کارایی : جناب آقای دکتر صومی، طرح تحول نظام سلامت را یکی از مهمترین طرحهای ارائه شده در دولت آقای روحانی میدانند، به نظر می رسد هدف غائی این طرح در نهایت به نوعی تسهیل امر درمان و کاستن رنج بیماران و کم کردن هزینههای آنان است. شما به عنوان کسی که متولی این امر در استان آذربایجان شرقی هستید، پس از دوسال که از اجرایی شدن طرح مذکور می گذرد، چه ارزیابی از آن دارید؟
صومی : به نظر من، با توجه به سوابق کاری و تجارب، من این صلاحیت را دارم که هم از جایگاه پزشک و هم از جایگاه کارشناس حوزه سلامت به این سوال پاسخ دهم. من به مدت طولانی مشاور فرماندار بودهام و در سالهای بین 71 و 77 و کل مسائل بهداشتی شهرستان تبریز را کنترل میکردم و به مدت چهار سال و نیم نیز در سمت معاونت درمان دانشگاه فعالیت نموده ام. در فاصله سالهای 77 تا 81 به عنوان اولین مسئولیت اجرایی در دانشگاه در سمت قائم مقام رئیس بیمارستان شهدا فعالیت نمودهام. همچنین در بدترین سالهای درمان یعنی سال های 74 تا 76 که مربوطه به اعمال و اجرای طرح خودگردانی بیمارستانها بود که مقارن با آن، بیمارستانها دیگر هیچ پولی را از دولت دریافت نمی کردند، من در راس آن مجموعه بودم. برای اینکه تصویری از شرایط آن روزها در دست داشته باشید، بهتر است به نقل قولی از مدیر محترم آن مرکز اکتفا کنیم با این مضمون که بیمارستان به مدت چهار ماه از تامین گوشت در غذای بیماران عاجز بود. همزمان بین سالهای 80 و 81 من رئیس بیمارستان امام رضا یا همان بیمارستان امام خمینی قدیم شدم و با اینکه همچنان معاون درمان دانشگاه بودم، به آنجا رفتم و بعد از گرفتن فوق تخصص هم حدود شش سال مدیر گروه داخلی دانشگاه تبریز بودم. همچنین به مدت یازده سال نیز در راس مرکز تحقیقات گوارش و کبد بوده ام. غرض از یادآوری این موارد، این است که حوزه هایی که طی سالها در آنها فعالیت نمودهام، هم مشتمل بر حوزه بهداشت، هم حوزه درمان و هم حوزه آموزش و پژوهش بوده است. و از این روی میتوانم در خصوص طرح تحول نظام سلامت نظر بدهم.
در آبان سال 1392 که این مسئولیت به من محول شد، اوضاع به گونهای بود که حداقل 35درصد از داروهایی که توسط پزشکان تجویز می شد، در بازار پیدا نمی شد و بیمارستانها به شدت ورشکسته بودند. شرایط به گونه ای بود که که مثلاً در بیمارستان شهید مدنی برای جراحی و جاگذاری استنت قلبی، مریض تجویز میکردیم، مریض شخصاً بایستی حدود چهار و نیم میلیون تومان هزینه میکرد و وظیفه خریداری این استنت نیز برعهده همراهان مریض بود. تمامی اینها باعث می شد که مدت بستری مریضها در بیمارستانها افزایش یابد. حتی بیمارانی که پولی برای پرداخت هزینههای درمانی نداشتند، قطعاً بدون پذیرش و درمان مرخص میشدند. از طرفی افرادی که پول داشتند، نیز نمی دانستند کالا را باید از کجا تهیه کنند و در دام واسطهها می افتادند. در این شرایط عملاً پزشکی و درمان دچار اختلاف شده بود، یعنی از طرفی به دلیل وجود واسطهها لوازم مصرفی پزشکی گران شده بود و از طرف دیگر دولت برای خرید اینها متعهد نبود، چون پولی به حوزه درمان داده نشده بود. براساس ارزیابی که در آذر سال 1392 توسط معاونت وقت توسعه وزارت در تبریز انجام شده بود، بعد از محاسبه همه موارد، مجموع بدهی مجموعه دانشگاه و بیمارستان ها معادل 196 میلیارد تومان بود.
البته این رقم صرفاً مربوط به دورهای است که ما بسیاری از تعهدات خود را انجام نمی دادیم، یعنی وقتی دارو و یا تجهیزاتی پیدا نمی شد بیمار را به بیرون ارجاع می دادیم اما با این وجود این بدهی کلان را داشتیم و روز به روز میزان این بدهی نیز زیادتر میشد و هیچ دورنمای روشنی در پیش رویمان نیز قرار نداشت.
در خصوص مسائل حوزه بهداشت نیز بایستی عرض کنیم، طرح پزشک خانواده در سال 1384 توسط وزیر محترم بهداشت وقت شروع شده بود و متوقف شده بود. سپس در مقطع زمانی سال های 85 تا 87 گام هایی برداشته شد. مجدداً بین سال های 90 الی 92 قدمهای دیگری برداشته شد. ولی آن روزی که من دانشگاه را تحویل گرفتم، در بیش از 35درصد مراکز بهداشت و درمان ما پزشک وجود نداشت. البته من الان فعلاً حوزه بهداشت را توضیح میدهم نه درمان .
ما حدود دو سال بود که قادر نبودیم مکملهای مورد نیاز برای زنان باردار و کودکان را فراهم آوریم. در ترسیم وضعیت بهداشت خیلی واضح عرض می کنم ما در سطح استان حدود دویست و پنجاه مرکز بهداشت و درمان داشتیم که در 35درصد آن ها پزشک حضور نداشت و اغلب آن ها در روستاها واقع بودند به طوری که تعداد پزشک به جای چهار نفر، دو یا یک نفر بود. ما هم اکنون در تبریز چهل و دو مرکز بهداشتی درمانی داریم که نام آنها به مرکز سلامت تغییر یافته است. مضاعف بر این در تمام روستاهای محروم ما پزشک وجود نداشت و اولین اهتمامی که در طرح تحول نظام سلامت صورت گرفت، اتفاقاً در حوزه بهداشت بود و پول به این حوزه تزریق شد. و یک مقدار و درصدی از دیون معوقه بیمارستان ها هم پرداخت شد و از طرف دیگر دولت تعهدات مربوط به دارو را افزایش داد و در عین حال قیمت دارو را کاهش داد. در اردیبهشت سال 1393 و با شروع طرح تحول، عمده ترین هدف این بود که پرداختی بیمار به بیمارستان تا 90درصد کاهش یابد. مجموع مطالعات قبلی نشان می دهد که مردم در مجموع در حین دریافت خدمات درمانی، حدود 60درصد از جیب خود پول پرداخت می کردند. البته قبل از طرح هم در بیمارستانها فقط 10 درصد هزینه را می گرفتند ولی وقتی ما دارو و یا لوازم را نمی توانستیم پیدا کنیم، این هزینه ها بر عهده بیمار می افتاد، مثلا بیمار برای یک جراحی قلب، فقط 10درصد از هزینه یک عمل دو میلیون تومانی را پرداخت میکرد؛ یعنی دویست هزار تومان ولی از طرف دیگر هزینه ای معادل چهار میلیون برای تهیه استنت پرداخت می کردند. هدف گیری اصلی طرح تحول نظام سلامت این بود که در ابتدا پرداختی از جیب مردم را کاهش بدهد.
من یک مقدمهای عرض می کنم که بعد به بحث اصلی برسم. سازمان جهانی بهداشت بنا به درخواست وزیر بهداشت، یک سری کارشناس به ایران اعزام نمود و بعد خود مدیر کل سازمان جهانی بهداشت، خانم چان هم به ایران آمد. این کارشناسان حدود یک الی دو هفته این طرح را بررسی کردند و بعد خانم چان برای جمع بندی در جلسهای که روسای دانشگاه و معاونان وزیر نیز حضور داشتند، گزارش ارائه نمودند. این خانم در آن جلسه جمله ای گفتند که صرفاً آن را نقل می کنم. « دولتها وظیفه دارند ببینند مردم از چه چیزی رنج میبرند و دولت شما و رئیس جمهور شما این موضوع را خوب فهمیده است. مردم از حوزه درمان رنج می برند در نتیجه خوب هدف گیری کرده اید تا درد مردم را کم کنید.» این عین نقل قول ایشان است. الان شما اگر دو سال گذشته را در نظر بگیرید، در آذربایجان شرقی حدود ششصد هزار نفر در بیمارستانهای ما بستری شده اند.
کارایی: اگر اجازه بدهید می خوام در اینجا یک بحثی را آغاز کنم آیا شاخصی برای مطالعه رنج مردم به صورت میدانی وجود دارد و آیا صدای این تعدادی افرادی که اشاره کردید در جایی شنیده شده است؟
صومی : اول اینکه می توانید از خود ما در این مورد خبر و اطلاعات بگیرید. از من به عنوان پزشک می توانید این را سوال کنید. آن روزی که من دانشگاه را تحویل گرفتم ، قضیه این بود که وقتی می خواستم یک سری خدمات در بخش بدهم، امکانات لازم وجود نداشت و من نمی توانستم در قبال مردم جوابگو باشم و مردم از من ناراضی میشدند.
کارایی : منظورتان از امکانات تجهیزات پزشکی است ؟
صومی : بله تمام تجهیزات و ابزارهایی که برای حرفه من مورد نیاز است. وقتی این ابزار آلات نباشد، چه کاری از دست پزشک برمی آید؟ من در مطب مینشستم و برای مردم دارو تجویز میکردم ولی وقتی این دارو پیدا نمیشد، معلوم است که مریض رنج میکشد. مطالعاتی که آن زمان شده است، هیچکدام نشان نمی دهد که رضایت بیماران در حوزه درمان بالای 35 درصد بوده است.
کارایی : این مطالعات که می گویید در کدام بستر زمانی انجام شده است؟
صومی : نظرسنجی ها همواره وجود داشته است. نظرسنجی های قبل از نظام تحول سلامت این را نشان میدهد که 65 درصد از مردم از روند درمانشان ناراضی هستند و این طبیعی هم بود وقتی من دارو را پیدا نمی کنم و یا فرستاده می شوم برای خرید تجهیزات قطعاً ناراضی خواهم بود.
کارایی : می دانید این حوزه ای است که افراد معمولی و بیماران نمی توانند به واسطه تخصصی بودن خیلی ورود کنند و سنجش کیفیت آن برای بیماران بسیار دشوار است.
صومی : من اصلاً این بحث را نمی کنم. من بحث کمیت میکنم ما در بحث رضایت سنجی دو بحث داریم و موظف هستیم صرفاً به نیازهای مردم جواب دهیم نه تقاضاهای آنها. نیازها چیزهایی هستند که من از نظر فنی آن را تشخیص می دهم. مثلاً حتی اگر فردی اصرار داشته باشد که به وی آمپول تزریق کنیم اما تا زمانی که من به عنوان یک پزشک قرص را برای وی مناسب تر تشخیص می دهم، بایستی به تشخیص من تمکین شود هرچند این مساله باعث نارضایتی بیمار گردد.
من می خواهم در اینجا این مساله را تحلیل کنم که چرا وزارت بهداشت و درمان از موضوع درمان شروع به کار کرده است. من به عنوان یک کارشناس حوزه بهداشت عقیده دارم که این امر، کار درستی بوده است. اگرچه تاکید می کنم که در این طرح کار و سرمایه گذاری بر روی مسائل مرتبط با بهداشت نیز مدنظر قرار گرفته است و این مساله را می توان با استناد به آمارها نیز نشان داد. کسانی که اعتراض می کنند که این طرح چشم خود را بر روی بخش بهداشت بسته است، سخت در اشتباه هستند. مساله اینجاست که به دلیل عاجل بودن مسائل درمانی، این بخش بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است چون این بخش بیشتر با درد مردم گره خورده است. در اواخر سال1392، ضمن بازدیدهایی که در حوزه بهداشت صورت گرفت مشخص شد که پوششهای بیمه ای ما در حال رسیدن به 90 درصد است. در ابتدا تعرفه 5 درصد برای افراد روستایی و تعرفه 10 درصدی برای افراد شهری در نظر گرفته شد ولی بعدها به دنبال افزایش تعرفهها که گام سوم طرح تحول نظام سلامت بود و از مهر سال 1393 آغاز شد، این تعرفه ها به 3 و 6 درصد تقلیل یافت که بار پرداختی به مردم باز هم کاهش یابد.
مورد دیگر قابل توجه در این طرح این است که همانطور که پیشتر گفتم بیمارستان موظف هستند لوازم مصرفی بیماران را تهیه کنند و هیچ کدام از کادر بیمارستان نمی تواند همراهان بیمار را برای تهیه دارو و تجهیزات به بیرون از بیمارستان ارجاع دهد. معنای این مساله به قرینه معنوی این است که من رئیس بیمارستان احساس مسئولیت کرده ام؛ منی که قبلاً میگفتم این وسیله وجود ندارد و بروید از بیرون پیدا کنید، وقتی دولت به من دستور داد که حق ندارید، کسی را بیرون بفرستید ، من خودم را مسئول دانستم که بروم و این وسیله را از هر کجا هست، تهیه کنم. بدین ترتیب می توان گفت که طرح تحول سلامت، عملاً احساس مسئولیت مسئولین دانشگاهی و بیمارستانها را بالا برد. اگرچه از طرف دیگر مطالبات مردم را هم بالا برده است. این اتفاقی بود که من یک عمر در آرزوی آن بودم، این که هیچ کس نتواند همرامان مریض را به خارج از بیمارستان بفرستد. این مساله در عین ناباوری محقق شد. در همین راستا، متولیان رسمی این امر با ساماندهی سازوکارهای مربوطه، تجهیزات پزشکی را از میان مارکها و برندهای قابل قبول انتخاب و به صورت کلان خریداری نمودند. در این حالت به طور مثال قیمت استنت از حدود چهار میلیون به حدود یک میلیون تقلیل یافت. همچنین ساماندهی خرید باعث شد تا دست دلالها و واسطه ها نیز کوتاه شود و خرید به صورت مستقیم انجام شود. با این تفاسیر چطور می توان گفت که طرح تحول نظام سلامت، طرحی اشتباه بوده است؟ بله، این طرح هزینههایی در بر داشته است و ما هزینه کردهایم. اما هزینههای بجا و درست. چون هم از قبل این طرح، پرداختی از جیب بیمار کم شده است و هم پرداختی از جیب عامه مردم. چون به هرحال کل بودجه سلامت از جیب مردم هزینه می شود.
یکی از اقدامات اساسی طرح تحول نظام سلامت توجه به اجزای فرعی خدمت و نوسازی و بهسازی و مسائل مربوط به هتلینگ بیمارستانهاست. دولت ما را موظف کرد که به بیماران در یک محیط خوب خدمات بدهیم و در نهایت به دلیل نداری او را به بیرون نفرستیم و عزت نفس و کرامت انسانی بیماران مورد توجه ویژهای قرار گیرد. الان دیگر هیچ کدام از مسئولین نامه ای مبنی بر سفارش بیمار و درمان رایگان آن نمی نویسند چون دیگر مراجعه ای به آن ها در این مورد نمی شود.
در کنار اینها بحث های دیگری هم ذیل طرح سلامت مطرح می گردد. مسائلی از این قبیل که به عنوان مثال ما پیشتر در مناطق محروم به طور مثال کلیبر هیچ موقع پزشک نداشتیم اما هم اکنون و به موازات اجرای طرح، پنج تخصص اصلی به صورت بیست و چهار ساعته آنجا حضور دارند و همچنین پزشکان مقیم که در بیمارستانها مستقر هستند. با این تفاسیر من نمی گویم که صد در صد موفق بوده ایم. اما انصافاً نمیتوان از مزایای اصلی این طرح چشم پوشید، از مزایایی همچون طرح ماندگاری پزشکان در مناطق محروم. اینکه اهالی یک منطقه محروم در زمستان بدانند که یک جراح در آنجا مقیم است، خود باعث آرامش خاطر است.
مورد دیگر در ارتباط با طرح تحول سلامت، کاهش میزان زایمان سزارین و افزایش نرخ زایمان طبیعی است. این مورد بویژه زمانی اهمیت دارد که به خاطر آوریم استان ما جز رتبه های برتر در زمینه زایمان سزارین بوده است.
زمانی که همه این موارد را کنار هم قرار دهیم، متوجه میشویم که طرح تحول نظام سلامت توانسته است نمره قابل قبولی کسب کند و همه این موارد موفقیت هستند و نتیجه اش این شده که در طول دو سال گذشته در هیچ کدام از نظرسنجیها میزان رضایت پاسخگویان کمتر از 70 درصد نیست. البته ما در سنجش رضایت یک اصل داریم بر این مبنا که هر فرد ناراضی، نارضایتی خود را به نه نفر انتقال میدهد و هر فرد راضی، احساس خود را به چهار نفر انتقال می دهد. بنابراین چنانچه میخواهیم رضایت مراجعین و بیماران را کسب کنیم، بایستی بیش از دو برابر افراد ناراضی، افراد راضی داشته باشیم. به همین دلیل میزان رضایت 70 درصد علی رغم تمامی مشکلاتی که در ارتباط با پزشکان، پرستاران، کادر درمانی، ساختار و روشها وجود دارد، بسیار عالی است.
خب، شکی نیست که می بایست برای دستیابی به تمامی این موارد، هزینه پرداخت میکردیم. مگر بنا به نص صریح قانون اساسی موظف نبودیم درمان را به صورت رایگان به افراد ارائه کنیم؟ این امر مطابق با قانون اساسی وظیفه ما بود.
البته اینجا یک سری بحثهایی در می گیرد و عده ای اشکالاتی بر طرح مذکور وارد می کنند. از جمله نقدهای جدی که در این زمینه ایراد می گیرد، این است که تمرکز اساسی طرح تحول سلامت بر روی مساله درمان است نه بهداشت و پیشگیری. منتقدان همچنین عنوان میکنند که درمان همانند چاه ویلی است که هرچقدر پول داخل آن ریخته شود، پُر نخواهد شد. البته این سخن واجد عناصری از حقیقت است. ولی آیا ما غیر از نیازهای مردم عمل کردهایم و به غیر از نیازهای مردم جوابگو بودهایم؟ برخی منتقدان نیز می گویند، تزریق پول در قالب طرح تحول سلامت، صرفاً تقاضا را افزایش میدهد بایستی به آمارها مراجعه کنیم و ببینیم که چند درصد از تقاضاها در حوزه درمان زیاد شده است؟
آمار نشان می دهد که میزان مراجعات به بیمارستانهای دانشگاه تبریز در طول این طرح حدود 12درصد افزایش داشته است. برخی سخن از ایجاد تقاضای کاذب و القایی می کنند که بواسطه این طرح ایجاد شده است. آمارها نشان می دهد که حتی با احتساب تقاضاهای القایی(به دلیل رایگان بودن خدمات)، افزایش میزان مراجعات صرفاً 12درصد است. بخشی از این افزایش بواسطه مراجعه بیمارانی است که پیشتر صرفاً میتوانستند خدمات درمانی را از بخش خصوصی دریافت کنند. از جمله این خدمات به عنوان مثال می توانم به عمل تعویض مفصل که عملی گران قیمت است، اشاره کنم. در این طرح اما عمل تعویض مفصل انجام می شود. برخی از بیماران حتی به دلیل فقر مادی و عدم توانایی در تامین هزینه های مربوط به عمل تعویض مفصل خانه نشین شده بودند و دیدن سرپا بودن و حرکت کردن این افراد، برای من به عنوان یک پزشک بسیار لذت بخش است.
کارایی : فکر نمی کنم دولت، تمامی رنجهای انسان ها در جامعه را با این تبیین رمانتیکی که شما می فرمایید، مورد توجه قرار دهد؟
صومی : من اینها را دیده ام و این اتفاق افتاده است. ما نیامدیم عمل های زیبایی انجام بدهیم، ما به نیازهای ضروری پرداخته ایم. از امور واجبی که در قالب این طرح مطرح شده است، این بود که مقرر شده بود حدود پنج میلیون فرد کم بضاعت تحت پوشش بیمه درآیند ، اگرچه بعدها روال امور به طوری شد که همه ایرانیان تحت پوشش بیمه سلامت درآمدند.
کارایی : سوالی که پیش میآید اینجاست که آیا بیمارستانهای دانشگاه تبریز به لحاظ ساختاری، امکانات و جا و فضا اساساً ظرفیت کلیه مراجعه کنندگان را دارند ؟
صومی : به غیر از بخشهای داخلی در اعمال جراحی ما به هیچ کس نوبت دهی نکرده ایم. تمام این صحبتهایی که گفتم در حوزه بستری است و طرح تحول نظام سلامت متوجه قسمت بستری درمان است.
کارایی : اما آیا این طرح باعث افزایش تعرفههای بخش خصوصی نمیشود؟
صومی : درست است هزینه بالا میرود ولی این هزینه ها هر قدر هم که بالا برود، از قبل بیشتر نمیشود. من اعتقاد دارم اکثر پزشکان شاخص تبریز علی رغم افزایش تعرفهها پس از طرح تحول نظام سلامت، ورودی حسابهایشان کمتر شده است. از جمله دلایل این مساله یکی این است که چون قبلتر ها پرداخت ها به صورت مستقیم به پزشکان انجام میگرفت، مالیاتی نیز پرداخت نمی گردید اما هم اکنون مالیات بر درآمد پزشکان نیز مورد محاسبه قرار می گیرد. اینها همه واقعیتهایی هستند که گفته نمیشود و این کاهش ورودی پزشکان در واقع به طور نامحسوس در میان مردم توزیع شده است.
البته به نظر ما هم یک سری اشکالات وجود دارد. ببینید من نمی خواهم بگویم که تمامی قسمتهای طرح تحول درست است، صرفاً می خواهم بگویم اینقدر که منتقدان حمله میکنند، هم درست نیست. دولت با این طرح زیر بار تعهد سنگینی رفته است. دولت اگر تمام پول هایی که قول داده بود را پرداخت میکرد، ما هیچ مشکلی نداشتیم. منتها فقط در سال اول اجرای طرح، دولت نتوانست حدود 65 درصد از بودجهای که قول داده شده بود را پرداخت کند.
کارایی : اجازه دهید من با رویکردی تقلیل گرایانه این طرح را صرفاً یک فرایند تزریق مستقیم پول به حوزه سلامت بیانگارم، در این صورت با توجه به ساختار سیاسی اقتصادی مملکت ما و اتکاء به درآمدهای نفت، آینده این طرح تا چه میزان مطمئن و تضمین شده است؟
صومی : قطعاً به پول وابسته هستیم. این را باید بگویم که تا جایی که من اطلاع دارم ما فقط در سال 1392 در مجموعه درمان به صورت کشوری حدود پنجاه هزار میلیارد تومان پول خرج کرده ایم در حالیکه دولت به پرداخت چیزی حدود هفت هزار و هشتصد میلیارد تومان تعهد نموده بود. یعنی چیزی بین 16الی18 درصد افزایش مجموع هزینه ها اعم از بهداشت و درمان مواجه بوده ایم . اما مساله دیگری که نباید فراموش کرد، این است که ما کل پول تزریق شده را خرج مسائل جاری نکرده ایم. الان چنانچه به همه بیمارستانها مراجعه کنید، خواهید دید که ما به زیرساختها توجه کردهایم و تجهیزاتی که لازم بود را برای بیمارستانها تهیه کرده ایم؛ به گونهای که قسمت عمده ای از پول های تزریق شده به زیرساختها تعلق پیدا کرده است. و در آخر اینکه در پاسخ به عمده ترین نقدهای صورت گرفته در خصوص طرح سلامت بایستی بگویم که متوسط پرداختی کارانه به عامه پزشکان در طول زمان حدود 1.5 برابر شده است.
کارایی : اما ما در خصوص دریافتی پزشکان که در قالب یارانه های تعریف شده در طرح تحول نظام سلامت محقق شده است، رقم های بسیار بالایی شنیدیم؟
صومی : ببینید نباید دریافتی پزشکان شاخص در نظر گرفته شود. به طور مثال کارانه پرستارها حدود 1.7 افزایش یافته است و همانطور که پیشتر گفتم کارانه عامه پزشکان تنها حدود 1.5 برابر شده است.
البته نمی توان انکار کرد که همچنان در سیستم ما چیزی حدود 65 الی 70 درصد از نقدینگی صرف هزینه های پرسنلی میشود. این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست البته. اساساً صرف بیش از 60 درصد نقدینگی در مصارف جاری اشتباه است، بخشی از این مساله البته به خاطر پایین بودن تعرفه هاست. جالب است بدانید که تعرفه خدمت همچنان در ایران ارزانتر از جاهای دیگر است. آنچه منتقدان نادیده میگیرند این است که ما نباید صرفاً درآمد و دریافتی پزشکان بسیار شاخص را در نظر بگیریم. این به یک خطای آماری منجر می شود. به نظرم آمار پزشکان بسیار شاخص با دریافتی بسیار بالا صرفاً 3 درصد است.
کارایی : آقای دکتر، آیا منظور شما این است که انتقادهایی که در خصوص ناعادلانه بودن پرداخت کارانه ها به پزشکان صورت می گیرد، به دلیل این است که برخی واقعیتها همانند تخصص، مهارت و پیچیدگی پزشک نادیده گرفته میشود؟
صومی : بله، بعضی رشتهها و تخصصها وجود دارند که تکنولوژی هم به کمک آنها آمده است و منجر به پیشرفت های قابل توجهی در این رشتهها شده است. چرا منتقدان طرح تحول سلامت به عنوان مثال، در خصوص وضعیت متخصصان روانپزشک در بیمارستان شهدا سخنی به میان نمی آورند. روانپزشکان این بیمارستان پیشتر، دویست هزار تومان کارانه دریافت می کردند که هم اکنون با اعمال تعرفه های جدید در قالب طرح تحول نظام سلامت به دو میلیون تومان رسیده است.
کارایی : پس معتقدید که انتقادها از روی انصاف صورت نمی گیرد؟
صومی : من معتقدم که یک سری اشتباهات ساختاری همواره وجود داشته است که مربوط به این دولت هم نیست. نباید پرداختها براساس رشته باشد و نبایستی رشته ها به ترتیب فعلی منفک و متمایز باشند.
کارایی : ما در جریان تحقیق برای تدوین مقدمات این پرونده متوجه شدیم که نسبت تفاوت میان حقوق پرستار و پزشک در دنیا و در اغلب کشورهای توسعه یافته حداکثر از چهار برابر تجاوز نمی کند؟
صومی : کاملاً درست است. این را اتفاقاً من در جریان سفر اخیرم به فرانسه هم دریافتم. ولی این مساله ریشه در زمان های بسیار دور دارد و یک مشکل ساختاری است. چرا باید پزشک جراح است در ماه چهل میلیون تومان بگیرد و پزشک متخصص کودکان صرفاً در ماه دو میلیون تومان کارانه دریافت کند؟ ما از اول این روشهای اشتباه را داشتهایم. البته الان اتفاقات جدیدی افتاده است. الان یک سری از این جراحها بیکار مانده اند. ما که نباید فقط تبریز را ببینیم ما باید شهرستانها را هم در نظر بگیریم یک متخصص از اهر می گفت که به دلیل اینکه کلینیک دولتی تاسیس کرده اید و خدمات ارزان میدهید بیمار من کم شده است.
ببینید به عنوان نتیجه گیری بایستی عرض کنم که این طرح در ارائه خدمات به مردم قطعاً موفق بوده است. البته لازم است بیمه ها به تعهدات خود عمل نمایند تا این طرح مستدام بماند.
این طرح همچنین عدالت در دسترسی به پزشکان متخصص را در شهرستانها ایجاد کرده است. همچنین ما در طول دو سال گذشته نزدیک صد میلیارد تومان برای تجهیزات پزشکی هزینه کردهایم که شامل بیمارستانهای شهرستانها و تبریز میشود. در حوزه درمان ما در سیزده قسمت کلینیک احداث میکنیم. بدون شک قسمتی از پول دریافت شده به زیرساخت ها اختصاص یافته است.
در حوزه بهداشت این اولین بار است که مدعی هستیم در هر مرکز بهداشت و درمانی به صورت حساب شده فضا داریم و حتی در حاشیههای شهر تبریز که مناطق فراموش شده ای بودند، هم خدمات ارائه می گردد. فقط در یک سال، صد و پنجاه خانه بهداشت تاسیس نموده ایم و همین الان بیش از بیست و پنج مرکز بهداشت در حال احداث است و می خواهیم بازهم سی مرکز دیگر احداث کنیم. این میزان با کل آمارهای موجود در زمینه تاسیس مراکز بهداشتی و درمانی در ده سال گذشته برابری می کنند. همچنین همه جا پزشک خانواده مستقر شده است و ارجاع نیز جایگاه خود را پیدا کرده است. بالطبع تحقق صد در صدی هدفهای این طرح زمان بر خواهد بود. به عقیده من به شرطی که پرداختهای درمان دچار مشکل نشود، این طرح موفق خواهند شد. البته من خودم هم به پرداختهای صورت گرفته به پزشکان که در قالب تفکیک رشته ها صورت می پذیرد، اعتراض دارم.
من معتقدم در تمامی حوزهها پرداخت باید مبتنی بر عملکرد باشد. شما فقط کمی از استرس پزشکان را در نظر بگیرید. در سال گذشته حدود هفت پزشک جوان ما فوت شدند که جزء پزشکان شاخص بودند اما استرسهای وحشتناکی وجود دارد چون تا دیروقت در مطبهایشان مشغول ویزیت هستند. این استرسها بر روی پزشکان بسیار زیاد است. از طرفی نبایستی فراموش کنیم که این نخبههای یک مملکت هستند که هم اکنون در قامت پزشک هستند. هر کسی که سطح نمرهاش بالا بوده است، وارد رشته پزشکی میشود و به همین دلیل است که رشتههای دیگر در ایران افول میکند ولی پزشکی پیشرفت می کند و همگام با استانداردهای جهانی پیشرفت می نماید. اگر نمرههای ما را ببینید، متوجه میشوید که همه جز نخبگان کلاس بوده ایم و این جو عمومی در رشته پزشکی است. اگر مقرر باشد به افراد در ازای هوش و تلاششان پول بدهیم، به نظر من به پزشکان پول زیادی نمیدهیم. البته من معتقد هستم که نظام پرداخت ها بایستی تعدیل شود. در نهایت همه این هایی که گفتم به معنی بی نقصی ما نیست. ما کلی نقص و اشکال داریم و مردم بواسطه این اشکالات مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. امیدواریم که همه این مسائل مرتفع شود.