با تصویب سند تحول بنیادین، والاترین و الهی ترین فلسفه آموزش و پرورش در دنیا را داریم

0 ۵۱۸
گفت و گوی اختصاصی کارایی با محمدحسن قناتی، معاون سابق آموزشی متوسطه استان آذربایجان شرقی

کارایی :در بحث عدالت آموزشی، رشد و شکوفایی استعدادهای فطری و فراهم آوردی زمینه تربیت پذیری دانش آموزان در تمام ساحت های وجودی به عنوان رسالت خطیر آموزش و پرورش تبیین شده است. به نظر حضرتعالی آیا نظام فعلی آموزش و پرورش در ایران، این هدف را محقق می نماید؟
قناتی : بدون تردید کلمه عدالت بسیار گسترده و کلمه ای روح بخش و مبارک است که همه انسان ها طالب آنند، اما اینکه چگونه می خواهند به آن برسند، جای بحث دارد لکن اعتقاد شیعه بر این است که بهترین، کامل ترین و والاترین راه رسیدن به عدالت راهی جز راه حضرت علی (ع) نیست.
وقتی که این کلمه در کنار کلمه آموزشی قرار می گیرد، به دلیل گستردگی بار معنایی و از همه مهم تر جایگاه و خاستگاه آن ها از طرف مردم و نیز متاثر بودن از بسیاری از شاخص ها، خرده نظام ها، نگرش های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، معیشتی و حتی مهاجرتی و… معنای وسیع تری یافته و پرداختن به این مقوله را دو چندان سخت و دشوار می سازد. در سال ١٣۵٧ اغلب روستاهای ما جاده درست حسابی نداشتند، برق نداشتند، مدرسه های کپری بسیار بودند. خیلی از روستاها مدرسه نداشتند و اغلب معلمان، آموزشی ندیده و مدارک تحصیلی پایینی داشتنند، به برکت خون شهدا، روستاها به سرعت مورد توجه قرار گرفتند و امروز به جایی رسیده ایم که حتی برای یک دانش آموز در روستای دور افتاده معلم اختصاص می دهیم و این دستاورد کمی نیست. یک نوبتی شدن اغلب مدارس، تغییر در محتوی و به روز شدن آن ها، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، افزایش چشمگیر پوشش تحصیلی دختران و ارتقاء مدارک تحصیلی معلمان، تغییر در ساختار و هوشمندسازی مدارس نیز بخشی از این دستاوردهاست راهی که طی کرده ایم قابل توجه است اما کافی نیست در اواخر دهه چهارم انقلاب هستیم و با عنایت به فرمایشات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری که بارها تاکید فرمودند انقلاب، یک انقلاب فرهنگی است. توفیقات به دست آمده که اغلب کمی هستند پاسخگوی نیازهای نظام اسلامی نیست.

کارایی :اساساٌ فلسفه آموزش و پرورش ما چیست و چه هدفی را دنبال می‎کند؟
قناتی :خوشبختانه با تصویب سند تحول بنیادین، والاترین و الهی ترین فلسفه آموزش و پرورش در دنیا را داریم که بر اساس آموزه های دینی، قرآنی، در پی تربیت انسان هایی در تراز نظام اسلامی است و هدف بزرگ نظام تعلیم و تربیت ما رسیدن به حیات طیبه است.

کارایی :آیا آموزش و پرورش استان، برنامه جامع و مدونی در ارتباط با ارزیابی عملکرد معلمان دارد؟ بدین معنا که آیا عملکرد معلمان از جهات مختلفی آموزشی، پرورشی، تربیتی و اخلاقی و در دوره های معین زمانی، مورد ارزیابی قرار می گیرد؟
قناتی :لاجرم هر بخشی از جامعه که دارای برنامه، اهداف و روش های مشخص تعیین شده باشد دارای نظام ارزشیابی خاص خود نیز می باشد. طبیعتاً آموزش و پرورش نیز از این امر مستثنی نیست عملکرد معلمان به طرق مختلف در بخش های آموزش، پرورشی، تربیتی و اخلاقی مورد ارزیابی قرار می گیرند لکن چون اغلب ارزیابی ها مبنای کمی داشته و یا به کمیت تبدیل می شوند در آموزش و پرورش کارایی بالایی ندارند و انگیزه لازم برای تلاش و فعالیت بیشتر ایجاد نمی کنند.

کارایی :آیا آموزش و پرورش ارزیابی و برآوردی از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در استان دارد؟ و چنانچه پاسخ مثبت است، آیا اقداماتی در این خصوص صورت گرفته است؟
قناتی :ادغام نهضت سوادآموزی در آموزش و پرورش و یکپارچه شدن سیاست های آموزشی در بخش نهضت و آموزش و پرورش یکی از مهم ترین دغدغه های آموزش و پرورشی کودکان بازمانده از تحصیل و ریشه کن کردن واقعی بی سوادی در سطح کشور است. تمامی مناطق و نواحی آموزش و پرورشی با توجه به آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور حتی برای یک نفر کودک بازمانده از تحصیل برنامه داشته و پیگیر پوشش تحصیلی ١٠٠درصدی در دوره ابتدایی هستند و تمامی مدارس موظفند با توجه به مدارک تحصیلی اولیاء محترم افراد بی سواد را شناسایی کرده و جذب کلاس های نهضت نمایند همچنان که اشاره شد برای ١ نفر دانش آموز در یک روستا نیز معلم اعزام می کنیم.

کارایی :آیا پیش بینی و برنامه ریزی دقیقی در ارتباط با بازآموزی اثربخش معلمان و کادر آموزشی مدارس وجود دارد؟
قناتی :سالیان سال است که آموزش های ضمن خدمت در آموزش و پرورش یکی از مهم ترین برنامه هاست. لیکن آنچه در عمل واقعیت دارد، برنامه ریزی دقیق برای بازآموزی اثربخش، به دلیل کمبود امکانات وجود ندارد و برنامه اجرایی فعلی پاسخگوی نیازهای این بخش نیست و به نظر بنده یکی از مهم ترین برنامه هایی است که باید در اولویت قرار گرفته و راهکاری اساسی برای حل این معضل اندیشیده شود چرا که بدون توسعه فکری، علمی و عملی معلمان، تغییر در آموزش و پرورش امکان پذیر نیست.

کارایی :آیا آموزش و پرورش، مطالعات جامعی در ارتباط با روند و افت و خیزها، کیفیت تحصیلی دانش آموزان در یک بازه زمانی معین و همچنین مطالاعات تطبیقی با بازه دیگر دارد، و چنانچه این مطالعات تطبیقی موجود باشند، آیا ریشه یابی و چاره جویی مقتضی در خصوص روند تغییرات می گردد؟ ( به عنوان مثال مطالعات تطبیقی در زمینه نتایج کنکور سراسری در استان آذربایجان شرقی در یک بازه زمانی ده ساله)
قناتی :آموزش پرورش را باید فراتر از یک خرده نظام دید زیرا همزمان تحت تاثیر سایر بخش های جامعه من جمله مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … بوده و افت و خیزهای زیادی من جمله در شرایط اقتصادی خانواده ها، انگیزه تحصیلی دانش آموزان و … وجود دارد. آموزش و پرورش همیشه به دنبال علل و ریشه این افت و خیزها بوده و اقتضایی عمل می نماید. در زمینه کنکور هم برنامه های متنوعی من جمله فعال نمودن ستاد کنکورها در سطح مدارس و مناطق و نواحی استان اجرا می نماید لکن نتیجه آن صرفاً به آموزش و پرورش برنمی گردد. شرایط اشتغال، نحوه پذیرش دانشگاه ها به صورت امتیاز منطقه ای و شرایط اجتماعی و فرهنگی استان چه بسا که اغلب کسانی که می توانستد براحتی در رشته های مختلف به ویژه در گروه آزمایشی علوم تجربی جذب شوند صرفاً برای ورود به رشته های پزشکی از انتخاب رشته امتناع می کنند و مسائلی از این قبیل کنکور را تحت تاثیر خود قرار می دهند با این حال همه ساله آمار دقیقی از نتایج کنکور سراسری استخراج و در بخش های مختلف آموزش و پرورش مورد بررسی قرار می‎گیرد.

کارایی :آیا « انسان و قابلیت های انسانی » وی که او را از سایر مخلوقات و مصنوعات بشری و طبیعی جدا می سازد، در متن آموزش های نظام آموزشی ما مورد توجه واقع می گردد؟ قابلیت هایی از جمله خلاقیت و چاره جویی در موقعیت های خطیر؟ ( آموزش های ما چقدر توسعه محور هست)؟
قناتی :اینکه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دنبال این مقوله هست، شک نکنید. آموزش و پرورش می خواهد انسان های ایده آل، خلاق، خداشناس و مسئولیت پذیر و توسعه یافته از هر نظر پرورش داده و تحویل اجتماع دهد اما مقوله آموزش چند بعدی بوده و صرفاً فلسفه،محتوا، محیط طبیعی، معلمان، دانش آموزان و .. به صورت تک بعدی نمی توانند کاری ایده آل و مطلوب انجام دهند. به نظر بنده کارهای زیبایی شروع شده اما روش های آموزشی، محتوی، فرهنگ حاکم، اولیا و خود دانش آموزان و امکانات موجود هنوز با شرایط مطلوب آموزشی خلاق، فعال و پژوهش محور فاصله دارد.

کارایی :در راستای سوال پیشین تا چه میزان آموختن اندیشیدن به کودکان به جای آموزش اندیشه و نظریه های گوناگون مورد توجه است؟
قناتی :پاسخ به این سوال را با بررسی نحوه عملکرد ، اندیشه ها، خلاقیت و تلاش های کاربردی فارغ التحصیلان می توان دریافت نمود. گرچه نظام اسلامی با تأسی از آموزه های قرآنی و دینی و سیره حضرت پیامبر (ص) و ائمه اطهار بیشتر طالب آن است که نحوه اندیشیدن را به دانش آموزان یاد دهد اما روش های موجود کارساز نبوده و در این زمینه تا رسیدن به وضع مطلوب تلاش های بیشتری لازم داریم.

کارایی :تا چه میزان عدالت در مفهوم « یکسان بودن برخورداری از حق تدوین و بازنگری در سرفصل های آموزشی » از جانب همه اندیشمندان و صاحب نظران در کشور امکان تحقق دارد؟
قناتی :البته این سوال از نظر محتوایی و مفهومی اشکال دارد و عدالت هرگز به معنای یکسان بودن برخورداری از حضور در عرصه آموزشی کشور نیست و هیچ جای دنیا نمی توان سراغ یافت که بدون توجه به آرمان‎ها، ارزش ها و عقاید و سیاست حاکم بر جامعه همه بتوانند در تدوین سرفصل های آموزشی دخالت نمایند. خوشبختانه در نظام اسلامی راه برای کسانی که عالمانه، عاشقانه، مسئولیت پذیرانه خواهان پیشرفت کشور به دور از سیاست های استثماری بیگانگان و در جهت خدمت به اسلام، وطن، مردم تلاش می نمایند، باز بوده و بازنگری در سرفصل ها، تغییرات محتوی کتب درسی و بروز بودن آن ها که آموزش و پرورش کشور ما را از سایر کشورها حتی از نظر سازمان های بین المللی نیر متمایز ساختست.

کارایی :به نظر شما آیا اینکه دانش آموزان در مناطق محروم تر و کم برخوردارتر امکان دسترسی و تلمذ از محضر معلمان باتجربه تر را ندارند، به چه میزان مقوله عدالت در زمینه آموزش خدشه وارد می نماید؟
قناتی :این یک واقعیت انکارناپذیر است که در بخش های مختلف جامعه و حتی آموزش و پرورش شرایط جذب و استخدام نیروهای انسانی به شیوه ای بوده که اغلب افراد کم تجربه باید ابتدا در مناطق محروم کسب تجربه نمایند که این امر نه تنها محرومیت آنها را کم نکرده بلکه با گذشت زمان ثابت شده که بر محرومیت آنها افزوده می شود. خوشبختانه در آموزش و پرورش از شش سال قبل تفکر جدیدی در زمینه جذب دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان و استخدام بومی افراد و نیز تعیین محل خدمت از همان بدو ورود در مناطق محروم شده و امید می‎رود این مشکل در طی سال های آتی کم و کمتر شود.
در زمینه مفهوم عدالت آموزشی و مستندات حاکم بر جامعه بنده منتظر سوالی بودم که پرسیده نشد می خواهم این سوال را به این شکل مطرح کنم که چه عواملی موجب شده است علیرغم آرمان خواهی رهبر، مردم و توصیه های قرانی، دینی و دستور موکد اسلام و مردم به طور یکسان در سراسر کشور از آموزش ها و امکانات آموزشی لازم بهره مند نیستند.
از آنجایی که سوال بسیار مهم، گسترده و پاسخگویی نیز فرصت زیادی می طلبد به اختصار به نکاتی اشاره می کنم. اهم موارد عبارتند از :
؛عدم توزیع عادلانه امکانات، تجهیزات، نیروی انسانی در سراسر کشور
نه صرفاً در روستاها و بخش های مناطق محروم و نه در استان‎ها، نسبت به پایتخت بلکه در داخل همه این بخش ها در شهری مثل تبریز که علیرغم تلاش های زیادی که شده است فاصله معناداری بین مدارس نواحی مختلف شهر در زمینه مورد نظر دیده می‎شود. و به دلیل مشکلات اقتصادی موجود جالب تر آن است که هروقت امکاناتی هم فراهم شده به دلیل نبود اطلاعات و توجه و حاکمیت کافی اولیا در مدارس مناطق محروم و برعکس فشارهای روانی نقطه مقابل امکانات به مدارس سرازیر گشته اند. اگر در پاسخ به این موضع بحث کمک خود اولیا به مدارس و تجهیز خود آنها توسط خود مردم مطرح باشد کمال بی انصافی است، زیرا این درست نیست که کمبودها را با نداشتن و بضاعت مالی مردم توجیه کنیم. بدون تردید وظیفه مسئولین بسی سنگین است و هرگونه بی توجهی و کم توجهی آسیب هایی جدی در پی دارد.
؛ نکته بعدی که خارج از حیطه آموزش و پرورش است ما به شدت آن را تحت تاثیر حود قرار می دهد و از رسیدن به اهداف تعیین شده دور می سازد، مسائل، مشکلات و معضلات اقتصادی و معیشتی مردم می باشد که اگر بخواهم شفاف صحبت کنم آنجا که امرار معاش مردم به سختی صورت می پذیرد و آموزش و پرورش نیز به شدت گرفتار شده و هیچ کس به صورت مطلوب پاسخگوی آنان نیست و به عبارت بهتر آموزش و پرورش در اینگونه خانواده ها در درجه چندم اولویت قرار دارد؟
؛ گرچه آموزش و پرورش به فکر حتی یک دانش آموز در فلان روستاست، اما مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باعث شده است در بسیاری از موارد سرمایه های هنگفتی بدون کوچکترین استفاده از دست رفته و امکانات فراهم شده را مجانی از دست بدهیم در سطح کشور کم اتفاق نیافتاده است که پروژه های عمرانی در جهت ساخت مدارس در روستاها شروع شده و پس از دو سال در حالی آماده افتتاح گردیده است که همه ساکنان به شهرهای دور و نزدیک مهاجرت نموده و اثری از آنها در روستاها باقی نمانده است. آیا نمی طلبد به فکر این مهاجرها باشیم؟
؛ همچنان که اطلاع دارید آموزش و پرورش عمدتاً از دو بخش عمومی و تخصصی متوسطه تشکیل یافته و دانش آموزان می باید دوره شش ساله ابتدایی و سه ساله دبیرستان دوره اول را به صورت کاملاً هماهنگ سپری نماید که به این بخش، دوره عمومی اطلاق می گردد. پس از طی این دوره از پایه دهم با انتخاب رشته که در پایه نهم صورت می گیرد و به دبیرستان ها و هنرستان ها دوره دوم وارد شده و با توجه به نیاز اجتماع، بازار کار، نیازهای محلی . نیازهای صنعت و کشاورزی و آموزشی و درمانی در رشته های مختلف توزیع شده ادامه تحصیل نمایند.
این است که نبود برنامه دقیق و مدون و اطلاعات کافی از نیازها، عدم توزیع امکانات و تجهیزات در سطح کشور، نبود تدابیر لازم برای هدایت مطلوب دانش آموزان به رشته های مختلف به صورت متعادل، عدم توجیه کامل اولیا و دانش آموزان و از همه مهم تر تک رشته ای بودن برخی از دبیرستان ها در روستاهای مناطق محروم، موجب شده که همه ساله به تعداد بیکاران افزوده شده و انگیزه های تحصیلی پایین بیاید. آمار تکان دهنده صندلی های خالی در رشته ریاضی و فیزیک و علوم تجربی در دبیرستان های نظری و نسبت آمار شرکت کنندگان پسر به دختر در کنکور سراسری موید این ادعاست. امسال بعد از اجرای ساختار جدید نظام آموزشی، فرصت مناسبی برای حل معضل هدایت تحصیلی دانش آموزان و توزیع متعادل آنان فراهم شده بود که متاسفانه بهره برداری لازم انجام نگرفت.
؛ عدم هماهنگی، عدم تناسب و جزیره ای عمل نمودن دو وزارتخانه متولی آموزش جامعه یعنی آموزش و پرورش و وزارت علوم از موارد دیگر مشکل آفرین است. پرورش غول ترسناک و هیولای وحشتناک کنکور به عنوان تنهاترین راه سعادت، دانش آموزان و خانواده ها را به کلاس های خصوصی با هزینه های میلیونی و بدتر از آن آزمون های خارج از مدرسه و کنترل نشده که آسیب های مختلف اخلاقی، اجتماعی در پی دارد و نیز چشم و هم چشمی برخی خانواده های پولدار و در برخی موارد آه و حسرت خانواده های فقیر و کم بضاعت را موجب می شود که هیچ گونه سنخیتی با عدالت آموزشی ندارند.
؛ در جهان امروز در تمامی بخش های مختلف نظام اجتماعی حتی کسب و کارهای کوچک مهمترین سرمایه را نیروی انسانی تلقی می کنند آنچه که بر مشکلات می افزاید، عدم توجه شایسته و کافی به نیروی انسانی در آموزش و پرورش است در حالی که تلاش های زیادی صورت گرفته لکن فاصله معنی داری بین بخش های مختلف اجتماع با معلمان درباره مسائل معیشتی باعث شده است که نیروهای نخبه و کارآمد یا از آموزش و پرورش فاصله بگیرند یا غرق در مشکلات معیشتی عملاً کارایی لازم را نداشته باشد.

کارایی :نظر شما در خصوص رده بندی کردن دانش آموزان بر اساس استعداد تحصیلی چیست؟ اینکه آیا اعمال این سیاست می تواند اثرات مخربی بر هدف نهایی پرورش انسان ها بر مبنای تجربه محیط اجتماعی داشته باشد؟
قناتی :در بسیاری از کشورهای جهان این موضوع به روش ها و شیوه های مختلف دیده می شود. اینکه شرایطی متعادل و متناسب با استعدادها و نیازها در بخش های مختلف ایجاد شود، منافاتی با بحث عدالت آموزشی ندارد، بلکه عین عدالت محسوب می شود اما اینکه بدون ابزار و تجهیزات و نیروی انسانی کافی عده ای را به عنوان عوامل برتر مدارس مطلوب تر برگزیده و بهترین امکانات را در اختیار آنها قرار دهیم و صرفاٌ با ابزارهای کمی که اغلب حافظه محور می باشد، برخی دانش آموزان را به عنوان تافته جدا بافته آموزش دهیم، شاید روش مناسبی نباشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.