کمبود ابزار و نیروی انسانی مهمترین مشکل ماست

0 ۴۵۲
گفت‌و‌گوی اختصاصی کارایی با داود غنی پور، رئیس اداره محیط طبیعی حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی

کارایی : شما رئیس اداره محیط طبیعی حفاظت محیط زیست استان هستید.لطفاً، به منظور آشنایی مخاطبان کارایی، در رابطه با این بخش و به طور مشخص محیط طبیعی توضیحاتی بفرمایید.
غنی پور: با نام خدا. کلاً بخشهایی که در حفاظت محیط زیست وجود دارد، یک قسمت محیط انسانی است و یک قسمت هم محیط طبیعی. محیط انسانی شامل فعالیت‌های انسانی است که منجربه ایجاد آلودگی می شود؛ چه آلودگی صوتی و چه آلودگی منظری و چه آلودگی هوا، آب و خاک می گردد.یک قسمت دیگر که محیط طبیعی است و همانطور که از اسمش هم مشخص است، محیط‌های طبیعی و دست نخورده و جاهایی است که انسان دخالتی در آن نکرده و یا دخالت جزئی شده است. عمده ترین بخش محیط طبیعی دو بخش است: یکی دفتر زیستگاه‌ها و امو‌ر مناطق و دیگری دفتر حیات وحش و آبزیان است. البته یک قسمت مستقل دیگری هم وجود دارد که یگان حفاظت است و وظیفه آن حفاظت فیزیکی زیستگاه‌ها و حیات وحش است و به همکاران محیط بانی که در مناطق دیده می‌شوند مربوط است.کارهای آنها از طریق محیط طبیعی تامین می‌شود. اینکه کدام منطقه دارای ارزش حفاظت بیشتری است و یا کدام گونه ارزش حفاظتی بیشتری دارد.
اگر اجازه بدهید از بخش زیستگاه‌ها شروع کنیم.وظیفه بخش زیستگاه‌ها و امور مناطق این است که برای زیستگاه‌های منحصر به فرد و دارای ارزش حفاظتی که حفظ آن بر اساس اصل 50 قانون اساسی توصیه شده ، برنامه حفاظتی، مدیریتی می ریزند و می‌آیند این زیستگاه‌ها را طبقه بندی می‌کنند و این طبقه بندی هم بر اساس معیارهای جهانی و کشوری است.ما اینها را بر اساس ارزش حفاظتی که دارد به چهار منطقه تقسیم می‌کنیم. اوّلین منطقه پارک ملّی است که بالاترین ارزش حفاظتی را بین مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت از محیط زیست دارد و جایی است که اکوسیستم منحصر به فردی دارد و هیچگونه دخالت انسانی در آن نشده و در حالت معمولی اکثراً اراضی ملّی هستند. نمونه آن پارک ملّی دریاچه ارومیه است که اگر به محدوده آن نگاه کنیم، هیچگونه دخالت انسانی در آن نشده مگر پل شهید کلانتری که بر روی دریاچه زدند. دوّمین منطقه تحت مدیریت سازمان، پناهگاه حیات وحش است.جاهایی است که بدون آنکه از آن حفاظت کنیم، قابلیت حفاظت قسمتی از جمعیت وحش را دارد. فرض کنید پناهگاه حیات وحش کیامکی در شمال استان که یک قسمت پارک ملّی کمتال و کوه کیامکی یا همان کمچی داغ است که در محدوده این پناهگاه است. زیستگاه‌هایی دارد که صعب العبور است و گونه‌های حیات وحش را با حفاظت جزئی و گاهی حتی بدون حفاظت هم ( به دلیل صعب العبوری و نوع زیستگاه) می توان آن را حفظ کرد. مگر اینکه یک دخالت خاص در آن شود. مثلاٌ بیایند و معدنی در آن بزنند که کلاً آنجا را از بین می‌برند. سوّمین رده مناطق حفاظت شده هستند که قابلیت زیستگاهی آنها خیلی بالاست؛ ولی کمی نیاز به حفاظت دارند. مثلاً ارسباران. در ارسباران منطقه خاص صعب العبوری نداریم و اگر قسمت های جنگلی محافظت نشود با بریدن درختان و ایجاد جاده و راه و یا احداث معادن می توان به آنجا ضرر رساند و از بین برد. چهارمین رده حفاظتی اثر طبیعی ملّی است که معمولاً از سطح بالایی برخوردار نیستند. ممکن است حتی یک درخت کهنسال و یا سروی باشد. البته در استان ما از این لحاظ یک منطقه فسیلی مراغه را داریم که شهرت جهانی دارد. به عنوان بهشت فسیل شناسان معروف است.مرکز فسیل شناسی در آنجا در دست احداث است. به عنوان مرکز تحقیقاتی و آرشیوی که اگر یک زمانی لازم شد محقق ها و علاقمندان بتوانند به آنجا مراجعه کنند و اطلاعاتی را از آنجا کسب کنند. این مناطق تحت مدیریتی ما بود که جز وظایف دفتر زیستگاه‌ها است و البته آن هم به بخش های مختلفی تقسیم می‌شود که در حوصله بحث ما نمی‌گنجد. مواردی که مطرح کردم مربوط به دفتر زیستگاه‌ها بود و دومین بخش دفتر حیاط وحش و آبزیان است که وظیفه آن مطالعه بر روی گونه است و اینکه بررسی کند که در سطح استان تطابق گونه‌های موجود با استانداردها و کنوانسیون‌ها و سازمان‌های بین المللی است یا نه؟! ببینید در دنیا وضعیت این، گونه چگونه است و یا در سطح کشور چگونه است و بیشتر در بخش مطالعاتی و تحقیقی است. فرض کنید چندین اتحادیه است IUCN اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت که کار اینها تعیین میزان حساسیت گونه و رده حفاظتی آن است. فرض کنید گونه‌ای مثل پلنگ که می آیند و وضعیت آن را بر اساس جمعیت و حساسیت آن نسبت به تغییرات منابع و زیستگاه‌ها رده بندی می کنند و فرض می‌گیرند که به طور مثال در دنیا رده حفاظتی این گونه مثلا نزدیک به انقراض است و یا در معرض خطر است و یا اطلاعاتی از آن نیست. بدین ترتیب چندین رده حفاظتی دارند که از رده کمترین حد نگرانی شروع می‌شود تا به رده در معرض انقراض و منقرض شده می رسد و بر اساس آن اهمیت گونه ای که وجود دارد ما مدیریت و برنامه ریزی انجام می‌دهیم. ما جمعیت گونه را در ایستگاه برآورد می کنیم. به طور فرض ما جهت صدور پروانه شکار می رویم و جمعیت آن گونه را برآورد می کنیم و می گوییم که امسال وضعیت زاد و ولد گونه خوب است و می توانیم دوهزار عدد پروانه صادر کنیم و هیچ گونه در جمعیت مشکل و خللی پیش نیاید و بر اساس آن پروانه صادر می‌شود.ماچنین برنامه ای را برای پستانداران هم داریم؛ خصوصاً پستانداران شاخصی که در استان ما وجود دارد و هرسال به صورت منظم سرشماری می‌شوند و نتیجه سرشماری با تحلیل‌های علمی هم برای خودمان آرشیو می‌‍شود و هم به سازمان منتقل می شود تا برنامه ریزی و مدیرت حیات وحش در آینده بر اساس این اطلاعات باشد.

تمام تغییرات اقلیمی منجر به تغییرات زیستگاهی می شود. این تغییرات می تواند شامل انقراض گونه و کاهش جمعیت گونه شود و یا مهاجرت گونه به عرض‌های جغرافیایی بالاتر و یا میزان افزایش آتش سوزی‌ها که می تواند به هزینه های بسیار زیادی منجرشود.ما هرساله مدیریت بحران انجام می‌دهیم و یا نحوه توزیع بارندگی را می توانید در نظر بگیرید. همانطور که می دانید در استان ما فصل کاشت و برداشت گندم یک فصل خاص است و تغییرات اقلیمی می تواند منجربه بارش تگرگ شود که تمامی محصول را از بین می‌برد؛ چه گندم و چه محصولات باغی.

کارایی :در اینجا چند سوال مطرح می‌شود. همانطور که خودتان می دانید، مساله محیط زیست و مخاطرات آن چه در دنیا به دلیل شرایط و تغییرات اقلیمی و چه در کشور ما به دلیل در خطر قرار گرفتن جان گونه های جانواری، مساله دریاچه ارومیه و آب و هوای آلوده،جزء به روزترین مسائل است. با توجه به این مبانی، لطفاً بفرمایید در حوزه فعالیت شما چه مشکلات و خطراتی وجود دارد؟
غنی پور: تغییرات اقلیمی یک بخش ملموسی دارند که همه آن را می‌بینند و قسمت دیگرش هم به صورت اثرات جانبی می تواند به چشم بیاید که برای آن احتیاج به مطالعه است.آن چیزی که مشخص است این است که ما می توانیم آمار خشکسالی هارا کنترل کنیم که بیشتر شدن میزان آتش سوزی‌ها و تغییرات فصلی است.ما در اکولوژی یک بحثی به نام adaptation and evolution داریم که گونه می‌آید و با آن شرایط زیستی که در آن زیستگاه است، سازگار می‌شود و در طول هزاران سال و یا صدها هزار سال تمام تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی در این گونه انجام می‌یابد تا به آن شرایط زیستی عادت کند. وقتی یک شرایط زیستی و اقلیمی تغییر می کند، حتی گاهی می تواند منجربه انقراض گونه هم بشود. در زیستگاه‌های طبیعی این تغییرات زیستگاهی که بر اثر تغییرات اقلیمی است، می تواند چنین اثری را بیاورد. تمام تغییرات اقلیمی منجر به تغییرات زیستگاهی می شود. این تغییرات می تواند شامل انقراض گونه و کاهش جمعیت گونه شود و یا مهاجرت گونه به عرض‌های جغرافیایی بالاتر و یا میزان افزایش آتش سوزی‌ها که می تواند به هزینه های بسیار زیادی منجرشود.ما هرساله مدیریت بحران انجام می‌دهیم و یا نحوه توزیع بارندگی را می توانید در نظر بگیرید. همانطور که می دانید در استان ما فصل کاشت و برداشت گندم یک فصل خاص است و تغییرات اقلیمی می تواند منجربه بارش تگرگ شود که تمامی محصول را از بین می‌برد؛ چه گندم و چه محصولات باغی. الان چندین سال است که محصولات باغی ما خسارت شدیدی می‌بینند و همین اثری که بر روی کشاورزی گذاشته می شود، بر روی زیستگاه‌ها هم گذاشته می شود. فرض بفرمایید باعث می‌شود که در ارسباران درختان میوه هایشان را بریزند و یا در هنگام شکوفه تگرگ آنها را بزند و میزان میوه و علوفه به عنوان غذای علف خواران کم شود و وقتی غذای این گونه ها کاهش پیدا می‌کند، جمعیت آن گونه هم کاهش پیدا خواهد کرد و بدین ترتیب جمعیت گونه‌های گوشتخوار هم کاهش پیدا خواهد کرد. شما اگر توجه کنید در سال‌هایی که خشکسالی بیشتر و غذا کمتر باشد در جنگلها، میزان خسارت وحوش به مزارع و دام زیاد می شود و به دلیل کمبود غذا، حیوان وارد مناطق مسکونی و مزارع می‌شود و به آنجا خسارت وارد می‌شود.اگر این حیوان غذا داشته باشد، به هیچ وجه ریسک نخواهد کرد و وارد جامعه انسانی نخواهد شد.وقتی به سمت طبقات بالای هرم برویم، مشاهده خواهیم کرد یک سیاه گوش و یا یک خرس و یا گرگ میزان خسارتی که به حیوانات می زند، بیشتر شده است و این نشان دهنده این است که غذای اینها در طبیعت تامین نیست.
کارایی : برای حل چنین مشکلی می توان کاری انجام داد و در آن ورود کرد؟
غنی پور: در سال 1393 که خشکسالی داشتیم و چنین چیزی را گزارش کردیم،خوشبختانه مدیریت دستور دادند که تمهیداتی در این مورد انجام شود و ما آن زمان محصولات باغی خرید کردیم و به جاهایی بردیم که احتمال چنین چیزی را می دادیم.یا مقداری ماهی و علوفه را بردیم تا امکان بروز چنین مشکلاتی را به حداقل ممکن برسانیم.
کارایی : آیا نتیجه ای داشت ؟
غنی پور: صد در صد نتیجه خواهد داشت. چون هر گاه حیات وحش وارد حوزه و حیات انسانی شده است، به دلیل اینکه زور بیشتری دارد، حیوانات مغلوب آنها شده اند و ما جلوی حداقل درصد مشخصی از تلفات انسانی را گرفته ایم.
کارایی : امسال مساله بارندگی چگونه بوده است؟
غنی پور: البته الان فصلی نیست که بتوانیم پاسخ درستی به این سوال دهیم؛ ولی تا اینجا امسال بارندگی خوبی داشته ایم و گزارشاتی که همکاران محیطبان از وضعیت زیستگاه‌ها و تولیدات گیاهی به عنوان تولیدات پایه اکوسیستم می‌دهند، در نهایت منجربه تمهیدات مدیریتی ما در این زمینه خواهد شد.
کارایی : چند پارک ملّی در استان آذربایجان شرقی وجود دارد؟
غنی پور: در استان آذربایجان شرقی دو پارک ملّی وجود دارد. یکی پارک ملّی ارسباران است که داخل محدوده خود ارسباران است و دیگری پارک ملّی کنتال است که پناهگاه حیات وحش کیامکی که قبلاٌ بود و یک پیکره واحد بود. همکاران در آنجا بررسی کردند و براساس مطالعاتی که بود قسمتی را مشخص کردند که حداقل تعارضات در آن وجود دارد. اولاً اینها همگی اراضی ملّی بودند و قابلیت زیستگاهی آن خیلی بالاست و کوهنوردان ما هم تایید می کنند که کنتال چقدر قابلیت دارد در نتیجه یک قسمت از آن را جدا کردند و به عنوان پارک ملّی معرفی نمودند.
کارایی :در رابطه با منطقه ارسباران دو مورد قابل بحث است. یکی مساله آتش سوزی هایی که در آنجا رخ می‌دهد و عوامل آن و اینکه چه کارهایی برای مقابله با آن می‌شود انجام داد و مورد دیگر هم گونه‌های خاص جانوری است که در آنجا زندگی می‌کنند و به واسطه مخاطرات در خطر هستند.
غنی پور: به صورت کلی آتش سوزی در جنگل و مرتع دو عامل عمده می تواند داشته باشد. یکی عامل طبیعی و دیگری عامل انسانی است. عوامل طبیعی که در فصل خشک رخ می‌دهد و اوج آن از تیر تا اواخر شهریور ماه است. اصولاً در آتش سوزی‌ها چندین فاکتور وجود دارد که یکی از آنها دماست که هرچقدر دما بیشتر باشد، امکان آتش سوزی بیشتر است. خود نور آفتاب به صورت طبیعی می تواند ایجاد آتش سوزی کند. اگر جسمی همانند شیشه و یا آب حالت ذره بینی پیدا کرد و نور آفتاب را متمرکز نماید منجربه آتش سوزی می شود. و یا صاعقه و از این قبیل که در اکثر مواقع هم بسیار کم هستند. اما بیشترین این رخدادها از عوامل غیر طبیعی ( انسانی) ایجاد می‌شوند. فرض بفرمایید که یک چوپانی به یک منطقه رفته و آتشی روشن کرده و در خاموش کردن آن احتیاط کافی ننموده است. با وزیدن یک باد آتش سوزی بزرگی ایجاد می شود و یا یک زباله به طور مثال یک ظرف پلاستیکی یا یک شیشه را در طبیعت انداخته است و حالت ذره بین پیدا کرده و منجربه آتش سوزی شده است و یا حتی وقتی ماشینی روی علف کاملاً خشک توقف می‌کند در اثر حرارت موتور منجربه آتش سوزی می‌شود.
کارایی : این سوال پیش می‌آید که قوانین مناطق حفاظت شده چیست؟فرد یا گردشگری که به آنجا می‌رود باید چه چیزهایی را رعایت کند؟
غنی پور: ببینید خود بحث حفاظت برای انسان است و ما محافظت می‌کنیم تا نسل موجود و نسل‌های آینده از آن بهره برداری کنند و محدودیت‌هایی هم که قائل می‌شویم در راستای آن هدف است آخرین و بهترین روش ما در این راستا طرح مدیریت مناطق است که برای هر منطقه یک طرح مدیریت می‌ آید و بعد مناطق ما ناحیه بندی می‌شوند و نواحیی را که نیاز به حفاظت شدید دارند، ما هیچ سازه‌ای مبنی بر محیط بانی در آنجا نمی زنیم و به صورت پیاده آنجا گشت می زنیم. چون اینها یک سری زیستگاه‌های بکر هستند که به هیچ عنوان انصاف نیست که به آنجا قدم بگذاریم. حتی محدودیت مطالعاتی هم برای آنها وجود دارد و اجازه نمی دهیم از آنجا نمونه گیاهی یا سنگ و یا خاکی خارج شود. برای این ناحیه یک ناحیه سپر هم تعریف می شود که همین شرایط بر آن حاکم است. منتها کمی سهل تر؛افرادی را که می خواهند مطالعه خاصی بکنند،هم به آنجا سوق می دهیم تا هسته مرکزی ما بکر بماند و بعد از آن ناحیه های اداری و تفرّج قرار می‌گیرد. تفرّج بازهم بر اساس استعداد حفاظتی مناطق، ناحیه هارا تعریف می‌کند. به طور فرضی در ناحیه گردشگری دو نوع گردشگری تعریف شده است. گردشگری متمرکز و گردشگری گسترده.در گردشگری متمرکز که در حاشیه مناطق تعریف می‌شود و حفاظت محیط زیست به احداث سازه اجازه می‌دهد و معمولاً در حاشیه منطقه هستند که حداقل آسیب مخرّب را بر منطقه بگذارند. بعد از آن ناحیه گردشگری گسترده که در آن مجوز احداث سازه دائمی در آن نداریم. به طور مثال نهایت سازه ای که در کمپ گردشگری آینالی زده شده است، یک سری آلاچیق است که هر زمان قابل برداشتن و جابجایی است. یا مسیر پیاده رو و یا ماشین رو که طراحی شده است. ناحیه بندی مناطق به ما این اجازه را می‌دهد که در کنار استفاده پایدار از طبیعت استفاده هم بکنیم. قبلاً سیاست های ما مبنی بر حفاظت صِرف بود ولی الان بهره برداری منطقی در کنار حفاظت انجام می‌شود. ما در طرح گردشگری گسترده معیشت را تعریف کرده ایم. یعنی گردشگر که در آن مسیر که می رود؛ همزمان اهالی روستا محصولات زراعی و یا باغی خود را ارائه می دهند و یا تولیدات فرهنگی که مثلاً فستیوال اسب سواری برگزار شده بود و یا عاشیق‌ها که هستند.
کارایی : و در رابطه با گونه‌ها؟
غنی پور: وقتی که گونه گوشت خوار بالای هرم غذایی پلنگ، خرس قهوه‌ای، وحش یا سیاه گوش و … هم هستند، هرچقدر در سطوح پایینی هرم باشیم، جمعیت زیاد می‌شود و هرچقدر به سمت نوک هرم برویم جمعیت کمتر خواهد شد. علف خوارها جمعیت زیادتری هستند و به صورت گله‌ای قابل مشاهده هستند، ولی اگر بخواهید خرس را ببینید کمی مشکل تر است،ولی چون غذای پلنگ که انحصاری و گوشت است جمعیت خیلی خیلی کمتری دارد، پلنگ به دلیل اینکه محدودیت های طبیعی برای طعمه و غذا دارد تعدادش هم کم شده است. در آفریقا 400 کیلومتر مربع قلمرو یک پلنگ است. معمولاً چون گربه سان‌ها شب‌ها، فعال هستند و روزها زیاد دیده نمی شوند و قدرت استتار آن بسیار بالاست، به همین دلیل شانس شناسایی و دیدار اینها بسیار کم است مگر اینکه با دوربین تله ای و سنسورهای آن عکسی از حیوان گرفته شود.
کارایی :مساله مهم دیگری که وجود دارد و مردم کشورمان هم به آن حساس شده اند، مساله محیط بانان است. به طور مشخص چند محیط بان در آذربایجان شرقی فعالیت می‌کند؟در جریان هستید که تعدای از آنها در راستای حفاظت محیط زیست در مرز اعدام هستند و از لحاظ صنفی وضعیت خوبی ندارند.
غنی پور: حدود صد الی صد و پنجاه محیط بان داریم.الان در استانداردهای حفاظتی، البته در مناطق دشتی این کم است ولی در مناطق کوهستانی و صعب العبوری که وجود دارد و دسترسی کمتر است، تعداد کمتر است. یک استاندارد نفر بر واحد سطح داریم که به فرض برای هر 10 هکتار یک محیط بان وجود دارد. ما با این استاندارد فاصله زیادی داریم و چون سیاست های دولت هم سیاست های انقباضی هستند و در راستای کوچک کردن دولت هستند، متاسفانه مجوّز استخدام محیط بان آن طور که دلمان می خواهد نمی توانیم بگیریم. باید یک تمهیداتی فراهم شود برای آموزش مستمر که موثر خواهد شد. فرهنگ سازی برای نوع برخوردها و واکنش‌ها و رفع نا آگاهی ها. بدون پیش داوری در اکثریت قابل توجه پرونده های درگیری کسی که اولین حرکت خشونت بار و یا دست به اسلحه بردن را انجام می دهد، طرف مقابلِ محیط بان است. به هرحال برای ما فرقی نمی کند چه شکارچی و چه محیط بان برای ما ارزش یکسان انسانی را دارا هستند. از جمله کارهایی که می توان انجام داد،یکی بالا بردن تعداد محیط بانان و دیگری ایجاد امنیت بیشتر در مناطق است.
کارایی : آیا این محیط بانان هیچگونه مصونیت حقوقی و یا قانونی ندارند؟! به هرحال اینها در حین انجام وظیفه و در راستای نجات و حفاظت محیط و گونه های زیستی فعالیت می کنند و این اسلحه به عنوان ابزاری برای انجام وظیفه در دست آنهاست. چه کار و اقدامی می توان برای ایجاد مصونیت این عزیزان در راستای وظیفه قانونی شان انجام داد؟
غنی پور: در جمهوری اسلامی قانون به کارگیری سلاح داریم که همان قانون شامل محیط بانان ما هم می شود.در جامعه شهری وقتی پلیسی به فردی شلیک می کند کاملاً مشخص است که پلیس هشدار ایست را داده و تمام مراحل را طی کرده است واگر برخوردی با سلاح کند کاملاً مشخص است و شاهد هم دارد و مستندات دارد. ولی در طبیعت یک محیط بان تنهاست و در نهایت ممکن است دوستش همراهش باشد. ما نیروی زیادی نداریم و اکثراً هم محیط بانها، تنها به ماموریت می روند که البته این هم کار درستی نیست ولی چاره ای هم ندارد. وقتی یک گزارشی داده می شود به واسطه وجدان و برای مقابله با آن تخلف به آن منطقه می‌رود. گاهی می بینیم که پنج نفر متخلف داریم و یک نفر محیط بان و این به طور کلی متعادل نیست.

کارایی : البته این مساله،نشان دهنده یک ضعف و نقص در این حوزه مهم است…
غنی پور: بله این یک ضعف و نقص است و همانطور که توضیح دادم به سیاست های انقباضی دولت بر می گردد. تمامی اینها باعث می شود که محیط بان ما همیشه در معرض اتهام باشد. البته ما از همکاری همکاران نیروی انتظامی تشکر می کنیم که از ما پشتیبانی می کنند. ولی این همیشه و همه جا ممکن نیست و مقام قضایی هم همیشه بر اساس مستندات است که تصمیم می‌گیرد و قضاوت می کند. ما در قضیه محیط بانان به دلیل شرایط و امکانات و دلایلی که گفتم گاه نمی توانیم مستندات ارائه دهیم.
کارایی : چه تمهیداتی می‌توان برای این مشکل انجام داد.
غنی پور: کاری که می توان انجام داد هماهنگی و رعایت استانداردهای جهانی حفاظت است. بعضی ارگان های حاکمیتی و یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی باید یک سری مجوزهایی برای استخدام صادر کنند.با بالا بردن کیفیت، این قبیل مشکلات قابل حل هستند.مساله بعدی آموزش است . کیفیت آموزش خیلی مهم است. ما چندین برنامه آموزشی در طول خدمت محیط بان تعریف می کنیم ولی به دلیل بسیاری موارد مثل کمبود بودجه این دوره با کیفیت مناسب برگزار نمی شود. نیاز به آموزش مستمر برای محیط بانان داریم که آنها را با مباحث حقوقی و یا ارتباطی بیشتر آشنا کنیم. البته ما این آموزش هارا داریم ولی کافی نیستند. امکانات محیط بانان باید بیشتر شود. گاهی امکانات افرادی که در منطقه هستند،خیلی بالاتر از امکانات محیط بانان است. امکاناتی همچون وسیله نقلیه و تجهیزات.مورد دیگر وضعیت استخدامی محیط بانان است. ما محیط بانانی داریم که وضعیت استخدامی آنها شرکتی است؛با وجود این که یکی از سخت ترین کارها را انجام می‌دهند.باید یک سری کارها مبنی بر تثبیت وضعیت استخدامی آنها انجام داد که تنها در این صورت است که قانون هم می تواند از محیط بانان حمایت کند و اگر خدایی نکرده اتفاقی برای آنها افتاد در این صورت است که می توان از بیمه و یا امکانات سازمان استفاده نمود.
کارایی : یکی دیگر از مواردی که در حیطه فعالیت های شما قرار می گیرد،مساله تالاب‌هاست. چه کارها و اقداماتی برای تالاب قوری گل انجام شده است؟! چون ما اخبار آتش سوزی را از آن جا هم می‌شنویم.
غنی پور: ببینید آنجا اکثر آتش سوزی ها عمدی هستند و طبیعی نیستند. عمدی به این حالت که چون آنجا یک منطقه گردشگری است. نیزارهایی که در آنجا وجود دارد بعد از خشک شدن خیلی حالت حساسی پیدا می‌کنند و بر اساس سهل انگاری که توسط گردشگران اتفاق می افتد، معمولاً در آنجا آتش سوزی ایجاد می‌شود.تمهیداتی که می تواند برای این امر انجام شود، این است که بدهیم و این نیزار را در زمان مناسب قطع کنند که البته آن هم یک سری مشکلات ایجاد می کند. چون نیزار ها مامن چندین گونه پرنده هستند و در صورت انجام این کار با دست خود اینها را از بین می بریم. لذا کج دار و مریز می گذریم. ولی همکاران در فصل های خاص با همکاری شهرداری بستان آباد آماده می شوند که در صورت اتفاق افتادن چنین مواردی سریعاً به آن جا بروند تا خسارات حداقلی ایجاد شود.
کارایی : و به عنوان رئیس اداره محیط طبیعی حفاظت محیط زیست، لطفاً از عمده ترین نقص و یا کمبودی که در این حیطه و در تمامی حوزه های مربوطه شما وجود دارد بفرمایید.
غنی پور: عمده ترین مساله ای که وجود دارد به عنوان سازمان محیط زیست یکی کمبود نیروی انسانی است که از دست ما خارج است و کمبود امکانات که البته به دلیل اینکه وضعیت اقتصادی دولت هم مناسب نیست و ما به تازگی از تحریم ها خارج شده ایم. نمی‌توان انتظار زیادی از دولت داشت. در بحث نیروی انسانی، اکثر ادارات هم اینگونه هستند.نیروهای متخصص هستند ولی تعدادشان کم است.نیاز دیگر هم به روز شدن است. ما می خواهیم دولت یک سری امکاناتی ایجاد کند که بتوانیم به روز باشیم. چون تجهیزات زیست محیطی تولید داخل نیستند و یا امکان به روز کردن اطلاعات و دانش افراد در ایران و یا خارج از کشور نتیجه خود را خواهد گذاشت. ما بیشترین مشکل را در کمبود ابزار و کمبود نیروی انسانی حس می کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.