برنامه ششم توان استفاده از تمام ظرفیت های بخش کشاورزی را ندارد

0 ۴۸۱
گزارش سخنرانی سید حسن کاظمی
در همایش ارزیابی برنامه ششم توسعه در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی


دکتر سید حسن کاظمی، رییس موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی در همایش ارزیابی برنامه ششم توسعه که به همت دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با حضور استادان و صاحبنظران حوزه اقتصادی 23 آذرماه در محل سالن اجتماعات این دانشکده برگزار شد، به بحث و بررسی برنامه ششم توسعه پرداخت و گفت: آسمانی ترین و زیباترین حرف ها را می توان در برنامه های اول تا پنجم دید. اما خروجی ها حاکی از انبوه بدهی ها و مشکلات مربوط به حوزه اشتغال و بهره وری می باشد. به نظر می رسد وقتی که ما می خواهیم به همه جا برویم درواقع به هیچ جا نخواهیم رفت. در برنامه های گذشته تمام تلاشمان این بوده که می خواستیم همه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور را با یک برنامه پنج ساله حل کنیم که درواقع این راه، هرگز کارساز نبود.

دکتر کاظمی در ابتدای سخنرانی خود به نقطه عطف اقتصاد مقاومتی و برنامه توسعه ششم اشاره کرد و گفت: یک سوال مشخص که از اواخر سال 93 مطرح است، یافتن نقطه اتصال و ارتباط بین اقتصاد مقاومتی و برنامه توسعه ششم می باشد. این که آیا قوه مجریه توان اجرای همزمان این دو برنامه به همراه ملزومات و اهداف و برنامه های مربوط به هرکدام را دارد؟ در این زمینه بحث های زیادی مطرح شده از جمله این که اگر مقرر است. اگر اهداف و سیاست های اقتصاد مقاومتی در اولویت قرار گیرد، با برنامه ها و اهداف برنامه توسعه ششم بایستی چگونه برخورد کرد؟ پاسخ مجلس شورای اسلامی به این مساله این است که، اگر محتوای برنامه ششم توسعه همانند الزامات اقتصاد مقاومتی که در سال 93 مطرح شده هماهنگ و همگون بود ، در آن صورت تکلیف برنامه ششم با چیزی که در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی با آن مواجه ایم متفاوت می بود و شاید امور بسیار تحلیل شده بود.
بخشی از چالش هایی که امروز در ارتباط با خود برنامه ششم و همچنین اجرای آن مواجه هستیم، قرائت خاصی است که از اقتصاد مقاومتی و برنامه توسعه ششم داریم. به نظر می رسد که در آینده نزدیک این مشکل در نمودهای فراوانی در نظام اجرایی کشور داشته باشد.
وی در ادامه با اشاره به بخش کشاورزی و روستایی گفت : این بخش در واقع جزء بحث های بخشی است که در حوزه برنامه ششم می بایستی مورد توجه قرار می گرفت. مطلع هر برنامه، تحلیل وضع موجود می باشد، اولین سوال برای ورود به برنامه ششم هم در بخش کشاورزی و هم در سایر بخش ها، این است که ما در چه حوزه مشخصی قرار گرفتیم و بعد این که به چه هدفی می خواهیم برسیم و بعد الزامات اجرا و تحقق اهداف چه خواهد بود.
اگر بخواهیم با نگاهی مسلح به تجربه و تخصصی که در این حوزه وجود دارد به بخش کشاورزی نگاه کنیم و اهمیت آن را ترسیم کنیم، ضرورت دارد به این مساله بپردازیم که چرا بخش کشاورزی اهمیت دارد؟ چرا اقتصاد های توسعه یافته، کشاورزی توسعه یافته دارند؟ و چرا کشورهای عقب مانده، بخش کشاورزی عقب مانده دارند؟ یکی از رسالت ها و نقش های بخش کشاورزی در جامعه، ایجاد امنیت غذایی است و یکی از مولفه های امنیت غذایی عرضه غذا می باشد. اگر بخش کشاورزی همچنان بخواهد به خوبی ایفای نقش کند، باید عرضه غذا را در جامعه تامین کند و در ادامه این امر برخی از جنبه های امنیت ملی مستحکم تر خواهد شد. به عبارت دیگر بخش کشاورزی در ایجاد امنیت غذایی و امنیت غذایی در تامین امنیت ملی نقش بسیار قابل توجهی را ایفا می کند و همینطور امنیت غذایی، قدرت ملی ایجاد می کند. بخش کشاورزی ایران با توجه به شرایط تاریخی که داشته و وضعیت فعلی که دارد، این توانایی را داشته و به صورت بالقوه دارد که بخش عمده ای از نیاز های کشور و همین طور نیازهای امنیت غذایی کشور را تامین بکند. یکی از دلایل دیگری که می توان به اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد کشور وقوف پیدا کرد، این است که با استفاده از بخش کشاورزی حداقل وابستگی به خارج از کشور محقق می گردد. با توجه به جمیع شرایط، عوامل لازم برای توسعه بخش کشاورزی و ایجاد امنیت غذایی در داخل کشور مهیا است.
نبایستی از خاطر دور داشت که یک چهارم اشتغال کشور مربوط به بخش کشاورزی است. این مساله هم بر اهمیت بخش کشاورزی می افزاید و هم در رابطه با بخش کشاورزی اهمیت دارد تقریباً بیش از یک چهارم اشتغال کشور به طور مستقیم مربوط به بخش کشاورزی می گردد. بخش کشاورزی همچنین سهم و نقش عمده ای هم در آمایش سرزمین دارد. اگر بخش کشاورزی بتواند از منابع در اختیار خود به خوبی استفاده کند، امکان آمایش بهینه سرزمین فراهم خواهد بخش کشاورزی به اعتبار این که در مبحث پدافند غیرعامل با ایجاد حیات و معاش مستمر در روستاهای کشور، در مناطق مختلف و دور از دسترس از مرکز نقش قابل توجهی دارد، هم بسیار مورد توجه است. بخش کشاورزی در حفاظت از منابع پایه آب و خاک هم واجد اهمیت فراوانی است. یکی از موارد هم برای حیات طبیعی یک کشور، چرخه و اکوسیستم آب و خاک و منابع طبیعی است. استفاده مناسب از منابع آب و خاک، این امکان را فراهم می کند که این منابع همواره برای آینده حفظ شوند. نکته بسیار مهم دیگری که روی آن تامل می کنم، نقش بخش کشاورزی در فضای کسب و کار کشور است. اگر بخش کشاورزی بتواند به صورت فعال نیازهای کشور را تامین کند، تقاضای موثری برای صنایع بالادست خود ایجاد می کند. در حال حاضر بیش از 12% از ارزش افزوده بخش صنعت کشور از محل صنایعی است که در حوزه مواد غذایی و فرآوری محصولات کشاورزی فعال می باشند. بیش از 25% از کارگاه های بالای 10 نفر، مرتبط با بخش کشاورزی است. در سال گذشته در بخش کشاورزی، در حدود 110 میلیون تن محصولات خام تولید کردیم و رساندن این محصولات به دست خانوارها باعث رونق صنعت حمل و نقل ما خواهد شد. در نتیجه نقش بخش کشاورزی در صنعت حمل و نقل کشور، نقش بسزایی است. در ارتباط با بحث بازار مالی و مسایل بانکی، بازرگانی داخلی، عمده فروشی، خرده فروشی، واردات و صادرات نیز ملاحظه می کنیم که بخش کشاورزی نقش کامل و مشخصی دارد. بیش از 20 میلیون تن محصولات کشاورزی وارداتی و صادراتی داریم که در چرخه صنعت حمل و نقل کشور، سهم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند. این سهم از اقتصاد کشور براساس محاسباتی که در بانک مرکزی انجام شده باعث شده است که چیزی حدود یک سوم کسب و کارهای کشور متعلق به بخش کشاورزی باشد. در تولید ناخالص داخلی مشاهده می کنیم، سهم ارزش افزوده ناشی از تولید مواد خام محصولات کشاورزی به قیمت های ثابت بین 7 تا 8 درصد می باشد، اما سهم ارزش افزوده کسب و کار کشاورزی از ارزش افزوده کسب و کار کشور حدود 32.5 % است. این بدین معناست که یک سوم از ارزش افزوده ای که در کشور ایجاد می شود، متعلق به مجموعه فعالیت هایی است که هم در حوزه تولید مواد خام و هم صنایع پیشین و پسین و هم خدمات پیشین و پسین بخش کشاورزی قرار دارد. در چنین شرایطی وقتی بحث برنامه ریزی مطرح می شود، یکی از انتظارات برای برون رفت از چالش های موجود این است که، بخش کشاورزی با چنین ظرفیتی چگونه می تواند در اجرای برنامه ایفای نقش نماید. این مساله در رابطه با برنامه ششم به صورت بسیار چالش برانگیزی مورد بررسی قرار گرفته است. برداشت من که در بخش کشاورزی فعالیت می کنم، این است که برنامه ششم توان استفاده از تمام ظرفیت بخش کشاورزی منتفع نمودن کشور را ندارد و از این روی زمینه های توسعه و تغییر فعالیت های بخش کشاورزی با استفاده از این برنامه ششم امکان پذیر نیست. به نظر من اگرچه برنامه ششم ادعای داشتن رویکرد جامع نگر همراه با نگرش به موضوعاتی خاص را دارد، اما متاسفانه این مسائل خاص در دایره دید برنامه ریزانی که برنامه را تدوین کردند و حتی در دایره دید نمایندگانی که در مجلس شورای اسلامی مشغول پیگیری موضوع هستند، نمی گنجد و نیست.
اگر واقعاً بخش کشاورزی یک سوم ارزش افزوده کسب و کار کشور را تولید می کند، یا اگر واقعاً بخش کشاورزی به غیر از یک چهارم اشتغالی که به طور مستقیم در حوزه تولید مواد خام فعالیت می کنند را به عهده دارد، انتظار می رود حین تدوین برنامه به بخش کشاورزی به عنوان یکی از واقعیت های مسلم اقتصاد کشور توجه ساختاری گردد. هرچند که در برنامه تلاش شده است که به محورهای خاص همراه رویکردهای جامع توجه شود، اما متاسفانه تحلیل من این است که همان چارچوب ها و الگویی که در برنامه های گذشته مورد نظر برنامه ریزان بوده، در برنامه ششم نیز پیاده شده است. اگر شما برنامه های اول تا ششم توسعه را مشاهده کنید، می بینیم که ما با تمام مسائلی که با آن ها درگیر هستیم، توجه شده در صورتی که ظرفیت اجرایی، منابع مالی و محدودیت های کشور این اجازه را به ما نمی دهد. چون ما نمی توانیم که طی یک برنامه 5ساله تمام مسائل و مشکلات خود را حل و فصل کنیم.
نوعا رویکرد ما در برنامه های گذشته به این ترتیب می باشد که کسانی که برنامه را نوشتند، به تمامی مسائل پرداخته اند اما نتایج در مرحله اجرا از قبل قابل پیش بینی بود. آسمانی ترین و زیباترین حرف ها را می توان در برنامه های اول تا پنجم دید. اما خروجی ها صرفاً انبوه بدهی ها و مشکلات مربوط به حوزه اشتغال و بهره وری را نشان می دهند. به نظر می رسد وقتی که می خواهیم به همه جا برویم درواقع هیچ جا نخواهیم رفت به نظر من در برنامه های گذشته تمام تلاش ما این بوده است که همه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور با یک برنامه پنج ساله حل و فصل گردد. در واقع هرگز نمی توان مشکلات را به این ترتیب حل و فصل کرد. هرچند در برنامه ششم تلاش شده که اولویت ها مشخص شود، ولی در عمل به نظر می رسد هدف این بود که کسی ناراضی نباشد و این یک مشکل اساسی در تدوین برنامه می باشد.
در رابطه با ظرفیت هایی که بخش کشاورزی دارد و می تواند مورد توجه قرار بگیرد، برآوردها نشان می دهد که قیمت 110 میلیون تن محصولی که در بخش کشاورزی تولید می شود، چیزی حدود 80 میلیارد دلار است. یعنی اگر امروز بخش کشاورزی ایران را کاملاً از چرخه خارج می‎شود، تا سال آینده نیاز به 80 میلیارد دلار منبع مالی برای تامین نیاز غذایی کشور داریم. در سال ،94 ما حدود 8 میلیارد دلار واردات مواد غذایی داشته ایم که بخش عمده آن شامل چند محصول که نهاده های اصلی تولید هستند می باشد. به لحاظ ارزشی ما حدودا 10% از مواد غذایی کشور را از طریق واردات تامین می کنیم.

ایران کشوری چهار فصل است به این معنی که بین حداکثر و حداقل دما در نقاط مختلف کشور اختلاف 40 درجه ای وجود دارد که از نظر بخش کشاورزی این فرصتی بسیار ارزشمند است. در حال حاضر بخش هایی در کشورمان وجود دارد که نتوانسته ایم از حداکثر ظرفیت آن ها استفاده کنیم. یکی از دلایلی که باعث شده این ظرفیت ها هنوز بالقوه باقی بمانند، رویکردهای برنامه ریزی در بخش کشاورزی است ما با دست خود چالش های بسیار زیادی را برای بخش های مختلف از جمله بخش کشاورزی ایجاد کرد.

از میان 110 میلیون تن محصولات کشاورزی، تقریبا 77 میلیون تن مربوط به بخش زراعت ، 20 میلیون تن محصولات باغی، 10 میلیون تن گوشت، شیر، مرغ و حدود 1 میلیون تن انواع محصولات آبزی می باشد. مجموع این محصولات در حدود 18.5 میلیون هکتار از اراضی کشور تولید می شوند که بیش از 10 میلیون هکتار از آن از اراضی دیم می باشد. از 8.5 میلیون هکتار باقی مانده نیز در حدود 2.5 میلیون هکتار اختصاص به تولید گندم اختصاص دارد و در باقی اراضی نیز مابقی سایر محصولات کشور تولید می شود. متوسط بارندگی در کشور در حدود 240 میلی متر است از طرفی در ایران میزان تبخیر آب 3 برابر بیش تر از میانگین تبخیر جهانی است. منابع آبی ما بسیار محدود بوده و مشکلات متعددی در رابطه با منابع آبی کشور داریم. اما نکته قابل توجه این است که آیا بخش کشاورزی در ایران واقعاً ظرفیت توسعه ندارد؟
اگر این آمارها را به همین ترتیب در کنار همدیگر بگذاریم، پاسخ این است که خیر، ندارد، اما جواب کارشناسی متفاوت است. کشور هلند که مساحتی برابر با استان گیلان و مازندران دارد، در سال 2016 حدود 60 میلیارد یورو صادرات محصولات کشاورزی داشته و در حدود 17 میلیون نفر نیز جمعیت دارد. ما متاسفانه به دلایل متعدد از جمله به دلیل تحلیل های سطحی نتوانستیم این قابلیت را در کشور ایجاد کنیم که از ظرفیت ه به خوبی استفاده کنیم. استان آذربایجان غربی و شرقی و خوزستان هر کدام به تنهایی بیشتر از کشوری مثل دانمارک ظرفیت آب و خاک دارد، اما ما استفاده نکرده ایم و نمی کنیم. ایران کشوری چهار فصل است به این معنی که بین حداکثر و حداقل دما در نقاط مختلف کشور اختلاف 40 درجه ای وجود دارد که از نظر بخش کشاورزی این فرصتی بسیار ارزشمند است. در حال حاضر بخش هایی در کشورمان وجود دارد که نتوانسته ایم از حداکثر ظرفیت آن ها استفاده کنیم. یکی از دلایلی که باعث شده این ظرفیت ها هنوز بالقوه باقی بمانند، رویکردهای برنامه ریزی در بخش کشاورزی است ما با دست خود چالش های بسیار زیادی را برای بخش های مختلف از جمله بخش کشاورزی ایجاد کرده ایم. حدود 6% از ظرفیت دانش آموختگان کشور مربوط به بخش کشاورزی است ولی این میزان فارغ التحصیل رشته کشاورزی بنا به دلایلی، وارد بخش کشاورزی نمی شوند و دانش کسب شده از دانشگاه وارد چرخه تولید نمی شود. در حال حاضر حدود 45% از بهره برداران ما در بخش کشاورزی بی سواد هستند. از میان 55 % افراد باسوادی که در بخش کشاورزی کار می کنند، 63% در سطح ابتدایی هستند، 31% در سطح راهنمایی و 6% در سطح بیش از راهنمایی و ابتدایی تحصیلات دارند. از میان این 6% ، 74% کسانی هستند که به لحاظ تخصصی با بخش کشاورزی هیچ ارتباطی ندارند. نکته دیگری که به غفلت های تاریخی ما در استفاده از ظرفیت های اقتصادی دربخش کشاورزی برمی گردد، این است که 44% از بهره برداران کشاورزی بین 30 تا 50 سال سن دارند و 47% بالاتر از 50 سال سن و تنها 9% زیر 30 سال سن دارند. به این مسائل باید این را هم اضافه کنیم که در 5 دهه اخیر سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه گذاری ناخالص کشور بیش تر از 4% نبوده است. در چنین شرایطی برنامه ای می نویسیم که به همه مشکلات بخش های مختلف توجه دارد ولی مسائل اساسی را که می تواند موتور محرکه برای اقتصاد کشور باشد در آن مغفول واقع می شود.
سهم تهسیلات بانکی که در اختیار بخش کشاورزی قرار گرفته، بین 7 تا 9 درصد است که البته نرخ بازده سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به گونه ای است که متناسب با نیاز های بخش کشاورزی نمی باشد. به هر حال سرمایه گذاری در بخش کشاورزی باید توسط دولت انجام شود که طبق برنامه سال 94، تنها 4% بودجه دولت را به خود اختصاص داده است. بخش غیر دولتی هم به علت پرمخاطره بودن فعالیت های بخش کشاورزی وجود تهدیداتی چون امراض و آفات و حوادث غیرمترقبه رغبت چندانی برای ورود به این بخش ندارد و جذابیت بخش کشاورزی در مقایسه با بخش های خدمات و ساختاری موجود در کشور بسیار اندک ندارند. علاوه براین باتوجه به شرایطی که ما در بخش کشاورزی داریم، بهره برداران توان انجام سرمایه گذاری های بزرگ را ندارند.
در چنین شرایطی ما برنامه ششم را تدوین می کنیم. آیا تداوم وضع موجود در بخش کشاورزی می تواند امنیت غذایی کشور را در چارچوب برنامه ششم تضمین کند؟ این سوال هیچ احتیاجی به تامل ندارد، و با یک حساب دو دو تا می توان فهمید که چنانچه بخواهیم به همین شیوه، با موثرترین بخش های اقتصادی کشور رفتار کنیم، قطعاً در انتهای برنامه ششم شرایط نامطلوب تر از حال حاضر خواهد شد. ما باید ظرفیت های بالقوه خود را شناسایی کنیم و به سمت اهداف تعیین شده حرکت کنیم تا در انتهای برنامه ششم وضعیت بهتری داشته باشیم. این ها همگی نیازمند تعیین هدف های مشخص در برنامه و تامین الزامات و امکانات مناسب برای تغییر مسیرهایی است که در برنامه های گذشته در ارتباط با برنامه های توسعه کشاورزی اتخاذ شده اند. البته اگر می گوییم بخش کشاورزی باید مورد توجه قرار بگیرد به این معنی نیست که سایر بخش ها باید تعطیل شوند.
نقش بخش کشاورزی حتی در اقتصادهای پیش رفته دنیام غیرقابل انکار است به طوری که در اقتصاد آمریکا سهم محصولات خام تولید شده در بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی 1%، اما سهم کسب و کار کشاورزی 13% است. در کل می توان گفت که بخش کشاورزی 14% از اقتصاد بزرگ آمریکا را شامل می شود. یعنی خدمات و صنعت با تمام ظرفیت در اختیار بخش کشاورزی می باشند. ما متاسفانه این کار را انجام نداده ایم، در برنامه های توسعه ما غفلتی اساسی در رابطه با برنامه های بخش کشاورزی مشهود است. در آخر اضافه می کنم که اگر شما به تمام کشورهای توسعه یافته دنیا نگاه کنید، کشوری را نخواهید یافت که کشاورزی و روستاهای توسعه یافته نداشته باشد. همین طور بالعکس تمام کشور های عقب مانده ، روستاها و کشاورزی توسعه نیافته دارند. برنامه ریزان باید به این سوال که چرا ما در برنامه های توسعه به این مساله مهم نگاه نمی کنیم و از آن غفلت می کنیم، جواب بدهند.
تحلیل من از برنامه ششم به عنوان یک کارشناس این است که ما در برنامه ششم دچار همان غفلت و اشتباهات گذشته شده ایم و تداوم آن، مشکلات اساسی برای کشور ایجاد خواهد کرد که کمترینِ آن توسعه نیافتن بخش کشاورزی است. اگر چنانچه مسیرها اصلاح نشوند، ما بدون کوچکترین تردیدی در آینده مشکلات بسیار زیادی را در حوزه مواد غذایی و امنیت غذایی و به تبع آن امنیت ملی خواهیم داشت. امیدواریم هم دولت و هم مجلس شورای اسلامی این مساله را جدی بگیرند چرا که چنین ظرفیتی در بخش کشاورزی و جامعه روستایی ما وجود دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.