توسعه در قاب تاریخ

0 ۴۵۲
مرور اجمالی بر برنامه های توسعه در ایران
سارا ربیعی : کارشناس ارشد اقتصاد توسعه و برنامه ریزی

مقدمه :
عدم وجود هرنوع نظام سازمان یافته برنامه ریزی برای توسعه کشور تا قبل از دهه 1330، نمایانگر بی توجه بودن نهادها و مسئولین کشور به مسئله برنامه ریزی، رشد و توسعه کشور و همچنین کم رنگ بودن اندیشه توسعه در آن زمان بوده است. تشکیل کمیسیون اقتصادیات در سال 1303 شمسی در مجلس شورای ملی زمینه تفکر برنامه ریزی توسعه در ایران را بوجود آورد. از سال 1328 تاکنون برنامه های متعددی در غالب برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تدوین و به اجرا درآمده است. قبل از انقلاب، از سال 1327 تا 1356، شش برنامه تدوین شد که از این شش برنامه جامع، 5 برنامه تصویب و اجرا شد. بعد از انقلاب را می توان به دو دوره جنگ(1358-1367) و دوره برنامه ریزی(1368 تا به امروز) تقسیم بندی نمود که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به طور کلی شش برنامه تصویب شده است.

ضرورت برنامه ریزی :
هر نظامی از کوچک گرفته تا بزرگ اهدافی دارد و در سوی رسیدن به اهداف در نظرگرفته قدم بر میدارد. در یک نظام اجتماعی، رسیدن به رشد اقتصادی بالاتر، کاهش بیکاری، افزایش اشتغال، رشد صنعت و کشاورزی و آموزش و …..، همه میتواند از اهداف مورد بحث نظام باشد. باتوجه به اینکه دستیابی به این اهداف امری خطیر و پراهمیت است، سرنوشتسازی برنامهریزی در هر سطوح سه گانه خرد و کلان و توسعه نقش پررنگی را ایفا می کند. بنابراین لزوم یک برنامه ریزی به عنوان پیش زمینه رسیدن به هریک از اهداف اعم از اقتصادی و غیر اقتصادی امری مورد تایید است. تعریفی که برای برنامهریزی توسعه در استاندارد UN مطرح است، عبارت است از هدایت، کنترل و تغییرات آگاهانه و عقلایی متغیرها در یک نظام اجتماعی در جهت دستیابی به اهداف مطلوب آن نظام است. لذا به طورکلی هر برنامه در برگیرنده اهداف جامعه و روش ها و ابزار عقلایی مورد نیاز برای تحقق آن اهداف است.

برنامه های توسعه پیش از انقلاب اسلامی :
برنامه عمرانی هفت ساله اول (1334 ـ 1327) و برنامه عمرانی هفت ساله دوم (1341ـ1334)، جزئی و فاقد استراتژی بودند که مدل و یا مدل های خاصی در این برنامه ها تصویب نشده بود. همچنین این دو، در فضایی فاقد آمار و اطلاعات تدوین شده بودند. در آن مقطع؛ کلیه سرمایه گذاری ها ماهیت دولتی داشتند این نوع برنامه ها، برنامه های دولتی بوده اند. به عبارت دیگر در این نوع برنامه ریزی کلیه سرمایه گذاری ها و تخصیص منابع توسط دولت انجام می شود و فعالیت های بخش خصوصی خارج از قلمرو فعالیت های این برنامه قرار می گیرد.
از اهداف برنامه پنج ساله سوم (1346-1341)، می توان رشد درآمد ملی به میزان متوسط 6 درصد، ایجاد اشتغال و توزیع عادلانه درآمد، و فراهم کردن زمینه رشد خلاقیت ها را نام برد. درپی تجارب حاصله از برنامه های اول و دوم، تشخیص نیازها و تعیین اهداف برنامه سوم با جامعیت و منطق بیشتری صورت گرفت. در اینجا منظور از جامع بودن از حیث مالکیت است نه نظام تولیدی. در این برنامه برای اولین بار از الگوی کلان رشد اقتصادی (H-D) برای محاسبه رشد اقتصادی و پیش بینی آن مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای اولین بار از برنامه ریزی در سطح کلان و هم به نوعی از برنامه ریزی در سطح بخشی استفاده شد. در سطح برنامهریزی کلان سعی شد که کلیه فعالیت های اقتصادی یکجا منظور شده و برمبنای اهداف از پیش تعیین شده متغییرهای کلان اقتصادی، برنامههایی تهیه شوند. همچنین برنامه ریزی بخشی که در برنامه سوم فقط بخش کشاورزی مورد توجه است. این گونه برنامهریزی زیر مجموعه برنامه ریزی کلان را تشکیل می دهد، به همین منظور کلیه فعالیت های اقتصادی به چند بخش اصلی تقسیم می شوند و سپس هر بخش کلی را به تعدادی از زیربخش ها تقسیم مینماید به طوری که از جمع زیربخشها به بخش های اصلی برسیم و جمع بخش های اصلی، کل اقتصاد را بدست بدهد.
برنامه چهارم عمرانی (1351-1347)، نسبت به برنامه سوم توسعه برنامه های بیشتری را دربر می گرفت. انتقالِ اقتصادی در این برنامه اجرا شد. به عبارت دیگر، در این برنامه برای اولین بار اقتصاد ایران از اقتصاد تک محصولی به شکل چندمحصولی درآمد. در دوره برنامه چهارم، توجه دولت بیشتر معطوف به سرمایه گذاری در صنایع سرمایه بر مانند ذوب آهن، ذوب آلومینیوم و ماشین سازی بود. بهره برداری مجتمع ذوب آهن و صنایع پتروشیمی، در برنامه چهارم که مقدمات آن در دوره برنامه سوم فراهم شده بود، حاکی از دو موضوع مهم است یکی محوریت قرار دادن بخش صنعت و دیگری به کاربردن استراتژی جایگزین واردات است. همچنین برای اولین بار تلاش گردید سازگاری و هماهنگی بین سیاستهای پولی و مالی و سازمان برنامه بودجه ایجاد گردد.
برنامه پنجم عمرانی (1356 – 1352)، مصوب 22 بهمن سال 1351 با افقی امیدوار کننده برای رشد اجتماعی و توزیع عادلانه تر ثروت و سهم بیشتر در بازرگانی بین المللی، تهیه شد. این برنامه قبل از افزایش قیمت نفت تدوین و سپس پس از افزایش مورد بازنگری و اصلاح گردید. در این برنامه همانند برنامه چهارم، صنعتی شدن محور قرار گرفت اما نوع ماهیت صنعت در اینجا نسبت به برنامه قبلی متفاوت است. ماهیت صنعت مشخص شده در این برنامه دارای مولفه هایی از جمله صنایع سنگین، وابستگی زیاد این صنایع به نفت مانند پالایشگاه و پتروشیمی و شیمیایی بود انتقالِ اقتصادی با شدت بیشتری دنبال گردید. قرار بود این نوع انتقال اقتصادی در یک برنامه بلندمدت انجام گیرد. بنابراین از منظر زمانی سه نوع برنامه مورد توجه قرار گرفته بود؛ برنامه بلندمدت 20 ساله، برنامه میان مدت 5 ساله و برنامه کوتاه مدت یک ساله یکی از علل انتقال اقتصادی که برای اولین بار در این برنامه مشخص گردید تجدید ناپذیری نفت بود. تولید روزانه شش میلیون بشکه در روز و عدم دستیابی به چاههای جدید نفت همگی به صورت پیش فرض هایی مبنی بر فناپذیری نفت مطرح شد. همچنین تغییر در رویکرد برنامه ریزی، نقش و اهمیت بخش خصوصی در فرایند انتقال، ایجاد سازگاری و هماهنگی بین سیاست های پولی و مالی و برنامه ریزی و مسئله توزیع درآمد الزامات فرایند انتقال هستند که برای اولین بار در این برنامه مشخص گردید. همچنین در این برنامه برای اولین بار از الگوهای مختلف برنامه ریزی استفاده شده بود. باتوجه به ماهیت روش شناسی و کاربردهای آن، این الگوها به سه گروه کلی زیر تقسیم می شوند. گروه اول الگوهای اقتصاد سنجی برای پیش بینی بلندمدت سه ساله، گروه دوم الگوهای میان مدت تعادل عمومی برای پیش بینی های کوتاه مدت و گروه سوم الگوهای تعادل عمومی کوتاه مدت برای تحلیل های اقتصادی و اجتماعی همچنین این برنامه بر آمایش سرزمین و برنامه ریزی منطقه ای تاکید می کند. برنامه ریزی منطقه ایی فرایندی در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامهریزی و فراهم آوردن موجبات برنامهریزی است. در این سال ها افزایش ناگهانی قیمت نفت در بازارهای جهانی و سرازیر شدن دلارهای نفتی، سبب بروز تضاد بین اندیشه های کارشناسی و اجرای طرح برنامه ششم شد.
برنامه عمرانی ششم کشور که برای سالهای 1357 تا 1361 تدوین شده بود با پیروزی انقلاب اسلامی تصویب نشد و به اجرا در نیامد.

برنامه های توسعه پس از انقلاب اسلامی :

توسعه در قاب تاریخ

برنامه اول توسعه( 1372-1368) هدف اصلی این برنامه، بازسازی اقتصادی کشور در پایان جنگ می باشد. که اهداف کلی آن در برگیرنده بازسازی و راه اندازی چرخه تولید، توسعه امکانات فیزیکی و زیر بنایی، توسعه خدمات اجتماعی دولت و رفع عدم تعادلهای عمده مناطق و اقشار است که پس از تصویب به اجرا گذاشته شد. برنامه اول با اصول آزادی اقتصادی شروع شد، اما رویارویی بعدی با دشواری های اقتصادی، تنگناهای ارزی و تورم، سبب شد تا دولت از ادامه سیاست تعدیل منصرف شود. رشد اقتصادی در سه سال اول برنامه 5.5، 6.13 و 5.12 درصد بود، ولی در دو سال آخر برنامه به 7.4 و 8.1 درصد سقوط کرد. همچنین بخش صنعت و معدن به نتایج پیش بینی شده نرسید، ولی صادرات بخش کشاورزی از میزان پیش بینی شده بیشتر شد.
برنامه دوم توسعه مربوط به سال های (1378-1374) بود که هدف اصلی آن، تثبیت اقتصادی و ساماندهی بازارهای مختلف بود و از نظر ساختار و ماهیت چندان با برنامه اول تفاوت نداشت. این برنامه هم مبتنی بر آزادی اقتصادی و خصوصی سازی بود. از اهداف کلی این برنامه می توان ایجاد ثبات در روندهای اقتصادی و کاهش بار سنگین تحولات اقتصادی بر جامعه نام برد.
در برنامه سوم توسعه(1383-1379)، هدف اصلی نهادسازی و اصلاح ساختارها بود. متوسط رشد سالانه تولید ناخالص داخلی در برنامه سوم 4.5 درصد و از پیش بینی برنامه 6.0 درصد کمتر بود. در سال 1381، نرخ رشد 7.4 و در سال 1382، برابر 7.6 درصد بوده که در سال های گذشته بی سابقه بوده است.
برنامه چهارم توسعه(1388-1384) به عنوان اولین برنامه شروع دوره سند چشم انداز بیست ساله (بلندمدت) و با هدف رشد پایدار «اقتصاد دانایی محور» و یک رقمی شدن نرخ بیکاری و تورم، رشد مستمر و پایدار، توسعه مبتنی بر دانایی، تعامل فعال با اقتصاد جهانی و امنیت و توسعه قضایی و تعادل و توازن منطقه ای کشور شکل گرفت. ماهیت این برنامه بلندمدت و مربوط به بازه زمانی (1404-1384) است. به عبارت دیگر این برنامه، از سال 1384 در قالب برنامه پنج ساله چهارم آغاز و در قالب برنامه پنج ساله پنجم ادامه دارد. ماهیت منابع بر سر تولید کالا و ربط آن به انتقال اقتصادی، دانش محور و یا دانایی محور مشخص گردیده است. در ارتباط با دانایی محوری و یا دانش محوری این برنامه نیز مانند برنامه پنجم قبل از انقلاب بر انتقال اقتصادی تاکید می کند. در واقع این برنامه به نقش و اهمیت بخش خصوصی در انتقال اقتصادی مانند ورود به اقتصاد جهان، جذب سرمایه گذاری خارجی می پردازد. هدف اصلی بلند مدت این برنامه رتبه اول ایران در منطقه بوده است.
برنامه پنجم توسعه(1394-1390) دومین برنامه از دوره سند چشم انداز می باشد که بایستی در جهت اهداف سند حرکت کند. در حالی که در این برنامه بر طبق ماده 234 نرخ رشد متوسط 8 درصد و نرخ بیکاری 7 درصد هدف گذاری شده بود. اما عملاً تا پایان سال 92 نرخ رشد اقتصادی منفی 9/1 و نرخ بیکاری به 5/10 رسید.
برنامه ششم توسعه(1399-1395) سومین برنامه از سند چشم انداز می باشد. در این برنامه رشد اقتصادی متوسط سالیانه 8 درصد و ضریب جینی 34% در سال پایانی برنامه هدف گذاری شده است. در طی سال های 1399-1395، مسائل محوری برنامه مشتمل بر موارد ذیل بود که طرح ها و پروژه های مرتبط با آنها و همچنین برنامه ها و پروژه های مصوب ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در بودجه ریزی سالانه از اولویت برخوردار هستند
1. موضوعات خاص راهبردی شامل آب و محیط زیست
2. موضوعات خاص مکان محور شامل توسعه سواحل مکران و حاشیه شهرها
3. موضوعات خاص بخش پیشروی اقتصاد شامل معدن و صنایع معدنی، گردشگری، ترانزیت و حمل و نقل ریلی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، انرژی
پس از انقلاب اسلامی 5 برنامه تهیه و تدوین شده است که هرکدام به رغم کم و کاستی های خود به اجرا درآمدند. از این روی برنامه ششم به عنوان سومین برنامه مسئولیت بزرگی را در جهت تحقق اهداف به دنبال دارد چراکه باید به جبران کم و کاستی های برنامه های قبلی هم بپردازد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.