آیا دانشگاه می تواند برای حل مشکلات ساختاری خود، از حوزه های علمیه الگو برداری کند؟

0 ۵۳۵

 حبیب الله آقامحمدی – پژوهشگر علوم اجتماعی

حوزه یک نهاد علمی است که سابقه چند صد ساله دارد. همین مساله، بررسی تطبیقی این نهاد را با نهاد دانشگاه ضروری می کند. نهاد دانشگاه برای اینکه بتواند موانع را کنار بزند، و نواقص خود را تکمیل کند، و موقعیت خود را تثبیت نماید، و در نهایت در این سرزمین به شکلی موثر ریشه بدواند، می تواند از تجربیات تاریخی حوزه استفاده کند که به طور خلاصه به صورت زیر قابل صورت بندی است:


1. فرهنگی کردن فرآورده های حوزوی

یکی از موفقیت های حوزه های علمیه این می تواند باشد که توانسته فرآورده های فقهی-الاهیاتی خود را در سطح جامعه نشر بدهد و در فرهنگ جامعه رسوخ بدهد. این مساله بر عهده مبلغانی بوده که در سطح جامعه به امر تبلیغ دین پرداخته اند؛ کسانی که عنوان واعظ، خطیب و روضه خوان داشته اند، تولیدات حوزه را با منبر و سخنرانی در سطح جامعه نهادینه کرده اند. به عبارت بهتر، از یک سو گروه مجتهدان و مدرسان حوزه، تولیدات خود را عرضه کرده اند، و از سوی دیگر واعظان و خطیبان و سخنرانان آن تولیدات را نشر داده اند و تبدیل به یک امر فرهنگی کرده اند.
اما دانشگاه چقدر توانسته است تولیدات علمی خود را در سطح جامعه نشر بدهد و فرهنگ این جامعه را با علم و دانش بیامیزد؟ به باور نگارنده، نمره دانشگاه در این مساله نمره قابل دفاعی نیست. دانشگاه -که البته می تواند علل متعدد داشته باشد- نتوانسته است فرآورده های خود را در فرهنگ جامعه نهادینه کند. تا دانشگاه و دانشگاهیان به فرهنگی کردن تولیدات خود نپرداخته اند، نباید از تثبیت و دوام موقعیت خود در این جامعه مطمئن باشند!


2. رسالت اجتماعی داشتن طلبه ها

حوزه جایی است که از همان ابتدا طلبه را به گونه ای آموزش می دهد که او برای خود رسالت اجتماعی قائل باشد. رسالت اجتماعی او یک رسالت دینی و حتی می تواند ایدئولوژیک باشد، اما در کل یک رسالت اجتماعی است؛ و دقیقا همین رسالت اجتماعی است که باعث می شود هر طلبه ای بعد از فراغت از تحصیل و حتی همراه با تحصیل به نشر و تبلیغ آموخته های خود بپردازد.
اما دانشگاه این چنین نیست. رسالت دانشجو در دانشگاه یک رسالت فردی است. این رسالت فردی در خدمت رفاه و منافع شخصی معنی پیدا می کند. البته بنده منکر این نیستم که در بین دانشگاهیان هم عده ای خود را واجد یک رسالت اجتماعی می دانند؛ اما جو غالب بر دانشگاه این چنین نیست. امروزه فرهنگ غالب بر دانشگاه ها، فردمحور بوده و خبری از فرهنگ دگرخواهی نیست. فرهنگ دگرخواهی هنگامی معنی پیدا می کند که دانشجویان برای خود رسالت اجتماعی قائل شوند و بعد از پایان یافتن تحصیلات خود، آموخته های خود را در خدمت رفاه و آسایش جامعه به کار بگیرند.


3. استقلال مالی حوزه

حوزه ها در بیشتر تاریخ از نظر مالی مستقل از دولت ها بودند. اتکای آن ها به وجوهاتی بود که از مردم دریافت می کردند؛ که آن نیز کاملا داوطلبانه و از روی اعتقاد پرداخت می شد. همین مساله می تواند یکی از علل دوام و استمرار این نهاد به شمار آید. در طول این چند صد سال حکومت ها و دولت های مختلفی روی کار آمده اند و از بین رفته اند. اما حوزه دوام و استمرار خود را حفظ کرده است. دانشگاه نیز باید از این تجربه تاریخی استفاده کند و سعی کند از نظر مالی مستقل باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.