«خصوصی سازی » و فرایند «دفع شر » که در پی رفع مسئولیت از خود است، یکی نیستند

0 ۵۳۴
گفت و گوی اختصاصی کارایی با حبیب امین زاده قوی فکر مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت ریخته گری گروه ماشین سازی تبریز

کارایی :آیا خصوصی سازی تحت هر شرایط و فارغ از تکنولوژِی موجود در تولید، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی و متغیرهای کلان اقتصادی می تواند به اهداف تدوین شده خود دست یابد؟
امین زاده : خصوصی سازی در کشور ما همیشه یک مشکل دارد. بخش خصوصی اغلب به دنبال سوددهی های موردی و غیرپایدار می رود. این چنین است که زمانی که ما شرکت های بزرگ را واگذار می کنیم، تغییر رویه عمده ای صورت نمی پذیرد. مثلاً وقتی یک شرکت را به بخش خصوصی، می سپاریم، ممکن است بنابر تحلیل بخش خصوصی، امروز و هم اکنون سود در آن فعالیت خاص باشد، اما چند سال بعد ممکن است سود در قطع فعالیت قبلی و ایجاد یک فعالیت جدید باشد. باید در این زمینه فرهنگ سازی صورت بگیرد اما در عمل انجام نمی شود. اصطلاحی اخیراً باب شده به نام «خصولتی» که می توان گفت بر اساس آن صنایعی نسبتاً موفق هستند که فرایند خصولتی شدن را طی کرده اند یعنی به طور تام و تمام خصوصی نشده اند همانند تراکتورسازی. این شرکت اگر موفق است، به دلیل این است که به هولدینگی بسیارقوی اتصال دارد که اگر دولتی هم نباشد یک مجموعه شبه دولتی است. من نمی توانم موردی را در عرصه صنعت نشان دهم که صددرصد خصوصی شده و موفق باشد اما موارد ناموفق را هرچقدر بخواهید می توانم معرفی کنم. لازم است در واگذاری شرکت ها عملاً فرایند واقعی خصوصی سازی یعنی سودده بودن یک شرکت به مدت سه سال و عرضه از طریق فرایند بورس یا فرابورس طی شود. اگرچه گاهی حتی آن شرکت هایی که این فرایند را طی کرده اند نیز همانند بلبرینگ سازی، ناموفق بوده اند. بخشی از این مساله به این بازمی گردد که در ایران بخش خصوصی به معنای واقعی نهادینه نشده است. کارخانه ای خریداری می شود صرفاً چون فعلاً سود ده است ولی سه سال بعد مالک آن، صنعت را رها می کند و به سراغ یک صنعت و فعالیت دیگر مثلأ ساختمان سازی می رود و تمام سرمایه و امکانات شرکت و وام های دریافتی را نیز به آن سمت می برد. نتیجه می شود همین شرایطی که ما در آن حضور داریم.

کارایی : این استدلال در برنامه های توسعه وجود دارد که دولت هیچ گاه بنگاه دار خوبی نبوده است ولی زمانی که به عملکرد سازمان گسترش و نوسازی در یک دوره زمانی حدود 15 ساله نگاه می کنیم می بینیم که وضعیت بنگاه هایی که در آن زمان تحت تصدی دولت قرار داشته اند، بهتر از زمانی است که خصوصی سازی شده اند، نظر شما در رابطه با این استدلال چیست؟
امین زاده : رسالت سازمان گسترش و نوسازی همین بود که شرکت های ضررده را خریداری نماید و پس از بازسازی و نوسازی آن ها، این شرکت ها را آماده واگذاری نماید. منتها مساله این است که سازمان گسترش و نوسازی پول هایی به شرکت هایی که وضعیت مطلوبی ندارند، تزریق می کند که البته بعد از واگذاری این شرکت‎ها به بخش خصوصی این امر متوقف می شود. به طور مثال خود ما در سال 74 برای کل مجموعه ماشین سازی و ریخته گری 30 میلیارد تومان اعتبار تحت عنوان بازسازی ماشین سازی و ریخته گری پول دریافت کردیم که اگر بخواهیم با مبنای امروز حساب کنیم، مبلغ بسیار زیادی است. خب، اگر این شرکت واگذار می شد آن پول دیگر در اختیار این شرکت قرار نمی گرفت. به همین دلیل می گوییم، سازمان گسترش و نوسازی عملکرد خوبی داشت، چون یک بنگاه دولتی بود و به دولت وصل بود و هر از چندگاهی تحت عناوین مختلف کمک های مالی اعطا می کرد. اما بخش خصوصی قدرت آن را ندارد که در عین حال که یک مجموعه را خریداری می کند، در مواقع لزوم پول هم به آن تزریق نماید مگر این که از طریق بانک ها و تسهیلات چنین چیزی انجام گیرد که البته حاشیه سود صنعت ما آن قدری نیست که یک نفر صرفاً و با سرمایه گذاری در عرصه صنعت آن پول و یا بهره آن را به دست بیارد.

لازم است در واگذاری شرکت ها عملاً فرایند واقعی خصوصی سازی یعنی سود ده بودن یک شرکت به مدت سه سال و عرضه از طریق فرایند بورس یا فرابورس طی شود. اگرچه گاهی حتی آن شرکت هایی که این فرایند را طی کرده اند نیز همانند بلبرینگ سازی، بازهم ناموفق بوده اند. بخشی از این مساله به این بازمی گردد که در ایران بخش خصوصی به معنای واقعی نهادینه نشده است. کارخانه ای خریداری می شود صرفاً چون فعلاً سود ده است ولی سه سال بعد مالک آن، صنعت را رها می کند و به سراغ یک صنعت و فعالیت دیگر مثلأ ساختمان سازی می رود و تمام سرمایه و امکانات شرکت و وام های دریافتی را نیز به آن سمت می برد.

کارایی : آیا واقعاً ضرورتی برای خصوصی سازی وجود داشت؟ شما می فرمایید که این سازمان گسترش و نوسازی به عنوان یک واسطه عمل کرده است که شرکت ها را آماده و سپس رها می کند؟
امین زاده : عملاً همان طور است. ببینید ضرورت را باید این طوری بیان کنیم. اگر به مجموعه های دولتی نگاه کنیم، شاید ده شرکت خوب وجود داشته باشد. در کنار آن پنج شرکت ضعیف هم وجود دارد. مساله این است که رفع تکلیف در واگذاری ها و همچنین خصوصی سازی تحمیلی مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکل را از یک بخش به بخش دیگر منتقل می کند. در عمل هم زمانی که شرکتی که امروز مشکل دارد را به بخش خصوصی منتقل می کنیم، این مشکل است که منتقل می شود و نه چیز دیگر. تا دیروز صاحب این مشکلات سازمان گسترش و نوسازی بود، الان سازمان خصوصی سازی میراث دار این مشکلات شده است و فردا هم خریدارجدید. در این فرایند چیزی تغییر نمی کند، بلکه مشکل انتقال می یابد. کاش سازمان گسترش و نوسازی همچنان متولی این امر می ماند و تعیین تکلیف نهایی صورت می گرفت و اگر هم مبنا بر واگذاری بود، شرکت ها به صورت شسته و رفته واگذار می شدند. من از سال 1370 در رده های مختلف ماشین سازی بوده ام، به راحتی می توانم بگویم که طی فرایند های مختلف، این شارژ مالی سازمان گسترش و نوسازی بوده است که چرخه ما را چرخانده است و از هر سه الی چهار سال یک بار تحت عناوین مختلف به نوعی به ما کمک مالی صورت گرفته است.

کارایی : و در رابطه با خود ریخته گری ماشین سازی تبریز و فرایند واگذاری آن و پیش بینی شما در خصوص روند آتی این واگذاری؟
امین زاده : فرایند حداقل در گذشته که یک فرایند اصولی نبوده است. در آینده هم پیش بینی بنده این است که چون شرکت ماشین سازی یک سری ملک و املاک در منطقه ائل گلی دارد، شاید کسی ترغیب شود و آن را خریداری نماید. چون خرید این مجموعه به صورت یک بسته تعریف شده است. اما برای خرید مجموعه ماشین سازی یک تیم قوی و قدرتمند لازم است؛ چه شبه دولتی باشد و چه خصوصی. یقیناً اگر فرد یا هر ارگان خصوصی یا شبه دولتی با برنامه مبادرت به خرید این مجموعه نماید، خواهد توانست به بهترین نحو ممکن از آن بهره بردای کند. اما در حال حاضر با این فرایندها، با این قوانین تولید و با این رکود، بعید می دانم که واگذاری موفقی اتفاق بیافتد؛ مگر اینکه همان گونه که عرض کردم یک هولدینگ قوی همانند شستا این مسئولیت را بپذیرد. همان طور که پیش تر گفتم شاید یک انتقال صوری صورت بگیرد، ولی یقیناً این مشکل خواهدبود که منتقل می شود و چیزی حل نخواهد شد. همین ریخته گری ماشین سازی شرکتی است که ده سال از تاسیس آن می گذرد. در این ده سال نزدیک به 68 میلیارد تومان بدهی جاری ایجاد شده است. هیچ بنگاه اقتصادی نمی تواند به این سرعت به ضرر برسد و شاید در این کار رکورد زده ایم. خریدار با چه امیدی بیاید و این جا را خریداری کند؟ چه کاری می تواند انجام بدهد که این ضرر و زیان جبران شود؟

جهت مطالعه ی ادامه این گفتگو ، لطفا به صفحات 22 الی 24 ماهنامه مراجعه نمایید.خصوصی سازی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.