ریشه های ذهنی فقر و آموزش و پرورش قابلیت محور

0 ۹۲۶
مرتضی نظری : پژوهشگر آموزش و توسعه انسانی

ذهن فقیر، انسان فقیر می سازد. اما می توان با توانمندسازی و کمک به فرد – حتی اگر از پدر و مادری فقیر متولد شده باشند- از بازتولید و ادامه فقر در آنها جلوگیری کرد. در این یادداشت به دنبال پاسخ به یک پرسش اساسی بوده ام. اینکه؛ چگونه می توانیم با تغییر در تربیت و آموزش افراد به کاهش فقر کمک کرد. پیش از این اما باید بپذیریم که در معنا و مفهوم فقر، تغییراتی به وجود آمده است.
یکی از مؤلفه های اساسی در فهم توسعه، دستیابی به تعریف فقر است. در ادبیات اقتصاد توسعه، تعریف رایج و غالبی که تاکنون از فقر ارائه شده، فقر درآمدی بوده که در این چارچوب فقیر به کسی گفته می شود که از درآمد کمتری برخوردار باشد و البته این تعریفی محدود از فقر است. اما به همان نسبت که طی پنجاه سال گذشته در مفهوم توسعه تغییراتی ایجاد شده، معنای فقر نیز با دگرگونی و سیر تطوری همراه بوده است. توسعه از نگاه صرفاً اقتصادی و مبتنی بر تولید ناخالص داخلی(GDP) به توسعه سیاسی و فرهنگی و تازه تر به توسعه انسانی متّصف شد تا جایی که برنامه های توسعه کشورها را زمانی موفق می دانستند که به کاهش فقر بینجامد.
به همین نسبت ما امروز با تحول در مفهوم فقر مواجهیم. امروز مفهوم فقر دیگر برابر با فقر درآمدی و فقر معیشتی نیست و از فقر فرهنگی، فقر انسانی و در دهه اخیر از «فقر قابلیتی» سخن در میان است.
تعبیر اخیر از فقر را «سن» (Amartya Kumar Sen) برنده جایزه نوبل اقتصاد مطرح کرده و نظر او و همکارانش به شاخص کاملتری برای سنجش توسعه انسانی کشورها تبدیل شده است. در مفهوم جدید، فقیر به کسی گفته می شود که از توان و قدرت انتخاب کمتر و محدودتری در زندگی برخوردار باشد. اگرچه درآمد پایین هم یکی از اضلاع فقر قابلیتی محسوب می شود اما هرگز گویای همه ابعاد آن نیست. نکته قابل توجه این است که؛ فقر واقعی بر حسب محرومیت ناشی از کمبود قابلیت، ممکن است به طور قابل توجهی از فقر درآمدی شدیدتر باشد.
به شکل ساده، فقیر در معنای جدید کسی است که؛ دچار بی سوادی، تبعیض های جنسیتی و دوری از بهداشت و تغذیه سالم است. فقیر کسی است که نمی تواند از لذت مطالعه بهره مند باشد و علاوه بر نگرانی از نداری، نگرانی های به مراتب بزرگتری همچون ترس از آینده با او همراهست. یعنی کسی که پول و درآمد کافی دارد اما از حضور در فعالیتهای اجتماعی شرم دارد و یا عرصه مشارکت اجتماعی بر او تنگ است، فقیر است.
داشتن درآمد رافع همه نیازها نیست. چیره شدن بر نارسایی های زندگی پیچیده امروز صرفاً با درآمد بیشتر ممکن نیست که با داشتن پول بتوان بر این نیازها فائق آمد.
راهکارهایی که برای کاهش فقر بر اساس رویکرد درآمدی اتخاذ می شوند، طبق تجربه نمی توانند تأثیر پایداری در کاهش فقر ایجاد کنند. امروز ناکامی این رویکرد در کاهش فقر هویداست. دولتها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی که برای نجات شهروندان از چنگال فقر توجه و تمرکز خود را بر افزایش سطح درآمدی مردم معطوف کرده اند، کار اساسی از پیش نبرده اند چراکه زمینه تولید فقر را نشانه نرفته اند. چه بسا کشورهای نفتی که توانسته اند بر فقر درآمدی عموم اقشار غلبه کنند اما فقر قابلیتی همچنان سایه سیاه خود را بر سپهر جامعه و زندگی مردم گسترانده است.
شهروندی که حق اظهار نظر ندارد، فقیر است. شهروندی که از دسترسی آزاد به اطلاعات محروم باشد، فقیر است. شهروندی که به دلیل جنسیت خود از حقوق برابر اجتماعی محروم می ماند، فقیر است. شهروندی که امکان انتخاب محدودی دارد، فقیر است.
و اما عریان ترین جلوه «فقر قابلیتی» این است که فرزندانی که در طبقه محروم جامعه متولد می شوند، از دسترسی برابر به فرصتهای اجتماعی همسالان خود در طبقات متوسط و مرفه محروم باشند.
یکی از راه حل های پذیرفته شده و مورد توصیه عموم صاحبنظران برای فائق آمدن بر فقر قابلیتی، دسترس پذیری عادلانه و برابر امکانات آموزشی برای همه دانش آموزان است. توجه به فرصتهای عادلانه و برابر آموزشی نه یک شعار که یک راهبرد کارآمد است. گالبرایت(Galbraith) می گوید: «هیچ جامعه تحصیلکرده ای فقیر نیست و هیچ جامعه بی سوادی ثروتمند نیست، شاید فقر و بی سوادی بالاترین روابط علی را داشته باشند.»
بهترین کمک به توسعه عدالت آموزشی و کاهش فقر، در کنار اعطای فرصتهای برابر آموزشی به همه فرزندان ایران، شاید این باشد که آموزش و پرورش باید کمک بیشتری به دانش آموزان برای کشف قابلیتهای خودشان نماید.
تفاوت ظریف و ارزشمند توسعه انسانی با الگوهای پیشین توسعه را دکتر وحید محمودی (توسعه پژوه) در مقاله ای در دو واژه تعریف کرده است: «رسیدن» فرد به جای «رساندن» او. در «رسیدن»، قابلیت های فرد نقش اصلی را دارد و در «رساندن»، دخالت اراده های غیر. بدیهی است که تمام لذت کوهنورد در صعود، مسیریست که خود و با قابلیتهای خود پیموده است. گاهی مدارس، ناخواسته بذر فقر را در ذهن دانش آموزان می نشانند و نتیجه اش کسی می شود که در زندگی علیرغم مدرسه دیدن، اما درمانده و ناتوان است.
تا سالهای مدید، عادت این بود که تا سخن از فقر به میان می آمد، بی پولی و خانواده های آلونک نشین به ذهن متبادر می شد اما امروز اگرچه آلونک نشینی از مظاهر آشکار فقر است اما منبع و منشأ فقر را در کنار سایر علل و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید در نظام آموزشی هم جست و جو کرد که شهروندان فردای جوامع را متوجه ثروت بکر انسانی، توانمندیهای شگفت انگیز و قابلیتهای درونی خود نمی کند. فرد فقیر به فرض آنکه در خانواده ای بی پول و کم درآمد هم متولد شده باشد اما محکوم به فقیر ماندن نیست! او به مدد امکانات و فرصتهای برابر در «مدارس قابل و توانمند ساز» می تواند بر فقر خویش غلبه کند و سرنوشتی متفاوت برای خود رقم بزند.
آموزش و پرورشی که بتواند زمینه رویش فقر را در سرزمین استعدادهای بچه ها از بین ببرد. گاهی فکر می کنم از این یکصد و پانزده هزار مدرسه ایران، چند نفر شخصیت و چهره در مقیاس امیرکبیر، پروفسور سمیعی، ستارخان، بهمن بیگی یا شهید بابایی در آینده خواهیم داشت؟ آیا أصلا چنین انتظاری از دستگاه تعلیم و تربیت منطقی است؟ موقتاً می توان پذیرفت که فقر در کنار تمام ریشه های ساختاری و خرد و کلان خود، ریشه های ذهنی دارد. یعنی با پرورش قابلیتهای درونی و نیروی مغزی دانش آموزان می توان کمک کرد تا شخصیت هایی توانمندتر و شهروندانی موفق تر برای فردای ایران باشند. چیزی شبیه غنی سازی انسانی!
شاید سهم آموزش و پرورش در کاهش فقر همین باشد که فرمان تعلیم و تربیت کمی هم به سمت آموزش خوداتکایی بچرخد.
اگر می خواهیم شهروندان فردای ایران دچار فقر قابلیتی نباشند، باید از همین حالا سکانداران نظام آموزش رسمی کشور به جای تربیت نسل بله قربان گو و پیروِ محض، به دنبال پرورش نسلی خلاق، آزاد اندیش و مسول باشند.
در مدارس وقت بچه ها به جای آنکه در راه تقدیس گذشته تلف شود، صَرفِ تحلیل امروز و ترسیم فردا شود. مربیان کمک کنند تا بچه های مدرسه از رویاپردازی، انتقاد و پرسش نترسند. ریشه فقر قابلیتی در تفکری است که جمعیت میلیونی دانش آموزان ایران را سیاهی لشکر و پیاده نظام خود می پندارد. آری!
آموزش و پرورشی که ذهن یادگیرندگان را ثروتمند می سازد!
راه حلی که عجالتاً باید آن را تحت عنوان «آموزش و پرورشِ قابلیت محور» نام نهاد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.