وظایف سیستم پرستاری در طرح تحول نظام سلامت خوب تبیین نشده است

0 ۴۸۴
گفت‌و‌گوی اختصاصی کارایی با نادر یوسفی پرستار بیمارستان علوی تبریز

 

کارایی: اجرای طرح تحوّل نظام سلامت چه تاثیری بر روی کارکرد شما داشته است؟
یوسفی: کلاً از وقتی طرح سلامت اجرا شد، یک سری اثرات کلی داشته که از دو جنبه قابل بررسی است. به نظر من، یکی جنبه مردمی طرح است و دیگری جنبه خود سیستم. اگر بگوییم این طرح در زندگی مردم تاثیر مثبتی نداشته ناانصافی است؛ هرچند که برای سیستم مشکلاتی ایجاد نموده است؛ از جمله هجوم مراجعان بخش خصوصی به مراکز دولتی. می توانم به صراحت بگویم که حجم مراجعه‌کنندگان سه برابر شده است. و از طرفی با توجه به اینکه نیروی انسانی اصلاً افزایش پیدا نکرده است، این افزایش مراجعه کنندگان، هم درمانش و هم کارش همه به این سیستم تحمیل شده و بیمارستان مجبور است که با همان کادر این کارها را انجام دهد. انتظار این بود که ما به عنوان قشر پرستار چه از نظر کاری و چه از نظر مالی در این قضیه منتفع باشیم .منتها من معتقد هستم که وظایف سیستم پرستاری در طرح تحول نظام سلامت خوب تبیین نشده است. نمی شود که یک طرحی بیاوریم ولی برای سیستم سلامت جامعه و افرادی را که بیش از 50 درصد این سیستم را تشکیل می دهند نادیده بگیریم. این مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.البته با اجرای این طرح، شاید از نظر مالی فشاری که به مردم از منظر پرداخت هزینه‌ها بود، بالطبع کم شده است. اما من به عنوان یک پرستار معتقدم که کیفیت کار با توجه به عدم تناسب مراجعین و نیروی انسانی موجود پایین آمده است. به همین دلیل نظر من این است که به دلیل کمبود نیروی انسانی در زمینه پرستاری و واگذاری بعضی از وظایف غیر تخصصی مثل کارهای نوشتاری اضافه و بدون کاربرد، در ارائه خدمات مشکلاتی به وجود آمده که در تمام طرح‌ها نیز به چشم می‌خورد. برخلاف کشورهای دیگر، علی رغم اینکه هفتاد الی هشتاد درصد بخش سلامت خصوصاً در حوزه درمان را نیروهای پرستاری تشکیل داده اند، ولی استفاده از آن‌ها در ارائه خدمات غیر بیمارستانی همچنان با محدودیت مواجه گردیده است. در مسائل بهداشتی و پیشگیری و در این حوزه، پرستاران نقش اساسی دارند ولی در کلیت، طرح تحول سلامت برای ما، افزایش حجم کاری داشته است ولی از نظر درآمد و منافع مالی، تغییر چندانی مشاهده نمی کنیم.
کارایی: آیا میانگین تعداد پرستار نسبت به بیمار ثابت است؟
یوسفی: میانگین پرستار به بیمار به تخت است. تقریباً نسبت پرستار به هر تخت در ایران 0.8 است. البته آمارها متغیر است در حالی که در اروپا و آمریکا این نسبت 1.5 الی 2 است یعنی به هر تخت بیمار این مقدار پرستار می‌رسد و تعریف شده است . البته این آماری که من عنوان می‌کنم مربوط به وضعیت قبل از طرح است چون امروز اگر به بیمارستان‌ها سر بزنید، متوجه می‌شوید که چه مقدار مشکلات عدیده ای داریم. مراجعه کنندگانی که در سالن بستری می‌شوند از جمله این مشکلات اند. با وجود این، ما آمده‌ایم و یک طرح ارتقای کیفیت گذاشته¬ایم که یک پزشک متخصّص باید در هشت دقیقه یک مریض ببیند و پزشک متخصّص قلب برای هر مریض بیست دقیقه وقت بگذارد در حالی که وقت‌هایی می شود که صد و بیست مریض را در طول دو ساعت ویزیت می کنیم. بالطبع کیفیت خیلی پایین می آید.

متاسفانه مشکل در اینجاست که سیستم
بهداشت و درمان در ایران، برخلاف
کشورهای پیشرفته است. در آنجا سیستم به
صورت تیمی است و پزشک،پرستار،خدمات
و پذیرش،همه یک تیم هستند و به صورت
افقی کار می کنند.ولی در سیستم ما به
شکل عمودی است. توجه کنید که درآمد
پزشکان در خود ایران در مقایسه با آلمان
پنج برابر است. یعنی یک پزشک ایرانی پنج
برابر پزشک آلمانی درآمد دارد. در آمریکا
سالانه حدود 230 الی 250 هزار دلار درآمد
یک پزشک است. در آمریکا نسبت بین
درآمد پزشک و پرستار چیزی بین 3 الی
3.5 برابر است و این تبعیض به نظر من
تاثیرگذارترین فاکتور در نارضایتی از جامعه
پرستاری و کلاً پیراپزشکی است.

کارایی: لطفاً در رابطه با بحث کارانه‌ها و اعتراضاتی که از طرف کارکنان این حوزه عنوان شده است،توضیحاتی بفرمایید.
یوسفی: یکی از مطالبات عمده حوزه پرستاری، بحث کارانه است. البته این به مراکز و دانشگاهها ربطی ندارد و یک امر وزارتی است و علت عمده آن این است که سیستم تصمیم گیرنده، پزشک محور است. البته به این معنی نیست که ما موضع و یا جبهه ای در برابر پزشکان بگیریم. بالاخره همکاران ما هستند و باهم کار می‌کنیم. متاسفانه مشکل در اینجاست که سیستم بهداشت و درمان در ایران، برخلاف کشورهای پیشرفته است. در آنجا سیستم به صورت تیمی است و پزشک،پرستار،خدمات و پذیرش،همه یک تیم هستند و به صورت افقی کار می کنند.ولی در سیستم ما به شکل عمودی است. توجه کنید که درآمد پزشکان در خود ایران در مقایسه با آلمان پنج برابر است. یعنی یک پزشک ایرانی پنج برابر پزشک آلمانی درآمد دارد. در آمریکا سالانه حدود 230 الی 250 هزار دلار درآمد یک پزشک است. در آمریکا نسبت بین درآمد پزشک و پرستار چیزی بین 3 الی 3.5 برابر است و این تبعیض به نظر من تاثیرگذارترین فاکتور در نارضایتی از جامعه پرستاری و کلاً پیراپزشکی است.در قبال نارضایتی ای که سیستم پرستاری دارد، ما راهکار داریم که در مجلس هم تصویب شده است که طرح تعرفه گذاری بر خدمات پرستاری است. این طرح در سال 86 در مجلس تصویب شده ولی حتی به شکل پایلوت هم اجرا نشده است.این البته علل مختلفی دارد.اکثراً آنهایی که در بخش های تصمیم¬گیری هستند، به سیستم دولتی وابسته اند و به نوعی پست های دولتی دارند.در نتیجه نمی شود که شما به بالادست خودتان چیزی را تحمیل کنید و به همین دلیل این مشکلات وجود دارد.
کارایی: لطفاً اطلاعات و توضیحاتی در رابطه با کمبود پرستار و مسلهپرستارهای یک ساله که به تازگی عنوان شده است ارائه بفرمایید.
یوسفی: در رابطه با کمبود پرستار اخیراً چند طرح عنوان شده است که بیشتر شبیه شیطنت است تا طرح. یکی همین طرح “پرستاران یک ساله” است. من واقعاً نمی دانم در این حوزه یا ما اشتباه کرده‌ایم و یا دنیا اشتباه کرده است؛چون پرستاری رو به آکادمیک تر شدن و تخصصی تر شدن می‌رود و اینها همه مستند هستند. الان در انگلستان پرستاری کاملاً تخصصی شده و حتی طرحی تصویب شده است که پرستاران مجرب یک دوره شش ماه بگذرانند و به نقاط دور افتاده بروند و به عنوان پزشک خدمات بدهند. آن قدر اعتماد در قبال تخصّص اینها وجود دارد. در مقابل ما می‌آییم و مریض مان را تحویل فردی می دهیم که فقط یک سال آموزش دیده است. البته کارهایی وجود دارد که ممکن است در عرض شش ماه بتوان یاد گرفت. مثل تزریق‌ها، مثل پانسمان‌ها؛ ولی آیا تداخل دارویی در یک سال قابل آموزش است و یا تفهیم شرایط بیمار در این مدت ممکن است؟ “بیماریارانی” که اخیراً هلال احمر طرح آن را داده است، مبنی بر اینکه افرادی بیایند و در بیمارستانها کنار بیمار خدمات بدهند، این اوج حذف مریض از سلامت محوری است که شدیداً همکاران ما واکنش نشان داده اند. اینها مسائلی هستند که قابل دفاع نیستند ولی نشان می‌دهد که تحمل سیستم در این موارد خیلی کم است. مشکل دیگری که برای تمام اقشار در کشور وجود دارد، این است که هر حرکت صنفی متاسفانه بار سیاسی دارد و این باعث می‌شود که صنف مربوط نتواند به خوبی مطالبات خود را بیان کند. ما مدیران حرفه‌ای هم در سیستم هایمان نداریم. چون من پزشکم، چون متخصصم و یا هرکسی هستم، از روی یک سری فاکتورهای غیر مدیریتی آمده ام و در این جایگاه هستم و تحمّلی نسبت به اعتراض ها هم ندارم چون آن سعه صدر مهم است و یکی از مهمترین فاکتورهای مدیریت این است. که گوش شنوا داشته باشد و صدای مخالف را بشنود. متاسفانه در سیستم ما نیست.
کارایی: آیا به نظر شما این تفاوت دریافتی که بین پزشکان و کلیه کارکنان پیراپزشکی وجود دارد، باعث بی انگیزگی و یا پایین آمدن کیفیت درمان می شود ؟
یوسفی: شاید تفاوت شغل‌های دیگر اصناف و ما این است که ما هیچ وقت نخواهیم توانست جبرانِ نارسایی های سیستم را به بیمار منتقل کنیم و این کار، فشار روحی و روانی در پی دارد. ما مثل آهن بین سندان و چکش هستیم و وسط مدیران بالا (با نگرش‌های نامناسب) و بیماران مانده ایم. مراجعه کننده ما مریض است. فردی دردمند است. نمی توانیم به او بگوییم که سیستم کارانه ما را نمی دهد و یا درست و به اندازه زحمت، تجربه، تحصیل و تخصصمان پرداخت نمی کند. شاید واضح و آشکار نباشد اما آن خستگی روحی و آن بار روانی که ایجاد می کند، می تواند نوعی تاثیر منفی بر روی خدمات بگذارد. من مجبور می‌شوم یک سری کارهای دیگر هم بکنم و یا در بیمارستان‌های متعدد کار کنم. ما همکارانی داریم که بیست و چهار ساعت و یا گاهی چهل و هشت ساعت در جاهای مختلف شیفت هستند. بالطبع کیفیت پایین خواهد رفت و در خدماتی که ارائه می دهد ایجاد مشکل خواهد شد و در تکریم مراجعه کننده حالت های عصبی بالاخره تاثیر خواهد گذاشت. شاید در سیستم ما مهمترین فاکتور خستگی، بی انگیزگی روحی کادر پیراپزشکی ناشی از تفاوت بین درآمدها باشد. من معتقد هستم در کابینه، وزیری جسور می خواهد که تنها به این دلیل بیاید که طبابت تجارت محور را از این مملکت جمع کند. طبابت در مملکت ما تجارت محور است. البته این صحبت های من شاید مستندات محکمه‍‌‎پسند اداری نداشته باشد اما واقعیت است. مثلاً شما برای یک مساله ساده به پزشک مراجعه می کنید. برای شما اسکن، ام آر آی تجویز می کنند و یا سایر آزمایشات پاراکلینیکی حتی عکس و اینها زنجیره‌وار به هم وصل هستند. شاید حتی در انتخاب آزمایشگاه هم مختار نباشد. بیمار وسط یک قراردادهای غیرمتعارف قرار می‌گیرد. به همین دلیل من معتقدم که وزیری موفق است که بیاید در این سیستم طبابت تجارت محور را تبدیل به بیمار محور و سلامت محور کند و راه حل آن این است که نه اینکه پرستاری بیاید وزیر شود نه اینکه تکنسینی و نه پزشکی وزیر شود. باید مدیر حرفه ای در این حوزه بیاید. چند روز پیش به یک مطلب جالبی برخورد کردم. وزیر بهداشت یازده کشور اروپایی،پزشک نیست. این نشانگر آن است که مدیریت علم است نه اینکه منِ پزشک بعد از بیست سال تحصیل و تربیت، نماینده شوم. البته نمی گویم که پزشک نمی تواند نماینده مجلس شود، چون به هرحال آنجا کمیسیون پزشکی است و می تواند آنجا باشد. ولی آن فرد باید آماده این کار باشد. اگر هم پزشکی می خواهد در این حوزه باشد، باید دوره های حرفه ای مدیریت را بگذراند. مشکل ما همین است. چون همه جا متخصصین و هیات علمی تصمیم می گیرند. به همین دلیل از منافع هیات علمی دفاع می کنند
کارایی: در پایان گفت و گو اگر تمایل دارید،می توانید از مشکلات قشر پرستاری هم صحبت کنید.
یوسفی: مشکلات ما به دو قسمت تقسیم می‌شود. یکی مشکلات مالی است و دیگری مشکلات جایگاهی. علی رغم اینکه مدرک ما کارشناسی پرستاری است، همچنان به ما حق کارشناسی شامل نمی‌شود و اگر در آینده بخواهیم از نظر اداری ارتقا پیدا کنیم، کارشناس محسوب نمی شویم. در مسائل مالی هم همان بحث کارانه‌ها و عدم تعرفه گذاری است. امروز در دنیا در اکثر کشورها بعد از کار در معدن، سیستم پرستاری و درمان جزو کارهای سخت محسوب می‌شود؛ در حالی که در اینجا سختی کار ما جزو سختی درجه یک نیست.کوتاه سخن اینکه جایگاه پرستاری تبیین نشده است. بحث تربیت پرستارهای یک ساله هم موضوع مهمی است.یک قسمت مشکلات، مسائل صنفی است.گاهاً انتخابات آنچنان که جامعه پرستاری خصوصاً پرستاران بالینی می خواهند تحقق نمی یابد بنا به دلایل مختلف که من بیان نمی کنم چون همان مشکلات می تواند، برچسب سیاسی داشته باشد. مشکلات ارزشی در جوامع درمانی بحث دیگری است که باید توجه شود. طرح قاصدک که در راستای اعتراضات صنفی پرستاران از طرف مدیران به آن ها توهین شد، در حالی که یک اعتراض صنفی بود،برخورد سیاسی صورت گرفت. طرح قاصدک وقتی در ابتدا اجرا شد، معایبی داشت که موجب اعتراض کادر پرستاری شد.گفتیم این طرح را به ما بدهید ما یک سری بازبینی ها انجام بدهیم و اشکالاتش را رفع کنیم و بعد از آن اجرا شود. بعد از اصلاح وقتی دیدند که بار مالی برای سیستم وجود دارد، بلافاصله اعتراضات را به نوعی مدیریت نمودند و طرح را جمع کردند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.