خشک شدن دریاچه ارومیه جزو بحران های دست ساز بشر است

۳۹۸

رحیم زایرکعبه – دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصاد و توسعه

 

بحران ها را به لحاظ جامعه شناختی معمولا به دو دسته می توان تقسیم کرد. به عبارتی بحران ها از لحاظ زمانی به دوسته قابل تقسیم هستند. بحران های مربوط به دنیای ماقبل مدرن و بحران های دوران مدرن. این بحران ها با بیان برخی ویژگی ها از هم قابل تمایز هستند. در دنیای ماقبل مدرن، بحران ها یا خطراتی که وجود دارند به شدت طبیعت ساخته هستند. به عبارتی، طبیعت عامل اصلی حادث شدن این گونه بحران ها هستند. فرضا بروز سیل یک رخداد طبیعی است. در حالی که ماهیت بحران ها در دنیای مدرن این است که بیشتر انسان ساخته هستند تا طبیعت ساخته. به عنوان مثال یکی از دلایلی که در رابطه با حادث شدن سیل در دنیای مدرن، تبیین می گردد، جنگل زدایی توسط انسان ها است و انسان ها در واقع با از بین بردن پوشش جنگلی، باعث بروز سیل می شوند. از ویژگی های دیگر می توان گفت در دنیای ماقبل مدرن این بحران ها حالت محلی دارند. بدین معنی که بحران های ماقبل مدرن تنها در منطقه ای که حادث می شوند، آثار مخربی به جا می گذارند. در حالی که در دنیای مدرن، در بیشتر موارد محلی نیستند. بلکه اصطلاحا می گوییم فرامحلی هستند. یعنی می توانند از آن مکان خاص عدول کنند و فراتر روند. مثلا فرض کنید بیماری ایدز یک بحران زیست شناختی است که می تواند فراتر رود و در قاره های مختلف آثار خود را نمایان سازد. ویژگی سوم بحران های دوران ماقبل مدرن این است که در یک زمان خاصی اتفاق می افتند و آن زمان خاص را تحت تاثیر قرار می دهند. در حالی که بحران های مربوط به دنیای مدرن به این شکل نیستند. بلکه اصطلاحا فرازمانی هستند. فرازمانی بدین معنی که صرفا در یک زمان خاص حادث نمی شوند و آثار آن نیز محدود به یک زمان خاص نمی شود. مثلا در نظر بگیرید انفجار بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، اکنون با گذشت بیش از 50 سال هنوز هم آسیب های ژنتیکی خود را نشان می دهد. و آخرین ویژگی مورد نظر برای این دو تقسیم بندی، قابل محاسبه بودن تبعات این بحران ها است. بحران های ماقبل مدرن تبعات قابل محاسبه ای دارد؛ به عبارتی پیامدهای این بحران ها قابل محاسبه هستند. در حالی که بحران های دوران مدرن معمولا قابلیت محاسبه ندارند. در واقعیت از آثار ممکن و محل بروز این آثار آگاه نیستیم.
در همین چارچوب نظری، بحران خشکی دریاچه ارومیه نیز قابل طرح است. به طور خلاصه این طور می توان گفت بحران دریاچه ارومیه، در واقع از نوع بحران های دوران مدرن است که انسان ساخته ، فرامحلی و فرازمانی هستند و معمولا تبعات غیرقابل محاسبه دارند. در این قسمت، انسان ساخته بودن این بحران مورد تاکید است. این طور نیست که بحران آب دریاچه ارومیه از قبل هم وجود داشته باشد. بلکه با قرار گرفتن در دنیای مدرن، این چنین بحران هایی خود را به نمایش گذاشتند. زاینده رود اصفهان، برخی تالاب های مازندران و حتی دریاچه هامون در سیستان وبلوچستان نیز به همین وضعیت دچار هستند. پس درواقع این مساله از آثار و تبعات دنیای مدرن است. در اینجا به جای پرداختن به آثار منفی و تخریبی این بحران ها، روی راه حل ها بحث می شود.
به اعتقاد نگارنده برای این بحران ها راه حل وجود دارد و سه دلیل برای این خوش بینی وجود دارد. اول اینکه چون این بحران ها به دنیای مدرن مربوط می شوند و انسان ساخته هستند، پس راه حل نیز در همین انسان ها نهفته است. به عبارتی، چون انسان ها باعث ایجاد این بحران ها شده اند، همان انسان ها هم اگر بخواهند می توانند راه حل بیابند و در جهت رفع مساله برآیند. وجود قدرت خلاقیت و تغییر در انسان نیز دلیل دوم امیدواری به وجود راه حل است. انسان موجودی نیست که این بحران ها و خطراتی که در مقابل او ظاهر می شوند، دست بسته بماند و هیچ کاری نکند. انسان خلاقیت دارد. در طول تاریخ هم چنین اتفاقاتی می افتد و انسان در سایه خلاقیت خود توانسته است برای مسائل راه خلاصی بیابد. آبیاری قطره ای، تحول در تکنولوژی شیرآلات، استفاده از تمیزکننده های دی اکسید کربن به جای آب، یا کشت نشایی به جای بذری از جمله مصادیق نشان دهنده قدرت خلاقیت در انسان هستند و می تواند در سایه این خلاقیت موجود، مشکلات را از پیش رو بردارد. سومین دلیل امید به وجود راه حل، این است که آب یک ماده تجدیدپذیر است. ما نباید این نگرانی را داشته باشیم که روزی آب تمام خواهد شد. چون آب در طبیعت ذاتا تجدیدپذیر است و از بین نخواهد رفت. بلکه از شکلی به شکل و حالت دیگر تبدیل می شود. وگرنه حجم ثابتی در هستی و کره خاکی دارد.
سه مولفه اصلی در تحلیل بحران آب، دخیل هستند و ایفای نقش می کنند. تقاضای مردم، عمل سیاست مداران و در نهایت، اندیشه متخصصین. اگر مردم تقاضای حل مشکلات این گونه را داشته باشند، قطعا این انگیزه در سیاست مداران و متخصصین امر ایجاد خواهد شد که به فکر راه حل برون رفت از این مشکلات باشند. پس هر قدر تقاضای حل مساله خشکی دریاچه ارومیه از سوی مردم و جامعه تقویت شود و در واقع به یک مطالبه جدی تبدیل شود، قطعا سیاست مدار مجبور است که راه حلی برای آن بیابد. برای یافتن راه حل هم از متخصصین امر بهره مند خواهد شد. یعنی سیاست مدار به متخصصین امر فشار خواهند آورد که بالاخره راهی بیابند.
البته در این میان فرهنگ سازی نیز واجد اهمیت بسیار است و البته شکل و نحوه فرهنگ سازی خود، متغیر مهم دیگری است. تبلیغ به شیوه مستقیم معمولا آن اندازه تاثیرگذار نیست. هر اندازه تبلیغ به شیوه غیرمستقیم انجام شود، به همان اندازه تاثیرگذاری بالایی خواهد داشت. اگر فرهنگ سازی در قالب یک امر اجتماعی مطرح گردد، قطعا از میزان تاثیرگذاری بالایی برخوردار خواهد بود. بنابراین، نباید این فرهنگ سازی، انجام یک وظیفه دولتی را در ذهن مخاطب تداعی کند و لازم است این فعالیت به عنوان یک امر اختیاری، عاطفی و غیرموظف غیردولتی دنبال کرد.

نظرات بسته شده است.