میدهد و اگر خدای نکرده اختلالی در فعالیت ما بوجود بیاید، آن زمان میتوان قدرت و تاثیرگذاری تراکتورسازی را مورد ارزیابی دقیق قرار داد و البته این بسیار ناپسند است که با یک اختلال، تاثیر ماهوی تراکتورسازی مشخص شود. به نوعی میتوان گفت که تاثیر تراکتورسازی و دامنه آن را به صورت سلبی بهتر می توان مورد ارزیابی قرار داد.
کارایی : آقای ابراهیمی من بسیار مشتاقم نظر خود را در ارتباط با واگذاریهای صورت گرفته در دورههای اخیر هم بفرمایید بویژه که بخشی از این واگذاریها دامن شرکت شما را هم گرفته است. آیا ارزیابی هایی نسبت به دوره قبل از واگذاری ها و دوره بعد از آن و شاخصهایی که مشخصاً دستخوش تغییر شده اند، وجود دارد یا نه ؟
ابراهیمی : میدانید که سهام ما واگذار شده است و حساسترین بخشی که واگذاریهای ما را رصد میکند، بورس و سهامداران است و نتیجه این واگذاریها به حساس ترین بخش جامعه یعنی آحاد مردم رسیده است
کارایی : سوال صریح من از شما این است که آیا ماهیت متولیان و ماهیت سیاستهای قبل از واگذاری تغییر چشمگیری داشته است یا نه؟ و اگر چنین شده است نتیجه مستقیم آن چیست؟
ابراهیمی : اگر منظورتان واگذاری تراکتورسازی باشد باید بگویم شاید به صورت اتفاقی این واگذاری صحیح بوده باشد ولی 90درصد واگذاریهای دیگر بر اساس رایزنیهای سیاسی و اقتصادی خاص انجام پذیرفته که نتیجه آن را امروز میبینیم.
کارایی : براساس چه شاخصهایی عقیده دارید که واگذاری تراکتورسازی بر خلاف روند موجود، صحیح و قابل دفاع است؟
ابراهیمی : هرچیزی را باید سنجش کنیم وقتی شما از توسعه اقتصادی صحبت میکنید، باید یک سری مثالهایی داشته باشید و وقتی از توسعه حرف میزنیم، باید کشورهای الگو را در نظر داشته باشیم. به عنوان مثال تجربه آلمان شرقی در بحث واگذاریها بسیار جالب توجه است. هماکنون سطح بالاترین و بزرگترین صنایع دنیا در آن منطقه ای از آلمان حضور دارند که سابقاً آلمان شرقی خوانده میشد. در حالی که پیش از دوره واگذاریها و خصوصی سازی، صنایع آن منطقه هیچ چیزی در چنته نداشتند و بسیار فرسوده بودند. آنچه در جریان واگذاری این صنایع فرسوده اجرا شد، این بود که تنها با دریافت یک مارک کارخانجات به افراد و بخش خصوصی منتقل میشد اما ضوابطی در اعطا وجود داشت بدین ترتیب که صرفاً افرادی که سابقه صنعتی داشته باشند، صنعتگر و یا متخصص باشند و برنامه مدون داشته باشند، واجد صلاحیت شمرده می شدند. اما آنچه که ما در خصوص اجرای اصل 44 قانون اساسی انجام دادیم، این بود که از افرادی که نقدینگی و تمتع مالی داشتند، دعوت کردیم، تا بیاید و صاحب صنایع کاندیدای واگذاری گردد. بعدتر البته شرط نقد بودن پول را هم برداشتیم و گفتیم هرکسی شرایط پرداخت اقساطی را دارد، هم می توان به عنوان کاندیدای واگذاری تلقی گردد. البته در ادامه راه، این محدودیت را نیز مرتفع نمودیم و به جایی رسیدیم که گفتیم هرکس تعهد میدهد که در ابتدا 30 درصد پول را بدهد و مابقی را در سالهای بعدی پرداخت نماید، هم میتواند صاحب کارخانهها و شرکتهای موجود در لیست انتظار برای واگذاری گردد.
در این میان آنچه پیش آمد، این بود که عده کثیری از افراد ناآشنا با صنعت و الزامات آن وارد این حوزه شدند البته نبایستی انکار کرد که شرکتهای ما هم اکثراً در حالت ضعف قرار داشتند ولی با این وجود به هر حال انتظار داشتیم که وضعیت این شرکتها لااقل بعد از واگذاری بهتر شود و ارتقا یابد نه اینکه ضعیف و ضعیف تر شوند. ابعاد روند مذکور در حد و اندازه هایی بوده است که امروز در اتاق بازرگانی و یا مجامع دیگر، یکی از دغدغههای اصلی مسئولین استان احیاء واحدهایی است که در گذشته بواسطه واگذاری دچار مشکل شدهاند و یا از پیش هم مشکل داشته اند و بواسطه واگذاری مشکلاتش تشدید هم شده است.
اما در مورد تراکتورسازی بدون شک اگر واگذاری صورت نمیگرفت و همان تملک دولتی بر سیاق گذشته ادامه می یافت، من فکر میکنم وضعیت آن همانند صنایع دیگر دولتی می بود که قادر به حل مشکلات خود نمیبود و بایستی دائماً حقوق کارکنان از طرف دولت تزریق میشد اما آنچه بواسطه واگذاری روی داده ، این است که براساس ارزیابیها و محاسبات صورت گرفته، در سال 93، حدود 7 تا 10درصد از مالیات پرداخت شده در استان آذربایجان شرقی، مربوط به هولدینگ شرکت تراکتورسازی و مجموعه مالیات ها از جمله مالیات برارزش افزوده، مالیات بر حقوق، مالیات تکلیفی و مالیات بر درآمد بوده است. آیا شما در سالهای اخیر هیچ شنیده اید که تراکتورسازی تعدیل نیرو کند؟ نه ولی شنیدهاید که شرکتهایی که از تراکتورسازی جدا شدهاند از جمله ماشینآلات صنعتی تراکتورسازی تا چه میزان برای استان بحران آفرینی کرده اند.
کارایی : آنطور که به مولفههای موجود در اقتصاد کلان اشاره کردید و همین طور براساس تحلیلهایی که اقتصاددانان از شرایط موجود اقتصاد ارائه میکنند، اولاً آینده این شرکت را بر اساس برنامهها و عملکردهای پیشین چگونه ارزیابی میکنید؟ همچنین به عنوان یکی از نمایندگان فعالین اقتصادی که در اتاق بازرگانی هم حضور دارید، فکر میکنید به غیر از رکود، مولفه های دیگری نیز فعالیت شرکتهای شما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ و این که فکر میکنید در نهایت آینده شرکت تراکتورسازی در چنین بستری چگونه خواهد بود؟
ابراهیمی : از دیگر مولفه های کلان اقتصادی تاثیر گذار، مساله واردات و تعرفه های وارداتی است.
کارایی : آیا سعی کرده اید در تعرفههای واردات گمرک تغییری ایجاد کنید؟
ابراهیمی : سوال بسیار خوبی است اگر بخواهم در این مورد سخن بگویم، میبایست به اندازه یک نشریه در این خصوص سخن بگویم، اگرچه ممکن است بگویید چرا تا به حال ساکت بوده اید؟ به این دلیل که من و همکاران افراد تبلیغاتی نیستیم. تا به حال دیدهاید که من مصاحبهای بکنم؟ اصلاً. در حالی که میتوانم جنجالیترین فرد استان شوم هم به واسطه تیم و هم به واسطه بزرگترین تاثیرپذیری استان از قبل مسائل مربوط به شرکت تراکتورسازی. ولی اصلاً چنین کاری را انجام ندادهایم چون معتقدیم که یک صنعتگر باید مراقب باشد که مسائل سیاسی او را تخریب نکند ما هیچ تبلیغاتی برای خودمان هیچ موقع نکردهایم و سعی کردیم همیشه تبلیغات برای محصولاتمان باشد در صورتی که کیفیت خوبی داشته باشند در نتیجه این طور باید بگویم که به واسطه انجام خودکفایی تاثیرگذاری ما چند برابر شده است. البته من اذعان دارم که تاثیرگذاری ما از باب تغییرات کم شده است اگر به گذشته رجوع کنیم تراکتورسازی همواره در صدر اخبار تبریز بوده است ولی ما در این سال های اخیر، یک بار هم چنین کاری نکردهایم و تصمیمی هم مبنی بر این گونه طرح شدن ها نداریم که البته به نظرم این مساله یکی از نشانههای ثبات این مجموعه است.
در جواب سوال شما مبنی بر آینده شرکت باید بگویم که بعد از زمان جنگ امروز در بدترین شرایط هستیم یعنی خود من در طول بیش از دو دهه ای که در صنعت هستم ، چنین شرایطی ندیده بودم حتی در زمان جنگ هم شرکت تراکتورسازی توانسته بود اشتغال ایجاد کند و درآمدزا باشد. البته بدون شک مساله دولتی بودن شرکت در آن سالها خود متغیر مهمی است به طوری که در برخی از برهههای زمانی دولت به این شرکت تکلیف می کرد تا به عنوان مثال تراکتور 12 میلیون تومانی را به قیمت 7 میلیون تومان به فروش برساند که دولت ما به التفاوت آن را به صورت یارانه به شرکت باز میگرداند اما امروز چنین نیست و ما باید خودمان درآمد ایجاد کنیم و مالیات و بیمه خود را پرداخت کنیم. حتی با وجود شرایط خطیر امروزی هم ما خوش حق و حساب ترین مجتمع صنعتی در قبال بیمهها و مالیات و بانکها هستیم و به لطف خدا یک معوقه و یا یک بدهی هم نداریم. البته منظور من این نیست که این جا مدینه فاضله است. نه، رکود و اقتضائات شرایط رکودی به اینجا هم رسیده است و گریبانگیر شرکت تراکتورسازی هم شده است.
لازم به توضیح نیست که کشاورزان مشتریان اصلی تراکتورهای تولید شده در شرکت ما هستند، وقتی که به کشاورزان وام اندک با بهره بالا داده میشود و یا اصلا وامی به آن ها تعلق نمی گیرد، بالطبع شرکت ما نیز تحت تاثیر قرار می گیرد.
در تمامی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به بخش کشاورزی با کمترین بهره و سود و حتی بدون بهره و سود و یا به صورت بلاعوض پرداخت میشود. به نظرم دلیل این مساله، این است که متولیان امر به این نتیجه مهم دست یافته اند که کشاورزی یک صنعت مادر است و کشوری میتواند استقلال پیدا کند که در کشاورزی گام های بزرگی برداشته باشد.
متاسفانه باید بگویم که با وجود این که در حوزه خرید تراکتور، تقاضای واقعی وجود دارد و کشاورزان طالب خرید تراکتور هستند، اما در بهترین حالت وامهایی با نرخ 18 درصد به کشاورزان تعلق میگیرد که حتی در بدترین شرایط باید حداکثر نرخ آن 8 درصد میبود. اما در صنعت خودرو که در آن تقاضای حقیقی وجود ندارد، وامهای دولتی به صورت دوپینگ به کمک صنعت خودروسازی می آید.
کارایی : شما در خلال فرمایشات خود به هر روی، وضعیتی معین از اقتصاد کلان را تصویر نمودید که شاخصه آن وجود رکود میباشد، از طرفی این روزها مباحث بسیار جدی در خصوص تغییر پارادایم اقتصادی به اقتصادی جریان دارد، به نظر حضرتعالی نسبت مولفه های تبیین شده در الگوی اقتصاد مقاومتی با شرایط موجود اقتصادی چیست؟
ابراهیمی : اتفاقاً اقتصاد مقاومتی و بندهای 24گانه آن کار ما را بسیار تسهیل کرده است. به عنوان مثال بندی از بندهای 24 گانه اقتصاد مقاومتی، به صورت مشخص در ارتباط با امنیت غذایی است که در ارتباط وثیق با صنعت ما قرار میگیرد. تحقق این مهم بدون شک با مکانیزاسیون امکان پذیر است. این یک حقیقت است که کشورهایی که در کار صادرات مواد غذایی هستند، این را در اولویت داخلی خود قرار دادهاند و در نتیجه، استراتژی تامین امنیت غذایی در دنیا در دستان آنهاست. آنها حاضر هستند تراکتور را حتی به صورت رایگان در اختیار کشاورزان قرار دهند اما موقعیت خود در تامین مواد غذایی در جهان را حفظ کنند. این مساله یک دلیل مشخص دارد؛ و آن این است که به کشورهای مذکور جایگاه بی بدیلی در سازمانهای بین المللی میبخشد. به نظر من بویژه لحاظ کردن این بند ذیل الزامات اقتصاد مقاومتی نشان دهنده تشخیص صحیح و به جای مقام معظم رهبری در خصوص الزامات اقتصاد مقاومتی است. همچنین شرکت تراکتورسازی در مسیر سایر بندها و الزامات اقتصاد مقاومتی نیز قرار گرفته است از جمله در «تأمین شرایط و فعالسازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط» که ما دقیقاً در همین راستا حرکت کرده ایم. از طرفی تکیه ما بر اقتصاد دانش بنیان و طراحی مدلهای جدید نیز در راستای همین پایبندی به خطوط کلی اقتصاد مقاومتی بوده است. در همین راستا، وزیر کشاورزی اظهار نظر جالب توجهی نموده اند و آن این است که:«من آرزو داشتم روزی مجوز ورود تراکتورهای سنگین را به کشورمان بیاوریم و الان میبینیم که شما خود راساً در حال تولید این تراکتورها هستید.»
کارایی : پس به زعم شما هم اقتصاد مقاومتی برای شرایط فعلی راهگشاست اما همان گونه که خود حضرتعالی هم به مولفههای اقتصادی شرایط حال حاضر کشور اشاره فرمودید، آیا امکان تحقق اهداف تدوین شده در آن طرح در کنار ساختارها و الزامات نهادی موجود، وجود دارد؟
ابراهیمی : به نظر من مقررات ما و ساختار بروکراتیک موجود در کشور به هیچ وجه امکان تحقق اهداف تدوین شده در زمینه اقتصاد مقاومتی را نمیدهد. اما از طرف دیگر مسئولین متوجه این دشواریها هستند و از این روی، حرکتهای جدی برای مرتفع نمودن موانع و مشکلات موجود در حال انجام است. از جمله این حرکتها که به منظور شکستن یک سری چارچوب ها صورت گرفته است، تشکیل ستاد راهبردی و فرماندهی اقتصاد مقاومتی در دولت است. همچنین نیت و عزم جدی برای شناسایی، از میان برداشتن و بازبینی قوانین ضد تولید موجود نیز دیده می شود.
کارایی : آیا تعرفههای گمرکی واردات در سال های اخیر و با توجه به تاکید بر الزامات اقتصاد مقاومتی دستخوش تغییر شده اند؟
ابراهیمی : متاسفانه مساله تعرفههای گمرکی از جمله مسائلی است که بر صنعت ما تاثیر فراوان میگذارد، به عنوان مثال اوضاع تعرفههای گمرکی تا حدود زیادی بر وفق مراد خودروسازان است چون در برخی موارد و برای وارد کردن برخی خودروها، تعرفه های گمرکی تا 50 درصد و حدود یک سوم قیمت اتوموبیل وارد شده است. اما در مورد واردات تراکتور، اوضاع اصلا بدین منوال نیست. تعرفه واردات در برخی موارد 4 درصد و در برخی موارد10 درصد است. این یعنی یک تراکتور 30میلیونی با پرداخت 3 میلیون تعرفه میتواند وارد کشور شود.
کارایی : پس هم اکنون و در حال حاضر هم واردات تراکتور صورت میگیرد؟
ابراهیمی : بله به ویژه بعد از برجام. بدین ترتیب که قبلاً صادرکنندگان تراکتور به چین و هند محدود میشدند اما الان تعداد کشورهای وارد کننده زیاد شده؛ از لهستان وچکسلواکی گرفته تا آلمان. واردکنندگان از هرکجا که اراده میکنند، حتی تراکتورهای دست دوم را هم با ارز مبادلاتی وارد میکنند. مجموع این مسائل نشان میدهد که قوانین کشور بر علیه اقتصاد مقاومتی و تراکتورسازی است. اما اینکه چرا در این خصوص جاروجنجال به راه نمی اندازیم، به این دلیل است که این روش را نمیپسندیم. اعتقاد داریم که اگر تراکتورسازی واقعاً یک صنعت رقابتی باشد، خودش را بالا میکشد. حرفهایمان را با مسئولان در میان میگذاریم اما رسانه ای نکرده ایم. همین الان و با وجود جنسهای اروپایی و با وجود هجمههایی که علیه ما وجود دارد، بالای 90درصد از سهم بازار را در اختیار داریم. اخیراً در اخبار دیدم که یک شرکت کرهای تراکتورسازی که جزو زیر مجموعههای شرکت ال جی ست، با ظرفیت 15000 تراکتور وارد بازار ایران شده است. بالطبع امتیازاتی که برای آنها تعلق میگیرد، بر روی کار ما تاثیرگذار است. آیا کره ای بواسطه امتیازها و استعدادهای خودشان توانستهاند بخشی از بازار تراکتور در ایران را تصاحب کنند؟ نه، به نظرم این شرکت به پشتوانه دولت کره توانسته است تا این موقعیت را کسب نماید. دولت های خارجی میلیاردها دلار را برای ضمانت فاینانس میکنند، رئیس جمهور کره با تعداد پرشماری سرمایهگذار به ایران میآیند و ضمانت آنان را بر عهده میگیرد. دولت بایستی از تولید داخلی در عمل و در واقعیت حمایت نماید، همانند آنچه در کشور چین اتفاق میافتد. ما زمانی که برای فروش تراکتور به کشورهای آفریقائی مراجعه می کنیم، میبینیم که پیشتر دولتها راساً با یکدیگر وارد مذاکره شدهاند. یک شرکت در این شرایط، وضعیت بسیار شکننده و بیپناهی پیدا میکند. تنها امید ما این است که تحقق واقعی و جدی الزامات اقتصاد مقاومتی در کشور، امور را دستخوش تغییر جدی مثبت نماید. در نهایت، آینده تراکتورسازی را روشن میبینیم به شرطی که قوانین جاری اجازه ندهد که رقیبی به وجود بیاید که پشتوانه اش دولت کشور متبوع خود باشد.
کارایی : ممکن است منتقدان به شما پاسخ دهند که اگر خودروسازان موفق بوده اند تا تعرفه واردات را بالا نگه دارند، شاید به دلیل قدرت لابی بوده است که داشتهاند، شما از تاثیر پردامنه شرکت تراکتورسازی سخن می گوئید. آیا فکر نمیکنید که یکی از جاهایی که این تاثیر بایستی خود را نشان دهد، در زمینه قدرت بالای لابیگری است؟ منظور این است که خودروسازان از قدرت تشکیلاتی، صنفی و لابی بهره می برند، آیا تراکتورسازان فاقد چنین قدرت تشکیلاتی میباشند؟
ابراهیمی : چون به غیر از شرکت ما، بقیه فعالین این حوزه، مونتاژگر تراکتور هستند و متاسفانه تشکیلات صنفی در این عرصه وجود ندارد. البته واردکنندگان یک صنف تشکیل دادهاند ولی تولیدکنندگان تراکتور و ابزارآلات کشاورزی نه و ما به آنها ملحق نشدهایم چون ما تراکتورساز هستیم و آنها مونتاژگر.
کارایی : گفته میشود که در زمان ریاست مهندس عرب باغی، به دلیل قدرت لابی بالا و مذاکره، توافقاتی با بانک ها صورت گرفت و ارائه یک سری تسهیلات به کشاورزان ممکن شد.
ابراهیمی : بله درست است اما آن زمان تراکتورسازی دولتی بود و در واقع کاری که دولت انجام میداد، این بود که از یک جیب خود بر میداشت و به جیب دیگر میگذاشت اما الان اوضاع دستخوش تغییر شده است. من صبح که به اینجا میآیم، باید جوابگوی کارگران باشم و اگر نتوانم سر ماه حقوق بدهم اوضاع بد خواهد شد. شما بیایید و بزرگترین مقام استانی و یا کشوری را در جایگاه مدیرعامل این کارخانه بگذارید و وابستگیش با تشکیلات دولتی را قطع کنید، بازهم نمیتواند کاری کند. اما به هر حال ما هم از ابزارهای لابی گری بهره میگیریم اما لابی ما نه سیاسی بلکه با زبان موثر اقتصادی است و تاثیرگذار هم است. در همین راستا به عنوان مثال ما شرکت تراکتورسازی را در شرایط فعلی، همگامترین شرکت با وزارت کشاورزی میبینیم. مساله این است که به دلیل وجود ناهماهنگیهای بسیار، متغیرهای بیشتری از لابیگری در این مورد موثر است. لازم است محورهای یک چشمانداز بیست ساله را مشخص کنیم حتی خودروسازان نیز آنچنان از لابی گری بهره نمی گیرند و هرروز در سیاستها و محورهای آنان تغییر ایجاد میشود. ما با وزارت کشاورزی رابطه خوبی داریم و همگام هستیم ولی اینجا باید همه با وزارت کشاورزی همسو باشند.
کارایی : در این شرایط که خودروسازان بخشی از سهام خود را به طور مثال به پژو میفروشند. آیا شما قصد این را ندارید که مثلاً با یک تراکتورساز آلمانی وارد شراکت جدی شوید؟
ابراهیمی : چرا اتفاقاً ما در این خصوص در حال رایزنی هستیم. وقتی در سال 1343 شالوده اینجا را بنا نهادهاند، تمامی صنایع مرتبط از جمله ریختهگری در کنار یکدیگر تعبیه شدهاند. یکی از بدترین کارهای سالهای اخیر این بود که شرکتهای مهم متبوع تراکتورسازی از آن جدا شدند. بنیان گذار این مجموعه پنجاه سال پیش به درستی نیاز به مجتمع بودن این صنعت را پیش بینی کرده بود اما ما در زمان تصدیگری دولتی این شرکت، دو تا از مهمترین شرکتهای وابسته را به علت بدهی به سازمان گسترش دادیم و آنها هم این شرکتها را به ایران خودرو منتقل کردند، در ادامه ایران خودرو، تصدی این شرکتها را به یک فرد حقیقی سپرد و آن فرد حقیقی به یک فرد حقیقی دیگر. دریغ که بنیانگذران این شرکت درست فکر کرده بودند. ما منسجم ترین شرکت تولیدی تراکتور در دنیا هستیم. شاید در دنیا پنج شرکت مشابه با شرکت تراکتورسازی موجود باشد. اصلاً یکی از دلایل سرپا ماندن این شرکت به رغم مشکلات موجود، منحصر به فرد بودن آن و ثبات مدیریت و کار کارشناسی و حضور متخصصان است وگرنه دستگاههای ما اکثراً متعلق به چهل سال پیش است.
کارایی : شرکت تراکتور سازی ایران به عنوان مجموعه ای که در میان ده شرکت برتر حوزه های « رشد و بازدهی» و «اثربخشی در بازارهای بین المللی» طرح معرفی برترین شرکت های منطقه آذربایجان (IRANTAC) قرار دارد، چه مطالباتی از ذینفعان موجود در فضای کسب و کار از مردم و فعالین اجتماعی گرفته تا دولت، مجلس و نهادهای مدنی، دارد؟ و سوال بعدی اینکه این برتر شدن شما چقدر در سطوح شرکتی، میان کارمندان مشخص شد و اگر چنین شد چه تاثیر مثبت و خوبی در سطوح شرکتتان، مدیران میانی، سرپرستان و کارمندانتان گذاشت. و یک آیندهای هم از این طرح ما ترسیم کنید ممنون و متشکر خواهیم شد
ابراهیمی : در گزینش شرکتهای برتر، ما در زمینه تجهیزات و ماشین آلات در کشور مقام اول را کسب کردهایم که در آن گروه بسیاری از خودروسازان هم حضور داشتند و رقابتی شدید و سختگیرانه در جریان بود. ما برای سالهای متوالی در صدر بودهایم. اینکه اثرات این در صدر قرار گرفتن در کجاست، اول این است که آدم احساس میکند که در کشور یک ممیزی هم وجود دارد و عده ای از افراد خلاق و عالم، استاندارهایی بین المللی برای سنجش تدوین نمودهاند. طرح رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی در این زمینه یکی از معتبرترین و قابل استنادترین طرح هاست چرا که هم از معیارهای جهانی بهره میگیرد و هم شاخصهای قابل استنادی در آن به کار گرفته می شوند. تلاش ما این بوده است که رتبه کسب شده در این رتبه بندی را به سطوح پایینتر شرکت هم انتقال دهیم. با توجه به اینکه سطح تحصیلات کارکنان این شرکت در سالهای اخیر به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافته است، بنابراین آنها درک و همراهی بهتری از این قضیه و آثار آن دارند. اصلاً اگر همراهی کارگران متخصص ما نبود، ما در این شرایط بد اقتصادی دوام نمیآوردیم. بازخوردی که کسب مقام در طرح رتبه بندی بر روی سطوح پایین تر در شرکت می گذارد، هم کیفیت کار را ارتقاء می دهد، هم در جلوگیری از اتلاف هزینهها اثرگذار است و هم موفقیت در بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی تضمین می نماید.